فوائد روانشناسی از دیدگاه قرآن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از جمله هدفهاى روانشناسى را مىتوان تامین نیازمندیها در موجود زنده از قبیل ایجاد نشاط و حالتى براى فعالیت و در نتیجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نیازهاى اساسى و ضرورى زندگى و ادامه آن بهطور کلى هماهنگ کردن انسانها با محیط زندگى دانست (1) .
طبیعى است که انگیزههاى فراوانى انسانها دارند که در انجام این اهداف تاثیر دارند و مىتوان این انگیزهها را به دو بخش اصلى تقسیم نمود: 1- انگیزههاى فیزیولوژیک; 2- انگیزههاى روانى انگیزههاى فیزیولوژیک به نیازهاى مربوط به جسم و عوارضى که در بافتهاى بدن، مانند کمبود مواد لازم براى بدن یا بههم خوردن تعادل آن به وجود مىآیند، مربوط مىشود.
این انگیزهها، رفتار فرد را به جهت اهدافى که نیازهاى فیزیولوژیک بدن را برآورده مىسازند راهنمائى و یا نقص و کمبودى را که گاهى در بافتهاى بدن به وجود مىآورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در مىآورد.
انگیزههاى روانى نیز در جریان رشد نیازهاى معنوى فردى و اجتماعى انسان تاثیر به سزائى دارند.
در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرا هست، روى انجام این انگیزهها به نحو کامل و صحیح براى تامین اهداف عالى تعیین شده در شرایع آسمانى غیر تحریف شده تاکیدهاى فراوانى انجام شده است. حکمت فراگیر خداوند که نعمتهاى خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا مىکند که در آنها ویژگیها و صفات مخصوصى به ودیعه بگذارد و آنها را شایسته انجام وظائفى بکند که براى انجام آنها آفریده شدهاند خداوند از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل مىکند:
«...ربنا الذى اعطى کل شئ خلقه ثم هدى» «خداى ما آن کسى است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است» (2) .
و در سوره «اعلى» آیه 1- 3 در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنین مىفرماید:
«سبح اسم ربک الاعلى الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى» «اى پیامبر به نام خداى خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائى که عالم را آفرید و همه آنها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائى که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود» .
چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزهها و عوامل حیات فیزیولوژى، توازن لازم و کافى براى ادامه زندگى را در انسانها فراهم مىسازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژى در بدن انسان و حیوان نوعى تمایل طبیعى نسبتبه حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسانها وجود دارد. این، همان نظریهاى است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددى چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه 19 از سوره «حجر» است:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسى و انبتنا فیها من کل شئ موزون» «زمین را گسترانیدیم و در آن، کوههاى عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایتبرویانیدیم» .
و در آیه دیگرى (در سوره فرقان، آیه 2) مىفرماید:
«و خلق کل شئ فقدره تقدیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینى قرار داد» .
و در آیه دیگر (3) مىفرماید:
«و کل شئ عنده بمقدار» «... هر چیزى نزد او به اندازه است» .
پس انحاء تقدیر و توازن در خلقت الهى یک اصل مهم اساسى است که براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نیازهاى آنها آفریده، و براى هر شىاى آنچه را که لازمه ادامه زندگى و حیات اوست، اعطاء کرده است:
«انا کل شئ خلقناه بقدر» «ما همه چیز را در اندازههاى مشخص و معینى آفریدیم» .
پس ایجاد توازن روحى و جسمى یک هدفى است که در علوم مربوط به انسان و حیوان از جمله روانشناسى از دیدگاه قرآن، مسالهاى است مهم و قابل طرح. و انگیزهها و عوامل فراوانى در تامین این هدف و انجام آن به نحو نیکو وجود دارد از قبیل عوامل حفظ ذات، در سورههاى طه، 17- 120- سوره نمل آیات 17، 18، 80 و 81- سوره توبه آیه 120- سوره بقره، آیه 155- سوره نحل آیه 112- سوره قریش آیه 3 و 4 و غیر اینها از آیات فراوان در قرآن که به توضیح انگیزهها و انجام بهینه هدف ایجاد توازن در جسم و روح مىپردازند از جمله آنها بیان انگیزه بقاء نوع و انگیزه جنسى و غیر اینها (سوره حجرات، 13- نساء، 1- نحل، 72 و...) .
عوامل و انگیزههاى روانى در قرآن
نظیر انگیزهها و عوامل فیزیولوژیکى عوامل و انگیزههاى روانى و فطرى هستند که نیازهاى فطرى و معنوى و اساسى در سرشت روان انسانها را برآورده مىسازند از قبیل عدالتخواهى، نیکى، زیبائى و احساس نظم و ایجاد همبستگى و سایر تمایلات روحى و فطرى انسان.
در قرآن مجید و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دستورات کافى و وافى در این مورد وارد شده و توضیح داده شده است و دانشمندان غربى نیز کم و بیش به این حقایق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» یکى از دانشمندان غرب عقیده دارد که نیازهاى معنوى انسان نوعى نیازهاى فطرى هستند که تکامل رشد و بالندگى شخصیت فرد به برآوردن آنها بستگى دارد (4) .
حالتهاى انفعالى در قرآن
از جمله اهداف روانشناسى اسلامى بیان و توضیح یک سلسله از حالتهاى انفعالى در انسان و نیز در حیوانات مىباشد و این حالتها و عواطف در حفظ بقاى نسل انسان و حیوان به آنها کمک شایانى مىنمایند مثلا حالت ترس که یک حالت انفعالى است، انسانها را از خطرهائى که تهدید مىکند، دور مىسازد و همچنین سایر حالات انفعالى از قبیل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه براى بقاء نوع و حالت انفعالى مثلا محبت; اساس پیوند دو جنس نر و ماده در انسان و حیوان بوده و براى جذب هرکدام به دیگرى به منظور بقاى نوع لازم و ضرورى است و بحث از رابطه نزدیک این حالتها و انفعالها در انسان و حیوان از جمله مسائلى است قابل بحث و بررسى در روانشناسى و یکى از مسائل اساسى آن علم به شمار مىرود.
در قرآن کریم نیز توصیف و توضیح دقیقى درباره بسیارى از عواطف انفعالى مانند ترس، خشم، محبت، شادى، نفرت، غیرت، حسد، ندامت، شرم و خوارى و سایر حالتهاى مهم و اساسى نفس انسان ذکر گردیده است.
از جمله این انفعالها «حالت ترس» است که در قرآن در آیات متعددى ترس براى حفظ انسان از عذاب الهى و اجتناب از گناهان و تمسک به پرهیزگارى و عبادت و کار و غیر اینها مطرح گردیده است و سورههاى مختلف قرآن (5) مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقیق و بررسى قرار داده است مراجعه کنید.
نظیر ترس سایر صفات انفعالى انسانها از قبیل «خشم» (6) و «محبت (7) و حب ذات» (8) و «نوعدوستى» (9) و محبت پدرى و مادرى (10) و محبتخداوند (11) و پیامبر (12) و شادى (13) و حسد (14) و اندوه (15) و ندامت و پشیمانى (16) و غیر اینها از انواع و موارد انفعالها را ذکر و توضیح داده است و حتى در قرآن نمونههاى عملى قابل تنبه در آیات متعدد ذکر گردیده است مراجعه کنید (17) .
بدیهى است که همراه این انفعالها تغییرات فیزیولوژى زیادى در بدن انسانها و در شکل ظاهرى بدن و خطوط چهره از قبیل ضربان قلب، انقباض موىرگهاى خونى در امعاء و احشاء و گسترده شدن این موىرگها در سطح بدن پدید مىآیند.
و در قرآن مجید نیز از اضطراب و تپش شدید قلب در حالت انفعالى ترس نام مىبرد به سوره احزاب آیه 10 و 11 مراجعه کنید، این دو آیه حالت ترسى را که در جریان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چیره شده بود وصف مىکند و نظیر این آیه در سایر سورههاى قرآن مجید از قبیل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72- سوره زخرف، 17- سوره زمر، 60- قیامت، 24 و 25- عبس، 40 و 42 و 38 و 39- مطففین، 22 و 24- غاشیه، 8 و 10- انبیاء، 97- سجده، 12- شورى، 45- زمر، 23- قلم، 43 درباره آثار و نتایج ترس مطالبى بیان شده است.
روشن و واضح است این انفعالها گرچه وظائف مهمى در زندگى انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقاى ذات یارى مىکنند، با این حال زیادهروى در آنها براى سلامت جسم و روان زیانآورند مثلا ترس براى انسان در عین حال که مفید است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگى که انسانها را تهدید مىکند، یارى مىدهند، و لیکن ترس زیاد زندگى انسانها را مختل مىسازد و از انجام وظائف لازم جلوگیرى مىکند و شخصیت انسانها را دچار تزلزل مىنماید و لذا در تحقیقات جدید در طب «روانتنى» (سیکوماتى) این حقیقت روشن شده است که اضطراب در جنبههاى انفعالى انسان یکى از عوامل رشد بسیارى از عوارض بیماریهاى جسمى است و آمارهاى زیادى موجود نشان مىدهند که درصد زیادى از بیمارانى که اغلب به مطب پزشکان مراجعه مىکنند، اساسا از اضطرابهاى ناشى از مشکلات روانى شکایت دارند، این بیماران در حقیقت نیازمند مداواى پزشکى نیستند، بلکه در واقع به معالجه روانى نیاز دارند (18) .
دستورهاى قرآن درباره حالات انفعالى انسانها
قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائى مردم در امر مهار کردن حالات روانى و غلبه بر آنها از علوم جدید پزشکى پیشى گرفته است زیرا در این کار فواید بهداشتى فراوانى وجود دارد که تاکنون به طور دقیق و علمى شناخته نشده است ولى در عصر حاضر به فواید آن کم و بیش پى بردهاند.
قرآن در آیات متعدد مردم را به نترسیدن از امورى راهنمائى مىکند که معمولا آنها حالت ترس را در انسانها بر مىانگیزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنیادى و بنیانى را در پیش گرفته است و آن، بیان این مساله و توضیح آن به انسانهاى عاقل است که حیات دنیا، یک زندگى گذرا و فانى و نعمتهاى آن نابود شدنى است و تنها زندگى اخروى است که نعمتهایش ابدى و باقى و جاودانه است و مرگ نیز یک حالت طبیعى بوده، مرحلهاى از زندگى فانى این دنیا و رجوع به زندگى باقى و همیشگى رستاخیز است که انسانها براساس تکامل در حیات و زندگى به سوى آن در حرکتند.
از اینرو مؤمن واقعى و حقیقى از مرگ نمىهراسد زیرا یقین دارد که مرگ او را به نعمتهاى باقى و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد کرد که خداوند به بندگان پرهیزکار خود اعطاء مىفرماید.
قرآن زندگى دنیا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگى اخروى را واقعى و حقیقى مىداند:
«و ما هذه الحیاة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون» (19) . «زندگى این دنیا جز لهو و بازیچهاى بیش نیست و زندگى واقعى در آخرت است اگر مردم آن را بدانند» .
«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون» (20) «دنیا جز بازیچه کودکانه و هوسرانى بىخردان چیزى نیست و همانا سراى آخرت براى نیکوکاران بهتر است آیا در این مورد تعقل مىنمائید؟» .
روى این اصل زندگى دنیا در قرآن به عنوان متاع، یعنى بهره کم و مختصر و در مقابل، زندگى اخروى همانا زندگى باقى و جاودانى معرفى گردیده است.
پیامبران الهى به امتهاى خویش به نقل قرآن چنین مىگفتند:
«یا قوم انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ان الآخرة هى دار القرار» (21) «اى قوم، این زندگى (فانى) دنیا متاع ناچیزى بیش نیست و سراى آخرت منزلگاه ابدى (وحیات جاودانى) است» .
اینگونه دستورات حقیقى و واقعى براى مسلمانان از عوامل مهمى بودند که باعث مىشدند مسلمانان صدر اسلام در میدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با کفر و شرک و بتپرستى شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام کنند و با شهامت و جرات فراوانى در آرزوى شهادت در راه خدا و رسیدن به نعمتهاى بهشتى باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دین خدائى را در عرصه زندگى بشرى گسترده سازند.
از باب نمونه و دلیل و مدرک بر ادعاى بالا چند آیه زیر را توجه فرمایید:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (22) . «گمان مبرید کسانى که در راه خدا کشته شدهاند; مردهاند، بلکه اینان زنده هستند و در نزد خدا متنعم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمنانى که هنوز به آنان نپیوستهاند و بعدا در پى آنان به راه آخرت مىگردند، مژده مىدهد که از مردن نترسید و از فناء متاع دنیا هیچ غم و اندوهى به خود راه ندهید» .
«و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خیر مما یجمعون» (23) «اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمتخدا نایل مىشوید و آن بهتر است از هر چیزى که در حیات دنیا براى خود فراهم مىآورید، اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید اندوهى به خود راه ندهید که به رحمت ایزدى پیوسته و به سوى خدا محشور خواهید شد» .
از اینرو خداوند در آیات متعددى در قرآن، مؤمنان را براى مبارزه با کفر و الحاد و شرک دعوت کرده، در برابر این فداکارى و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابى قرار داده است.
«فلیقاتل فى سبیل الله الذین یشرون الحیاة الدنیا بالآخرة و من یقاتل فى سبلالله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما» (24) «اى مؤمنان باید در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند، جهاد و مبارزه نمایند و هر کسى که در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد و مبارزه نمایند و هرکسى که در راه خدا کشته شد، فاتح گردیده، زود باشد که او را (در بهشت جاودانى) اجرى عظیم عطا خواهیم کرد» .
آرى این است راه رسیدن به سعادت و نیل به مقامات بهشتى، این، سیره دائمى خداوند است در برابر انسانهاى فداکار و شهیدان شجاع و مبارزان حق و حقیقت پیامبران به جان و مال و مکتب. خداوند با چنین افراد فداکار معامله پرسودى نموده، جان انسانهاى عزیز و فداکار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهاى اخروى بىپایان خریدارى نموده است. این، وعدهاى است الهى براى اطمینان در مقابل فداکاریها و شهادتطلبىهاى انسانهاى با ایمان.
«ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فى التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم» (25) «خدا جان و مال مؤمنان را به بهاى بهشتخریدارى کرده، آنان که در راه خدا مبارزه مىکنند، دشمنان دین را به قتل مىرسانند یا خود کشته مىشوند، این وعده قطعى الهى است و عهدى است که در تورات و انجیل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده کیست؟ اى مؤمنان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزى بزرگى است» .
آرى پیروزى بزرگى است که خداوند در مقابل گذرا از زندگى دنیا که قابل بقاء و دوام نیست، نعمتهاى بزرگ جاودان و قابل بقاء هدیه مىنماید، انسانها، خواهى نخواهى از این دنیا خواهند رفت، پس چه بهتر که انسانها طورى از این دار فانى بروند که نتیجه آن سود ابدى و حتمى و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چارهاى نیست، همه موجودات ممکن چنین سرنوشتى دارند، زود یا دیر از این دنیا سفر مىکنند، و بقائى در این دنیا براى هیچ موجودى جز ذات پروردگار ممکن نیست.
«قل لن ینفعکم الفرار ان فررتم من الموت او القتل و اذا لا تمتعون الا قلیلا» (26) . «اى پیامبر به منافقان بگو اگر از مرگ یا قتل فرار مىکنند، آن فرار هرگز به نفع شما نیست زیرا که اندک زمانى بیش، از زندگى کامیاب نخواهید شد» .
حالت ترس از فقر و معالجه آن یکى دیگر از حالتهاى انفعالى نفس که چهبسا باعث کشاندن انسانها به سوى بدبختى و گرفتاریهاى فراوان مىگردد، مساله فقر و ندارى و ترس از آن مىباشد.
قرآن در مقام معالجه این مرض روانى برخى از انسانها، مسائل اساسى و زیربنائى روحى و درونى را مطرح مىسازد.
اصولا انسانها براى چه از فقر مىترسند؟
براى این که قدرت انسانها در اداره زندگى خویش به نحو دلخواه کمبودهائى دارند، انسانها به صورت طبیعى توانائى برطرف ساختن این کمبودها را ندارند، خداوند در برابر این نحو فکر و رویه مىفرماید:
«روزى تنها، دستخداوند است و تنها او است که روزى دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است» .
به این ترتیب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزدیک بندگى واقعى نزد او مىتوانند این مشکل روانى را کاملا حل نمایند.
خداوند در قرآن مجید در آیات متعدد، خود را تنها روزى دهنده مخلوقها معرفى مىکند:
«ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتین» (27) . «همانا روزى دهنده خلق تنها خداست که صاحب قوت و اقتدار ابدى است» .
خداوند روزى انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان مىرساند از قبیل نزول برکات آسمانى «و فى السماء رزقکم و ما توعدون» (28) «روزى شما با همه وعدهها که به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدر) است» .
«و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فى کتاب مبین» (29) . «هیچ جنبدهاى در زمین نیست جز آن که روزى او بر خداست، و خدا منزل دائمى و موقت او را مىداند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلى پروردگار قرار دارد» .
علت این که خداوند تنها روزى دهنده مخلوقات است، در این آیات ذکر نشده و لکن در آیات دیگر قرآن توضیحى به این نحو درباره آن داده شده است که خداوند، شنوا و داناست، و داراى قدرت انجام آن بوده، تامین مصالح امور بندگان در اختیار اوست.
«و کاین من دابة لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم» (30) . «یعنى چه بسا حیوانات که خود بار روزى خود را به دوش نکشند و خدا به آنها و هم به شما روزى را مىرساند و او شنوا و داناست» .
«الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له ان الله بکل شئ علیم» (31) . «خداوند هرکس از بندگان را که بخواهد روزى وسیع و یا تنگ به او مىرساند، همانا او به مصلحتهاى تمام مخلوقات آگاه و داناست» .
«و ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم یا ایها الناس اذکروا نعمة الله علیکم هل من خالق غیرالله یرزقکم من السماء والارض لا اله الا هو فانى تؤفکون» (32) . «در رحمتى را که او به روى مردم مىگشاید، هیچکس نتواند بست و آن را که او ببندد هیچکس جز او نتواند باز کند و اوستخداى بىهمتاى با حکمت و اقتدار، اى مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آیا جز خدا آفرینندهاى هست که در آسمان و زمین به شما روزى دهد؟ هرگز جز آن خداى یکتا خدائى نیست پس اى مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتهاى باطل مىآورید» .
چنانکه خوانندگان ملاحظه مىکنند، قرآن رابطه علیتبین اعطاء روزى و بین صفات کمال و قدرت خداوند و حکمت و علم و شنوائى او را اعلام مىدارد (33) .
نظیر بحث و بررسى در این صفات که از اهداف مهم روانشناسى اسلامى بشمار مىرود، صفات غلبه بر غضب و مساله محبتبه خدا و پیامبر و غیر اینها از موجودات (34) و سایر انفعالها از قبیل ادراک حسى (یعنى شنوائى، بینائى و بویائى ، قوه لمس و قوه چشائى و...) و تفکر و یادگیرى (35) یادآورى و فراموشى و سیستم مغز و اعصاب، شخصیت، روان درمانى و غیر اینها است.
پىنوشتها:
1) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمانى نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.
2) سوره طه، آیه 50. - کتاب قرآن و روانشناسى، ص 28.
3) سوره رعد، آیه 8.
4) قرآن و روانشناسى، ص 50.
5) سوره انفال، 2- سوره سجده، 16- حج، 1 و 2- انبیا، 11 و 12 و 40- احزاب، 10 و 11- توبه، 56 و 57- شعراء، 21- قصص، 21- نمل، 10- بینه، 7 و 8- زمر، 13- نور، 37- انسان، 10- نساء، 77- محمد، 20- شعراء ، 14- قصص، 33.
6) سوره فتح، 29- توبه، 123- تحریم، 9- اعراف، 150- طه، آیات 92 و 94- آل عمران، 119و ..
7) توبه، 38- فاطر، 5- حدید، 20- قیامت، 21 و 20- همزه، 1 تا 4- نازعات، 37 تا 39.
8) اعراف، 188- عادیات، 8- فصلت، 49- معارج، 19 و 20.
9) معارج، 19- 27- آل عمران، 103- انفال، 62 و 63- حشر، 9- حجرات، 10.
10) مریم، 4 و 6- کهف، 46- اسراء، 6- نوح، 12- مدثر، 11 و 13- هود، 42 و 45- یوسف، 8.
11) آل عمران، 31- مائده، 54- توبه، 24- بقره، 145.
12) قلم، 4.
13) احزاب، 21- رعد، 26- یونس، 57 و 58- هود، 9 و 10- نحل، 97- انسان، 11- نساء، 19- آل عمران، 118، 120.
14) بقره، 105- نساء، 54- بقره، 109- یوسف، 5- مائده، 27.
15) قصص، 13- طه ، 40- یوسف، 84 و 86- توبه، 40 و 92- آل عمران، 176- لقمان، 23- یس، 76- انعام، 33.
16) قیامت، 1 و 2- بقره، 35 ، 37.
17) قصص، 25- بقره، 114- مائده، 13- فصلت، 16- اسراء، 37- لقمان، 18- منافقون، 5- جاثیه، 7 و8.
18) قرآن و روانشناسى، ص 149 و 150.
19) عنکبوت: آیه 64.
20) انعام، 32.
21) غافر: آیه 39.
22) آل عمران: 169- 170.
23) آل عمران: 158.
24) سوره نسا: 74.
25) سوره توبه: 111.
26) احزاب: 16.
27) سوره ذاریات: آیه 58.
28) ذاریات: 22.
29) سوره هود: آیه 6.
30) عنکبوت: 60.
31) عنکبوت: 62.
32) سوره فاطر: آیه 2 و 3.
33) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمان نجاتى ترجمه عباس عرب، نشر بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى، تاریخ نشر 1367ش.
34) سوره فصلت: 34- آل عمران، 133 و 134- شورى، 36 و 37 و 40 و 43.
35) تغابن: 14 و 15- توبه، 24- مجادله، 22- ممتحنه، 4.
طبیعى است که انگیزههاى فراوانى انسانها دارند که در انجام این اهداف تاثیر دارند و مىتوان این انگیزهها را به دو بخش اصلى تقسیم نمود: 1- انگیزههاى فیزیولوژیک; 2- انگیزههاى روانى انگیزههاى فیزیولوژیک به نیازهاى مربوط به جسم و عوارضى که در بافتهاى بدن، مانند کمبود مواد لازم براى بدن یا بههم خوردن تعادل آن به وجود مىآیند، مربوط مىشود.
این انگیزهها، رفتار فرد را به جهت اهدافى که نیازهاى فیزیولوژیک بدن را برآورده مىسازند راهنمائى و یا نقص و کمبودى را که گاهى در بافتهاى بدن به وجود مىآورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در مىآورد.
انگیزههاى روانى نیز در جریان رشد نیازهاى معنوى فردى و اجتماعى انسان تاثیر به سزائى دارند.
در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرا هست، روى انجام این انگیزهها به نحو کامل و صحیح براى تامین اهداف عالى تعیین شده در شرایع آسمانى غیر تحریف شده تاکیدهاى فراوانى انجام شده است. حکمت فراگیر خداوند که نعمتهاى خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا مىکند که در آنها ویژگیها و صفات مخصوصى به ودیعه بگذارد و آنها را شایسته انجام وظائفى بکند که براى انجام آنها آفریده شدهاند خداوند از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل مىکند:
«...ربنا الذى اعطى کل شئ خلقه ثم هدى» «خداى ما آن کسى است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است» (2) .
و در سوره «اعلى» آیه 1- 3 در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنین مىفرماید:
«سبح اسم ربک الاعلى الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى» «اى پیامبر به نام خداى خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائى که عالم را آفرید و همه آنها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائى که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود» .
چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزهها و عوامل حیات فیزیولوژى، توازن لازم و کافى براى ادامه زندگى را در انسانها فراهم مىسازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژى در بدن انسان و حیوان نوعى تمایل طبیعى نسبتبه حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسانها وجود دارد. این، همان نظریهاى است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددى چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه 19 از سوره «حجر» است:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسى و انبتنا فیها من کل شئ موزون» «زمین را گسترانیدیم و در آن، کوههاى عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایتبرویانیدیم» .
و در آیه دیگرى (در سوره فرقان، آیه 2) مىفرماید:
«و خلق کل شئ فقدره تقدیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینى قرار داد» .
و در آیه دیگر (3) مىفرماید:
«و کل شئ عنده بمقدار» «... هر چیزى نزد او به اندازه است» .
پس انحاء تقدیر و توازن در خلقت الهى یک اصل مهم اساسى است که براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نیازهاى آنها آفریده، و براى هر شىاى آنچه را که لازمه ادامه زندگى و حیات اوست، اعطاء کرده است:
«انا کل شئ خلقناه بقدر» «ما همه چیز را در اندازههاى مشخص و معینى آفریدیم» .
پس ایجاد توازن روحى و جسمى یک هدفى است که در علوم مربوط به انسان و حیوان از جمله روانشناسى از دیدگاه قرآن، مسالهاى است مهم و قابل طرح. و انگیزهها و عوامل فراوانى در تامین این هدف و انجام آن به نحو نیکو وجود دارد از قبیل عوامل حفظ ذات، در سورههاى طه، 17- 120- سوره نمل آیات 17، 18، 80 و 81- سوره توبه آیه 120- سوره بقره، آیه 155- سوره نحل آیه 112- سوره قریش آیه 3 و 4 و غیر اینها از آیات فراوان در قرآن که به توضیح انگیزهها و انجام بهینه هدف ایجاد توازن در جسم و روح مىپردازند از جمله آنها بیان انگیزه بقاء نوع و انگیزه جنسى و غیر اینها (سوره حجرات، 13- نساء، 1- نحل، 72 و...) .
عوامل و انگیزههاى روانى در قرآن
نظیر انگیزهها و عوامل فیزیولوژیکى عوامل و انگیزههاى روانى و فطرى هستند که نیازهاى فطرى و معنوى و اساسى در سرشت روان انسانها را برآورده مىسازند از قبیل عدالتخواهى، نیکى، زیبائى و احساس نظم و ایجاد همبستگى و سایر تمایلات روحى و فطرى انسان.
در قرآن مجید و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دستورات کافى و وافى در این مورد وارد شده و توضیح داده شده است و دانشمندان غربى نیز کم و بیش به این حقایق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» یکى از دانشمندان غرب عقیده دارد که نیازهاى معنوى انسان نوعى نیازهاى فطرى هستند که تکامل رشد و بالندگى شخصیت فرد به برآوردن آنها بستگى دارد (4) .
حالتهاى انفعالى در قرآن
از جمله اهداف روانشناسى اسلامى بیان و توضیح یک سلسله از حالتهاى انفعالى در انسان و نیز در حیوانات مىباشد و این حالتها و عواطف در حفظ بقاى نسل انسان و حیوان به آنها کمک شایانى مىنمایند مثلا حالت ترس که یک حالت انفعالى است، انسانها را از خطرهائى که تهدید مىکند، دور مىسازد و همچنین سایر حالات انفعالى از قبیل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه براى بقاء نوع و حالت انفعالى مثلا محبت; اساس پیوند دو جنس نر و ماده در انسان و حیوان بوده و براى جذب هرکدام به دیگرى به منظور بقاى نوع لازم و ضرورى است و بحث از رابطه نزدیک این حالتها و انفعالها در انسان و حیوان از جمله مسائلى است قابل بحث و بررسى در روانشناسى و یکى از مسائل اساسى آن علم به شمار مىرود.
در قرآن کریم نیز توصیف و توضیح دقیقى درباره بسیارى از عواطف انفعالى مانند ترس، خشم، محبت، شادى، نفرت، غیرت، حسد، ندامت، شرم و خوارى و سایر حالتهاى مهم و اساسى نفس انسان ذکر گردیده است.
از جمله این انفعالها «حالت ترس» است که در قرآن در آیات متعددى ترس براى حفظ انسان از عذاب الهى و اجتناب از گناهان و تمسک به پرهیزگارى و عبادت و کار و غیر اینها مطرح گردیده است و سورههاى مختلف قرآن (5) مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقیق و بررسى قرار داده است مراجعه کنید.
نظیر ترس سایر صفات انفعالى انسانها از قبیل «خشم» (6) و «محبت (7) و حب ذات» (8) و «نوعدوستى» (9) و محبت پدرى و مادرى (10) و محبتخداوند (11) و پیامبر (12) و شادى (13) و حسد (14) و اندوه (15) و ندامت و پشیمانى (16) و غیر اینها از انواع و موارد انفعالها را ذکر و توضیح داده است و حتى در قرآن نمونههاى عملى قابل تنبه در آیات متعدد ذکر گردیده است مراجعه کنید (17) .
بدیهى است که همراه این انفعالها تغییرات فیزیولوژى زیادى در بدن انسانها و در شکل ظاهرى بدن و خطوط چهره از قبیل ضربان قلب، انقباض موىرگهاى خونى در امعاء و احشاء و گسترده شدن این موىرگها در سطح بدن پدید مىآیند.
و در قرآن مجید نیز از اضطراب و تپش شدید قلب در حالت انفعالى ترس نام مىبرد به سوره احزاب آیه 10 و 11 مراجعه کنید، این دو آیه حالت ترسى را که در جریان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چیره شده بود وصف مىکند و نظیر این آیه در سایر سورههاى قرآن مجید از قبیل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72- سوره زخرف، 17- سوره زمر، 60- قیامت، 24 و 25- عبس، 40 و 42 و 38 و 39- مطففین، 22 و 24- غاشیه، 8 و 10- انبیاء، 97- سجده، 12- شورى، 45- زمر، 23- قلم، 43 درباره آثار و نتایج ترس مطالبى بیان شده است.
روشن و واضح است این انفعالها گرچه وظائف مهمى در زندگى انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقاى ذات یارى مىکنند، با این حال زیادهروى در آنها براى سلامت جسم و روان زیانآورند مثلا ترس براى انسان در عین حال که مفید است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگى که انسانها را تهدید مىکند، یارى مىدهند، و لیکن ترس زیاد زندگى انسانها را مختل مىسازد و از انجام وظائف لازم جلوگیرى مىکند و شخصیت انسانها را دچار تزلزل مىنماید و لذا در تحقیقات جدید در طب «روانتنى» (سیکوماتى) این حقیقت روشن شده است که اضطراب در جنبههاى انفعالى انسان یکى از عوامل رشد بسیارى از عوارض بیماریهاى جسمى است و آمارهاى زیادى موجود نشان مىدهند که درصد زیادى از بیمارانى که اغلب به مطب پزشکان مراجعه مىکنند، اساسا از اضطرابهاى ناشى از مشکلات روانى شکایت دارند، این بیماران در حقیقت نیازمند مداواى پزشکى نیستند، بلکه در واقع به معالجه روانى نیاز دارند (18) .
دستورهاى قرآن درباره حالات انفعالى انسانها
قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائى مردم در امر مهار کردن حالات روانى و غلبه بر آنها از علوم جدید پزشکى پیشى گرفته است زیرا در این کار فواید بهداشتى فراوانى وجود دارد که تاکنون به طور دقیق و علمى شناخته نشده است ولى در عصر حاضر به فواید آن کم و بیش پى بردهاند.
قرآن در آیات متعدد مردم را به نترسیدن از امورى راهنمائى مىکند که معمولا آنها حالت ترس را در انسانها بر مىانگیزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنیادى و بنیانى را در پیش گرفته است و آن، بیان این مساله و توضیح آن به انسانهاى عاقل است که حیات دنیا، یک زندگى گذرا و فانى و نعمتهاى آن نابود شدنى است و تنها زندگى اخروى است که نعمتهایش ابدى و باقى و جاودانه است و مرگ نیز یک حالت طبیعى بوده، مرحلهاى از زندگى فانى این دنیا و رجوع به زندگى باقى و همیشگى رستاخیز است که انسانها براساس تکامل در حیات و زندگى به سوى آن در حرکتند.
از اینرو مؤمن واقعى و حقیقى از مرگ نمىهراسد زیرا یقین دارد که مرگ او را به نعمتهاى باقى و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد کرد که خداوند به بندگان پرهیزکار خود اعطاء مىفرماید.
قرآن زندگى دنیا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگى اخروى را واقعى و حقیقى مىداند:
«و ما هذه الحیاة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون» (19) . «زندگى این دنیا جز لهو و بازیچهاى بیش نیست و زندگى واقعى در آخرت است اگر مردم آن را بدانند» .
«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون» (20) «دنیا جز بازیچه کودکانه و هوسرانى بىخردان چیزى نیست و همانا سراى آخرت براى نیکوکاران بهتر است آیا در این مورد تعقل مىنمائید؟» .
روى این اصل زندگى دنیا در قرآن به عنوان متاع، یعنى بهره کم و مختصر و در مقابل، زندگى اخروى همانا زندگى باقى و جاودانى معرفى گردیده است.
پیامبران الهى به امتهاى خویش به نقل قرآن چنین مىگفتند:
«یا قوم انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ان الآخرة هى دار القرار» (21) «اى قوم، این زندگى (فانى) دنیا متاع ناچیزى بیش نیست و سراى آخرت منزلگاه ابدى (وحیات جاودانى) است» .
اینگونه دستورات حقیقى و واقعى براى مسلمانان از عوامل مهمى بودند که باعث مىشدند مسلمانان صدر اسلام در میدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با کفر و شرک و بتپرستى شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام کنند و با شهامت و جرات فراوانى در آرزوى شهادت در راه خدا و رسیدن به نعمتهاى بهشتى باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دین خدائى را در عرصه زندگى بشرى گسترده سازند.
از باب نمونه و دلیل و مدرک بر ادعاى بالا چند آیه زیر را توجه فرمایید:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (22) . «گمان مبرید کسانى که در راه خدا کشته شدهاند; مردهاند، بلکه اینان زنده هستند و در نزد خدا متنعم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمنانى که هنوز به آنان نپیوستهاند و بعدا در پى آنان به راه آخرت مىگردند، مژده مىدهد که از مردن نترسید و از فناء متاع دنیا هیچ غم و اندوهى به خود راه ندهید» .
«و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خیر مما یجمعون» (23) «اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمتخدا نایل مىشوید و آن بهتر است از هر چیزى که در حیات دنیا براى خود فراهم مىآورید، اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید اندوهى به خود راه ندهید که به رحمت ایزدى پیوسته و به سوى خدا محشور خواهید شد» .
از اینرو خداوند در آیات متعددى در قرآن، مؤمنان را براى مبارزه با کفر و الحاد و شرک دعوت کرده، در برابر این فداکارى و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابى قرار داده است.
«فلیقاتل فى سبیل الله الذین یشرون الحیاة الدنیا بالآخرة و من یقاتل فى سبلالله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما» (24) «اى مؤمنان باید در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند، جهاد و مبارزه نمایند و هر کسى که در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد و مبارزه نمایند و هرکسى که در راه خدا کشته شد، فاتح گردیده، زود باشد که او را (در بهشت جاودانى) اجرى عظیم عطا خواهیم کرد» .
آرى این است راه رسیدن به سعادت و نیل به مقامات بهشتى، این، سیره دائمى خداوند است در برابر انسانهاى فداکار و شهیدان شجاع و مبارزان حق و حقیقت پیامبران به جان و مال و مکتب. خداوند با چنین افراد فداکار معامله پرسودى نموده، جان انسانهاى عزیز و فداکار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهاى اخروى بىپایان خریدارى نموده است. این، وعدهاى است الهى براى اطمینان در مقابل فداکاریها و شهادتطلبىهاى انسانهاى با ایمان.
«ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فى التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم» (25) «خدا جان و مال مؤمنان را به بهاى بهشتخریدارى کرده، آنان که در راه خدا مبارزه مىکنند، دشمنان دین را به قتل مىرسانند یا خود کشته مىشوند، این وعده قطعى الهى است و عهدى است که در تورات و انجیل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده کیست؟ اى مؤمنان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزى بزرگى است» .
آرى پیروزى بزرگى است که خداوند در مقابل گذرا از زندگى دنیا که قابل بقاء و دوام نیست، نعمتهاى بزرگ جاودان و قابل بقاء هدیه مىنماید، انسانها، خواهى نخواهى از این دنیا خواهند رفت، پس چه بهتر که انسانها طورى از این دار فانى بروند که نتیجه آن سود ابدى و حتمى و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چارهاى نیست، همه موجودات ممکن چنین سرنوشتى دارند، زود یا دیر از این دنیا سفر مىکنند، و بقائى در این دنیا براى هیچ موجودى جز ذات پروردگار ممکن نیست.
«قل لن ینفعکم الفرار ان فررتم من الموت او القتل و اذا لا تمتعون الا قلیلا» (26) . «اى پیامبر به منافقان بگو اگر از مرگ یا قتل فرار مىکنند، آن فرار هرگز به نفع شما نیست زیرا که اندک زمانى بیش، از زندگى کامیاب نخواهید شد» .
حالت ترس از فقر و معالجه آن یکى دیگر از حالتهاى انفعالى نفس که چهبسا باعث کشاندن انسانها به سوى بدبختى و گرفتاریهاى فراوان مىگردد، مساله فقر و ندارى و ترس از آن مىباشد.
قرآن در مقام معالجه این مرض روانى برخى از انسانها، مسائل اساسى و زیربنائى روحى و درونى را مطرح مىسازد.
اصولا انسانها براى چه از فقر مىترسند؟
براى این که قدرت انسانها در اداره زندگى خویش به نحو دلخواه کمبودهائى دارند، انسانها به صورت طبیعى توانائى برطرف ساختن این کمبودها را ندارند، خداوند در برابر این نحو فکر و رویه مىفرماید:
«روزى تنها، دستخداوند است و تنها او است که روزى دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است» .
به این ترتیب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزدیک بندگى واقعى نزد او مىتوانند این مشکل روانى را کاملا حل نمایند.
خداوند در قرآن مجید در آیات متعدد، خود را تنها روزى دهنده مخلوقها معرفى مىکند:
«ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتین» (27) . «همانا روزى دهنده خلق تنها خداست که صاحب قوت و اقتدار ابدى است» .
خداوند روزى انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان مىرساند از قبیل نزول برکات آسمانى «و فى السماء رزقکم و ما توعدون» (28) «روزى شما با همه وعدهها که به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدر) است» .
«و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فى کتاب مبین» (29) . «هیچ جنبدهاى در زمین نیست جز آن که روزى او بر خداست، و خدا منزل دائمى و موقت او را مىداند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلى پروردگار قرار دارد» .
علت این که خداوند تنها روزى دهنده مخلوقات است، در این آیات ذکر نشده و لکن در آیات دیگر قرآن توضیحى به این نحو درباره آن داده شده است که خداوند، شنوا و داناست، و داراى قدرت انجام آن بوده، تامین مصالح امور بندگان در اختیار اوست.
«و کاین من دابة لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم» (30) . «یعنى چه بسا حیوانات که خود بار روزى خود را به دوش نکشند و خدا به آنها و هم به شما روزى را مىرساند و او شنوا و داناست» .
«الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له ان الله بکل شئ علیم» (31) . «خداوند هرکس از بندگان را که بخواهد روزى وسیع و یا تنگ به او مىرساند، همانا او به مصلحتهاى تمام مخلوقات آگاه و داناست» .
«و ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم یا ایها الناس اذکروا نعمة الله علیکم هل من خالق غیرالله یرزقکم من السماء والارض لا اله الا هو فانى تؤفکون» (32) . «در رحمتى را که او به روى مردم مىگشاید، هیچکس نتواند بست و آن را که او ببندد هیچکس جز او نتواند باز کند و اوستخداى بىهمتاى با حکمت و اقتدار، اى مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آیا جز خدا آفرینندهاى هست که در آسمان و زمین به شما روزى دهد؟ هرگز جز آن خداى یکتا خدائى نیست پس اى مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتهاى باطل مىآورید» .
چنانکه خوانندگان ملاحظه مىکنند، قرآن رابطه علیتبین اعطاء روزى و بین صفات کمال و قدرت خداوند و حکمت و علم و شنوائى او را اعلام مىدارد (33) .
نظیر بحث و بررسى در این صفات که از اهداف مهم روانشناسى اسلامى بشمار مىرود، صفات غلبه بر غضب و مساله محبتبه خدا و پیامبر و غیر اینها از موجودات (34) و سایر انفعالها از قبیل ادراک حسى (یعنى شنوائى، بینائى و بویائى ، قوه لمس و قوه چشائى و...) و تفکر و یادگیرى (35) یادآورى و فراموشى و سیستم مغز و اعصاب، شخصیت، روان درمانى و غیر اینها است.
پىنوشتها:
1) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمانى نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.
2) سوره طه، آیه 50. - کتاب قرآن و روانشناسى، ص 28.
3) سوره رعد، آیه 8.
4) قرآن و روانشناسى، ص 50.
5) سوره انفال، 2- سوره سجده، 16- حج، 1 و 2- انبیا، 11 و 12 و 40- احزاب، 10 و 11- توبه، 56 و 57- شعراء، 21- قصص، 21- نمل، 10- بینه، 7 و 8- زمر، 13- نور، 37- انسان، 10- نساء، 77- محمد، 20- شعراء ، 14- قصص، 33.
6) سوره فتح، 29- توبه، 123- تحریم، 9- اعراف، 150- طه، آیات 92 و 94- آل عمران، 119و ..
7) توبه، 38- فاطر، 5- حدید، 20- قیامت، 21 و 20- همزه، 1 تا 4- نازعات، 37 تا 39.
8) اعراف، 188- عادیات، 8- فصلت، 49- معارج، 19 و 20.
9) معارج، 19- 27- آل عمران، 103- انفال، 62 و 63- حشر، 9- حجرات، 10.
10) مریم، 4 و 6- کهف، 46- اسراء، 6- نوح، 12- مدثر، 11 و 13- هود، 42 و 45- یوسف، 8.
11) آل عمران، 31- مائده، 54- توبه، 24- بقره، 145.
12) قلم، 4.
13) احزاب، 21- رعد، 26- یونس، 57 و 58- هود، 9 و 10- نحل، 97- انسان، 11- نساء، 19- آل عمران، 118، 120.
14) بقره، 105- نساء، 54- بقره، 109- یوسف، 5- مائده، 27.
15) قصص، 13- طه ، 40- یوسف، 84 و 86- توبه، 40 و 92- آل عمران، 176- لقمان، 23- یس، 76- انعام، 33.
16) قیامت، 1 و 2- بقره، 35 ، 37.
17) قصص، 25- بقره، 114- مائده، 13- فصلت، 16- اسراء، 37- لقمان، 18- منافقون، 5- جاثیه، 7 و8.
18) قرآن و روانشناسى، ص 149 و 150.
19) عنکبوت: آیه 64.
20) انعام، 32.
21) غافر: آیه 39.
22) آل عمران: 169- 170.
23) آل عمران: 158.
24) سوره نسا: 74.
25) سوره توبه: 111.
26) احزاب: 16.
27) سوره ذاریات: آیه 58.
28) ذاریات: 22.
29) سوره هود: آیه 6.
30) عنکبوت: 60.
31) عنکبوت: 62.
32) سوره فاطر: آیه 2 و 3.
33) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمان نجاتى ترجمه عباس عرب، نشر بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى، تاریخ نشر 1367ش.
34) سوره فصلت: 34- آل عمران، 133 و 134- شورى، 36 و 37 و 40 و 43.
35) تغابن: 14 و 15- توبه، 24- مجادله، 22- ممتحنه، 4.