آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

صاحب جواهر(ره) فقیه نامور شیعه، مى‏گوید: اخترشناسان احوال‏واحکامى را براى نجوم به نگارش آورده‏اند که اکثر آنها اتفاق‏مى‏افتد، از اینرو باید احتیاطا آنها را عمل کرد.
از این رهگذر گروهى از شیعیان، دانش نجوم را فرا گرفته که درمیان آنان، دانشمندان، محدثان بزرگ وجود داشته‏اند.
صاحب جواهر سپس فهرست زیر را از میان آنان انتخاب کرده و به‏نگارش آورده است که ما به شرح و توضیح آنها خواهیم پرداخت:
1 - «ابراهیم بن حبیب بن سلیمان فزارى‏»(م، 161ه 777م).
فزارى از اصحاب امام صادق و کاظم‏علیهماالسلام به شمار رفته‏است، او به عنوان منجم بزرگ شیعه، و دانشمند معروف نخستین‏شخصیتى است که در اسلام اسطرلاب ساخت و آن را به صورت‏هاى‏مبطخ(خربوزه شکل) و مسطح درست کرد، او قصیده‏اى در اخترشناسى‏سروده است و یکى از کتابهاى او «تسطیح الکره‏» است که به‏گفته قفطى همه دانشمندان اسلام از آن استفاده برده‏اند. به گفته‏«نلینو ایتالیائى‏»: فزارى در زیج‏خود سالهاى قدیم را به‏سالهاى هلالى(قمرى) برگردانده است (1) .
2 - «حسن بن موسى نوبختى‏»(م 302 یا 310ه). بزرگترین شخصیت‏شیعه در قرن هجرى در نجوم، فلسفه، کلام و ترجمه است. وى ازدرخشانترین چهره‏ها و دانشمندى مبرز در فلسفه و کلام امامیه واز ارکان ترقى فکرى و علمى آن عصر به شمار رفته است.
به گفته «سید بن طاوس‏»: او عالم به دانش نجوم و در این علم‏امام و پیشوا بوده و کتاب «الرصد على بطلیموس‏» را به نگارش‏آورده است.
گفتنى است موسس خاندان نوبختیان شخصى به نام «نوبخت‏» است،نوبخت‏یک منجم زرتشتى ایرانى و از تبار «گیو بن گودرز» بوده‏که در زمان «منصور دوانیقى‏» به اسلام گرائیده است.
این خانواده شیعى دهها سال به اشاعه و ترویج دانش فلسفه، فقه،نجوم، طب و ادب اشتغال داشتند، از میان این خاندان دانشمندان‏نامى، اخترشناسان زبردست و فقهاى برجسته‏اى برخاسته‏اند که یکى‏از آنان «حسین بن روح نوبختى‏» نایب حضرت مهدى(عج) مى‏باشد،خاندان نوبخت تا اوائل قرن پنجم در آسمان علم، کلام، حدیث، ادب‏و شعر درخشیدند.
برخى از نظرات و آراء کلامى نوبختیان را شیخ مفید(ره) در کتاب‏«اوائل‏المقالات‏» بازگو کرده که مراد او از نوبخت، پیشوایان‏آنان چون (ابوسهل بن على نوبختى و حسن بن موسى نوبختى) است (2) .
3 - «ابو سهل، فضل بن ابى سهل نوبختى‏». به گفته «سید بن‏طاوس‏» «فضل بن ابى سهل‏» در علم نجوم معرفت کامل داشت، بنابه گفته او و نوشته صاحب جواهر، فضل کسى بود که خطاى‏اخترشناسان را به مامون خبر داده گفت: ساعتى که براى‏ولایتعهدى حضرت رضا(ع) انتخاب کرده‏اند، اشتباه است و این کاربه سامان نمى‏رسد، مامون او را از این سخن منع کرد و گفت:
مبادا به کسى این راز را فاش سازى و گرنه در امان نخواهى بود،فضل فهمید که منجمان به فرمان مامون این ساعت را عمدابرگزیده‏اند (3) .
4 - «موسى بن حسن نوبختى‏».
5 - «حسن بن سهل نوبختى‏». او در نجوم کتاب «الانواء» رانوشته است.
6 - «احمد بن محمد بن خالد برقى‏»، (م حدود 274ه) از موثقین‏معاصر امام جواد و امام هادى‏علیهماالسلام بوده و مهارت شگفتى‏در عربیت و ادب داشته که از مبرزترین شاگردان او، لغوى مشهور«احمد بن فارسى‏» است. و از دیگر آثار گرانقدر او کتاب‏«محاسن‏» برقى است (4) .
7 - «احمد بن محمد بن طلحه‏». او را عاصمى نیز گفته‏اند، وى‏را بالاتفاق موثق در حدیث دانسته‏اند. او کوفى بوده و در بغدادمى‏زیسته واز بهترین مولفات او کتاب نجوم و موالید ائمه: است (5) .
8 - «جلورى بصرى.»
9 - «محمد بن ابى عمیر»(م 217ه)موثق‏ترین راوى، نزد عامه و خاصه، جلیل‏القدر، بزرگ‏مقام، عابد،باتقوا و یگانه عصر خود از اصحاب امام موسى بن جعفر، امام رضاو امام جواد: داراى 94 کتاب در رشته‏هاى مختلف علوم اسلامى است.
هارون الرشید او را دستگیر و زندانى کرد، روزها او را زیرضربات تازیانه شکنجه مى‏کرد تا از اصحاب و شیعیان امام صادق وموسى علیهماالسلام و از اسرار آنان اطلاع یابد، «سندى‏بن شاهک‏»در یک نوبت 120 ضربه چوب در برابر دیدگان هارون‏الرشید و به‏دستور او بر بدن این مرد، به جرم تشیع زد و او به چیزى اقرارنکرد. در این میان دوستان و خانواده او تالیفات او را دفن‏کردند، از اینرو بسیارى از نوشته‏هاى او از بین رفت. دانشمندان‏مکتب امام صادق(ع) او را افقه‏الناس به قلم آورده و به همه‏نوشته‏هاى او اعم از مسند و مرسل اعتماد دارند (6) .
10 - «محمد بن مسعود عیاشى سمرقندى‏» و برخى او را تمیمى‏عربى دانسته‏اند، او نخست، عامى‏مذهب بود و در حال جوانى شیعه‏شد، وى مردى موثق، عادل، یگانه دهر در دانش و از چشم وچراغهاى شیعه به شمار رفته است، منزل او ماوى و مرجع شیعیان‏در بلاد خراسان و عراق بوده و او را افقه‏الناس مى‏دانسته‏اند. وى‏تالیفاتى در رجال، نجوم و طب از خود به یادگار گذاشته است (7) .
11 - «ابن اعلم بغدادى‏»(على بن حسن علوى حسینى، 375 -324ه) وى از دانشمندان نامى فلک، نجوم و اخترشناسى است، اودر هندسه، سیر کواکب و موسیقى به روش فیثاغورث استاد مسلم‏است. چنان که زیج او، به زیج ابن اعلم شهرت یافت. ارجمندى‏مقام و منزلت او در دربار عضدالدوله دیلمى به پایه‏اى بود که‏عضدالدوله به او عقیده و دلبستگى ویژه داشت، از پیشگوئى‏هاى اوپیروى مى‏کرد و در همه امور از او نظر مى‏خواست (8) .
12 - «على بن حسین مسعودى‏»(م حدود 345ه) صاحب تاریخ معروف‏«مروج‏الذهب‏» و رساله‏اى به نام «اثبات الوصیه لعلى بن‏ابیطالب(ع‏») (9) .
13 - «ابوالقاسم بن نافع‏».
14 - «ابو خالد سجستانى‏» کسى بود که علم نجوم او را به‏شهادت حضرت موسى‏بن جعفر(ع) دلالت کرد، از اینرو از واقفیت دست‏برداشت.
واقفیه گروهى بودند از پیروان على بن حمزه بطائنى، زیاد بن‏مروان قندى، و عثمان بن عیسى رواسى. اینان معتقد بودند حضرت‏کاظم(ع) نمرده، غایب و قائم آل محمد(ص) است.
غیبت او، مانند غیبت‏حضرت موسى(ع) از قوم خویش است. علت‏پیدایش این گروه چنین است که «کشى‏» در رجال خود آورده است،او مى‏نویسد:
«در هنگام محبوس بودن حضرت امام موسى کاظم(ع) دو وکیل او(على بن حمزه و عثمان بن عیسى) در کوفه سى هزار دینار بابت‏سهم امام از شیعیان آن حضرت جمع‏آورى کردند و چون امام درزندان بود، با آن پول براى خود خانه و چیزهاى دیگر خریدند،چون شهادت امام را شنیدند، براى این که پولها را پس ندهند،منکر وفات آن حضرت شده و درباره وفات او درنگ و توقف کردند ازاین جهت پیروان ایشان را واقفه خواندند (10) .
15 - «فضل بن سهل نوبختى‏». فضل وزیر مامون و اخترشناسى‏چیره‏دست‏بود، وى هنگام جنگ بین امین و مامون به مامون گفت:
پیروزى از آن تو است، در اثناء پیکار عرصه بر لشگر مامون تنگ‏آمد و مامون آهنگ فرار کرد. اما فضل او را دلدارى داد و گفت:
پیروزى قطعا با تو است اندکى تامل کن، در اینجا بود که لشگرمامون به فرمان طاهر در یک یورش همه‏جانبه طومار لشگر امین رادرهم پیچیده پیروز شدند و پس از ساعاتى سر فرمانده لشگر امین‏را نزد مامون آوردند.
16 - «یحیى. یحیى بن خالد برمکى در دستگاه هارون‏الرشید جاه ومنزلتى بزرگ داشت، ولى یکى از خطاهاى بزرگ و گناهان نابخشودنى‏او این است که در قتل حضرت موسى بن جعفر نقش عمده داشت، حضرت‏رضا(ع) در عرفه، برامکه را نفرین فرمود و حقتعالى در همان سال‏دودمان آنان را نابود ساخت (11) .
17 - «جعفر فرزند یحیى‏»(150 - 187ق). وزیر هارون‏الرشیدخلیفه و یکى از مردان نامدار خاندان برمکیان بود، وى در بغدادمتولد شد و پرورش یافت، هارون‏الرشید او را به وزارت برگماشت وزمام همه امور حکومت را بدو سپرد و تا بدان پایه به وى اعتمادداشت که او را «برادرم‏» خطاب مى‏کرد. قدرت و نفوذ جعفر تابدان‏جا رسید که همه ارکان دولت مطیع و فرمانبردار او شدند،این وضع همچنان ادامه داشت تا هنگامى که هارون‏الرشید برخاندان‏برمکیان خشم گرفت و پیش از همه جعفر را به قتل رساند و تن اورا پس از یک سال بسوزاند (12) .
19 - «پوران دختر حسن بن سهل نوبختى‏»(271 - 192ه) ازدانشمندان بزرگ از حیث کمال، ادب، اخلاق، حدیث و نجوم به شماررفته است، مامون‏الرشید عباسى او را به همسرى برگزید و درعروسى او اموال فراوان به مردم بخشید، خلعت‏هاى زیاد به‏لشگریان داد و مبلغ پنجاه میلیون درهم در بین آنان توزیع شد،و این غیر از قطعات املاک، باغ و بوستانهایى بود که حسن بن‏سهل(وزیر) اسامى و قباله‏هاى آنها را میان بنى‏هاشم و لشگریان ودرباریان نثار کرد، رختخواب عروسى پوران طلاباف بود و... (13) .
سید بن طاوس پیرامون اخترشناسى و پیشگوئى‏هاى نجومى او نوشته‏است: پوران در اصناف علوم به ویژه اخترشناسى به جایگاهى بلنددست‏یازید و به نهایت کمال رسید، از جمله این که روزى اسطرلاب‏برگرفت و پیرامون احوال معتصم عباسى (برادر مامون‏الرشید که‏به سال 218 پس از مرگ مامون به خلافت رسید)، به نظاره و جستجوپرداخت، ناگهان متوجه خطر مرگى شد که وسیله آن چوب بود و جان‏معتصم را تهدید مى‏کرد، فورا آهنگ کرد پدر خود (حسن بن سهل) رادر این باره نزد معتصم فرستد، حسن از این کار امتناع ورزیداما پوران اصرار داشت که این خطر بزرگ است و نمى‏توان به آسانى‏از کنار آن گذشت، سرانجام حسن نزد معتصم آمد و جریان را بازگوکرد، معتصم از این پیشگوئى خیلى خوشحال شد، پوران را سلام رساند و گفت: تو(حسن) در همان روز نزد ما باش تا روز سپرى‏گردد، وى افزود من باکسى این سخن را در میان نخواهم گذاشت.
«حسن بن سهل‏» در روز موعود نزد معتصم آمد، معتصم همه‏درباریان را مرخص کرد و با حسن از زیر سقف چوبى به آستانه وآرامگاهى منتقل شدند که در آن مثقالى چوب وجود نداشت و تاهنگام نماز ظهر به گفتگو و مزاح پرداختند، هنگام ظهر معتصم‏براى گرفتن وضو برخاست، حسن گفت: از اینجا خارج مشو، وضو رادر همین مکان بگیر، در این هنگام خادم آمد، شانه و مسواک‏معتصم را آورد (تااین که معتصم دهان را مسواک، گیسو و محاسن‏را شانه زند) اما حسن بن سهل رو به خادم کرد و گفت: نخست تومسواک کن و شانه بزن، خادم گفت:چگونه از لوازم شخصى(شانه و مسواک) امیرالمومنین استفاده‏کنم؟!! معتصم به خادم گفت:فرمان حسن را اجابت کن، خادم وقتى دهان خویش را مسواک کرد درهمان حال دندان‏هاى او ریخت، مغزش آماس کرد و در دم جان داد،زیرا مسواحک و شانه را به قصد هلاکت و نابودى معتصم مسموم کرده‏بودند (14) .
نظر نهائى صاحب جواهر
وى مى‏گوید: تحقیق آن است که پژوهش، نظر، آموزش و تعلیم علم‏نجوم بى‏عیب است و خبر دادن از آن(پیشگوئى‏هاى نجومى) به عنوان‏جریان عادت خدا بدون اشکال است، وچه‏بسا سبب معرفت و ارتقاءدرجات ایمان باشد، پس حرام نیست و با آن مى‏توان رفع قضا وقدر(غیر حتمى) کرد.
سید بن طاوس(ره) نیز بر این عقیده است که با علم نجوم مى‏توان‏قضا و قدر غیرحتمى را دفع کرد، چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمود:
مرگهاى نابهنگام را با صدقه دفع کنید، و از امام باقر وصادق‏علیهماالسلام احادیث فراوانى در این زمینه رسیده است (15) .
«اخوان‏الصفا» نیز نظر فوق را تایید کرده مى‏گویند: بسیارى‏از مردم را گمان چنین است که علم نجوم ادعاى غیب است، حال آن‏که چنین نیست، زیرا علم غیب چیزى است که بدون استدلال و سبب‏باشد، اما نجوم دانشى است استدلالى که باید با کسب و پژوهش،آموزش و تعلم به دست آورد، مانند دانش تاویل و تعبیر خواب‏و....
بنابراین هدف از نظر در علم نجوم و آگاهى از آن این است که‏مردم آگاه گردند، از خواب غفلت‏بیدار شوند، خود را در برابرمصیبت‏ها آماده سازند و از آنها دفاع به عمل آورند، همان‏گونه‏که انسان از آگاهى به زمستان، لباس ضخیم و مناسب تدارک مى‏کند،و اگر از بلا و قحط مطلع شود، غذا و مواد غذائى تهیه و ذخیره‏مى‏سازد، و قبل از رسیدن بلا مى‏توان با راز و نیاز، نماز وروزه، و قربانى آن را دفع کرد (16) .
دیدگاه برخى منجمان معاصر
رادیو ایران روز پنجشنبه 24/8/1375 مصاحبه‏اى را تحت عنوان‏«گفتگو» از آقاى «دکتر ایرج ملک‏پور» پخش کرد، نامبرده درمقام رد احکام نجوم گفت: قمر در عقرب، پدیده‏ها، و حوادثى چون‏جنگ‏ها و تولد نوزادان را به متحرکات فضائى و سیارات سبعه(نه‏ثوابت) نسبت دادن، همه اینها هیچ ریشه علمى ندارد، اینها سپس‏به دست فالگیرها افتاده و چیزهایى به آن اضافه کردند... لیکن‏در پاسخ باید گفت: بسیارى از احکام نجوم چون قمر در عقرب و...
از مبدا وحى صادر گشته چنان که شیخ بهائى(ره) بدان اشاره‏کرده، و فقهاى بزرگ اسلام بر طبق آن فتوا داده‏اند، از اینرومحدث بزرگ شیعه در وسائل الشیعه بابى به عنوان «کراهه‏التزویج‏والقمر فى العقرب و فى محاق‏الشهر» بدان اختصاص داده است (17) .
شهادت امام صادق(ع)
شهادت امام صادق(ع) بنابر مشهور 25 شوال 148هجرى اتفاق افتاده‏که پنجاه و دو هزار و پانصد(52500) از مبدا هجرت گذشته وبرابر با چهارشنبه 25 آذر، 144، (25 9 144) شمسى است.
پى‏نوشت‏ها:
1- فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ترجمه غضبان، ص 109، نشرسازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1367ش، الامام الصادق،ترجمه آل على ص 59، موسسه الفین، کویت، 1409ه ق 1981م.
2- فلاسفه شیعه، همو، ص 179.
3- همان، ص 163 - اعیان‏الشیعه، سید محسن امین، ج‏2، ص 93.
4- روضات الجنات، ج‏1، ص 44، نشر اسماعیلیان، قم.
5- الجامع فى الرجال، موسى زنجانى، ص 157، چاپ پیروز قم،فلاسفه شیعه، ص 89.
6- قاموس الرجال، تسترى، ج‏8، ص 8، نشرالکتاب، 1387ه.
7- قاموس الرجال، همان، ص 376.
8- فلاسفه شیعه، همان، ص 311.
9- تسترى، همان، ج‏6، ص 469.
10- معجم‏الفرق الاسلامیه، یحیى امین، ص 268، ط‏1، نشر دار اضواءبیروت، 1406ه 1986م - فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص‏454، نشر پژوهشهاى اسلامى، آستان قدس رضوى.
11- قاموس الرجال، همان، ج‏9، ص 406.
12- اعلام زرکلى، ج‏2، ص 126، لغت‏نامه دهخدا، ماده جعفر.
13- اعلام‏النساء، عمر رضاکحاله، ج‏1، ص 159، ط‏5، نشر الرساله،بیروت، 1404ه ق 1984م.
14- فرج‏المهوم، سید بن طاوس، ص 137، منشورات رضى قم، 1363ش.
15- همان، ص 116 به بعد.
16- رسائل اخوان‏الصفا، ج‏1، ص 145 و بعد، نشر دار صادر بیروت،1376ه 1957م.
17- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملى، ج‏14، ص 80، داراحیاء تراث عربى.

تبلیغات