آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

از جمله هدف‏هاى روانشناسى را مى‏توان تامین نیازمندیها در موجود زنده از قبیل ایجاد نشاط و حالتى براى فعالیت و در نتیجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نیازهاى اساسى و ضرورى زندگى و ادامه آن به‏طور کلى هماهنگ کردن انسان‏ها با محیط زندگى دانست (1) .
طبیعى است که انگیزه‏هاى فراوانى انسانها دارند که در انجام این اهداف تاثیر دارند و مى‏توان این انگیزه‏ها را به دو بخش اصلى تقسیم نمود: 1- انگیزه‏هاى فیزیولوژیک; 2- انگیزه‏هاى روانى انگیزه‏هاى فیزیولوژیک به نیازهاى مربوط به جسم و عوارضى که در بافت‏هاى بدن، مانند کمبود مواد لازم براى بدن یا به‏هم خوردن تعادل آن به وجود مى‏آیند، مربوط مى‏شود.
این انگیزه‏ها، رفتار فرد را به جهت اهدافى که نیازهاى فیزیولوژیک بدن را برآورده مى‏سازند راهنمائى و یا نقص و کمبودى را که گاهى در بافت‏هاى بدن به وجود مى‏آورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در مى‏آورد.
انگیزه‏هاى روانى نیز در جریان رشد نیازهاى معنوى فردى و اجتماعى انسان تاثیر به سزائى دارند.
در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرا هست، روى انجام این انگیزه‏ها به نحو کامل و صحیح براى تامین اهداف عالى تعیین شده در شرایع آسمانى غیر تحریف شده تاکیدهاى فراوانى انجام شده است. حکمت فراگیر خداوند که نعمت‏هاى خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا مى‏کند که در آنها ویژگیها و صفات مخصوصى به ودیعه بگذارد و آنها را شایسته انجام وظائفى بکند که براى انجام آنها آفریده شده‏اند خداوند از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل مى‏کند:
«...ربنا الذى اعطى کل شئ خلقه ثم هدى‏» «خداى ما آن کسى است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است‏» (2) .
و در سوره «اعلى‏» آیه 1- 3 در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنین مى‏فرماید:
«سبح اسم ربک الاعلى الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى‏» «اى پیامبر به نام خداى خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائى که عالم را آفرید و همه آنها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائى که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود» .
چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزه‏ها و عوامل حیات فیزیولوژى، توازن لازم و کافى براى ادامه زندگى را در انسانها فراهم مى‏سازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژى در بدن انسان و حیوان نوعى تمایل طبیعى نسبت‏به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسان‏ها وجود دارد. این، همان نظریه‏اى است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددى چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه 19 از سوره «حجر» است:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسى و انبتنا فیها من کل شئ موزون‏» «زمین را گسترانیدیم و در آن، کوههاى عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایت‏برویانیدیم‏» .
و در آیه دیگرى (در سوره فرقان، آیه 2) مى‏فرماید:
«و خلق کل شئ فقدره تقدیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینى قرار داد» .
و در آیه دیگر (3) مى‏فرماید:
«و کل شئ عنده بمقدار» «... هر چیزى نزد او به اندازه است‏» .
پس انحاء تقدیر و توازن در خلقت الهى یک اصل مهم اساسى است که براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نیازهاى آنها آفریده، و براى هر شى‏اى آنچه را که لازمه ادامه زندگى و حیات اوست، اعطاء کرده است:
«انا کل شئ خلقناه بقدر» «ما همه چیز را در اندازه‏هاى مشخص و معینى آفریدیم‏» .
پس ایجاد توازن روحى و جسمى یک هدفى است که در علوم مربوط به انسان و حیوان از جمله روانشناسى از دیدگاه قرآن، مساله‏اى است مهم و قابل طرح. و انگیزه‏ها و عوامل فراوانى در تامین این هدف و انجام آن به نحو نیکو وجود دارد از قبیل عوامل حفظ ذات، در سوره‏هاى طه، 17- 120- سوره نمل آیات 17، 18، 80 و 81- سوره توبه آیه 120- سوره بقره، آیه 155- سوره نحل آیه 112- سوره قریش آیه 3 و 4 و غیر اینها از آیات فراوان در قرآن که به توضیح انگیزه‏ها و انجام بهینه هدف ایجاد توازن در جسم و روح مى‏پردازند از جمله آنها بیان انگیزه بقاء نوع و انگیزه جنسى و غیر اینها (سوره حجرات، 13- نساء، 1- نحل، 72 و...) .
عوامل و انگیزه‏هاى روانى در قرآن
نظیر انگیزه‏ها و عوامل فیزیولوژیکى عوامل و انگیزه‏هاى روانى و فطرى هستند که نیازهاى فطرى و معنوى و اساسى در سرشت روان انسانها را برآورده مى‏سازند از قبیل عدالت‏خواهى، نیکى، زیبائى و احساس نظم و ایجاد هم‏بستگى و سایر تمایلات روحى و فطرى انسان.
در قرآن مجید و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دستورات کافى و وافى در این مورد وارد شده و توضیح داده شده است و دانشمندان غربى نیز کم و بیش به این حقایق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» یکى از دانشمندان غرب عقیده دارد که نیازهاى معنوى انسان نوعى نیازهاى فطرى هستند که تکامل رشد و بالندگى شخصیت فرد به برآوردن آنها بستگى دارد (4) .
حالتهاى انفعالى در قرآن
از جمله اهداف روانشناسى اسلامى بیان و توضیح یک سلسله از حالتهاى انفعالى در انسان و نیز در حیوانات مى‏باشد و این حالت‏ها و عواطف در حفظ بقاى نسل انسان و حیوان به آنها کمک شایانى مى‏نمایند مثلا حالت ترس که یک حالت انفعالى است، انسانها را از خطرهائى که تهدید مى‏کند، دور مى‏سازد و همچنین سایر حالات انفعالى از قبیل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه براى بقاء نوع و حالت انفعالى مثلا محبت; اساس پیوند دو جنس نر و ماده در انسان و حیوان بوده و براى جذب هرکدام به دیگرى به منظور بقاى نوع لازم و ضرورى است و بحث از رابطه نزدیک این حالتها و انفعالها در انسان و حیوان از جمله مسائلى است قابل بحث و بررسى در روانشناسى و یکى از مسائل اساسى آن علم به شمار مى‏رود.
در قرآن کریم نیز توصیف و توضیح دقیقى درباره بسیارى از عواطف انفعالى مانند ترس، خشم، محبت، شادى، نفرت، غیرت، حسد، ندامت، شرم و خوارى و سایر حالتهاى مهم و اساسى نفس انسان ذکر گردیده است.
از جمله این انفعالها «حالت ترس‏» است که در قرآن در آیات متعددى ترس براى حفظ انسان از عذاب الهى و اجتناب از گناهان و تمسک به پرهیزگارى و عبادت و کار و غیر اینها مطرح گردیده است و سوره‏هاى مختلف قرآن (5) مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقیق و بررسى قرار داده است مراجعه کنید.
نظیر ترس سایر صفات انفعالى انسانها از قبیل «خشم‏» (6) و «محبت (7) و حب ذات‏» (8) و «نوع‏دوستى‏» (9) و محبت پدرى و مادرى (10) و محبت‏خداوند (11) و پیامبر (12) و شادى (13) و حسد (14) و اندوه (15) و ندامت و پشیمانى (16) و غیر اینها از انواع و موارد انفعالها را ذکر و توضیح داده است و حتى در قرآن نمونه‏هاى عملى قابل تنبه در آیات متعدد ذکر گردیده است مراجعه کنید (17) .
بدیهى است که همراه این انفعالها تغییرات فیزیولوژى زیادى در بدن انسانها و در شکل ظاهرى بدن و خطوط چهره از قبیل ضربان قلب، انقباض موى‏رگهاى خونى در امعاء و احشاء و گسترده شدن این موى‏رگها در سطح بدن پدید مى‏آیند.
و در قرآن مجید نیز از اضطراب و تپش شدید قلب در حالت انفعالى ترس نام مى‏برد به سوره احزاب آیه 10 و 11 مراجعه کنید، این دو آیه حالت ترسى را که در جریان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چیره شده بود وصف مى‏کند و نظیر این آیه در سایر سوره‏هاى قرآن مجید از قبیل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72- سوره زخرف، 17- سوره زمر، 60- قیامت، 24 و 25- عبس، 40 و 42 و 38 و 39- مطففین، 22 و 24- غاشیه، 8 و 10- انبیاء، 97- سجده، 12- شورى، 45- زمر، 23- قلم، 43 درباره آثار و نتایج ترس مطالبى بیان شده است.
روشن و واضح است این انفعالها گرچه وظائف مهمى در زندگى انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقاى ذات یارى مى‏کنند، با این حال زیاده‏روى در آنها براى سلامت جسم و روان زیان‏آورند مثلا ترس براى انسان در عین حال که مفید است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگى که انسانها را تهدید مى‏کند، یارى مى‏دهند، و لیکن ترس زیاد زندگى انسانها را مختل مى‏سازد و از انجام وظائف لازم جلوگیرى مى‏کند و شخصیت انسانها را دچار تزلزل مى‏نماید و لذا در تحقیقات جدید در طب «روان‏تنى‏» (سیکوماتى) این حقیقت روشن شده است که اضطراب در جنبه‏هاى انفعالى انسان یکى از عوامل رشد بسیارى از عوارض بیماریهاى جسمى است و آمارهاى زیادى موجود نشان مى‏دهند که درصد زیادى از بیمارانى که اغلب به مطب پزشکان مراجعه مى‏کنند، اساسا از اضطراب‏هاى ناشى از مشکلات روانى شکایت دارند، این بیماران در حقیقت نیازمند مداواى پزشکى نیستند، بلکه در واقع به معالجه روانى نیاز دارند (18) .
دستورهاى قرآن درباره حالات انفعالى انسانها
قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائى مردم در امر مهار کردن حالات روانى و غلبه بر آنها از علوم جدید پزشکى پیشى گرفته است زیرا در این کار فواید بهداشتى فراوانى وجود دارد که تاکنون به طور دقیق و علمى شناخته نشده است ولى در عصر حاضر به فواید آن کم و بیش پى برده‏اند.
قرآن در آیات متعدد مردم را به نترسیدن از امورى راهنمائى مى‏کند که معمولا آنها حالت ترس را در انسانها بر مى‏انگیزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنیادى و بنیانى را در پیش گرفته است و آن، بیان این مساله و توضیح آن به انسانهاى عاقل است که حیات دنیا، یک زندگى گذرا و فانى و نعمتهاى آن نابود شدنى است و تنها زندگى اخروى است که نعمت‏هایش ابدى و باقى و جاودانه است و مرگ نیز یک حالت طبیعى بوده، مرحله‏اى از زندگى فانى این دنیا و رجوع به زندگى باقى و همیشگى رستاخیز است که انسانها براساس تکامل در حیات و زندگى به سوى آن در حرکتند.
از اینرو مؤمن واقعى و حقیقى از مرگ نمى‏هراسد زیرا یقین دارد که مرگ او را به نعمتهاى باقى و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد کرد که خداوند به بندگان پرهیزکار خود اعطاء مى‏فرماید.
قرآن زندگى دنیا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگى اخروى را واقعى و حقیقى مى‏داند:
«و ما هذه الحیاة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون‏» (19) . «زندگى این دنیا جز لهو و بازیچه‏اى بیش نیست و زندگى واقعى در آخرت است اگر مردم آن را بدانند» .
«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون‏» (20) «دنیا جز بازیچه کودکانه و هوسرانى بى‏خردان چیزى نیست و همانا سراى آخرت براى نیکوکاران بهتر است آیا در این مورد تعقل مى‏نمائید؟» .
روى این اصل زندگى دنیا در قرآن به عنوان متاع، یعنى بهره کم و مختصر و در مقابل، زندگى اخروى همانا زندگى باقى و جاودانى معرفى گردیده است.
پیامبران الهى به امتهاى خویش به نقل قرآن چنین مى‏گفتند:
«یا قوم انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ان الآخرة هى دار القرار» (21) «اى قوم، این زندگى (فانى) دنیا متاع ناچیزى بیش نیست و سراى آخرت منزلگاه ابدى (وحیات جاودانى) است‏» .
این‏گونه دستورات حقیقى و واقعى براى مسلمانان از عوامل مهمى بودند که باعث مى‏شدند مسلمانان صدر اسلام در میدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با کفر و شرک و بت‏پرستى شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام کنند و با شهامت و جرات فراوانى در آرزوى شهادت در راه خدا و رسیدن به نعمتهاى بهشتى باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دین خدائى را در عرصه زندگى بشرى گسترده سازند.
از باب نمونه و دلیل و مدرک بر ادعاى بالا چند آیه زیر را توجه فرمایید:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون‏» (22) . «گمان مبرید کسانى که در راه خدا کشته شده‏اند; مرده‏اند، بلکه اینان زنده هستند و در نزد خدا متنعم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمنانى که هنوز به آنان نپیوسته‏اند و بعدا در پى آنان به راه آخرت مى‏گردند، مژده مى‏دهد که از مردن نترسید و از فناء متاع دنیا هیچ غم و اندوهى به خود راه ندهید» .
«و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خیر مما یجمعون‏» (23) «اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمت‏خدا نایل مى‏شوید و آن بهتر است از هر چیزى که در حیات دنیا براى خود فراهم مى‏آورید، اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید اندوهى به خود راه ندهید که به رحمت ایزدى پیوسته و به سوى خدا محشور خواهید شد» .
از اینرو خداوند در آیات متعددى در قرآن، مؤمنان را براى مبارزه با کفر و الحاد و شرک دعوت کرده، در برابر این فداکارى و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابى قرار داده است.
«فلیقاتل فى سبیل الله الذین یشرون الحیاة الدنیا بالآخرة و من یقاتل فى سبل‏الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما» (24) «اى مؤمنان باید در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند، جهاد و مبارزه نمایند و هر کسى که در راه خدا با آنان که زندگى مادى دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد و مبارزه نمایند و هرکسى که در راه خدا کشته شد، فاتح گردیده، زود باشد که او را (در بهشت جاودانى) اجرى عظیم عطا خواهیم کرد» .
آرى این است راه رسیدن به سعادت و نیل به مقامات بهشتى، این، سیره دائمى خداوند است در برابر انسانهاى فداکار و شهیدان شجاع و مبارزان حق و حقیقت پیامبران به جان و مال و مکتب. خداوند با چنین افراد فداکار معامله پرسودى نموده، جان انسانهاى عزیز و فداکار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهاى اخروى بى‏پایان خریدارى نموده است. این، وعده‏اى است الهى براى اطمینان در مقابل فداکاریها و شهادت‏طلبى‏هاى انسان‏هاى با ایمان.
«ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فى التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم‏» (25) «خدا جان و مال مؤمنان را به بهاى بهشت‏خریدارى کرده، آنان که در راه خدا مبارزه مى‏کنند، دشمنان دین را به قتل مى‏رسانند یا خود کشته مى‏شوند، این وعده قطعى الهى است و عهدى است که در تورات و انجیل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده کیست؟ اى مؤمنان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزى بزرگى است‏» .
آرى پیروزى بزرگى است که خداوند در مقابل گذرا از زندگى دنیا که قابل بقاء و دوام نیست، نعمتهاى بزرگ جاودان و قابل بقاء هدیه مى‏نماید، انسانها، خواهى نخواهى از این دنیا خواهند رفت، پس چه بهتر که انسانها طورى از این دار فانى بروند که نتیجه آن سود ابدى و حتمى و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چاره‏اى نیست، همه موجودات ممکن چنین سرنوشتى دارند، زود یا دیر از این دنیا سفر مى‏کنند، و بقائى در این دنیا براى هیچ موجودى جز ذات پروردگار ممکن نیست.
«قل لن ینفعکم الفرار ان فررتم من الموت او القتل و اذا لا تمتعون الا قلیلا» (26) . «اى پیامبر به منافقان بگو اگر از مرگ یا قتل فرار مى‏کنند، آن فرار هرگز به نفع شما نیست زیرا که اندک زمانى بیش، از زندگى کامیاب نخواهید شد» .
حالت ترس از فقر و معالجه آن یکى دیگر از حالتهاى انفعالى نفس که چه‏بسا باعث کشاندن انسانها به سوى بدبختى و گرفتاریهاى فراوان مى‏گردد، مساله فقر و ندارى و ترس از آن مى‏باشد.
قرآن در مقام معالجه این مرض روانى برخى از انسانها، مسائل اساسى و زیربنائى روحى و درونى را مطرح مى‏سازد.
اصولا انسانها براى چه از فقر مى‏ترسند؟
براى این که قدرت انسانها در اداره زندگى خویش به نحو دلخواه کمبودهائى دارند، انسانها به صورت طبیعى توانائى برطرف ساختن این کمبودها را ندارند، خداوند در برابر این نحو فکر و رویه مى‏فرماید:
«روزى تنها، دست‏خداوند است و تنها او است که روزى دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است‏» .
به این ترتیب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزدیک بندگى واقعى نزد او مى‏توانند این مشکل روانى را کاملا حل نمایند.
خداوند در قرآن مجید در آیات متعدد، خود را تنها روزى دهنده مخلوق‏ها معرفى مى‏کند:
«ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتین‏» (27) . «همانا روزى دهنده خلق تنها خداست که صاحب قوت و اقتدار ابدى است‏» .
خداوند روزى انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان مى‏رساند از قبیل نزول برکات آسمانى «و فى السماء رزقکم و ما توعدون‏» (28) «روزى شما با همه وعده‏ها که به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدر) است‏» .
«و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فى کتاب مبین‏» (29) . «هیچ جنبده‏اى در زمین نیست جز آن که روزى او بر خداست، و خدا منزل دائمى و موقت او را مى‏داند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلى پروردگار قرار دارد» .
علت این که خداوند تنها روزى دهنده مخلوقات است، در این آیات ذکر نشده و لکن در آیات دیگر قرآن توضیحى به این نحو درباره آن داده شده است که خداوند، شنوا و داناست، و داراى قدرت انجام آن بوده، تامین مصالح امور بندگان در اختیار اوست.
«و کاین من دابة لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم‏» (30) . «یعنى چه بسا حیوانات که خود بار روزى خود را به دوش نکشند و خدا به آنها و هم به شما روزى را مى‏رساند و او شنوا و داناست‏» .
«الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له ان الله بکل شئ علیم‏» (31) . «خداوند هرکس از بندگان را که بخواهد روزى وسیع و یا تنگ به او مى‏رساند، همانا او به مصلحت‏هاى تمام مخلوقات آگاه و داناست‏» .
«و ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم یا ایها الناس اذکروا نعمة الله علیکم هل من خالق غیرالله یرزقکم من السماء والارض لا اله الا هو فانى تؤفکون‏» (32) . «در رحمتى را که او به روى مردم مى‏گشاید، هیچ‏کس نتواند بست و آن را که او ببندد هیچ‏کس جز او نتواند باز کند و اوست‏خداى بى‏همتاى با حکمت و اقتدار، اى مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آیا جز خدا آفریننده‏اى هست که در آسمان و زمین به شما روزى دهد؟ هرگز جز آن خداى یکتا خدائى نیست پس اى مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتهاى باطل مى‏آورید» .
چنانکه خوانندگان ملاحظه مى‏کنند، قرآن رابطه علیت‏بین اعطاء روزى و بین صفات کمال و قدرت خداوند و حکمت و علم و شنوائى او را اعلام مى‏دارد (33) .
نظیر بحث و بررسى در این صفات که از اهداف مهم روانشناسى اسلامى بشمار مى‏رود، صفات غلبه بر غضب و مساله محبت‏به خدا و پیامبر و غیر اینها از موجودات (34) و سایر انفعالها از قبیل ادراک حسى (یعنى شنوائى، بینائى و بویائى ، قوه لمس و قوه چشائى و...) و تفکر و یادگیرى (35) یادآورى و فراموشى و سیستم مغز و اعصاب، شخصیت، روان درمانى و غیر اینها است.
پى‏نوشت‏ها:
1) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمانى نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى.
2) سوره طه، آیه 50. - کتاب قرآن و روانشناسى، ص 28.
3) سوره رعد، آیه 8.
4) قرآن و روانشناسى، ص 50.
5) سوره انفال، 2- سوره سجده، 16- حج، 1 و 2- انبیا، 11 و 12 و 40- احزاب، 10 و 11- توبه، 56 و 57- شعراء، 21- قصص، 21- نمل، 10- بینه، 7 و 8- زمر، 13- نور، 37- انسان، 10- نساء، 77- محمد، 20- شعراء ، 14- قصص، 33.
6) سوره فتح، 29- توبه، 123- تحریم، 9- اعراف، 150- طه، آیات 92 و 94- آل عمران، 119و ..
7) توبه، 38- فاطر، 5- حدید، 20- قیامت، 21 و 20- همزه، 1 تا 4- نازعات، 37 تا 39.
8) اعراف، 188- عادیات، 8- فصلت، 49- معارج، 19 و 20.
9) معارج، 19- 27- آل عمران، 103- انفال، 62 و 63- حشر، 9- حجرات، 10.
10) مریم، 4 و 6- کهف، 46- اسراء، 6- نوح، 12- مدثر، 11 و 13- هود، 42 و 45- یوسف، 8.
11) آل عمران، 31- مائده، 54- توبه، 24- بقره، 145.
12) قلم، 4.
13) احزاب، 21- رعد، 26- یونس، 57 و 58- هود، 9 و 10- نحل، 97- انسان، 11- نساء، 19- آل عمران، 118، 120.
14) بقره، 105- نساء، 54- بقره، 109- یوسف، 5- مائده، 27.
15) قصص، 13- طه ، 40- یوسف، 84 و 86- توبه، 40 و 92- آل عمران، 176- لقمان، 23- یس، 76- انعام، 33.
16) قیامت، 1 و 2- بقره، 35 ، 37.
17) قصص، 25- بقره، 114- مائده، 13- فصلت، 16- اسراء، 37- لقمان، 18- منافقون، 5- جاثیه، 7 و8.
18) قرآن و روانشناسى، ص 149 و 150.
19) عنکبوت: آیه 64.
20) انعام، 32.
21) غافر: آیه 39.
22) آل عمران: 169- 170.
23) آل عمران: 158.
24) سوره نسا: 74.
25) سوره توبه: 111.
26) احزاب: 16.
27) سوره ذاریات: آیه 58.
28) ذاریات: 22.
29) سوره هود: آیه 6.
30) عنکبوت: 60.
31) عنکبوت: 62.
32) سوره فاطر: آیه 2 و 3.
33) قرآن و روانشناسى، تالیف دکتر محمد عثمان نجاتى ترجمه عباس عرب، نشر بنیاد پژوهش‏هاى آستان قدس رضوى، تاریخ نشر 1367ش.
34) سوره فصلت: 34- آل عمران، 133 و 134- شورى، 36 و 37 و 40 و 43.
35) تغابن: 14 و 15- توبه، 24- مجادله، 22- ممتحنه، 4.

تبلیغات