آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

زبان و قلم دو نعمت‏بزرگند از نعمت‏هاى بى‏کران الهى در اختیار آدمى. فرزندان آدم با نیروى خداداد عقل و برخوردارى از آزادى و اختیار مى‏توانند با دو ابزار قلم و زبان، سود یا زیان فراوان به خویش یا دیگران برسانند. مى‏توان گفت که خواست آفریدگار حکیم از اعطاء نعمت‏ها آن که بندگان از آنها سود برند و به دیگران هم سود برسانند و سرانجام به خشنودى منعم مهربان که از برترین نعمت‏هاست، نائل آیند. «...ذلک هو الفوز العظیم‏» (1) (1) .
قرآن مجید آخرین و کاملترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش به آخرین و برترین پیامبران فرود آمد، توسط کاتبان وحى بر ابزارهاى نوشتنى آن زمان نقش بست و هم‏اکنون میلیون‏ها مسلمان در سراسر جهان از آن بهره مى‏برند. نیز سخنان پیامبرانه خاتم‏النبیین و گفتار گهربار معصومین علیهم السلام به وسیله قلم و زبان نویسندگان و گویندگان به اسلامیان رسیده است. همچنین آراء و نظریات علمى، ادبى، اخلاقى و... دانشمندان پیشین توسط همین دو عامل کارساز از گذشته به حال انتقال یافته است و از این پس هم آراء و نظریات دانشمندان امروز با بهره‏یابى از زبان و قلم به آینده انتقال خواهد یافت.
بارى، بار درخت قلم ممکن است در شمار باقیات صالحات در آید یا در عداد باقیات طالحات! نقش قلم گاهى منشور آزادى، استقلال و عزت است و زمانى سند بندگى و ذلت! اقبال نامه مقدس ازدواج را با زبان قلم آرایش مى‏دهند. نیز ادبارنامه مدنس طلاق را که مبغوض رسول خدا صلى الله علیه وآله است، با زهرابه قلم سیاه مى‏کنند! گاه تراوشى از زبان قلم از زبانه تیغى زره‏شکن کاریتر است! شاهد صادق فتواى عزت‏آور میرزا حسن شیرازى (ره) در تحریم تنباکو است که در جمادى‏الاولى 1309، صادر شد و صاعقه‏وار معاهده ذلت‏بار میان ناصرالدین قاجار شاهنشاه تبه‏کار و یک شرکت غارتگر انگلیسى را سوزانید و خاکسترش را در دیده عاقدان قرارداد پاشید.
دیگر بار گامى پستتر نهید تا به سیاه‏نامه‏اى برسید سیاه‏تر از قلب پاسکیویچ موسوم به عهدنامه ترکمان‏چاى که میان دو طرف پیکار یکى غالب و دیگرى مغلوب منعقد شد! طرف مغلوب فتحعلى شاه قاجار بود و طرف غالب سردار متجاوز روسى بود. همو بود که در جنگ سالهاى 1241 تا 1243 قمرى سپاه ایران را شکست داد و به سازشى ننگین کشانید! آوخ که بر اثر آن صلحنامه ننگین چندین ولایت نازنین از پرنعمت‏ترین ولایات شمالى ایران از پیکر میهن ما بریده شد و به کام اژدهاى روسیه تزارى اندرآمد! شاعرى خوش زبان چه مدبرانه فرموده است:
برو قوى شو اگر راحت جهان‏طلبى که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
البته ماجراى ما هم با متجاوزان پایان نیافته است و به قول حافظ شیرازى:
دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نگشت دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه‏اى ز اسرار غیب باشد اندر پرده بازى‏هاى پنهان غم مخور
مژده مسرت‏بخش همانا تحولات خوشایند ملل اسلامى همسایه است در شمال کشورمان. مللى که پس از هفتاد سال اسارت در چنگال عفریته کمونیسم، مشتاقانه به هویت اسلامى خویش پى برده‏اند و بیداردلان آن سامان خود را حقا پاره‏اى از تن ایران مى‏دانند و زبان حالشان با رب مهربانشان این دو بیت‏سروده شاعر فارسى‏زبان سعدى شیرازى است:
خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود
ور از جهل غائب شدم روز چند کنون کامدم در به رویم مبند
امیدواریم امت اسلامى ایران در پرتو استعداد و لیاقت‏خداداد، با کار پى‏گیر و تلاش تعطیل‏ناپذیر به پایه‏اى از شوکت و اقتدار برسد و به رزم افزارى هراس‏انگیز و دشمن‏شکار (به سفارش خداى قهار: «ترهبون به عدو الله و عدوکم‏») دست‏یابد که به استیفاء همه حقوق از دست رفته خود نائل آید و این بر خداى توانا دشوار نیست.
در روزگار ما، روزگار مسابقه در میدان سلطه‏جوئى و برترى طلبى، چنانکه شاهد و ناظریم، دو رکن معتبر در دستگاه‏هاى پرتوان رسانه‏هاى گروهى دو وسیله مهم القاءگر فرهنگ و آئین و رسوم ملت‏ها بر یکدیگر همانا زبان و قلمند. علماء فن نگارش در تاثیر شگرف قلم و زبان بر جسم و جان آدمیان متحدالقولند و براى گفتار و نوشتار ادیب‏پسند شرائطى بر شمرده‏اند. از جمله گفته‏اند سخن نغز و شیوا و دل‏نشین آن است که با دو گوهر سخن‏آرا یعنى فصاحت و بلاغت آرایش یافته باشد. اینک تعریفى کوتاه از این دو گوهر سخن آرا و آنگاه ارائه نمونه‏هاى اعلایش در کلام خدا.
فصاحت در لغت‏به معنى درست گفتارى و روشن‏گوئى است و کسى را فصیح گویند که واضح و درست‏بگوید یا واضح و رست‏بنویسد و گفتار یا نوشتارش، از غرابت الفاظ، از تنافر حروف، از لغزش‏هاى دستورى، املائى و دیگر عیوب و نقص‏هاى کلام مبرى باشد.
بلاغت در لغت: رسائى و شیوائى درگفتار یا نوشتار است و کسى را بلیغ شمرند که سخن فصیح را به مقتضاى حال مخاطب بیان کند. فى‏المثل اگر با خویشاوند یا دوستش سخن مى‏گوید رشته کلام را در حد معقول، دور از اطناب ممل (2) طولانى گرداند و اگر مخاطب شخصى بیگانه یا معنون نظیر وزیر، مدیر کل یا رئیس و ... باشد، رشته سخن را در حدى خردپذیر، دور از ایجاز مخل (3) کوتاه و رسمى نماید و در جائى که شنونده در حالت‏شک یا انکار باشد، براى رفع تردید یا شک، کلام را در حدى پسندیده و لازم، استوار و مؤکد سازد.
در امثال و حکم علامه دهخدا کلامى است در خور این مقام: «خیرالکلام ما قل و دل‏» .
سعدیا قصه ختم کن به دعا ان خیر الکلام قل و دل
اینک عالیترین موارد یاد شده را از قرآن انسان‏ساز ادب‏آموز، شاهد آوریم و گفت و شنود عابدى سخندان با معبود غیبدان:
«و ما تلک بیمینک یا موسى قال هى عصاى اتوکؤ علیها و اهش بها على غنمى و لى فیها مآرب اخرى‏» (4) «چیست در دستت اى موسى؟ گفت: این چوبدستى من است، بر آن تکیه مى‏کنم و با آن براى گوسفندانم برگ فرو مى‏ریزم و براى من درآن، حاجاتى دیگر هم هست‏» .
خواننده نکته‏سنج! ملاحظه نمائید در برابر پرسشى کوتاه از کلیم‏الله علیه السلام وى با چه درایتى خداداد، وقت را غنیمت‏شمرده است و به جاى آن که مثلا دو ثانیه بامعبود محبوبش به گفت و شنود پردازد، آن را به دور از اطناب چهار برابر نموده است و در پایان جواب هم، عارفانه دریچه پرسش و پاسخ را باز گذاشته است. شاید بدان امید که خداى غیبدان بنده‏نواز بپرسد دیگر چه حاجتى؟ تا او مثلا پاسخ دهد با این عصا گوسفندان خود را از گزند و آسیب درندگان و دزدان محفوظ مى‏دارم.
در آیه دیگر خالق اکبر با هفت‏بار کاربرد ضمیر متکلم وحده خودش را به بندگان نزدیک و نزدیکتر نموده است. دقت کنید: «و اذا سالک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون‏» (5) .
«اى پیامبر هنگامى که بندگان من درباره من از تو سؤالى کنند، هرآینه من نزدیکم مى‏پذیرم خواست‏خواهنده را زمانى که مرا فرا خواند. پس باید دعوت من را بپذیرید و به من ایمان آورند باشد که راهنمائى شوند» .
ایجازهاى پسندیده: در داستان پیکار پى‏گیر موسى علیه السلام با فرعون مصر، آن زمان که موسى از ترس فرعونیان، از مصر به سوى مدین شتافت، در آبشخورى دید که گروهى مردم، چهارپایان خود را آب مى‏دهند; اما دو دختر در پائین‏تر گوسفندان خود را از نوشیدن آب باز مى‏دارند! موسى رو بدانان، بدون مقدمه و تعارف پرسید: «...ما خطبکما قالتا لا نسقی حتى یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر» . (6)
«چه مى‏کنید؟ گفتند گوسفندان خود را آب نمى‏دهیم تا شبانان بیرون روند و پدر ما کهنسالى بزرگوار است‏» .
خواننده نکته‏سنج! باز ملاحظه کنید چسان موسى علیه السلام سخندان در برخورد با آن دو دختر جوان به حد اقل واژگان قناعت نموده ست و متقابلا دختران پرورش‏یافته در دامن عفت و عصمت هم با کمترین الفاظ پاسخ داده‏اند! .
و در آیه بعد دنباله همین رویداد، یکى از آن دو دختر مامور شد موسى را نزد پدر ببرد تا مزد آب کشیدنش را به او بدهند. در این موضع هم رفتار عفیفانه آن دختر و گفتار کوتاهش، مورد عنایت‏خداى بیناى آگاه بوده است و سزاوار نزول چنین آیه‏اى: «...تمشی على استحیاء قالت ان ابى یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا..» . (7)
«آن دختر آزرمجویانه گام برمى‏داشت و گفت: همانا پدرم تو را فرا مى‏خواند تا مزد آب کشیدنت را براى ما به تو بدهد» .
نیک مى‏سزد که در این روزگار فرخنده، دختران و بانوان با ایمان در ایران خوشنام از داستان‏هاى قرآن عبرت بگیرند و در گفتار و کردار و اخلاق چنان باشند که سزاوار خشنودى خالق منان گردند و راهنما و الگوى دیگران - ایدون باد یا رب مهربان - .
تاکیدهاى تحسین‏برانگیز
در سرگذشت پرنشیب و فراز ابراهیم پیامبر علیه السلام که با نمرودیان جهول طغیانگر به جدال و پیکار برخاست مى‏خوانیم که آن پیامبر بر حق اولوالعزم، عمل ابلهانه بت‏پرستان را سخت نکوهید و آنگاه در فرصتى مناسب گفتار خود را جامه عمل پوشانید. به روایت قرآن در گفتار کوتاه و هراس‏انگیز ابراهیم خلیل; سه تاکید کفرستیز شایسته دقت است:
«و تالله لاکیدن اصنامکم بعد ان تولوا مدبرین‏» (8)
«و سوگند به خداوند من قطعا براى نابود کردن بت‏هایتان چاره‏اى نهان اندیشیده‏ام بعد از آن که شما بیرون رفتید» .
تاکیدات سه‏گانه. چنانکه پیداست، سوگند شدید و غلیظ به خداوند - لام تاکید - نون تاکید ثقیله.
آیه‏اى دیگر نمودار تاکید: جهت آن که آفریدگار توانا به جهانیان بفهماند قرآن، ساخته و پرداخته هیچ آفریده‏اى نیست، بلکه کلام خالق یکتاست که خود آن را براى آخرین پیامبرش فرو فرستاده است و خود هم نگهدارنده آن است. اینک با این آیه و آیاتى دیگر از این دست همیخواهد که زنگ تردید را از لوحه دل‏ها بزداید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون‏» (9) «هر آینه ما خودمان قرآن را فرو فرستادیم و همانا ما خودمان آن را نگهدارنده‏ایم‏» .
تاکیدات نمایان پیاپى عبارتند از: 1- حرف ان بر صدر جمله اسمیه; 2- ضمیر منفصل متکلم مع‏الغیر بعد از ضمیر متصل متکلم مع‏الغیر; 3- ان بر صدر جمله اسمیه; 4- لام تاکید متصل به اسم فاعل.
چه بجاست که قرآن خوان قرآن شناس بگوید: «...تبارک الله رب العالمین‏» . (10)
پیشنهادى مکرر و خیرخواهانه
خدا را خدا را هان مسؤولان برنامه‏ریزى درسى مستقر در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، در شوراى عالى برنامه‏ریزى وزارت آموزش عالى، در شوراى عالى برنامه‏ریزى وزارت آموزش و پرورش... با توانائى و فرصتى کم یافت که خداى تواناى آزمایشگر به شما ارزانى داشته است، هم‏اینک که موانع، مفقود و اسباب موجود است، همت کنید و گامى خداپسندانه براى شناساندن قرآن ناشناخته بردارید. یعنى با گذرانیدن صوابنامه‏اى که یقینا موجب خشنودى خدا و رسول است، هفته‏اى دو ساعت آموزش درست‏خوانى قرآن را با ترجمه.
نیز هفته‏اى دو ساعت تعلیم قواعد صرف و نحو (وسیله تسهیل و تسریع در آموزش قرآن) در ارتباط مستقیم با قرآن، یعنى بهره‏گیرى بیشتر از آیات به عنوان شاهد و مثال، منظما و متوالیا.
در همه مدارس از دوره راهنمائى تا پایان تحصیلات چهارساله دانشگاهى با نمره‏هائى متناسب، الزامى، همگانى و رسمى فرمائید. یقینا در این امر خیر، خداى خیررسان یاور شماست.
پى‏نوشت‏ها:
1) توبه: 73.
2) اطناب ممل: سخنى است که صاحب سخن رشته سخن را چندان طولانى و دراز گرداند که خواننده یا شنونده از خواندن یا شنیدن خسته و ملول گردد!
3) ایجاز مخل: گفتارى است که به علت کوتاهیش، رسا به معنى نباشد و مخاطب، مقصود گوینده یا نویسنده را آسان در نیابد.
4) طه: آیات 17 و 18.
5) بقره: 186.
6) قصص: 23.
7) قصص: 25.
8) انبیاء: 57.
9) حجر: 9.
10) اعراف: 54.

تبلیغات