بهرهیابی از دو نعمت زبان و قلم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
زبان و قلم دو نعمتبزرگند از نعمتهاى بىکران الهى در اختیار آدمى. فرزندان آدم با نیروى خداداد عقل و برخوردارى از آزادى و اختیار مىتوانند با دو ابزار قلم و زبان، سود یا زیان فراوان به خویش یا دیگران برسانند. مىتوان گفت که خواست آفریدگار حکیم از اعطاء نعمتها آن که بندگان از آنها سود برند و به دیگران هم سود برسانند و سرانجام به خشنودى منعم مهربان که از برترین نعمتهاست، نائل آیند. «...ذلک هو الفوز العظیم» (1) (1) .
قرآن مجید آخرین و کاملترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش به آخرین و برترین پیامبران فرود آمد، توسط کاتبان وحى بر ابزارهاى نوشتنى آن زمان نقش بست و هماکنون میلیونها مسلمان در سراسر جهان از آن بهره مىبرند. نیز سخنان پیامبرانه خاتمالنبیین و گفتار گهربار معصومین علیهم السلام به وسیله قلم و زبان نویسندگان و گویندگان به اسلامیان رسیده است. همچنین آراء و نظریات علمى، ادبى، اخلاقى و... دانشمندان پیشین توسط همین دو عامل کارساز از گذشته به حال انتقال یافته است و از این پس هم آراء و نظریات دانشمندان امروز با بهرهیابى از زبان و قلم به آینده انتقال خواهد یافت.
بارى، بار درخت قلم ممکن است در شمار باقیات صالحات در آید یا در عداد باقیات طالحات! نقش قلم گاهى منشور آزادى، استقلال و عزت است و زمانى سند بندگى و ذلت! اقبال نامه مقدس ازدواج را با زبان قلم آرایش مىدهند. نیز ادبارنامه مدنس طلاق را که مبغوض رسول خدا صلى الله علیه وآله است، با زهرابه قلم سیاه مىکنند! گاه تراوشى از زبان قلم از زبانه تیغى زرهشکن کاریتر است! شاهد صادق فتواى عزتآور میرزا حسن شیرازى (ره) در تحریم تنباکو است که در جمادىالاولى 1309، صادر شد و صاعقهوار معاهده ذلتبار میان ناصرالدین قاجار شاهنشاه تبهکار و یک شرکت غارتگر انگلیسى را سوزانید و خاکسترش را در دیده عاقدان قرارداد پاشید.
دیگر بار گامى پستتر نهید تا به سیاهنامهاى برسید سیاهتر از قلب پاسکیویچ موسوم به عهدنامه ترکمانچاى که میان دو طرف پیکار یکى غالب و دیگرى مغلوب منعقد شد! طرف مغلوب فتحعلى شاه قاجار بود و طرف غالب سردار متجاوز روسى بود. همو بود که در جنگ سالهاى 1241 تا 1243 قمرى سپاه ایران را شکست داد و به سازشى ننگین کشانید! آوخ که بر اثر آن صلحنامه ننگین چندین ولایت نازنین از پرنعمتترین ولایات شمالى ایران از پیکر میهن ما بریده شد و به کام اژدهاى روسیه تزارى اندرآمد! شاعرى خوش زبان چه مدبرانه فرموده است:
برو قوى شو اگر راحت جهانطلبى که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
البته ماجراى ما هم با متجاوزان پایان نیافته است و به قول حافظ شیرازى:
دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نگشت دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهاى ز اسرار غیب باشد اندر پرده بازىهاى پنهان غم مخور
مژده مسرتبخش همانا تحولات خوشایند ملل اسلامى همسایه است در شمال کشورمان. مللى که پس از هفتاد سال اسارت در چنگال عفریته کمونیسم، مشتاقانه به هویت اسلامى خویش پى بردهاند و بیداردلان آن سامان خود را حقا پارهاى از تن ایران مىدانند و زبان حالشان با رب مهربانشان این دو بیتسروده شاعر فارسىزبان سعدى شیرازى است:
خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود
ور از جهل غائب شدم روز چند کنون کامدم در به رویم مبند
امیدواریم امت اسلامى ایران در پرتو استعداد و لیاقتخداداد، با کار پىگیر و تلاش تعطیلناپذیر به پایهاى از شوکت و اقتدار برسد و به رزم افزارى هراسانگیز و دشمنشکار (به سفارش خداى قهار: «ترهبون به عدو الله و عدوکم») دستیابد که به استیفاء همه حقوق از دست رفته خود نائل آید و این بر خداى توانا دشوار نیست.
در روزگار ما، روزگار مسابقه در میدان سلطهجوئى و برترى طلبى، چنانکه شاهد و ناظریم، دو رکن معتبر در دستگاههاى پرتوان رسانههاى گروهى دو وسیله مهم القاءگر فرهنگ و آئین و رسوم ملتها بر یکدیگر همانا زبان و قلمند. علماء فن نگارش در تاثیر شگرف قلم و زبان بر جسم و جان آدمیان متحدالقولند و براى گفتار و نوشتار ادیبپسند شرائطى بر شمردهاند. از جمله گفتهاند سخن نغز و شیوا و دلنشین آن است که با دو گوهر سخنآرا یعنى فصاحت و بلاغت آرایش یافته باشد. اینک تعریفى کوتاه از این دو گوهر سخن آرا و آنگاه ارائه نمونههاى اعلایش در کلام خدا.
فصاحت در لغتبه معنى درست گفتارى و روشنگوئى است و کسى را فصیح گویند که واضح و درستبگوید یا واضح و رستبنویسد و گفتار یا نوشتارش، از غرابت الفاظ، از تنافر حروف، از لغزشهاى دستورى، املائى و دیگر عیوب و نقصهاى کلام مبرى باشد.
بلاغت در لغت: رسائى و شیوائى درگفتار یا نوشتار است و کسى را بلیغ شمرند که سخن فصیح را به مقتضاى حال مخاطب بیان کند. فىالمثل اگر با خویشاوند یا دوستش سخن مىگوید رشته کلام را در حد معقول، دور از اطناب ممل (2) طولانى گرداند و اگر مخاطب شخصى بیگانه یا معنون نظیر وزیر، مدیر کل یا رئیس و ... باشد، رشته سخن را در حدى خردپذیر، دور از ایجاز مخل (3) کوتاه و رسمى نماید و در جائى که شنونده در حالتشک یا انکار باشد، براى رفع تردید یا شک، کلام را در حدى پسندیده و لازم، استوار و مؤکد سازد.
در امثال و حکم علامه دهخدا کلامى است در خور این مقام: «خیرالکلام ما قل و دل» .
سعدیا قصه ختم کن به دعا ان خیر الکلام قل و دل
اینک عالیترین موارد یاد شده را از قرآن انسانساز ادبآموز، شاهد آوریم و گفت و شنود عابدى سخندان با معبود غیبدان:
«و ما تلک بیمینک یا موسى قال هى عصاى اتوکؤ علیها و اهش بها على غنمى و لى فیها مآرب اخرى» (4) «چیست در دستت اى موسى؟ گفت: این چوبدستى من است، بر آن تکیه مىکنم و با آن براى گوسفندانم برگ فرو مىریزم و براى من درآن، حاجاتى دیگر هم هست» .
خواننده نکتهسنج! ملاحظه نمائید در برابر پرسشى کوتاه از کلیمالله علیه السلام وى با چه درایتى خداداد، وقت را غنیمتشمرده است و به جاى آن که مثلا دو ثانیه بامعبود محبوبش به گفت و شنود پردازد، آن را به دور از اطناب چهار برابر نموده است و در پایان جواب هم، عارفانه دریچه پرسش و پاسخ را باز گذاشته است. شاید بدان امید که خداى غیبدان بندهنواز بپرسد دیگر چه حاجتى؟ تا او مثلا پاسخ دهد با این عصا گوسفندان خود را از گزند و آسیب درندگان و دزدان محفوظ مىدارم.
در آیه دیگر خالق اکبر با هفتبار کاربرد ضمیر متکلم وحده خودش را به بندگان نزدیک و نزدیکتر نموده است. دقت کنید: «و اذا سالک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون» (5) .
«اى پیامبر هنگامى که بندگان من درباره من از تو سؤالى کنند، هرآینه من نزدیکم مىپذیرم خواستخواهنده را زمانى که مرا فرا خواند. پس باید دعوت من را بپذیرید و به من ایمان آورند باشد که راهنمائى شوند» .
ایجازهاى پسندیده: در داستان پیکار پىگیر موسى علیه السلام با فرعون مصر، آن زمان که موسى از ترس فرعونیان، از مصر به سوى مدین شتافت، در آبشخورى دید که گروهى مردم، چهارپایان خود را آب مىدهند; اما دو دختر در پائینتر گوسفندان خود را از نوشیدن آب باز مىدارند! موسى رو بدانان، بدون مقدمه و تعارف پرسید: «...ما خطبکما قالتا لا نسقی حتى یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر» . (6)
«چه مىکنید؟ گفتند گوسفندان خود را آب نمىدهیم تا شبانان بیرون روند و پدر ما کهنسالى بزرگوار است» .
خواننده نکتهسنج! باز ملاحظه کنید چسان موسى علیه السلام سخندان در برخورد با آن دو دختر جوان به حد اقل واژگان قناعت نموده ست و متقابلا دختران پرورشیافته در دامن عفت و عصمت هم با کمترین الفاظ پاسخ دادهاند! .
و در آیه بعد دنباله همین رویداد، یکى از آن دو دختر مامور شد موسى را نزد پدر ببرد تا مزد آب کشیدنش را به او بدهند. در این موضع هم رفتار عفیفانه آن دختر و گفتار کوتاهش، مورد عنایتخداى بیناى آگاه بوده است و سزاوار نزول چنین آیهاى: «...تمشی على استحیاء قالت ان ابى یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا..» . (7)
«آن دختر آزرمجویانه گام برمىداشت و گفت: همانا پدرم تو را فرا مىخواند تا مزد آب کشیدنت را براى ما به تو بدهد» .
نیک مىسزد که در این روزگار فرخنده، دختران و بانوان با ایمان در ایران خوشنام از داستانهاى قرآن عبرت بگیرند و در گفتار و کردار و اخلاق چنان باشند که سزاوار خشنودى خالق منان گردند و راهنما و الگوى دیگران - ایدون باد یا رب مهربان - .
تاکیدهاى تحسینبرانگیز
در سرگذشت پرنشیب و فراز ابراهیم پیامبر علیه السلام که با نمرودیان جهول طغیانگر به جدال و پیکار برخاست مىخوانیم که آن پیامبر بر حق اولوالعزم، عمل ابلهانه بتپرستان را سخت نکوهید و آنگاه در فرصتى مناسب گفتار خود را جامه عمل پوشانید. به روایت قرآن در گفتار کوتاه و هراسانگیز ابراهیم خلیل; سه تاکید کفرستیز شایسته دقت است:
«و تالله لاکیدن اصنامکم بعد ان تولوا مدبرین» (8)
«و سوگند به خداوند من قطعا براى نابود کردن بتهایتان چارهاى نهان اندیشیدهام بعد از آن که شما بیرون رفتید» .
تاکیدات سهگانه. چنانکه پیداست، سوگند شدید و غلیظ به خداوند - لام تاکید - نون تاکید ثقیله.
آیهاى دیگر نمودار تاکید: جهت آن که آفریدگار توانا به جهانیان بفهماند قرآن، ساخته و پرداخته هیچ آفریدهاى نیست، بلکه کلام خالق یکتاست که خود آن را براى آخرین پیامبرش فرو فرستاده است و خود هم نگهدارنده آن است. اینک با این آیه و آیاتى دیگر از این دست همیخواهد که زنگ تردید را از لوحه دلها بزداید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (9) «هر آینه ما خودمان قرآن را فرو فرستادیم و همانا ما خودمان آن را نگهدارندهایم» .
تاکیدات نمایان پیاپى عبارتند از: 1- حرف ان بر صدر جمله اسمیه; 2- ضمیر منفصل متکلم معالغیر بعد از ضمیر متصل متکلم معالغیر; 3- ان بر صدر جمله اسمیه; 4- لام تاکید متصل به اسم فاعل.
چه بجاست که قرآن خوان قرآن شناس بگوید: «...تبارک الله رب العالمین» . (10)
پیشنهادى مکرر و خیرخواهانه
خدا را خدا را هان مسؤولان برنامهریزى درسى مستقر در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، در شوراى عالى برنامهریزى وزارت آموزش عالى، در شوراى عالى برنامهریزى وزارت آموزش و پرورش... با توانائى و فرصتى کم یافت که خداى تواناى آزمایشگر به شما ارزانى داشته است، هماینک که موانع، مفقود و اسباب موجود است، همت کنید و گامى خداپسندانه براى شناساندن قرآن ناشناخته بردارید. یعنى با گذرانیدن صوابنامهاى که یقینا موجب خشنودى خدا و رسول است، هفتهاى دو ساعت آموزش درستخوانى قرآن را با ترجمه.
نیز هفتهاى دو ساعت تعلیم قواعد صرف و نحو (وسیله تسهیل و تسریع در آموزش قرآن) در ارتباط مستقیم با قرآن، یعنى بهرهگیرى بیشتر از آیات به عنوان شاهد و مثال، منظما و متوالیا.
در همه مدارس از دوره راهنمائى تا پایان تحصیلات چهارساله دانشگاهى با نمرههائى متناسب، الزامى، همگانى و رسمى فرمائید. یقینا در این امر خیر، خداى خیررسان یاور شماست.
پىنوشتها:
1) توبه: 73.
2) اطناب ممل: سخنى است که صاحب سخن رشته سخن را چندان طولانى و دراز گرداند که خواننده یا شنونده از خواندن یا شنیدن خسته و ملول گردد!
3) ایجاز مخل: گفتارى است که به علت کوتاهیش، رسا به معنى نباشد و مخاطب، مقصود گوینده یا نویسنده را آسان در نیابد.
4) طه: آیات 17 و 18.
5) بقره: 186.
6) قصص: 23.
7) قصص: 25.
8) انبیاء: 57.
9) حجر: 9.
10) اعراف: 54.
قرآن مجید آخرین و کاملترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش به آخرین و برترین پیامبران فرود آمد، توسط کاتبان وحى بر ابزارهاى نوشتنى آن زمان نقش بست و هماکنون میلیونها مسلمان در سراسر جهان از آن بهره مىبرند. نیز سخنان پیامبرانه خاتمالنبیین و گفتار گهربار معصومین علیهم السلام به وسیله قلم و زبان نویسندگان و گویندگان به اسلامیان رسیده است. همچنین آراء و نظریات علمى، ادبى، اخلاقى و... دانشمندان پیشین توسط همین دو عامل کارساز از گذشته به حال انتقال یافته است و از این پس هم آراء و نظریات دانشمندان امروز با بهرهیابى از زبان و قلم به آینده انتقال خواهد یافت.
بارى، بار درخت قلم ممکن است در شمار باقیات صالحات در آید یا در عداد باقیات طالحات! نقش قلم گاهى منشور آزادى، استقلال و عزت است و زمانى سند بندگى و ذلت! اقبال نامه مقدس ازدواج را با زبان قلم آرایش مىدهند. نیز ادبارنامه مدنس طلاق را که مبغوض رسول خدا صلى الله علیه وآله است، با زهرابه قلم سیاه مىکنند! گاه تراوشى از زبان قلم از زبانه تیغى زرهشکن کاریتر است! شاهد صادق فتواى عزتآور میرزا حسن شیرازى (ره) در تحریم تنباکو است که در جمادىالاولى 1309، صادر شد و صاعقهوار معاهده ذلتبار میان ناصرالدین قاجار شاهنشاه تبهکار و یک شرکت غارتگر انگلیسى را سوزانید و خاکسترش را در دیده عاقدان قرارداد پاشید.
دیگر بار گامى پستتر نهید تا به سیاهنامهاى برسید سیاهتر از قلب پاسکیویچ موسوم به عهدنامه ترکمانچاى که میان دو طرف پیکار یکى غالب و دیگرى مغلوب منعقد شد! طرف مغلوب فتحعلى شاه قاجار بود و طرف غالب سردار متجاوز روسى بود. همو بود که در جنگ سالهاى 1241 تا 1243 قمرى سپاه ایران را شکست داد و به سازشى ننگین کشانید! آوخ که بر اثر آن صلحنامه ننگین چندین ولایت نازنین از پرنعمتترین ولایات شمالى ایران از پیکر میهن ما بریده شد و به کام اژدهاى روسیه تزارى اندرآمد! شاعرى خوش زبان چه مدبرانه فرموده است:
برو قوى شو اگر راحت جهانطلبى که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
البته ماجراى ما هم با متجاوزان پایان نیافته است و به قول حافظ شیرازى:
دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نگشت دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهاى ز اسرار غیب باشد اندر پرده بازىهاى پنهان غم مخور
مژده مسرتبخش همانا تحولات خوشایند ملل اسلامى همسایه است در شمال کشورمان. مللى که پس از هفتاد سال اسارت در چنگال عفریته کمونیسم، مشتاقانه به هویت اسلامى خویش پى بردهاند و بیداردلان آن سامان خود را حقا پارهاى از تن ایران مىدانند و زبان حالشان با رب مهربانشان این دو بیتسروده شاعر فارسىزبان سعدى شیرازى است:
خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود
ور از جهل غائب شدم روز چند کنون کامدم در به رویم مبند
امیدواریم امت اسلامى ایران در پرتو استعداد و لیاقتخداداد، با کار پىگیر و تلاش تعطیلناپذیر به پایهاى از شوکت و اقتدار برسد و به رزم افزارى هراسانگیز و دشمنشکار (به سفارش خداى قهار: «ترهبون به عدو الله و عدوکم») دستیابد که به استیفاء همه حقوق از دست رفته خود نائل آید و این بر خداى توانا دشوار نیست.
در روزگار ما، روزگار مسابقه در میدان سلطهجوئى و برترى طلبى، چنانکه شاهد و ناظریم، دو رکن معتبر در دستگاههاى پرتوان رسانههاى گروهى دو وسیله مهم القاءگر فرهنگ و آئین و رسوم ملتها بر یکدیگر همانا زبان و قلمند. علماء فن نگارش در تاثیر شگرف قلم و زبان بر جسم و جان آدمیان متحدالقولند و براى گفتار و نوشتار ادیبپسند شرائطى بر شمردهاند. از جمله گفتهاند سخن نغز و شیوا و دلنشین آن است که با دو گوهر سخنآرا یعنى فصاحت و بلاغت آرایش یافته باشد. اینک تعریفى کوتاه از این دو گوهر سخن آرا و آنگاه ارائه نمونههاى اعلایش در کلام خدا.
فصاحت در لغتبه معنى درست گفتارى و روشنگوئى است و کسى را فصیح گویند که واضح و درستبگوید یا واضح و رستبنویسد و گفتار یا نوشتارش، از غرابت الفاظ، از تنافر حروف، از لغزشهاى دستورى، املائى و دیگر عیوب و نقصهاى کلام مبرى باشد.
بلاغت در لغت: رسائى و شیوائى درگفتار یا نوشتار است و کسى را بلیغ شمرند که سخن فصیح را به مقتضاى حال مخاطب بیان کند. فىالمثل اگر با خویشاوند یا دوستش سخن مىگوید رشته کلام را در حد معقول، دور از اطناب ممل (2) طولانى گرداند و اگر مخاطب شخصى بیگانه یا معنون نظیر وزیر، مدیر کل یا رئیس و ... باشد، رشته سخن را در حدى خردپذیر، دور از ایجاز مخل (3) کوتاه و رسمى نماید و در جائى که شنونده در حالتشک یا انکار باشد، براى رفع تردید یا شک، کلام را در حدى پسندیده و لازم، استوار و مؤکد سازد.
در امثال و حکم علامه دهخدا کلامى است در خور این مقام: «خیرالکلام ما قل و دل» .
سعدیا قصه ختم کن به دعا ان خیر الکلام قل و دل
اینک عالیترین موارد یاد شده را از قرآن انسانساز ادبآموز، شاهد آوریم و گفت و شنود عابدى سخندان با معبود غیبدان:
«و ما تلک بیمینک یا موسى قال هى عصاى اتوکؤ علیها و اهش بها على غنمى و لى فیها مآرب اخرى» (4) «چیست در دستت اى موسى؟ گفت: این چوبدستى من است، بر آن تکیه مىکنم و با آن براى گوسفندانم برگ فرو مىریزم و براى من درآن، حاجاتى دیگر هم هست» .
خواننده نکتهسنج! ملاحظه نمائید در برابر پرسشى کوتاه از کلیمالله علیه السلام وى با چه درایتى خداداد، وقت را غنیمتشمرده است و به جاى آن که مثلا دو ثانیه بامعبود محبوبش به گفت و شنود پردازد، آن را به دور از اطناب چهار برابر نموده است و در پایان جواب هم، عارفانه دریچه پرسش و پاسخ را باز گذاشته است. شاید بدان امید که خداى غیبدان بندهنواز بپرسد دیگر چه حاجتى؟ تا او مثلا پاسخ دهد با این عصا گوسفندان خود را از گزند و آسیب درندگان و دزدان محفوظ مىدارم.
در آیه دیگر خالق اکبر با هفتبار کاربرد ضمیر متکلم وحده خودش را به بندگان نزدیک و نزدیکتر نموده است. دقت کنید: «و اذا سالک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون» (5) .
«اى پیامبر هنگامى که بندگان من درباره من از تو سؤالى کنند، هرآینه من نزدیکم مىپذیرم خواستخواهنده را زمانى که مرا فرا خواند. پس باید دعوت من را بپذیرید و به من ایمان آورند باشد که راهنمائى شوند» .
ایجازهاى پسندیده: در داستان پیکار پىگیر موسى علیه السلام با فرعون مصر، آن زمان که موسى از ترس فرعونیان، از مصر به سوى مدین شتافت، در آبشخورى دید که گروهى مردم، چهارپایان خود را آب مىدهند; اما دو دختر در پائینتر گوسفندان خود را از نوشیدن آب باز مىدارند! موسى رو بدانان، بدون مقدمه و تعارف پرسید: «...ما خطبکما قالتا لا نسقی حتى یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر» . (6)
«چه مىکنید؟ گفتند گوسفندان خود را آب نمىدهیم تا شبانان بیرون روند و پدر ما کهنسالى بزرگوار است» .
خواننده نکتهسنج! باز ملاحظه کنید چسان موسى علیه السلام سخندان در برخورد با آن دو دختر جوان به حد اقل واژگان قناعت نموده ست و متقابلا دختران پرورشیافته در دامن عفت و عصمت هم با کمترین الفاظ پاسخ دادهاند! .
و در آیه بعد دنباله همین رویداد، یکى از آن دو دختر مامور شد موسى را نزد پدر ببرد تا مزد آب کشیدنش را به او بدهند. در این موضع هم رفتار عفیفانه آن دختر و گفتار کوتاهش، مورد عنایتخداى بیناى آگاه بوده است و سزاوار نزول چنین آیهاى: «...تمشی على استحیاء قالت ان ابى یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا..» . (7)
«آن دختر آزرمجویانه گام برمىداشت و گفت: همانا پدرم تو را فرا مىخواند تا مزد آب کشیدنت را براى ما به تو بدهد» .
نیک مىسزد که در این روزگار فرخنده، دختران و بانوان با ایمان در ایران خوشنام از داستانهاى قرآن عبرت بگیرند و در گفتار و کردار و اخلاق چنان باشند که سزاوار خشنودى خالق منان گردند و راهنما و الگوى دیگران - ایدون باد یا رب مهربان - .
تاکیدهاى تحسینبرانگیز
در سرگذشت پرنشیب و فراز ابراهیم پیامبر علیه السلام که با نمرودیان جهول طغیانگر به جدال و پیکار برخاست مىخوانیم که آن پیامبر بر حق اولوالعزم، عمل ابلهانه بتپرستان را سخت نکوهید و آنگاه در فرصتى مناسب گفتار خود را جامه عمل پوشانید. به روایت قرآن در گفتار کوتاه و هراسانگیز ابراهیم خلیل; سه تاکید کفرستیز شایسته دقت است:
«و تالله لاکیدن اصنامکم بعد ان تولوا مدبرین» (8)
«و سوگند به خداوند من قطعا براى نابود کردن بتهایتان چارهاى نهان اندیشیدهام بعد از آن که شما بیرون رفتید» .
تاکیدات سهگانه. چنانکه پیداست، سوگند شدید و غلیظ به خداوند - لام تاکید - نون تاکید ثقیله.
آیهاى دیگر نمودار تاکید: جهت آن که آفریدگار توانا به جهانیان بفهماند قرآن، ساخته و پرداخته هیچ آفریدهاى نیست، بلکه کلام خالق یکتاست که خود آن را براى آخرین پیامبرش فرو فرستاده است و خود هم نگهدارنده آن است. اینک با این آیه و آیاتى دیگر از این دست همیخواهد که زنگ تردید را از لوحه دلها بزداید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (9) «هر آینه ما خودمان قرآن را فرو فرستادیم و همانا ما خودمان آن را نگهدارندهایم» .
تاکیدات نمایان پیاپى عبارتند از: 1- حرف ان بر صدر جمله اسمیه; 2- ضمیر منفصل متکلم معالغیر بعد از ضمیر متصل متکلم معالغیر; 3- ان بر صدر جمله اسمیه; 4- لام تاکید متصل به اسم فاعل.
چه بجاست که قرآن خوان قرآن شناس بگوید: «...تبارک الله رب العالمین» . (10)
پیشنهادى مکرر و خیرخواهانه
خدا را خدا را هان مسؤولان برنامهریزى درسى مستقر در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، در شوراى عالى برنامهریزى وزارت آموزش عالى، در شوراى عالى برنامهریزى وزارت آموزش و پرورش... با توانائى و فرصتى کم یافت که خداى تواناى آزمایشگر به شما ارزانى داشته است، هماینک که موانع، مفقود و اسباب موجود است، همت کنید و گامى خداپسندانه براى شناساندن قرآن ناشناخته بردارید. یعنى با گذرانیدن صوابنامهاى که یقینا موجب خشنودى خدا و رسول است، هفتهاى دو ساعت آموزش درستخوانى قرآن را با ترجمه.
نیز هفتهاى دو ساعت تعلیم قواعد صرف و نحو (وسیله تسهیل و تسریع در آموزش قرآن) در ارتباط مستقیم با قرآن، یعنى بهرهگیرى بیشتر از آیات به عنوان شاهد و مثال، منظما و متوالیا.
در همه مدارس از دوره راهنمائى تا پایان تحصیلات چهارساله دانشگاهى با نمرههائى متناسب، الزامى، همگانى و رسمى فرمائید. یقینا در این امر خیر، خداى خیررسان یاور شماست.
پىنوشتها:
1) توبه: 73.
2) اطناب ممل: سخنى است که صاحب سخن رشته سخن را چندان طولانى و دراز گرداند که خواننده یا شنونده از خواندن یا شنیدن خسته و ملول گردد!
3) ایجاز مخل: گفتارى است که به علت کوتاهیش، رسا به معنى نباشد و مخاطب، مقصود گوینده یا نویسنده را آسان در نیابد.
4) طه: آیات 17 و 18.
5) بقره: 186.
6) قصص: 23.
7) قصص: 25.
8) انبیاء: 57.
9) حجر: 9.
10) اعراف: 54.