آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

ملتها اگر گاهى اخلاقى مى‏شوند، فقط در ایام صلح و آشتى است و گرنه در میدان جنگ و حال اختلاف، آنچه فراموش مى‏شود، اصول اخلاقى و فضائل انسانى است .
همچنین ملتى اخلاقى مى‏شود که ضعیف و مغلوب باشد و چنین ملتى از ظلم و فساد اخلاق بشر نوحه‏سرائى مى‏کند . برعکس ملت فاتح و نیرومند که اخلاق پیش او مفهومى ندارد، بلکه تعدیات و جنایات خود را شجاعت نامیده به خود مى‏بالد، خصوصا به هنگام جنگ به جنایتهائى مرتکب مى‏شوند که حیوانات وحشى از آن شرم دارند .
این مطلب نظر روانشناسان را نیز به خود جلب کرد . چنان که «فروید» روانکاو معروف طى گفتارى در این باره چنین توضیح مى‏دهد:
«دولت و حکومت‏به هنگام جنگ آنچه را که در زمان صلح براى افراد ممنوع است، مجاز مى‏شمرد . بدین‏سان افراد با نهایت تنفر مى‏توانند از آنچه که در زمان صلح به شکل مبهمى احساس مى‏نمودند در هنگام جنگ بدان پى برده و بفهمند که اگر حکومت از شرارت و ظلم و تعدى افراد جلوگیرى مى‏کند، نه به خاطر این است که نظرش مبارزه با ظلم وتعدى یا مناهى اخلاقى باشد، بلکه قصد دارد همان‏سان که نمک و دخانیات را انحصار خود مى‏سازد، ظلم و ستمگرى را هم منحصر به خود نماید . دولتها با هر حکومتى در هنگام جنگ هرگونه وقاحت و ستمگرى و بى‏شرمى را که موجب هتک حیثیت و آبروى افراد مى‏شود، براى خود مجاز و آزاد مى‏شمارند . و در برابر دشمن نه این که به ظلم و ستم اقناع شوند، بلکه از هرگونه نیرنگ و دروغ‏هاى بى‏شرمانه هم فروگذار نمى‏کنند . دولت در این‏گونه مواقع حداکثر اطاعت و فرمانبرى را به افراد تحمیل نموده و آنان را به فداکارى‏هایى وا مى‏دارند . اما در مقابل این همه، با آنان رفتارى ناشایسته پیش گرفته و با پنهان نمودن حقیقت و تفتیش و تحت نظر گرفتن عقاید و آراى آنها تحلیلشان مى‏برد، در بین این مضیقه‏هاى فکرى و ناراحتیهاى روحى، اخبارى دروغ پخش نموده و افراد را تحریک به جنگ و تهاجم بر ملتى دیگر مى‏نماید .
دولت عهدنامه‏ها و قراردادهایى را که با سایر دول داشت، بر اثر احساس قدرت و شهوت استیلاى بر دیگران بدون واهمه و ترس نقض نموده و افراد را وامى‏دارد تا بر اثر احساس میهن‏پرستى این عمل او را تایید و تصدیق نمایند» (1) .
چنانکه در جنگهاى ننگین و منفور تاریخ و جنگهاى استعمارى جنایت‏بار دنیاى امروز نمونه‏هاى بارزى از این نوع توحش، زیاد به چشم مى‏خورد . مثلا همانها که در حال عادى نقش کبوتران صلح را بازى مى‏کردند و پیوسته دم از صلح و خلع سلاح عمومى مى‏زدند ولى براى توسعه نفوذ خود و حفظ منافع خود در کشورهاى جهان سوم، بى‏رحمانه‏ترین جنگ تاریخ را شعله‏ور ساختند که در ادوار تاریخ بشر جنگى بدین شناعت‏بدون تناسب نیروى طرفین، کمتر دیده شده است .
آرى در نظام جنگى امروز، هیچ اصول اخلاقى و انسانى مراعات نمى‏شود . در قدیم جنگها، ماهیت و انگیزه آنها هرچه بود «مردانه بود» جواب تیر و کمان را تیر و کمان مى‏داد جواب نیزه را نیزه، یعنى سلاحهاى جنگى همه از یک نوع بودند، حتى گاهى این را نامردى و برخلاف انسانیت مى‏دانستند که یکى سواره باشد و دیگرى پیاده، لیکن امروز که دنیا به تمدن خود مى‏نازد، ممکن است در یک طرف سهمگین‏ترین سلاحهاى روز، به کار افتد و در طرف مقابل ابزارهائى که در حکم سلاحهاى اولیه است .
ژنرال «ریجوى‏» فرمانده نیروى آمریکا، جنگ ویتنام را از جنبه اخلاقى مورد بررسى قرار داده، مى‏گوید:
«رهبران ما، از نتایج اعمال و اقدامات خود، آگاه نیستند و در به کار بردن وسائل و نیروهاى تخریبى و انهدامى، عامل اخلاقى ناشى از این کار را ارزیابى نمى‏کنند، من به اعتقاد کامل مى‏گویم که ما از لحاظ وضع فعلى و نیز از جنبه رعایت اصول اخلاقى، مجبور نیستیم یک ملت کوچک آسیائى را براى برگرداندن به «عصر حجر» بمباران کنیم‏» (2) .
جهاد در چهارچوبه اصول اخلاقى
مهم‏ترین چیزى که جهاد اسلامى را از جنگهاى دیگر تاریخ متمایز مى‏سازد، همان سیطره عامل اخلاقى بر روابط بین‏المللى و مقررات رزمى در ایام جنگ است .
اسلام حتى در بحبوحه جنگ نیز فراموش نمى‏کند که هدفش اصلاح جامعه بشرى و ترویج فضائل اخلاقى و انسانى است و این هدف مقدس را لحظه‏اى از نظر دور نداشته و در هر موقع و در هر شرائط این اصل اساسى را مراعات مى‏کند و در دوران جنگ نیز مبانى انسانى و اخلاقى را عملا در میان بشر استوارتر و محکم‏تر مى‏سازد و از این راه روح مردم بى‏غرض را تسخیر مى‏کند .
اسلام خساراتى را که در طى جنگها تحمل کرده است، به وسیله نیروى «اخلاق‏» در طول تاریخ جبران مى‏نماید به‏طورى که اگر شخص منصفى به قانون جهاد اسلامى و روش جنگهائى که در صدر اسلام اتفاق افتاده است نظر کند، قهرا متوجه عظمت قانون اسلام خواهد شد و درک خواهد کرد که جنگهاى اسلامى اساسا شباهتى به جنگهاى منفور جهان امروز ندارد .
جهاد اسلامى بر چهار پایه و اصل استوار است: یکى از آنها، مراعات مقررات اخلاقى و انسانى است . قرآن مجید در طى یک آیه به‏طور روشن و مؤکد مشخصات چهارگانه جنگهاى اسلامى را بیان مى‏کند:
«و قاتلوا فى سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین‏» (3) .
«جنگ کنید در راه خدا با کسانى که با شما جنگ مى‏کنند و تجاوز و تعدى ننمائید، قطعا خداوند تعدى کنندگان را دوست نمى‏دارد» .
در این آیه چهار رکن اساسى (جهاد) روشن است:
1 - عمل: «قاتلوا» جنگ کنید .
2 - هدف: «فى سبیل‏الله‏» در راه خدا .
3 - طرف: «الذین یقاتلونکم‏» کسانى که با شما جنگ مى‏کنند .
4 - حدود: «لا تعتدوا» تعدى و تجاوز نکنید .
اصل چهارم، همان اصل اخلاقى است که اسلام آن را در جهاد به رسمیت‏شناخته است قرآن بعد از سه آیه دیگر به مراعات این اصل توصیه مى‏کند و مى‏فرماید:
«به محض این که طرف دست از تجاوز و سرسختى برداشت، خدا بخشنده و مهربان است، شما هم باید مثل او باشید . جز بر ستمکاران با دیگرى نباید دشمنى بکنید و از خدا بپرهیزید که خدا پرهیزکاران را دوست مى‏دارد» (4) .
کلمه «تقوى‏» که در انتهاى آخر این آیه به صورت پایان‏نامه ذکر شده است، از «وقایه‏» به معنى ترمز کردن و خوددارى است .
آرى آنجا که خشم و غضب و خودخواهى به جوش آید و نفس انتقامجوئى بشرى تمایل به انحراف در جهت‏سختگیرى و کینه‏توزى و آزار پیدا کند، باید عاملى در نهاد انسان باشد که از طغیان خشم و غضب جلوگیرى کند و در نتیجه جلو انحرافات گرفته شود .
قرآن کریم به سربازان و ارتش اسلام تاکید مى‏کند که حتما باید در میدان نبرد نیز اصول اخلاقى و انسانى را مراعات کنند و تقوى و فضیلت و اصول انسانیت را فراموش ننمایند . و در بحبوحه جنگ با دشمن، عدل و تقوى و فضیلت را به دادرسان و مجاهدان اسلامى سفارش مى‏کند:
«... و لا یجرمنکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى ...» (5) .
«دشمنى یک قوم نباید سبب بشود که شما از عدل وانصاف دور بشوید، عدالت کنید که آن به تقوى نزدیکتر است‏» .
و ضمنا این طرز فکر و دستورالعمل‏ها را با کلامى که «نهرو» در کتاب خود از قول یکى ژنرال انگلیسى نوشته است، مقایسه کنید:
«در جنگ پیروزى غیر ممکن است مگر با استفاده از جعلیات یا به وسیله تزویر و دروغگوئى و پنهان داشتن حقیقت ... براى یک ملت‏بزرگ در موقعى که سرنوشتش به قمار گذارده شده پایبند اصول اخلاقى بودن یا نبودن موضوعى نیست که مهم شمرده شود» (6) .
به‏طور کلى قرآن و سنت پیغمبر صلى الله علیه و آله نه تنها انتقامگیرى و شکنجه و اسراف در قتل را در دوران فتح و پیروزى اجازه نمى‏دهد، بلکه با هر فکر برترى جوئى شخصى و خودخواهى شدیدا مخالف است و این مطلب به روشنى از آخرین سوره‏اى که در پایان بعضى از فتوحات رسول اکرم صلى الله علیه و آله نازل شده، استفاده مى‏شود:
«اذا جاء نصر الله و الفتح× و رایت الناس یدخلون فى دین الله افواجا× فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا» (7) .
«زمانى که یارى خدا و پیروزى رسید و مردم را دیدى گروه‏گروه داخل دین خدا مى‏شوند، پس (به شکر پروردگار) تسبیح نما و از او آمرزش بخواه، زیرا که او بسیار توبه‏پذیر است‏» .
بدین‏ترتیب صفحه آخر مبارزات و جنگهاى پیغمبر به صفحه اول دعوت او برمى‏گردد و معلوم مى‏شود که جنگهاى اسلام براى کشورگشائى و فرمانروائى و انتقامجوئى یا تحمیل عقیده و برترى‏طلبى نبوده است .
خلاصه جنگ و خونریزى از نظر اسلام منفور است و تا مجبور نشود به آن اقدام نمى‏کند و در صورت اقدام نیز فقط به اندازه ضرورت بهره‏بردارى مى‏کند و در همه‏حال مسلمانان را به مراعات اصول اخلاقى و انسانى دعوت مى‏نماید . و اینک به ذکر مواردى از برنامه‏هاى اخلاقى و انسانى جهاد مى‏پردازیم:
1 - چه افرادى مصونیت دارند؟
افراد ناتوان مانند کودکان، زنان، بیماران، پیران، دیوانگان و دیرنشینان مصونیت دارند و لشگر اسلام حق ندارد به عنوان تضعیف دشمن، متعرض آنان گردد . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «اقتلوا المشرکین و استحیوا شیوخهم و صبیانهم‏» (8) . «به هنگام نبرد کفار را به قتل برسانید ولى پیرمردان و پیرزنان و اطفال خردسال را نکشید» .
یکى از یاران پیغمبر به نام «رباح بن ربیعه‏» نقل مى‏کند: در یکى از جنگها با پیامبر بودم، پیامبر جنازه زنى را دید بسیار ناراحت‏شد و فرمود: چرا این زن را کشته‏اند اینکه سزاوار کشتن نبود همان وقت رسول خدا از کشتن زنان و کودکان نهى فرمود (9) .
باز در یکى از غزوات پیغمبر گزارش دادند که دخترى را میان صفها کشته‏اند، پیغمبر شدیدا ناراحت‏شد، اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا صلى الله علیه و آله چرا ناراحت‏شدید او دختر یکى از مشرکان و کفار بود، فرمود: «این حرف چه معنى دارد؟ اینها هنوز بر فطرت پاک خود هستند، مگر شما فرزندان مشرکان نبودید؟ هرگز کودکان را نکشید ...» (10) .
2 - احساسات باید کنترل شود
مسلمانان حق ندارند روى غضب و کینه مرتکب کارى شوند که برخلاف اصول اخلاقى و انسانى است و لذا «مثله‏» کردن دشمن (بعد از کشتن، اعضاى بدن او را قطع کردن) و خیانت نسبت‏به او و همچنین از بین بردن حیوانات اهلى و بریدن درختان و سوزانیدن کشت و زرع و بستن آب به روى دشمن و تعقیب مجروح و فحش و دشنام به آنان اکیدا ممنوع است .
امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: هر موقع که رسول خدا مى‏خواست لشگرى اعزام کند، آنها را در مقابل خود مى‏نشاند فرمانده و سپاه را به تقوا و پرهیزکارى امر مى‏نمود و مى‏فرمود:
«سیروا بسم‏الله و بالله و فى سبیل‏الله و على ملة رسول الله لا تغلوا و لا تمثلوا و لا تغدروا و لا تقتلوا شیخا فانیا و لا صبیا و لا امراة و لا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها و ایما رجل من ادنى المسلمین او افضلهم نظر الى احد من المشرکین فهو جار حتى یسمع کلام الله فان تبعکم فاخوانکم فى الدین و ان ابى فابلغوه مامنه و استعینوا بالله‏» (11) .
«به نام خدا حرکت کنید و به نام خدا و در راه خدا جنگ کنید، یعنى هدف شما خدا باشد و در غنایم نسبت‏به یکدیگر خیانت ننمائید و هیچ مقتولى را «مثله‏» (یعنى گوش و بینى و سایر اعضاى آنان را نبرید) و پیمانهاى خود را نشکنید، پیرمردان و پیرزنان و کودکان را نکشید و هیچ درختى را قطع نکنید مگر این که ناچار باشید و هر کس از مسلمانان اگرچه یک فرد عادى باشد، به یکى از کفار براى استماع کلام خدا امان داد، امان او را محترم شمارید، اگر اسلام را پذیرفت‏برادر دینى شماست و گرنه او را به محل خود باز گردانید و از خداوند طلب یارى کنید .
بعد از جنگ «بدر» ، «عمربن‏خطاب‏» دستخوش تعصب شد و از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواست تا اجازه دهد دندانهاى پیشین «سهیل بن عمرو» خطیب مکه را بکنند و زبانش را از بیخ بیرون آورند تا سهیل بن عمرو در هیچ کجا قادر نباشد بر ضرر پیامبر اسلام خطبه ایراد کند، پیامبر خدا جواب داد: «لا امثل به فیمثل الله بى و ان کنت نبیا» (12) . «من کسى را مثله نمى‏کنم و اعضاى بدنش را نمى‏برم، زیرا در آن صورت خداوند مرا مثله مى‏کند اگرچه پیغمبر باشم‏» .
رسول خدا صلى الله علیه و آله قبل از جنگ به سپاه مسلمین چنین دستور مى‏داد:
«به کودکان و زنان و ضعیفان و پیرمردان و پیرزنان رحم کنید . و تاکید مى‏فرمود: هیچ وقت درختان میوه را از جا نکنید درختان نخل را نسوزانید و با آب غرق نکنید، کشت و زرع را آتش نزنید، چه مى‏دانید شاید خودتان هم به آنها محتاج شوید، حیوانات حلال‏گوشت را جز در موارد ضرورت ذبح نکنید» (13) .
این دستورات و تعالیم عالیه اسلامى را با اعمال وحشیانه و هراس‏آور جنگهاى دنیاى متمدن امروز، مقایسه کنید آن وقت موقعیت و اهمیت قوانین اسلام به خودى‏خود روشن مى‏گردد .
در اینجا فقط به جنایات و فجایع دو دولت‏بزرگ اشاره مى‏کنیم، البته شمردن تمام جنایات این دو ابرقدرت از عهده این مقال خارج است، ولى نمونه‏هائى از آن را در اینجا نقل مى‏کنیم:
یکى از آنها دولت فرانسه است و علت این که از میان تمام کشورها، فرانسه را انتخاب کردیم، این است: چون ملت فرانسه همان ملتى است که اعلامیه حقوق بشر را به جهان و جهانیان اعلام داشته و راه و رسم آزادى طبقات زحمکتش را به ملتهاى اروپا آموخته است . اکنون توجه خوانندگان عزیز را به فجایع و جنایات دولت‏خون‏آشام فرانسه در جنگ «الجزایر» جلب مى‏کنیم:
«... فرانسویها همه مردم یک شهر کوچک را جمع کرده و به سوى بیابانى که آب و باتلاق داشت، سوق دادند، قبلا نیز در آن باتلاقها نفت ریخته بودند وقتى که مردم، اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، به آنجا رسیدند همه را به مسلسل بستند، مردم بى‏سلاح و بى‏پناه، خود را به آب و باتلاق انداختند ولى فرانسویها باتلاقها را آتش زدند و سرانجام معلوم شد که عده افرادى که کشته و یا غرق شده یا سوختند 70هزار نفر بوده است‏» (14) .
علاوه بر کشتارهاى دسته‏جمعى، و بمباران دهات و اعدام افراد ارتش آزادیبخش، شکنجه‏هاى ناجوانمردانه‏اى که فرانسویها بر ضد افراد ملى روا مى‏داشتند، خاطره شکنجه‏هاى سازمان مخوف «انگیزیسیون‏» را تجدید مى‏کند . مثلا فرانسویها پوست‏سر «ابن‏المهدى‏» یکى از رهبران انقلاب را در الجزائر کندند ولى چون او اسرار انقلابیون را فاش نساخت میله آهنى را در آتش گداختند و به حلق او بردند تا درگذشت و همچنین یکى دیگر از مجاهدین را از پا به سقف آویزان کردند و چون مخزن اسلحه مجاهدان را نشان نداد، سر او را در آتش فرو بردند تا جا به جا سوخت و یکى دیگر را پس از شکنجه‏هاى غیر انسانى، چون اقرار نکرد، با دینامیت تکه‏تکه ساختند! و مجاهد جوان «جلاد احمد» را به درختى بستند و یک بازویش را هم به ماشین بستند و چون در آن حال، حاضر به اقرار نشد، جیب به حرکت درآمد و بازوى وى از بیخ کنده شد و او پس از تحمل درد و عذاب در اثر خونریزى درگذشت (15) .
از همه فجیع‏تر و جنایتبارتر و در عین حال براى مسلمانان تاسف‏انگیزتر دستور فرمانده ارتش فرانسه بود، این داستان تاسف‏آور و غم‏انگیز را از زبان یک نفر سرباز مسلمان که خود شاهد این جریان دردناک بود، بشنویم:
او مى‏گوید: «در رباط مراکش شبى که لژیون ما وارد شهر شد، فرماندهى کل به منظور جلب رضایت‏سربازان و به عنوان پاداش اجازه داد هر سربازى زنى را پسندید به زور همراه ببرد و من ضجه همکیشان مسلمان خود را که مى‏دیدم زن و دختر و خواهرشان را مى‏ربایند، هرگز فراموش نمى‏کنم‏» (16) .
اینها نمونه‏هائى از جنایات و فجایع و اعمال غیر انسانى ملتى است که انقلاب کبیر فرانسه را به وجود آورده‏اند! !
بد نیست نمونه‏اى هم از جنایات و اعمال غیر انسانى یکى دیگر از ابرقدرتهاى دنیا را ذکر کنیم:
در جنگ ویتنام تمام مقررات اخلاقى و انسانى و قراردادهاى بین‏المللى زیرپا نهاده شد، درنده‏خوئى و قساوت و آدمکشى و خونریزى را به جائى رساندند که حتى بیمارستانها و مدارس، درمانگاه‏ها، داروخانه‏ها، کلیساها خانه‏هاى مسکونى و بالاخره کلیه مراکز بدون دفاع، مردم این سرزمین را بمباران کرده و از بین بردند .
در اینجا براى آگاهى بیشتر خوانندگان به نتایج ناشى از حملات هوائى به ویتنام شمالى، قسمتى از گزارش چهارمین کمیسیون تحقیق دادگاه بین‏المللى علیه جنایات جنگ در ویتنام شمالى است، به اختصار توضیح مى‏دهیم:
استان «نگه آن NGHEAN » شامل 17 بخش و 122000 نفر جمعیت دارد . در سال 6 - 1965 طى 6206 حمله هوائى مواد منفجره روى نواحى مختلف این استان پرتاب شده است:
46855 بمب انفجارى; 28831 بمب‏هاى تاخیرى وگلوله‏هاى مختلف 34728راکت موشک 71 بمب ناپالم ...
بالاخره خسارات وارده به استان مزبور در اثر حملات هوائى به شرح زیر بوده است:
تخریب 10379 امکنه مسکونى; 8 بیمارستان، یک آسایشگاه جذامیان; 3 داروخانه; 2 درمانگاه; 28 کلیسا; 66 مدرسه; و همچنین غرق 743 قایق ماهیگیرى .
طى همین مدت به تاسیسات و شبکه‏هاى آبیارى 893 فقره حمله هوائى شده که در هفت مورد، خساراتى به تاسیسات مزبور وارد شده است (17) .
اینها نمونه‏هائى از جنایات و فجایع دولتهاى بزرگ دنیاى امروز است . اگر کسى جنگهاى اسلامى را با جنگهاى دنیاى امروز مقایسه کند، قهرا متوجه مى‏شود که هیچ نوع شباهتى بین جهاد اسلامى و جنگهاى خطرناک و خانمانسوز دنیاى امروز نیست .
3 - جنگهاى میکربى و شیمیائى و اتمى در اسلام ممنوع است
در عصر حاضر، سلاحهاى ویرانگرى اختراع شده است که طبق اظهار صاحبنظران و کارشناسان، سلاحهاى موجود براى نابودى و کشتار، چهاربرابر جمعیت فعلى دنیا کافى است (18) . سلاحهاى هسته‏اى خطر انهدامى جنگها را بر پایه‏اى باورنکردنى بالا برده است . امروز جنگهاى میکربى و شیمیائى بشر را به مرگ و نیستى تهدید مى‏کند .
هنوز سر و صدائى که آزمایش بمب 50 مگاتنى شوروى در جهان برپا نمود از خاطره‏ها محو نشده است کسانى که با روزنامه‏ها و جراید سرو کار دارند، هر آن منتظرند که بدانند انفجار هسته‏اى که امروز انجام مى‏شود، درآینده چه خطرى خواهد داشت؟ خطر انفجار هسته‏اى به قدرى ویرانگر است که ممکن است پس از گذشت زمان زیادى، اثرات انفجار، همراه باران یا برف و یا طوفان و زلزله، بلاى جان مردم شود!
حتما به خاطر دارید که چندى قبل شوروى پس از تبلیغات دامنه‏دارى در ناحیه (نوایازملیا) در قطب شمال بمبى منفجر نمود، در حدود 2500 برابر بمبى که آمریکائى‏ها در «هیروشیما» منفجر کردند و آن فاجعه عظیم و فراموش نشدنى را ببار آوردند و در ظرف مدت چند دقیقه دویست هزار نفر را نابود کردند و چند هزار نفر را تا آخر عمر معلول ساختند و هنوز نوزادان عجیب‏الخلقه که زائیده و محصول آن انفجار مى‏باشد، پا به عرصه وجود مى‏گذارند . با این حال آزمایشات اتمى ادامه دارد و اثرات مرگبار این قبیل آزمایشها در آینده هویدا مى‏گردد و اگر بمبهاى مگاتنى در فضاى بالاى جو منفجر شود، اثراث رادیواکتیو سالها باقى مانده، کم‏کم در نتیجه تغییر جهت، مشکلات جوى ببار مى‏آورد و اگر این آزمایشها در فضاى پائین جو صورت بگیرد، فضا آلوده و مسموم مى‏شود و باعث تلفات مى‏گردد (19) .
گویند: بمب دیگرى به نام «بمب نوترونى‏» اختراع شده که فقط موجودات زنده را در میدن عمل از بین مى‏برد و کوچکترین آسیبى به «اشیاء بى‏جان و با ارزش‏» مانند کارخانه‏ها و خانه‏ها و غیره نمى‏رساند (20) .
مى‏بینیم که در دنیاى مادى امروز اشیاى بى‏جان و با ارزش از جان صدها میلیون انسان که در جنگ آینده احتمالا کشته خواهند شد، بیشتر ارزش دارد و لذا براى حفظ آنها نقشه‏ها کشیده‏اند ولى براى حفظ جان بشر بى‏گناه هیچگونه صحبتى در کار نیست .
خلاصه در دنیاى به اصطلاح متمدن امروز، اینگونه سلاحهاى خانمان برانداز و خطرناک وجود دارد، زیانهاى جنگ به مراتب افزوده شده و وحشت و نگرانى بشریت از کابوس وحشت‏زاى جنگهاى امروز فوق‏العاده شدت یافته است .
با این‏حال همه کوششها و تلاشهاى شوراى امنیت‏سازمان ملل متحد و تشکیل کنفرانسها و فعالیت دولتهاى صلح‏دوست دنیا درباره خلع سلاح عمومى و منع آزمایشات اتمى جنگهاى میکربى و شیمیائى به جائى نرسیده است .
حال باید دید نظر اسلام در این مساله چیست؟ احتیاج به گفتگو ندارد که جنگهاى میکربى و شیمیائى و اتمى از نظر اسلام ممنوع است زیرا:
اولا: استفاده از اینگونه وسائل خطرناک در میدان جنگ برخلاف اصول اخلاقى و انسانى است که اسلام پایه‏گذار آن است، رهبرى که قبل از هر جنگ دستور مى‏دهد و تاکید مى‏کند که هیچ‏وقت درختان میوه را از جا نکنید و به زراعت دشمن آتش نزنید و حیوانات را از بین نبرید و کفار را مثله و ناقص‏الاعضاء نکنید و بر نفوس مردم بى‏احترامى روا ندارید، جان یک نفر عزیزتر و بهتر از هر پیروزى است و در تقسیم اسرا دستور مى‏دهد که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید ... هیچ‏وقت راضى نمى‏شود در جنگها از نوع وسائل ویرانگر استفاده شود و باعث ویرانى شهرها و قتل مردم غیر نظامى از زن و مرد و کودکان بى‏گناه و بیماران و نابودى حیوانات و درختان گردد، اینگونه جنایات اساسا با منطق و روش کلى اسلام سازگار نیست .
ثانیا: هرچند اینگونه وسائل ویرانگر در زمان پیشوایان اسلام اختراع نشده بود و اینها از فرآورده‏هاى تمدن جدید است، ولى در این باره حدیثى نقل شده است که مى‏تواند مدرک و دلیل این مساله باشد:
امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «نهى رسول‏الله یلقى‏السم فى بلاد المشرکین‏» (21) «رسول گرامى از انداختن سم به شهرهاى کفار نهى فرموده است‏» .
به همین دلیل مرحوم علامه حلى به‏طور کلى استعمال زهر را در مورد دشمن به هر شکلى که باشد، حرام دانسته است (22) .
و همچنین «خلیل‏» فقیه مالکى تاکید مى‏کند که نباید از «زهر» در جنگ استفاده شود (23) .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که پایه‏گذار مکتب فضیلت و انسانیت است، این اصول اخلاقى و انسانى را مراعات کرده و به سربازان اسلام اجازه نداده است که در جنگهاى از سم به عنوان سلاح استفاده کنند، زیرا سم چیزى است که اگر مورد استعمال قرار بگیرد، به ضرر مردم یک شهر و حتى جانداران تمام مى‏شود و باعث هلاکت غیر نظامى از زنان و مردان و کودکان بى‏گناه و بیماران و حیوانات مى‏گردد .
روى این جهت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از انداختن سم به بلاد کفار نهى کرده است و البته در اینجا (مثل سایر جاها) اسلام به سم نظر خاصى ندارد، بلکه آنچه اصالت دارد، این است که نباید مسلمانان در میدان جنگ از سلاحهائى استفاده کنند که باعث از بین رفتن مردم غیر نظامى و ویرانى شهرها و آبادیها گردد .
آن روز این عمل ضد انسانى، به وسیله سم انجام مى‏گرفت ولى امروز اگر از این سلاحهاى هسته‏اى استفاده بشود، باید فاتحه جهان بشریت‏خوانده شود و در ظرف چند ساعت میلیونها نفوس بشرى محو و نابود گشته و شهرها و کشورها با خاک یکسان مى‏گردد .
آن رهبر انساندوستى که راضى نمى‏شود در شهر دشمن سم ریخته شود، مسلما راضى نمى‏شود از اینگونه سلاحهاى ویرانگر و جهنمى امروز، استفاده کنند و جهانى را به ویرانى و نابودى بکشند .
پى‏نوشت:
1) اصول روانکاوى: ص 378 - 379 .
2) مجله لوک: مورخ 5 آوریل 1966م .
3) سوره بقره: آیه 189 .
4) سوره بقره: آیه 191 .
5) سوره مائده: آیه 8 .
6) نگاهى به تاریخ جهان، فصل جنگ، ص 18 - 1914 .
7) سوره نصر: آیه 1 - 3 .
8) وسائل الشیعة، کتاب جهاد، باب‏18، حدیث‏2، ج‏11، ص 48 .
9) قال وجدت امراة مقتولة فى بعض مغازى رسول‏الله صلى الله علیه و آله فنهى رسول‏الله عن قتل النساء و الصبیان . کنزالعمال، ج‏4، ص 391 - 11071 .
10) این روایت را سید قطب در کتاب «اسلام و صلح جهانى‏» نقل کرده، ص 273 - با کمى تفاوت کنزالعمال، ج‏4، ص 482 .
11) وسائل الشیعة: ج‏11، ص 43 - کتاب الجهاد، باب 15، حدیث‏2 .
12) سیره ابن هشام: ج‏2، ص 304 .
13) وسائل الشیعه: ج‏11، ص 43 و 45، کتاب جهاد، باب‏15، حدیث‏3 .
14) رافعى، شیخ مصطفى، استاد دانشگاه کنعان، الاسلام انطلاق لا جمود، ص 92، طبع بیروت .
15) حرب الاباده فى الجرائد، ص 74 - 75 نشریه جبهه آزادیبخش .
16) حسن صدر، مردان مجاهد، ص‏4 .
17) دادگاه راسل: ص 226 .
18) طبق نوشته: پراک چیزم استاد دانشگاه ویکتوریا طبق نقل خواندنیها، شماره 70 ، سال 32 .
19) مجله مهنامه ارتش، شماره‏12، سال 40 .
20) از روزنامه «نیویورک هرالدتریبون‏» به نقل اسلام و صلح جهانى، مقدمه 25 .
21) وسائل الشیعة، ج‏11، ص‏46، باب 16 ، حدیث 1 .
22) تبصرة‏المتعلمین، علامه حلى، ص 103، چاپ دمشق .
23) کتاب الاکلیل شرح مختصر خلیل: مجد الامیر .

تبلیغات