گزارش سیاحان اروپایی دربارۀ تصوف دوران صفویه، از آن جهت که فارغ از الزامات تاریخ نگاری رسمی نگارش یافته اند، جزئیاتی بدیع و ارزشمند را در بردارند. این مقاله که با شیوۀ توصیفی-تحلیلی تألیف شده، می کوشد تا گزارش سیاحان را در مقایسه با آثار مخالفان، موافقان و پژوهشگران تصوف ارزیابی کند. نتیجه این که سیاحان به سبب اقامت محدود و مسیرهای مشخص، صوفیان بسیاری از مناطق ایران را ندیدند و لذا توصیفات آنها جامعیت ندارد. گزارش سیاحان عموماً نشانگر رویارویی مستمر دراویش نعمتی- حیدری، انزواطلبی و لاابالی گری بعضی صوفیه، و وابستگی شماری از آنان به حاکمیت است. گردآوری وجوهات از رهگذران و اظهار کرامات نیز از جمله رفتارهای صوفیه اند که اغلب مورد پیش داوری و تعمیم سیاحان قرار گرفته اند. بعضی خدمات صوفیه به جامعۀ شیعی و محبوبیت اولیای تصوف نزد مردم نیز مورد توجه سیاحان بوده است. البته تناقض هایی در گزارش سیاحان وجود دارد که احتمالاً ناشی از ذهنیت اروپایی و یا جهت دهی مترجمان است.