هر نویسنده به هنگام آفرینش یک اثر، مخاطبی فرضی دارد که به مقتضای حال و مقام او می نویسد. این مخاطب که در اصطلاح نقد ادبی «مخاطب درون متن» نامیده می شود، بعدها نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد تا اینکه نظریه ای با همین عنوان شکل گرفت. پیرو اقبال نظریه پردازان به این رویکرد، ایدن چمبر با مقاله تأثیرگذار خود، «مخاطب درون متن»، این مقوله را به طور جدی در ادبیات کودک مطرح کرد. در حقیقت، نقد و تفسیر آثار کودکانه با رویکرد مخاطب درون متن، می تواند میزان کودکانه بودن یک اثر را آشکار کند. از آنجا که مجموعه ده جلدی قصه، بازی، شادی مرتضی خسرونژاد، از نمونه های برجسته ادبیات داستانی کودکانه است، به منظور تبیین جایگاه کودک، مخاطب درون آثار با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت.با توجه به بررسی انجام شده می توان گفت لحن، زبان، ساختار و عناصر طرح شده در اثر و به طور کلی سبک قصه ها، حضور کودک خردسالی را در آنها نشان می دهد و پس از عنصر سبک، به ترتیب، زاویه دید، طرفداری و سرانجام شکاف های گویا در کشاندن کودک به درون متن سهیم هستند.