تقویم شمسی تاریخ اسلام (شاگردان منجم مکتب امام صادق(ع) )
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
صاحب جواهر(ره) فقیه نامور شیعه، مىگوید: اخترشناسان احوالواحکامى را براى نجوم به نگارش آوردهاند که اکثر آنها اتفاقمىافتد، از اینرو باید احتیاطا آنها را عمل کرد.
از این رهگذر گروهى از شیعیان، دانش نجوم را فرا گرفته که درمیان آنان، دانشمندان، محدثان بزرگ وجود داشتهاند.
صاحب جواهر سپس فهرست زیر را از میان آنان انتخاب کرده و بهنگارش آورده است که ما به شرح و توضیح آنها خواهیم پرداخت:
1 - «ابراهیم بن حبیب بن سلیمان فزارى»(م، 161ه 777م).
فزارى از اصحاب امام صادق و کاظمعلیهماالسلام به شمار رفتهاست، او به عنوان منجم بزرگ شیعه، و دانشمند معروف نخستینشخصیتى است که در اسلام اسطرلاب ساخت و آن را به صورتهاىمبطخ(خربوزه شکل) و مسطح درست کرد، او قصیدهاى در اخترشناسىسروده است و یکى از کتابهاى او «تسطیح الکره» است که بهگفته قفطى همه دانشمندان اسلام از آن استفاده بردهاند. به گفته«نلینو ایتالیائى»: فزارى در زیجخود سالهاى قدیم را بهسالهاى هلالى(قمرى) برگردانده است (1) .
2 - «حسن بن موسى نوبختى»(م 302 یا 310ه). بزرگترین شخصیتشیعه در قرن هجرى در نجوم، فلسفه، کلام و ترجمه است. وى ازدرخشانترین چهرهها و دانشمندى مبرز در فلسفه و کلام امامیه واز ارکان ترقى فکرى و علمى آن عصر به شمار رفته است.
به گفته «سید بن طاوس»: او عالم به دانش نجوم و در این علمامام و پیشوا بوده و کتاب «الرصد على بطلیموس» را به نگارشآورده است.
گفتنى است موسس خاندان نوبختیان شخصى به نام «نوبخت» است،نوبختیک منجم زرتشتى ایرانى و از تبار «گیو بن گودرز» بودهکه در زمان «منصور دوانیقى» به اسلام گرائیده است.
این خانواده شیعى دهها سال به اشاعه و ترویج دانش فلسفه، فقه،نجوم، طب و ادب اشتغال داشتند، از میان این خاندان دانشمنداننامى، اخترشناسان زبردست و فقهاى برجستهاى برخاستهاند که یکىاز آنان «حسین بن روح نوبختى» نایب حضرت مهدى(عج) مىباشد،خاندان نوبخت تا اوائل قرن پنجم در آسمان علم، کلام، حدیث، ادبو شعر درخشیدند.
برخى از نظرات و آراء کلامى نوبختیان را شیخ مفید(ره) در کتاب«اوائلالمقالات» بازگو کرده که مراد او از نوبخت، پیشوایانآنان چون (ابوسهل بن على نوبختى و حسن بن موسى نوبختى) است (2) .
3 - «ابو سهل، فضل بن ابى سهل نوبختى». به گفته «سید بنطاوس» «فضل بن ابى سهل» در علم نجوم معرفت کامل داشت، بنابه گفته او و نوشته صاحب جواهر، فضل کسى بود که خطاىاخترشناسان را به مامون خبر داده گفت: ساعتى که براىولایتعهدى حضرت رضا(ع) انتخاب کردهاند، اشتباه است و این کاربه سامان نمىرسد، مامون او را از این سخن منع کرد و گفت:
مبادا به کسى این راز را فاش سازى و گرنه در امان نخواهى بود،فضل فهمید که منجمان به فرمان مامون این ساعت را عمدابرگزیدهاند (3) .
4 - «موسى بن حسن نوبختى».
5 - «حسن بن سهل نوبختى». او در نجوم کتاب «الانواء» رانوشته است.
6 - «احمد بن محمد بن خالد برقى»، (م حدود 274ه) از موثقینمعاصر امام جواد و امام هادىعلیهماالسلام بوده و مهارت شگفتىدر عربیت و ادب داشته که از مبرزترین شاگردان او، لغوى مشهور«احمد بن فارسى» است. و از دیگر آثار گرانقدر او کتاب«محاسن» برقى است (4) .
7 - «احمد بن محمد بن طلحه». او را عاصمى نیز گفتهاند، وىرا بالاتفاق موثق در حدیث دانستهاند. او کوفى بوده و در بغدادمىزیسته واز بهترین مولفات او کتاب نجوم و موالید ائمه: است (5) .
8 - «جلورى بصرى.»
9 - «محمد بن ابى عمیر»(م 217ه)موثقترین راوى، نزد عامه و خاصه، جلیلالقدر، بزرگمقام، عابد،باتقوا و یگانه عصر خود از اصحاب امام موسى بن جعفر، امام رضاو امام جواد: داراى 94 کتاب در رشتههاى مختلف علوم اسلامى است.
هارون الرشید او را دستگیر و زندانى کرد، روزها او را زیرضربات تازیانه شکنجه مىکرد تا از اصحاب و شیعیان امام صادق وموسى علیهماالسلام و از اسرار آنان اطلاع یابد، «سندىبن شاهک»در یک نوبت 120 ضربه چوب در برابر دیدگان هارونالرشید و بهدستور او بر بدن این مرد، به جرم تشیع زد و او به چیزى اقرارنکرد. در این میان دوستان و خانواده او تالیفات او را دفنکردند، از اینرو بسیارى از نوشتههاى او از بین رفت. دانشمندانمکتب امام صادق(ع) او را افقهالناس به قلم آورده و به همهنوشتههاى او اعم از مسند و مرسل اعتماد دارند (6) .
10 - «محمد بن مسعود عیاشى سمرقندى» و برخى او را تمیمىعربى دانستهاند، او نخست، عامىمذهب بود و در حال جوانى شیعهشد، وى مردى موثق، عادل، یگانه دهر در دانش و از چشم وچراغهاى شیعه به شمار رفته است، منزل او ماوى و مرجع شیعیاندر بلاد خراسان و عراق بوده و او را افقهالناس مىدانستهاند. وىتالیفاتى در رجال، نجوم و طب از خود به یادگار گذاشته است (7) .
11 - «ابن اعلم بغدادى»(على بن حسن علوى حسینى، 375 -324ه) وى از دانشمندان نامى فلک، نجوم و اخترشناسى است، اودر هندسه، سیر کواکب و موسیقى به روش فیثاغورث استاد مسلماست. چنان که زیج او، به زیج ابن اعلم شهرت یافت. ارجمندىمقام و منزلت او در دربار عضدالدوله دیلمى به پایهاى بود کهعضدالدوله به او عقیده و دلبستگى ویژه داشت، از پیشگوئىهاى اوپیروى مىکرد و در همه امور از او نظر مىخواست (8) .
12 - «على بن حسین مسعودى»(م حدود 345ه) صاحب تاریخ معروف«مروجالذهب» و رسالهاى به نام «اثبات الوصیه لعلى بنابیطالب(ع») (9) .
13 - «ابوالقاسم بن نافع».
14 - «ابو خالد سجستانى» کسى بود که علم نجوم او را بهشهادت حضرت موسىبن جعفر(ع) دلالت کرد، از اینرو از واقفیت دستبرداشت.
واقفیه گروهى بودند از پیروان على بن حمزه بطائنى، زیاد بنمروان قندى، و عثمان بن عیسى رواسى. اینان معتقد بودند حضرتکاظم(ع) نمرده، غایب و قائم آل محمد(ص) است.
غیبت او، مانند غیبتحضرت موسى(ع) از قوم خویش است. علتپیدایش این گروه چنین است که «کشى» در رجال خود آورده است،او مىنویسد:
«در هنگام محبوس بودن حضرت امام موسى کاظم(ع) دو وکیل او(على بن حمزه و عثمان بن عیسى) در کوفه سى هزار دینار بابتسهم امام از شیعیان آن حضرت جمعآورى کردند و چون امام درزندان بود، با آن پول براى خود خانه و چیزهاى دیگر خریدند،چون شهادت امام را شنیدند، براى این که پولها را پس ندهند،منکر وفات آن حضرت شده و درباره وفات او درنگ و توقف کردند ازاین جهت پیروان ایشان را واقفه خواندند (10) .
15 - «فضل بن سهل نوبختى». فضل وزیر مامون و اخترشناسىچیرهدستبود، وى هنگام جنگ بین امین و مامون به مامون گفت:
پیروزى از آن تو است، در اثناء پیکار عرصه بر لشگر مامون تنگآمد و مامون آهنگ فرار کرد. اما فضل او را دلدارى داد و گفت:
پیروزى قطعا با تو است اندکى تامل کن، در اینجا بود که لشگرمامون به فرمان طاهر در یک یورش همهجانبه طومار لشگر امین رادرهم پیچیده پیروز شدند و پس از ساعاتى سر فرمانده لشگر امینرا نزد مامون آوردند.
16 - «یحیى. یحیى بن خالد برمکى در دستگاه هارونالرشید جاه ومنزلتى بزرگ داشت، ولى یکى از خطاهاى بزرگ و گناهان نابخشودنىاو این است که در قتل حضرت موسى بن جعفر نقش عمده داشت، حضرترضا(ع) در عرفه، برامکه را نفرین فرمود و حقتعالى در همان سالدودمان آنان را نابود ساخت (11) .
17 - «جعفر فرزند یحیى»(150 - 187ق). وزیر هارونالرشیدخلیفه و یکى از مردان نامدار خاندان برمکیان بود، وى در بغدادمتولد شد و پرورش یافت، هارونالرشید او را به وزارت برگماشت وزمام همه امور حکومت را بدو سپرد و تا بدان پایه به وى اعتمادداشت که او را «برادرم» خطاب مىکرد. قدرت و نفوذ جعفر تابدانجا رسید که همه ارکان دولت مطیع و فرمانبردار او شدند،این وضع همچنان ادامه داشت تا هنگامى که هارونالرشید برخاندانبرمکیان خشم گرفت و پیش از همه جعفر را به قتل رساند و تن اورا پس از یک سال بسوزاند (12) .
19 - «پوران دختر حسن بن سهل نوبختى»(271 - 192ه) ازدانشمندان بزرگ از حیث کمال، ادب، اخلاق، حدیث و نجوم به شماررفته است، مامونالرشید عباسى او را به همسرى برگزید و درعروسى او اموال فراوان به مردم بخشید، خلعتهاى زیاد بهلشگریان داد و مبلغ پنجاه میلیون درهم در بین آنان توزیع شد،و این غیر از قطعات املاک، باغ و بوستانهایى بود که حسن بنسهل(وزیر) اسامى و قبالههاى آنها را میان بنىهاشم و لشگریان ودرباریان نثار کرد، رختخواب عروسى پوران طلاباف بود و... (13) .
سید بن طاوس پیرامون اخترشناسى و پیشگوئىهاى نجومى او نوشتهاست: پوران در اصناف علوم به ویژه اخترشناسى به جایگاهى بلنددستیازید و به نهایت کمال رسید، از جمله این که روزى اسطرلاببرگرفت و پیرامون احوال معتصم عباسى (برادر مامونالرشید کهبه سال 218 پس از مرگ مامون به خلافت رسید)، به نظاره و جستجوپرداخت، ناگهان متوجه خطر مرگى شد که وسیله آن چوب بود و جانمعتصم را تهدید مىکرد، فورا آهنگ کرد پدر خود (حسن بن سهل) رادر این باره نزد معتصم فرستد، حسن از این کار امتناع ورزیداما پوران اصرار داشت که این خطر بزرگ است و نمىتوان به آسانىاز کنار آن گذشت، سرانجام حسن نزد معتصم آمد و جریان را بازگوکرد، معتصم از این پیشگوئى خیلى خوشحال شد، پوران را سلام رساند و گفت: تو(حسن) در همان روز نزد ما باش تا روز سپرىگردد، وى افزود من باکسى این سخن را در میان نخواهم گذاشت.
«حسن بن سهل» در روز موعود نزد معتصم آمد، معتصم همهدرباریان را مرخص کرد و با حسن از زیر سقف چوبى به آستانه وآرامگاهى منتقل شدند که در آن مثقالى چوب وجود نداشت و تاهنگام نماز ظهر به گفتگو و مزاح پرداختند، هنگام ظهر معتصمبراى گرفتن وضو برخاست، حسن گفت: از اینجا خارج مشو، وضو رادر همین مکان بگیر، در این هنگام خادم آمد، شانه و مسواکمعتصم را آورد (تااین که معتصم دهان را مسواک، گیسو و محاسنرا شانه زند) اما حسن بن سهل رو به خادم کرد و گفت: نخست تومسواک کن و شانه بزن، خادم گفت:چگونه از لوازم شخصى(شانه و مسواک) امیرالمومنین استفادهکنم؟!! معتصم به خادم گفت:فرمان حسن را اجابت کن، خادم وقتى دهان خویش را مسواک کرد درهمان حال دندانهاى او ریخت، مغزش آماس کرد و در دم جان داد،زیرا مسواحک و شانه را به قصد هلاکت و نابودى معتصم مسموم کردهبودند (14) .
نظر نهائى صاحب جواهر
وى مىگوید: تحقیق آن است که پژوهش، نظر، آموزش و تعلیم علمنجوم بىعیب است و خبر دادن از آن(پیشگوئىهاى نجومى) به عنوانجریان عادت خدا بدون اشکال است، وچهبسا سبب معرفت و ارتقاءدرجات ایمان باشد، پس حرام نیست و با آن مىتوان رفع قضا وقدر(غیر حتمى) کرد.
سید بن طاوس(ره) نیز بر این عقیده است که با علم نجوم مىتوانقضا و قدر غیرحتمى را دفع کرد، چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمود:
مرگهاى نابهنگام را با صدقه دفع کنید، و از امام باقر وصادقعلیهماالسلام احادیث فراوانى در این زمینه رسیده است (15) .
«اخوانالصفا» نیز نظر فوق را تایید کرده مىگویند: بسیارىاز مردم را گمان چنین است که علم نجوم ادعاى غیب است، حال آنکه چنین نیست، زیرا علم غیب چیزى است که بدون استدلال و سببباشد، اما نجوم دانشى است استدلالى که باید با کسب و پژوهش،آموزش و تعلم به دست آورد، مانند دانش تاویل و تعبیر خوابو....
بنابراین هدف از نظر در علم نجوم و آگاهى از آن این است کهمردم آگاه گردند، از خواب غفلتبیدار شوند، خود را در برابرمصیبتها آماده سازند و از آنها دفاع به عمل آورند، همانگونهکه انسان از آگاهى به زمستان، لباس ضخیم و مناسب تدارک مىکند،و اگر از بلا و قحط مطلع شود، غذا و مواد غذائى تهیه و ذخیرهمىسازد، و قبل از رسیدن بلا مىتوان با راز و نیاز، نماز وروزه، و قربانى آن را دفع کرد (16) .
دیدگاه برخى منجمان معاصر
رادیو ایران روز پنجشنبه 24/8/1375 مصاحبهاى را تحت عنوان«گفتگو» از آقاى «دکتر ایرج ملکپور» پخش کرد، نامبرده درمقام رد احکام نجوم گفت: قمر در عقرب، پدیدهها، و حوادثى چونجنگها و تولد نوزادان را به متحرکات فضائى و سیارات سبعه(نهثوابت) نسبت دادن، همه اینها هیچ ریشه علمى ندارد، اینها سپسبه دست فالگیرها افتاده و چیزهایى به آن اضافه کردند... لیکندر پاسخ باید گفت: بسیارى از احکام نجوم چون قمر در عقرب و...
از مبدا وحى صادر گشته چنان که شیخ بهائى(ره) بدان اشارهکرده، و فقهاى بزرگ اسلام بر طبق آن فتوا دادهاند، از اینرومحدث بزرگ شیعه در وسائل الشیعه بابى به عنوان «کراههالتزویجوالقمر فى العقرب و فى محاقالشهر» بدان اختصاص داده است (17) .
شهادت امام صادق(ع)
شهادت امام صادق(ع) بنابر مشهور 25 شوال 148هجرى اتفاق افتادهکه پنجاه و دو هزار و پانصد(52500) از مبدا هجرت گذشته وبرابر با چهارشنبه 25 آذر، 144، (25 9 144) شمسى است.
پىنوشتها:
1- فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ترجمه غضبان، ص 109، نشرسازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1367ش، الامام الصادق،ترجمه آل على ص 59، موسسه الفین، کویت، 1409ه ق 1981م.
2- فلاسفه شیعه، همو، ص 179.
3- همان، ص 163 - اعیانالشیعه، سید محسن امین، ج2، ص 93.
4- روضات الجنات، ج1، ص 44، نشر اسماعیلیان، قم.
5- الجامع فى الرجال، موسى زنجانى، ص 157، چاپ پیروز قم،فلاسفه شیعه، ص 89.
6- قاموس الرجال، تسترى، ج8، ص 8، نشرالکتاب، 1387ه.
7- قاموس الرجال، همان، ص 376.
8- فلاسفه شیعه، همان، ص 311.
9- تسترى، همان، ج6، ص 469.
10- معجمالفرق الاسلامیه، یحیى امین، ص 268، ط1، نشر دار اضواءبیروت، 1406ه 1986م - فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص454، نشر پژوهشهاى اسلامى، آستان قدس رضوى.
11- قاموس الرجال، همان، ج9، ص 406.
12- اعلام زرکلى، ج2، ص 126، لغتنامه دهخدا، ماده جعفر.
13- اعلامالنساء، عمر رضاکحاله، ج1، ص 159، ط5، نشر الرساله،بیروت، 1404ه ق 1984م.
14- فرجالمهوم، سید بن طاوس، ص 137، منشورات رضى قم، 1363ش.
15- همان، ص 116 به بعد.
16- رسائل اخوانالصفا، ج1، ص 145 و بعد، نشر دار صادر بیروت،1376ه 1957م.
17- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملى، ج14، ص 80، داراحیاء تراث عربى.
از این رهگذر گروهى از شیعیان، دانش نجوم را فرا گرفته که درمیان آنان، دانشمندان، محدثان بزرگ وجود داشتهاند.
صاحب جواهر سپس فهرست زیر را از میان آنان انتخاب کرده و بهنگارش آورده است که ما به شرح و توضیح آنها خواهیم پرداخت:
1 - «ابراهیم بن حبیب بن سلیمان فزارى»(م، 161ه 777م).
فزارى از اصحاب امام صادق و کاظمعلیهماالسلام به شمار رفتهاست، او به عنوان منجم بزرگ شیعه، و دانشمند معروف نخستینشخصیتى است که در اسلام اسطرلاب ساخت و آن را به صورتهاىمبطخ(خربوزه شکل) و مسطح درست کرد، او قصیدهاى در اخترشناسىسروده است و یکى از کتابهاى او «تسطیح الکره» است که بهگفته قفطى همه دانشمندان اسلام از آن استفاده بردهاند. به گفته«نلینو ایتالیائى»: فزارى در زیجخود سالهاى قدیم را بهسالهاى هلالى(قمرى) برگردانده است (1) .
2 - «حسن بن موسى نوبختى»(م 302 یا 310ه). بزرگترین شخصیتشیعه در قرن هجرى در نجوم، فلسفه، کلام و ترجمه است. وى ازدرخشانترین چهرهها و دانشمندى مبرز در فلسفه و کلام امامیه واز ارکان ترقى فکرى و علمى آن عصر به شمار رفته است.
به گفته «سید بن طاوس»: او عالم به دانش نجوم و در این علمامام و پیشوا بوده و کتاب «الرصد على بطلیموس» را به نگارشآورده است.
گفتنى است موسس خاندان نوبختیان شخصى به نام «نوبخت» است،نوبختیک منجم زرتشتى ایرانى و از تبار «گیو بن گودرز» بودهکه در زمان «منصور دوانیقى» به اسلام گرائیده است.
این خانواده شیعى دهها سال به اشاعه و ترویج دانش فلسفه، فقه،نجوم، طب و ادب اشتغال داشتند، از میان این خاندان دانشمنداننامى، اخترشناسان زبردست و فقهاى برجستهاى برخاستهاند که یکىاز آنان «حسین بن روح نوبختى» نایب حضرت مهدى(عج) مىباشد،خاندان نوبخت تا اوائل قرن پنجم در آسمان علم، کلام، حدیث، ادبو شعر درخشیدند.
برخى از نظرات و آراء کلامى نوبختیان را شیخ مفید(ره) در کتاب«اوائلالمقالات» بازگو کرده که مراد او از نوبخت، پیشوایانآنان چون (ابوسهل بن على نوبختى و حسن بن موسى نوبختى) است (2) .
3 - «ابو سهل، فضل بن ابى سهل نوبختى». به گفته «سید بنطاوس» «فضل بن ابى سهل» در علم نجوم معرفت کامل داشت، بنابه گفته او و نوشته صاحب جواهر، فضل کسى بود که خطاىاخترشناسان را به مامون خبر داده گفت: ساعتى که براىولایتعهدى حضرت رضا(ع) انتخاب کردهاند، اشتباه است و این کاربه سامان نمىرسد، مامون او را از این سخن منع کرد و گفت:
مبادا به کسى این راز را فاش سازى و گرنه در امان نخواهى بود،فضل فهمید که منجمان به فرمان مامون این ساعت را عمدابرگزیدهاند (3) .
4 - «موسى بن حسن نوبختى».
5 - «حسن بن سهل نوبختى». او در نجوم کتاب «الانواء» رانوشته است.
6 - «احمد بن محمد بن خالد برقى»، (م حدود 274ه) از موثقینمعاصر امام جواد و امام هادىعلیهماالسلام بوده و مهارت شگفتىدر عربیت و ادب داشته که از مبرزترین شاگردان او، لغوى مشهور«احمد بن فارسى» است. و از دیگر آثار گرانقدر او کتاب«محاسن» برقى است (4) .
7 - «احمد بن محمد بن طلحه». او را عاصمى نیز گفتهاند، وىرا بالاتفاق موثق در حدیث دانستهاند. او کوفى بوده و در بغدادمىزیسته واز بهترین مولفات او کتاب نجوم و موالید ائمه: است (5) .
8 - «جلورى بصرى.»
9 - «محمد بن ابى عمیر»(م 217ه)موثقترین راوى، نزد عامه و خاصه، جلیلالقدر، بزرگمقام، عابد،باتقوا و یگانه عصر خود از اصحاب امام موسى بن جعفر، امام رضاو امام جواد: داراى 94 کتاب در رشتههاى مختلف علوم اسلامى است.
هارون الرشید او را دستگیر و زندانى کرد، روزها او را زیرضربات تازیانه شکنجه مىکرد تا از اصحاب و شیعیان امام صادق وموسى علیهماالسلام و از اسرار آنان اطلاع یابد، «سندىبن شاهک»در یک نوبت 120 ضربه چوب در برابر دیدگان هارونالرشید و بهدستور او بر بدن این مرد، به جرم تشیع زد و او به چیزى اقرارنکرد. در این میان دوستان و خانواده او تالیفات او را دفنکردند، از اینرو بسیارى از نوشتههاى او از بین رفت. دانشمندانمکتب امام صادق(ع) او را افقهالناس به قلم آورده و به همهنوشتههاى او اعم از مسند و مرسل اعتماد دارند (6) .
10 - «محمد بن مسعود عیاشى سمرقندى» و برخى او را تمیمىعربى دانستهاند، او نخست، عامىمذهب بود و در حال جوانى شیعهشد، وى مردى موثق، عادل، یگانه دهر در دانش و از چشم وچراغهاى شیعه به شمار رفته است، منزل او ماوى و مرجع شیعیاندر بلاد خراسان و عراق بوده و او را افقهالناس مىدانستهاند. وىتالیفاتى در رجال، نجوم و طب از خود به یادگار گذاشته است (7) .
11 - «ابن اعلم بغدادى»(على بن حسن علوى حسینى، 375 -324ه) وى از دانشمندان نامى فلک، نجوم و اخترشناسى است، اودر هندسه، سیر کواکب و موسیقى به روش فیثاغورث استاد مسلماست. چنان که زیج او، به زیج ابن اعلم شهرت یافت. ارجمندىمقام و منزلت او در دربار عضدالدوله دیلمى به پایهاى بود کهعضدالدوله به او عقیده و دلبستگى ویژه داشت، از پیشگوئىهاى اوپیروى مىکرد و در همه امور از او نظر مىخواست (8) .
12 - «على بن حسین مسعودى»(م حدود 345ه) صاحب تاریخ معروف«مروجالذهب» و رسالهاى به نام «اثبات الوصیه لعلى بنابیطالب(ع») (9) .
13 - «ابوالقاسم بن نافع».
14 - «ابو خالد سجستانى» کسى بود که علم نجوم او را بهشهادت حضرت موسىبن جعفر(ع) دلالت کرد، از اینرو از واقفیت دستبرداشت.
واقفیه گروهى بودند از پیروان على بن حمزه بطائنى، زیاد بنمروان قندى، و عثمان بن عیسى رواسى. اینان معتقد بودند حضرتکاظم(ع) نمرده، غایب و قائم آل محمد(ص) است.
غیبت او، مانند غیبتحضرت موسى(ع) از قوم خویش است. علتپیدایش این گروه چنین است که «کشى» در رجال خود آورده است،او مىنویسد:
«در هنگام محبوس بودن حضرت امام موسى کاظم(ع) دو وکیل او(على بن حمزه و عثمان بن عیسى) در کوفه سى هزار دینار بابتسهم امام از شیعیان آن حضرت جمعآورى کردند و چون امام درزندان بود، با آن پول براى خود خانه و چیزهاى دیگر خریدند،چون شهادت امام را شنیدند، براى این که پولها را پس ندهند،منکر وفات آن حضرت شده و درباره وفات او درنگ و توقف کردند ازاین جهت پیروان ایشان را واقفه خواندند (10) .
15 - «فضل بن سهل نوبختى». فضل وزیر مامون و اخترشناسىچیرهدستبود، وى هنگام جنگ بین امین و مامون به مامون گفت:
پیروزى از آن تو است، در اثناء پیکار عرصه بر لشگر مامون تنگآمد و مامون آهنگ فرار کرد. اما فضل او را دلدارى داد و گفت:
پیروزى قطعا با تو است اندکى تامل کن، در اینجا بود که لشگرمامون به فرمان طاهر در یک یورش همهجانبه طومار لشگر امین رادرهم پیچیده پیروز شدند و پس از ساعاتى سر فرمانده لشگر امینرا نزد مامون آوردند.
16 - «یحیى. یحیى بن خالد برمکى در دستگاه هارونالرشید جاه ومنزلتى بزرگ داشت، ولى یکى از خطاهاى بزرگ و گناهان نابخشودنىاو این است که در قتل حضرت موسى بن جعفر نقش عمده داشت، حضرترضا(ع) در عرفه، برامکه را نفرین فرمود و حقتعالى در همان سالدودمان آنان را نابود ساخت (11) .
17 - «جعفر فرزند یحیى»(150 - 187ق). وزیر هارونالرشیدخلیفه و یکى از مردان نامدار خاندان برمکیان بود، وى در بغدادمتولد شد و پرورش یافت، هارونالرشید او را به وزارت برگماشت وزمام همه امور حکومت را بدو سپرد و تا بدان پایه به وى اعتمادداشت که او را «برادرم» خطاب مىکرد. قدرت و نفوذ جعفر تابدانجا رسید که همه ارکان دولت مطیع و فرمانبردار او شدند،این وضع همچنان ادامه داشت تا هنگامى که هارونالرشید برخاندانبرمکیان خشم گرفت و پیش از همه جعفر را به قتل رساند و تن اورا پس از یک سال بسوزاند (12) .
19 - «پوران دختر حسن بن سهل نوبختى»(271 - 192ه) ازدانشمندان بزرگ از حیث کمال، ادب، اخلاق، حدیث و نجوم به شماررفته است، مامونالرشید عباسى او را به همسرى برگزید و درعروسى او اموال فراوان به مردم بخشید، خلعتهاى زیاد بهلشگریان داد و مبلغ پنجاه میلیون درهم در بین آنان توزیع شد،و این غیر از قطعات املاک، باغ و بوستانهایى بود که حسن بنسهل(وزیر) اسامى و قبالههاى آنها را میان بنىهاشم و لشگریان ودرباریان نثار کرد، رختخواب عروسى پوران طلاباف بود و... (13) .
سید بن طاوس پیرامون اخترشناسى و پیشگوئىهاى نجومى او نوشتهاست: پوران در اصناف علوم به ویژه اخترشناسى به جایگاهى بلنددستیازید و به نهایت کمال رسید، از جمله این که روزى اسطرلاببرگرفت و پیرامون احوال معتصم عباسى (برادر مامونالرشید کهبه سال 218 پس از مرگ مامون به خلافت رسید)، به نظاره و جستجوپرداخت، ناگهان متوجه خطر مرگى شد که وسیله آن چوب بود و جانمعتصم را تهدید مىکرد، فورا آهنگ کرد پدر خود (حسن بن سهل) رادر این باره نزد معتصم فرستد، حسن از این کار امتناع ورزیداما پوران اصرار داشت که این خطر بزرگ است و نمىتوان به آسانىاز کنار آن گذشت، سرانجام حسن نزد معتصم آمد و جریان را بازگوکرد، معتصم از این پیشگوئى خیلى خوشحال شد، پوران را سلام رساند و گفت: تو(حسن) در همان روز نزد ما باش تا روز سپرىگردد، وى افزود من باکسى این سخن را در میان نخواهم گذاشت.
«حسن بن سهل» در روز موعود نزد معتصم آمد، معتصم همهدرباریان را مرخص کرد و با حسن از زیر سقف چوبى به آستانه وآرامگاهى منتقل شدند که در آن مثقالى چوب وجود نداشت و تاهنگام نماز ظهر به گفتگو و مزاح پرداختند، هنگام ظهر معتصمبراى گرفتن وضو برخاست، حسن گفت: از اینجا خارج مشو، وضو رادر همین مکان بگیر، در این هنگام خادم آمد، شانه و مسواکمعتصم را آورد (تااین که معتصم دهان را مسواک، گیسو و محاسنرا شانه زند) اما حسن بن سهل رو به خادم کرد و گفت: نخست تومسواک کن و شانه بزن، خادم گفت:چگونه از لوازم شخصى(شانه و مسواک) امیرالمومنین استفادهکنم؟!! معتصم به خادم گفت:فرمان حسن را اجابت کن، خادم وقتى دهان خویش را مسواک کرد درهمان حال دندانهاى او ریخت، مغزش آماس کرد و در دم جان داد،زیرا مسواحک و شانه را به قصد هلاکت و نابودى معتصم مسموم کردهبودند (14) .
نظر نهائى صاحب جواهر
وى مىگوید: تحقیق آن است که پژوهش، نظر، آموزش و تعلیم علمنجوم بىعیب است و خبر دادن از آن(پیشگوئىهاى نجومى) به عنوانجریان عادت خدا بدون اشکال است، وچهبسا سبب معرفت و ارتقاءدرجات ایمان باشد، پس حرام نیست و با آن مىتوان رفع قضا وقدر(غیر حتمى) کرد.
سید بن طاوس(ره) نیز بر این عقیده است که با علم نجوم مىتوانقضا و قدر غیرحتمى را دفع کرد، چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمود:
مرگهاى نابهنگام را با صدقه دفع کنید، و از امام باقر وصادقعلیهماالسلام احادیث فراوانى در این زمینه رسیده است (15) .
«اخوانالصفا» نیز نظر فوق را تایید کرده مىگویند: بسیارىاز مردم را گمان چنین است که علم نجوم ادعاى غیب است، حال آنکه چنین نیست، زیرا علم غیب چیزى است که بدون استدلال و سببباشد، اما نجوم دانشى است استدلالى که باید با کسب و پژوهش،آموزش و تعلم به دست آورد، مانند دانش تاویل و تعبیر خوابو....
بنابراین هدف از نظر در علم نجوم و آگاهى از آن این است کهمردم آگاه گردند، از خواب غفلتبیدار شوند، خود را در برابرمصیبتها آماده سازند و از آنها دفاع به عمل آورند، همانگونهکه انسان از آگاهى به زمستان، لباس ضخیم و مناسب تدارک مىکند،و اگر از بلا و قحط مطلع شود، غذا و مواد غذائى تهیه و ذخیرهمىسازد، و قبل از رسیدن بلا مىتوان با راز و نیاز، نماز وروزه، و قربانى آن را دفع کرد (16) .
دیدگاه برخى منجمان معاصر
رادیو ایران روز پنجشنبه 24/8/1375 مصاحبهاى را تحت عنوان«گفتگو» از آقاى «دکتر ایرج ملکپور» پخش کرد، نامبرده درمقام رد احکام نجوم گفت: قمر در عقرب، پدیدهها، و حوادثى چونجنگها و تولد نوزادان را به متحرکات فضائى و سیارات سبعه(نهثوابت) نسبت دادن، همه اینها هیچ ریشه علمى ندارد، اینها سپسبه دست فالگیرها افتاده و چیزهایى به آن اضافه کردند... لیکندر پاسخ باید گفت: بسیارى از احکام نجوم چون قمر در عقرب و...
از مبدا وحى صادر گشته چنان که شیخ بهائى(ره) بدان اشارهکرده، و فقهاى بزرگ اسلام بر طبق آن فتوا دادهاند، از اینرومحدث بزرگ شیعه در وسائل الشیعه بابى به عنوان «کراههالتزویجوالقمر فى العقرب و فى محاقالشهر» بدان اختصاص داده است (17) .
شهادت امام صادق(ع)
شهادت امام صادق(ع) بنابر مشهور 25 شوال 148هجرى اتفاق افتادهکه پنجاه و دو هزار و پانصد(52500) از مبدا هجرت گذشته وبرابر با چهارشنبه 25 آذر، 144، (25 9 144) شمسى است.
پىنوشتها:
1- فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ترجمه غضبان، ص 109، نشرسازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1367ش، الامام الصادق،ترجمه آل على ص 59، موسسه الفین، کویت، 1409ه ق 1981م.
2- فلاسفه شیعه، همو، ص 179.
3- همان، ص 163 - اعیانالشیعه، سید محسن امین، ج2، ص 93.
4- روضات الجنات، ج1، ص 44، نشر اسماعیلیان، قم.
5- الجامع فى الرجال، موسى زنجانى، ص 157، چاپ پیروز قم،فلاسفه شیعه، ص 89.
6- قاموس الرجال، تسترى، ج8، ص 8، نشرالکتاب، 1387ه.
7- قاموس الرجال، همان، ص 376.
8- فلاسفه شیعه، همان، ص 311.
9- تسترى، همان، ج6، ص 469.
10- معجمالفرق الاسلامیه، یحیى امین، ص 268، ط1، نشر دار اضواءبیروت، 1406ه 1986م - فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص454، نشر پژوهشهاى اسلامى، آستان قدس رضوى.
11- قاموس الرجال، همان، ج9، ص 406.
12- اعلام زرکلى، ج2، ص 126، لغتنامه دهخدا، ماده جعفر.
13- اعلامالنساء، عمر رضاکحاله، ج1، ص 159، ط5، نشر الرساله،بیروت، 1404ه ق 1984م.
14- فرجالمهوم، سید بن طاوس، ص 137، منشورات رضى قم، 1363ش.
15- همان، ص 116 به بعد.
16- رسائل اخوانالصفا، ج1، ص 145 و بعد، نشر دار صادر بیروت،1376ه 1957م.
17- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملى، ج14، ص 80، داراحیاء تراث عربى.