کار و قرآن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
واژهاى کارساز
از جمله واژگان ارجدار و کارساز در قرآن بىزوال همانا عملصالح است -گرچه همه واژگان قرآن ارجدارند و خدا آفریده- خالق خیررسان براىآن که آدمیان را در مسیر تکامل هدایت کند و به قرب خود که بالاترین درجاتعزت استبرساند، بدانان نعمتهاى بىشمار و برتر از همه، نعمتخرد بخشیدهاست و پیامبران خود را براى رهبریشان برانگیخته و آنگاه آنان را در امورخیر و شر آزاد گذاشته است. البته در اعمال خیر، هدایت و مدد از ربالعالمیناست ولى در اعمال شر، مقصر غالبا نفس آدمى.
فىالجمله هر سببى که آدمى را به خیر و سعادت برساند، خالق سببساز برایشآماده کرده و سرانجام خوشفرجامى و بدفرجامى را در گرو کارهایش نهاده استچنان که در سوره الطور آیه بیست و یک مىخوانیم: (کل امرى بما کسب رهین)
یعنى «هر کسى در گرو کارى است که مىکند». نیز در سوره النجم، آیه چهل ویک چنین مىخوانیم: (لیس للانسان الا ما سعى) «آدمى را بهرهاى نیست مگر بهاندازهاى که مىکوشد». از طرفى مىدانیم یکى از شرائط اساسى براى نیل بهرستگارى همانا عمل صالح است. یعنى کارى که سودش به بندگان خدا برسد. منتهاباید دید کار سودرسان در هر مکان و هر زمان آیا به خوشفرجامى مىانجامد یانه؟ پاسخ درست را آنگاه مىتوان داد که بدانیم چه نیتى عامل را به کار خیربرانگیخته است؟ اگر نیت او خدمتبه عبادالله در راستاى بندگى و خشنودىالله باشد، گذشته از اجر دنیوى وى را در آخرت پاداشى الهى است و اگر هدفشرسیدن به مال و جاه و مقام برتر باشد!، بحثى دیگر است و موید این ادعاءسخن پیامبر(ص) «انما الاعمال بالنیات والخواتیم» (1) .
خوش کرداران بنام
بهگواهى تاریخ بسیارى از علماء، مخترعان و مکتشفان بر اثر خدمتبه بشریتبلندآوازه و نامور گردیدهاند. فىالمثل در زاد بوم «سلمان فارسى» (همانصحابى خوشکردار خوشنام که خاتم الانبیاء(ص) چنین وصفش نمود: «سلمان منااهل البیت» (2) . دانشمندانى بزرگوار همچون «محمد زکریاى رازى» (متوفى313ه ق) «ابوعلى سینا»(متوفى 428ه ق) «ابوریحان بیرونى»(متوفى 440ه ق) و خواجه نصیرالدین طوسى»(متوفى 672 ه ق) و در کشورهاى دیگر،دانشورانى مانند «کوپرنیک لهستانى»(متوفى 1573م) و «گالیلهایتالیائى»(متوفى1642م) «آلفرد نوبل سوئدى»(متوفى 1896م) «ربرت کخآلمانى»(متوفى1910م) و «ادیسون آمریکائى» با خدمات علمى و فرهنگى درشمار خوشنامان جهان درآمدهاند. باعنایتبه سخن رسولالله(ص) چنانچه نیتآنان خدمتبه همنوعان جهتخشنودى خالق منان بوده باشد، در سراى دیگر ازرحمتخداى داناى دادگر هم بهره خواهند یافت. گذشته را رها کنیم به زمان ومکان خود بپردازیم. در همین تهران که امروزه از میمنت پیروزى انقلابگردوننورد اسلامى، پرخروشترین سرچشمه اسلامگستر در بستر زمین به شمار مىرودپزشکانى مشهور، حاذق، مجرب و پولیاب یافت مىشوند که با سه چهار ساعت کاربعد از ظهرها در مطب خصوصى و سه چهار ساعت کار پیش از ظهرها دربیمارستانهاى پولکى! ماهى چندین صدهزار تومان درمىآورند و چون بیش از کمبیماران را درمان مىکنند، شاید ستایش و تمجید هم بشوند. ولى افسوس کهغالبا هم و غمشان افزایش اندوخته بر اندوخته است! رسیدیم بدین گفتار بر حقکه: «آدمیان پیر مىشوند و در بیشتر آنان دو چیز جوان مىگردد! یکى آرزوهاىدور و دراز، دیگرى حرص و آز در جمع مال! اگر فرصتى پیش آید، بیازمائید».
یکى از این اطباى سرشناس آمریکائىمنش را که آیا ممکن استبیمار نادارمضطرى را در مطبش رایگان معاینه و درمان کند؟ اگر یافتید سلامش برسانید!
براى رفع ابهام احتمالى باید بگویم منظور از طبیب آمریکائىمنش کسى است کهمنشیش در پاسخ به بیمار مراجع مىگوید: آقا، دکتر تا سه هفته دیگر وقتندارد! و گاهى براى بازارگرمى بیشتر و تشنهتر نمودن مشترى مىگوید: آقاىدکتر تا سه ماه دیگر وقت ندارد! البته اگر بیمار اصرار بورزد و به فوت وفن زمان و مکان آشنا باشد! ممکن است منشى بر سر مهر آید و مشفقانه بگوید:
بسیار خوب، حالا که کارتان فورى و ضرورى است، هفته دیگر روز دوشنبه اول وقتبه مطب بیایید تا اگر فرصتى پیش آید، شما را بین مریضها پیش دکتر بفرستم!
یگانه پرستى
سخنى موحدانه از شهید آیهالله مطهرى را به گوش جان بشنویم:
«از نظر اسلام راه، راه خداست و بس. مقصد خداست نه چیز دیگر. اما راه خدااز میان خلق مىگذرد. کار براى خود کردن، نفسپرستى است! کار براى خلق کردن،بتپرستى است! کار براى خدا و براى خلق کردن، شرک و دوگانهپرستى است! کارخود و کار خلق را براى خدا کردن، توحید و خداپرستى است، در روش توحیدىاسلامى، کارها باید به نام خدا آغاز شود. آغاز کردن کار به نام خلق،بتپرستى است! و به نام خدا و خلق، شرک و بتپرستى است! و تنها به نام خداتوحید و یگانهپرستى است» (3) .
کوتاه سخن راه رسیدن به سعادت جاوید در جهاندیگر که شکى در آن نیست، همانا عمل صالح همگام با ایمان به خداست.
آیاتایمانافزا
واژگان عمل صالح و ایمان به خدا به قدرى سرنوشتساز و در قرآنکریم حائز اهمیتند که در بیش از هفتاد آیه باهم آمدهاند. از آن میان، درسوره الغافر، آیه چهل و سه (و من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مومنفاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب). «هرکس کارى شایسته کند مردیا زن باشد و با ایمان، پس آنان به بهشت درآیند و در آنجا بىاندازه روزىداده شوند». و در سوره القصص، آیه شصت و هفت (فاما من تاب و آمن و عملصالحا فعسى ان یکون من المفلحین).
«و اما آن که توبه کند وا یمان آورد و عمل شایستهاى نماید، شاید ازرستگاران باشد».
و در سوره البقره، آیه دویست و هفتاد و هفت (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات و اقامو الصلاه و آتوا الزکاه لهم اجرهم عند ربهم).
«هر آینه آنان که به خدا گرویدند و کارهاى شایسته نمودند و نماز برپاىداشتند و زکات دادند، مزدشان نزد پروردگارشان است».
و در سوره محمد(ص) آیه دو (والذین آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزلعلى محمد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم..).
«و کسانى که به خدا گرویدند و کارهاى شایسته کردند و ایمان آوردند بدانچهبر محمد فرو فرستاده شده که بر حق و از جانب پروردگارشان است، خداوند ازگناهانشان در گذشت».
و از آنجا که آدمى هر دم در معرض دگرگونى است و هر لحظه ممکن استبا خواستو مدد خدا گامى شایسته بردارد یا آزاد و مختار و دلخواه قدمى ناشایست واپسنهد! چهبسا کسانى با ایمان که در دام شیطان و نفس اماره افتادهاند و عملصالحشان تباه گردیده باشد. آیه یکصد و سى و هفت از سوره النساء بهترینگواه این مدعى است: (ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثمازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا).
«هر آینه آنان که گرویدند، پس کفر ورزیدند، باز گرویدند، پس کفر ورزیدند،سپس لایه بر لایه کفر افزودند! نسزد خداى را که بیامرزدشان و راهنمایدشان!».
کارى بس ارجدار و آسایشبخش
یکى از اعمال ناشایست و در صدرعبادات همانا نماز است. عبادتى عظیم که به گواهى قرآن کریم، آدمى را ازکار نکوهیده و ناپسند باز مىدارد. توضیحا گوئیم یکى از مقدمات نماز آن کهاگر نمازگزارى با لباس غصبى یا در مکان غصبى نماز بگزارد، نمازش بیهودهاست. اینک خواننده نکتهسنج کمى بیندیشید اگر روزگارى جهانیان مخصوصازورمندان بخواهند همین مقدمه نماز را از قول به فعل درآورند، یعنى کسى مالو خواسته دیگرى را با زور و عنف از آن خود نکند، به اصطلاح از مال غصبى،بپرهیزد، چه بهروزى و آسایشى در جهان پدید خواهد آمد؟
نماز همان عبادت ارجدارى است که خاتمالنبیین(ص) در وصفش گوید:
«الصلاه میزان فمن اوفى استوفى» (4) .
«نماز ترازوئى است که هرکسى کامل بجا آورد، بهره کامل یابد».
از آن سوى همین عبادت با همه شکوه و عزت اگر به قصد ریاکارى و برترنمائىگزارده شود، نه تنها از ارج و بها مىافتد، بلکه نمازگزارمرائى و متظاهر،سختحسرتزده و پشیمان گردد چنان که در سوره الماعون، آیه چهار مىخوانیم:
(فویل للمصلین) در آیه 6 (الذین هم یراون..). «واى بر نمازگزاران، آنهاکه در نمازشان خودنمائى مىکنند.. .تا خود را بهتر از آنچه هستند، جلوهدهند».
نعمتبىعدیل
حمد بىکران خالق مهربان را که در عصرى خجسته بسرمىبریم، عصرى که مردم رشید و قهرمان ایران با یارى رب توانا و رهبرىفقیهانه روحالله توانستند پس از سالها زد و خورد با طاغوتیان، سرانجام دریومالله 22/11/57 طلسم کفر گرفته اهرمنسالارى را درهم شکنند و حکومت جمهورىاسلامى را برپا کنند. (ذلک من فضل الله علینا و على الناس) (5) . آیا چنیننعمتى بىنظیر را مىتوان سپاس گزارد؟ پاسخ درست را از سعدى بشنویم:
گر به هر موئى زبانى باشدت شکر یک نعمت نگوئى از هزار (6)
ضمنا فراموش نکنیم که هر نعمتى را آفاتى است و به روایت قرآن در برابر هر رسولى گروهى از مجرمان! غالبا به یاد داریم از همان روزهاى نخستین استقرارنظام جمهورى اسلامى در ایران، سران زیاندیده کفر و شرک و نفاق و اذناب آنهادر داخل و خارج دست نامیمون اتحاد به هم دادند و به نیرنگهاى سیاسى،فشارهاى اقتصادى، یورشهاى نظامى و از همه مجربتر و خطرناکتر به هجومفرهنگى متوسل شدند تا امواج خروشان انقلاب اسلامى را مهار کنند و ملت تازهاز زنجیر ستمشاهى رسته را دوباره به زنجیر و بندگى طواغیت کشند که آرزو رابه گورستان غرب بردند! به قول ناصرخسرو:
در خواهد کشتن به دمن کافر او را روشن کندش ایزد بر کامه کافر (7)
آرى سنت الهى پیروزى حق استبر باطل و چه سنتى است مقدس و خدانهاده.
همگى سرپرستیم و همگى مسوول
گفته شد بهره آدمیان از زندگانى به اندازه تلاشو جدیت آنهاست. پس اگر نیکزنان و نیکمردان ایران که از مواهب بىکران ربمهربان بهرهورند بخواهند ایرانى آزاد، مستقل، نیرومند داشته باشند بایدهمگى از پیر و جوان، آزادشغل و کارمند هر یک به سهم خود در انجام وظیفهاىکه بر عهده دارد، خداپسندانه عمل کند.
کوچکترین مجموعه جامعه از لحاظ کمیتخانواده است. والدین مخصوصا مادران درپروراندن فرزندان و سرنوشت آنان موثرترین عاملند. بزرگان جهان، فیلسوفان،مخترعان و مکتشفان در دامان مادران شایسته پرورش یافتهاند.
چنان که پروین اعتصامى گوید:
اگر فلاطن و سقراط بودهاند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردى ایشان
از اینرو زنان و دختران عزتمند که بیش ازنیمى از جمعیت کشور را تشکیل مىدهند. در انجام وظائف خویش نباید لحظهاى سستشوند، در کسب کمال و گوهردانش یک دم از پاى ننشینند، از تقلید جاهلانه جاهلیت غربى یعنى خودآرائىوسوسهانگیز و بدحجابى، سختبیزارى جویند. جلال و شکوه خود را در تقواى الهىبدانند و اگر سطح علم و فرهنگ خود را بالا برند، به خودآرائى جهت جلب توجهدیگرى نیازى نخواهند داشت.
بعد از خانواده، دومین محیط سازنده فرزندان، محیط مقدس مدرسه است.
آموزگاران و دبیران و استادان که پیشه ارجمند معلمى را برگزیدهاند و به حقآیندهسازان کشورند، غالبا آگاهند و باور دارند که ماهیانه همه کارمندانوزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالى از کارمند جزء گرفته تا برسد بهوزیر، نیز بهاى ساختمانهاى وزارتخانهها، مدرسهها، دانشگاهها، و هزینههاىآنها. همچنین بهاى خودروها و هزینههاى آنها و دیگر مخارج گوناگون این دووزارتخانه عظیم و معتبر همگى براى همان شصت دقیقه وقتى است که معلم در کلاسدرس مىدهد و آیندهسازان را مىسازد.
اگر درس و تعلیم نباشد، ما را به وزیر، معاون، مدیرکل، رئیس، معلم، دبیر،استاد...چه نیازى است؟ آرى همه مخارج، همه تشکیلات و رفت و آمدها براى همانشصت دقیقه وقت تعلیم و تعلم و سازندگى است. پس مىسزد که معلمان حزباللهىچونان شمع بسوزند و بسازند و خورشیدسان روشنائى بخشند، معلمان متعهد متخصصبا وجدان را مىستاید که با کار پىگیر و تلاش خستگىناپذیر هزینههاى هنگفت دووزارتخانهعظیم را به نحو شایسته جبران کنند.
سنائى سخنور نامى چه خوش سروده:
کار کن کار بگذر از گفتارکاندرین راه کار دارد کار
تاجران، کارخانهداران، زمینداران و دیگر سرمایهداران مستغنى اگر اندکى به گذران برقآساى زمان، بیندیشند و در آیندهاى نهچندان دور، خود را در محضر خدائى توانا و دادگر ببینند شاید در سودرسانى به خویشتن اندکى به عدالت گرایند و کارى کنند که در سراى باقى وضعشان به از جهان فانى باشد. انتظار مىرود چه انتظارى مردمپسند! که پزشکان ارجمند، داروفروشان گرانمایه بهنوبتخود، کمر همتبه خدمت ملتبربندند و درمان بیماران را بزرگترین موهبتخدا شمرند و در حدى معقول و مشروع به ثروت اندوزى خرسند باشند.
و اما آنان که در لباس پرافتخار نظامیند و نیروهاى نظامى و انتظامى بشمار مىآیند، از سرباز ساده تا آن که بالاترین درجه نظامى در جمهورى اسلامى ایران شانهاش را مزین ساخته است، خود مىدانند که از نعمتى بزرگ برخوردارند آسایشبخش هموطنانند، خار در چشم دشمنانند در پرتو جهاد و تلاش شبانهروزى آنهاست که مردم ما از نعمت منیتبرخوردارند و مىتوانند باخیال راحت ویرانههاى جنگ تحمیلى را ترمیم کنند و شاکر از الطاف الهى، همه باهم در سازندگى کشور عزیز خویش تلاش نمایند. جنودالله را نسزد که لحظهاى از حفظ وحراست و پاسدارى گوشهاى از خاک میهن غفلت ورزند.
شایسته استبا دشمنان اسلام، در راس همه آمریکاى جبار و نطفه پلید استعمار، اسرائیل خونریز تجاوزکار همان کنند که قاصمالجبارین فرموده:
(و قاتلوهم حتى لا تکون فتنه و یکون الدین لله) (8) . در ستیزه با محتکران وگرانفروشان مخصوصا سوداگران گردهاى ننگ و مرگ که فرزندان غافل میهن ما رابه کام تباهى مىکشانند، مستشرعانه عمل کنند و تا خیلى دیر نشده است، سرزمین ایران را از لوث همه پلیدیها پاک گردانند و از لوم مغرضان و لائماننهرساند و به فرمان سعدى:
سر گرگ باید هم اول بریدنه چون گوسفندان مردم درید (9)
کارمندان دولت در ادارات و وزارتخانهها همانند دیگر عبادالله پیوسته خود را در محضر خدا بدانند و در کارها خشنودى خدا را وجهه همتسازند. روساى ارجمند و مدیرکلهاى محترم که از نعمتهاى بیشتر برخوردارند، بار تکلیفشانهم سنگینتر است. نیاز مردم را به خود و برآوردن حوائج قانونى آنان را از نعمتهاى الهى شمرند، مشفقانه ساعاتى از هفته در را به روى مراجعان بگشایندبه تعبیر قدماء بار عام دهند و خواست مردم را مستقیما از زبانشان بشنوند ودر حد توان و قانون، گره از مشکلات بگشایند و به سفارش سعدى:
فراغ دلت هست و نیروى تنچو میدان فراخ است گوئى بزن (10)
مبادا در را به روى خود ببندند و با دوستان به ناى و نوش بپرازند و رئیس دفترشان چنان که سنتشده است، به مراجعان بگوید: جناب آقاى مدیر کل درجلسه تشریف دارند. آوخ چه سنتى ناخوش چه پاسخى نفرتانگیز! چه عبارتىخشمانگیز! راستى اگر معنى جلسه در را به روى خود بستن است و حاجتمندان رادست رد به سینه زدن! که واى بر جلسه! و شاید سعدى شیرازى هم در هشتصد سالپیش با چنین ناکسان روبرو شده است که توصیه نموده:
در میر و وزیر سلطان را بىوسیلت مگر پیراهن سگ و دربان چو بافتند غریب این گریبانش گیرد آن دامن (11)
صاحب منصبان، وزیران، مدیران... در اعطاء مناصب و گماردن کسان به کارهاى گران این اندرز سعدى را از خاطر مبرند:
خدا ترس را بر رعیت گمار که معمار ملک است پرهیزکار بداندیش تو استآن و خونخوار خلق که نفع تو جوید در آزار خلق ریاستبه دست کسانى خطاست که از دستشان دستها بر خدا است (12)
کارفرمایان باور کنند یکى از آفات انقلاب اسلامى همانا تملق و خوشامدگوئى است! آفرین بر آن کارفرمایان دیندار و داراى وجدان کار که بدینگفتار گرانبار رسول خدا(ص) عمل کنند :(احثوا التراب فى وجود المداحین). (13) «در چهرههاى چاپلوسان خاک بپاشید».
کوتاه سخن، همه کسانى که از آب و هوا و دیگر نعمتهاى نامتناهى خدا در زادبوم روح الله برخوردارند، سزاست همت کنند و سه شعار گهربار نیاکان یعنى:«پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» را در حد توان بکار آورند و با یارى آفریدگار توانا ایرانى بسازند: آزاد، مستقل، سربلند، با عظمت، یار مظلومانو دشمن ظالمان و... و براى رسیدن به این هدف عالى همگان همدل و همزبانبکوشیم همه احکام قرآن از جمله این فرمان عزتبخش خداى عزیز اجراء گردد: (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم) (14) .
«یعنى و آماده سازید براى مقابله و نبرد با دشمنان اسلام، ازهرنیروئى و مرکبهاى آماده کارزار تا بدان وسیله دشمن خدا و دشمن خود را بههراس افکنید». همواره چنان کنیم و چنان شویم که نظامى آن سخنور خداپرستپرورش یافته در دامن آذربایجان سرفراز از خالق جهان خواسته است:
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشى و ما رستگار
پىنوشتها:
1- نهجالفصاحه، ص 190، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران1341 ش.
2- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 61، نگارش شهید آیهالله مرتضى مطهرى،تهران1349ش.
3- جهانبینى اسلامى، شماره2، ص108 ، نگارش شهید مطهرى، قم، 1357ش.
4- نهجالفصاحه، ص 396.
5- یوسف: 38.
6- کلیات سعدى، قصائد، ص 34.
7- دیوان ناصرخسرو، ص 365، به اهتمام کرامت تفنگدار شیرازى، تهران1373ش.
8- البقره: 189 : با کافران زد و خورد کنید تا آشوبى باقى نماند و دین مرخداى را باشد.
9- کلیات سعدى، بوستان، ص 16.
10- کلیات سعدى، بوستان، ص 224.
11- کلیات سعدى، گلستان، ص 34.
12- کلیات سعدى، بوستان، ص 16.
13- نهج الفصاحه، ص16.
14- الانفال: 62.
از جمله واژگان ارجدار و کارساز در قرآن بىزوال همانا عملصالح است -گرچه همه واژگان قرآن ارجدارند و خدا آفریده- خالق خیررسان براىآن که آدمیان را در مسیر تکامل هدایت کند و به قرب خود که بالاترین درجاتعزت استبرساند، بدانان نعمتهاى بىشمار و برتر از همه، نعمتخرد بخشیدهاست و پیامبران خود را براى رهبریشان برانگیخته و آنگاه آنان را در امورخیر و شر آزاد گذاشته است. البته در اعمال خیر، هدایت و مدد از ربالعالمیناست ولى در اعمال شر، مقصر غالبا نفس آدمى.
فىالجمله هر سببى که آدمى را به خیر و سعادت برساند، خالق سببساز برایشآماده کرده و سرانجام خوشفرجامى و بدفرجامى را در گرو کارهایش نهاده استچنان که در سوره الطور آیه بیست و یک مىخوانیم: (کل امرى بما کسب رهین)
یعنى «هر کسى در گرو کارى است که مىکند». نیز در سوره النجم، آیه چهل ویک چنین مىخوانیم: (لیس للانسان الا ما سعى) «آدمى را بهرهاى نیست مگر بهاندازهاى که مىکوشد». از طرفى مىدانیم یکى از شرائط اساسى براى نیل بهرستگارى همانا عمل صالح است. یعنى کارى که سودش به بندگان خدا برسد. منتهاباید دید کار سودرسان در هر مکان و هر زمان آیا به خوشفرجامى مىانجامد یانه؟ پاسخ درست را آنگاه مىتوان داد که بدانیم چه نیتى عامل را به کار خیربرانگیخته است؟ اگر نیت او خدمتبه عبادالله در راستاى بندگى و خشنودىالله باشد، گذشته از اجر دنیوى وى را در آخرت پاداشى الهى است و اگر هدفشرسیدن به مال و جاه و مقام برتر باشد!، بحثى دیگر است و موید این ادعاءسخن پیامبر(ص) «انما الاعمال بالنیات والخواتیم» (1) .
خوش کرداران بنام
بهگواهى تاریخ بسیارى از علماء، مخترعان و مکتشفان بر اثر خدمتبه بشریتبلندآوازه و نامور گردیدهاند. فىالمثل در زاد بوم «سلمان فارسى» (همانصحابى خوشکردار خوشنام که خاتم الانبیاء(ص) چنین وصفش نمود: «سلمان منااهل البیت» (2) . دانشمندانى بزرگوار همچون «محمد زکریاى رازى» (متوفى313ه ق) «ابوعلى سینا»(متوفى 428ه ق) «ابوریحان بیرونى»(متوفى 440ه ق) و خواجه نصیرالدین طوسى»(متوفى 672 ه ق) و در کشورهاى دیگر،دانشورانى مانند «کوپرنیک لهستانى»(متوفى 1573م) و «گالیلهایتالیائى»(متوفى1642م) «آلفرد نوبل سوئدى»(متوفى 1896م) «ربرت کخآلمانى»(متوفى1910م) و «ادیسون آمریکائى» با خدمات علمى و فرهنگى درشمار خوشنامان جهان درآمدهاند. باعنایتبه سخن رسولالله(ص) چنانچه نیتآنان خدمتبه همنوعان جهتخشنودى خالق منان بوده باشد، در سراى دیگر ازرحمتخداى داناى دادگر هم بهره خواهند یافت. گذشته را رها کنیم به زمان ومکان خود بپردازیم. در همین تهران که امروزه از میمنت پیروزى انقلابگردوننورد اسلامى، پرخروشترین سرچشمه اسلامگستر در بستر زمین به شمار مىرودپزشکانى مشهور، حاذق، مجرب و پولیاب یافت مىشوند که با سه چهار ساعت کاربعد از ظهرها در مطب خصوصى و سه چهار ساعت کار پیش از ظهرها دربیمارستانهاى پولکى! ماهى چندین صدهزار تومان درمىآورند و چون بیش از کمبیماران را درمان مىکنند، شاید ستایش و تمجید هم بشوند. ولى افسوس کهغالبا هم و غمشان افزایش اندوخته بر اندوخته است! رسیدیم بدین گفتار بر حقکه: «آدمیان پیر مىشوند و در بیشتر آنان دو چیز جوان مىگردد! یکى آرزوهاىدور و دراز، دیگرى حرص و آز در جمع مال! اگر فرصتى پیش آید، بیازمائید».
یکى از این اطباى سرشناس آمریکائىمنش را که آیا ممکن استبیمار نادارمضطرى را در مطبش رایگان معاینه و درمان کند؟ اگر یافتید سلامش برسانید!
براى رفع ابهام احتمالى باید بگویم منظور از طبیب آمریکائىمنش کسى است کهمنشیش در پاسخ به بیمار مراجع مىگوید: آقا، دکتر تا سه هفته دیگر وقتندارد! و گاهى براى بازارگرمى بیشتر و تشنهتر نمودن مشترى مىگوید: آقاىدکتر تا سه ماه دیگر وقت ندارد! البته اگر بیمار اصرار بورزد و به فوت وفن زمان و مکان آشنا باشد! ممکن است منشى بر سر مهر آید و مشفقانه بگوید:
بسیار خوب، حالا که کارتان فورى و ضرورى است، هفته دیگر روز دوشنبه اول وقتبه مطب بیایید تا اگر فرصتى پیش آید، شما را بین مریضها پیش دکتر بفرستم!
یگانه پرستى
سخنى موحدانه از شهید آیهالله مطهرى را به گوش جان بشنویم:
«از نظر اسلام راه، راه خداست و بس. مقصد خداست نه چیز دیگر. اما راه خدااز میان خلق مىگذرد. کار براى خود کردن، نفسپرستى است! کار براى خلق کردن،بتپرستى است! کار براى خدا و براى خلق کردن، شرک و دوگانهپرستى است! کارخود و کار خلق را براى خدا کردن، توحید و خداپرستى است، در روش توحیدىاسلامى، کارها باید به نام خدا آغاز شود. آغاز کردن کار به نام خلق،بتپرستى است! و به نام خدا و خلق، شرک و بتپرستى است! و تنها به نام خداتوحید و یگانهپرستى است» (3) .
کوتاه سخن راه رسیدن به سعادت جاوید در جهاندیگر که شکى در آن نیست، همانا عمل صالح همگام با ایمان به خداست.
آیاتایمانافزا
واژگان عمل صالح و ایمان به خدا به قدرى سرنوشتساز و در قرآنکریم حائز اهمیتند که در بیش از هفتاد آیه باهم آمدهاند. از آن میان، درسوره الغافر، آیه چهل و سه (و من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مومنفاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب). «هرکس کارى شایسته کند مردیا زن باشد و با ایمان، پس آنان به بهشت درآیند و در آنجا بىاندازه روزىداده شوند». و در سوره القصص، آیه شصت و هفت (فاما من تاب و آمن و عملصالحا فعسى ان یکون من المفلحین).
«و اما آن که توبه کند وا یمان آورد و عمل شایستهاى نماید، شاید ازرستگاران باشد».
و در سوره البقره، آیه دویست و هفتاد و هفت (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات و اقامو الصلاه و آتوا الزکاه لهم اجرهم عند ربهم).
«هر آینه آنان که به خدا گرویدند و کارهاى شایسته نمودند و نماز برپاىداشتند و زکات دادند، مزدشان نزد پروردگارشان است».
و در سوره محمد(ص) آیه دو (والذین آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزلعلى محمد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم..).
«و کسانى که به خدا گرویدند و کارهاى شایسته کردند و ایمان آوردند بدانچهبر محمد فرو فرستاده شده که بر حق و از جانب پروردگارشان است، خداوند ازگناهانشان در گذشت».
و از آنجا که آدمى هر دم در معرض دگرگونى است و هر لحظه ممکن استبا خواستو مدد خدا گامى شایسته بردارد یا آزاد و مختار و دلخواه قدمى ناشایست واپسنهد! چهبسا کسانى با ایمان که در دام شیطان و نفس اماره افتادهاند و عملصالحشان تباه گردیده باشد. آیه یکصد و سى و هفت از سوره النساء بهترینگواه این مدعى است: (ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثمازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا).
«هر آینه آنان که گرویدند، پس کفر ورزیدند، باز گرویدند، پس کفر ورزیدند،سپس لایه بر لایه کفر افزودند! نسزد خداى را که بیامرزدشان و راهنمایدشان!».
کارى بس ارجدار و آسایشبخش
یکى از اعمال ناشایست و در صدرعبادات همانا نماز است. عبادتى عظیم که به گواهى قرآن کریم، آدمى را ازکار نکوهیده و ناپسند باز مىدارد. توضیحا گوئیم یکى از مقدمات نماز آن کهاگر نمازگزارى با لباس غصبى یا در مکان غصبى نماز بگزارد، نمازش بیهودهاست. اینک خواننده نکتهسنج کمى بیندیشید اگر روزگارى جهانیان مخصوصازورمندان بخواهند همین مقدمه نماز را از قول به فعل درآورند، یعنى کسى مالو خواسته دیگرى را با زور و عنف از آن خود نکند، به اصطلاح از مال غصبى،بپرهیزد، چه بهروزى و آسایشى در جهان پدید خواهد آمد؟
نماز همان عبادت ارجدارى است که خاتمالنبیین(ص) در وصفش گوید:
«الصلاه میزان فمن اوفى استوفى» (4) .
«نماز ترازوئى است که هرکسى کامل بجا آورد، بهره کامل یابد».
از آن سوى همین عبادت با همه شکوه و عزت اگر به قصد ریاکارى و برترنمائىگزارده شود، نه تنها از ارج و بها مىافتد، بلکه نمازگزارمرائى و متظاهر،سختحسرتزده و پشیمان گردد چنان که در سوره الماعون، آیه چهار مىخوانیم:
(فویل للمصلین) در آیه 6 (الذین هم یراون..). «واى بر نمازگزاران، آنهاکه در نمازشان خودنمائى مىکنند.. .تا خود را بهتر از آنچه هستند، جلوهدهند».
نعمتبىعدیل
حمد بىکران خالق مهربان را که در عصرى خجسته بسرمىبریم، عصرى که مردم رشید و قهرمان ایران با یارى رب توانا و رهبرىفقیهانه روحالله توانستند پس از سالها زد و خورد با طاغوتیان، سرانجام دریومالله 22/11/57 طلسم کفر گرفته اهرمنسالارى را درهم شکنند و حکومت جمهورىاسلامى را برپا کنند. (ذلک من فضل الله علینا و على الناس) (5) . آیا چنیننعمتى بىنظیر را مىتوان سپاس گزارد؟ پاسخ درست را از سعدى بشنویم:
گر به هر موئى زبانى باشدت شکر یک نعمت نگوئى از هزار (6)
ضمنا فراموش نکنیم که هر نعمتى را آفاتى است و به روایت قرآن در برابر هر رسولى گروهى از مجرمان! غالبا به یاد داریم از همان روزهاى نخستین استقرارنظام جمهورى اسلامى در ایران، سران زیاندیده کفر و شرک و نفاق و اذناب آنهادر داخل و خارج دست نامیمون اتحاد به هم دادند و به نیرنگهاى سیاسى،فشارهاى اقتصادى، یورشهاى نظامى و از همه مجربتر و خطرناکتر به هجومفرهنگى متوسل شدند تا امواج خروشان انقلاب اسلامى را مهار کنند و ملت تازهاز زنجیر ستمشاهى رسته را دوباره به زنجیر و بندگى طواغیت کشند که آرزو رابه گورستان غرب بردند! به قول ناصرخسرو:
در خواهد کشتن به دمن کافر او را روشن کندش ایزد بر کامه کافر (7)
آرى سنت الهى پیروزى حق استبر باطل و چه سنتى است مقدس و خدانهاده.
همگى سرپرستیم و همگى مسوول
گفته شد بهره آدمیان از زندگانى به اندازه تلاشو جدیت آنهاست. پس اگر نیکزنان و نیکمردان ایران که از مواهب بىکران ربمهربان بهرهورند بخواهند ایرانى آزاد، مستقل، نیرومند داشته باشند بایدهمگى از پیر و جوان، آزادشغل و کارمند هر یک به سهم خود در انجام وظیفهاىکه بر عهده دارد، خداپسندانه عمل کند.
کوچکترین مجموعه جامعه از لحاظ کمیتخانواده است. والدین مخصوصا مادران درپروراندن فرزندان و سرنوشت آنان موثرترین عاملند. بزرگان جهان، فیلسوفان،مخترعان و مکتشفان در دامان مادران شایسته پرورش یافتهاند.
چنان که پروین اعتصامى گوید:
اگر فلاطن و سقراط بودهاند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردى ایشان
از اینرو زنان و دختران عزتمند که بیش ازنیمى از جمعیت کشور را تشکیل مىدهند. در انجام وظائف خویش نباید لحظهاى سستشوند، در کسب کمال و گوهردانش یک دم از پاى ننشینند، از تقلید جاهلانه جاهلیت غربى یعنى خودآرائىوسوسهانگیز و بدحجابى، سختبیزارى جویند. جلال و شکوه خود را در تقواى الهىبدانند و اگر سطح علم و فرهنگ خود را بالا برند، به خودآرائى جهت جلب توجهدیگرى نیازى نخواهند داشت.
بعد از خانواده، دومین محیط سازنده فرزندان، محیط مقدس مدرسه است.
آموزگاران و دبیران و استادان که پیشه ارجمند معلمى را برگزیدهاند و به حقآیندهسازان کشورند، غالبا آگاهند و باور دارند که ماهیانه همه کارمندانوزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالى از کارمند جزء گرفته تا برسد بهوزیر، نیز بهاى ساختمانهاى وزارتخانهها، مدرسهها، دانشگاهها، و هزینههاىآنها. همچنین بهاى خودروها و هزینههاى آنها و دیگر مخارج گوناگون این دووزارتخانه عظیم و معتبر همگى براى همان شصت دقیقه وقتى است که معلم در کلاسدرس مىدهد و آیندهسازان را مىسازد.
اگر درس و تعلیم نباشد، ما را به وزیر، معاون، مدیرکل، رئیس، معلم، دبیر،استاد...چه نیازى است؟ آرى همه مخارج، همه تشکیلات و رفت و آمدها براى همانشصت دقیقه وقت تعلیم و تعلم و سازندگى است. پس مىسزد که معلمان حزباللهىچونان شمع بسوزند و بسازند و خورشیدسان روشنائى بخشند، معلمان متعهد متخصصبا وجدان را مىستاید که با کار پىگیر و تلاش خستگىناپذیر هزینههاى هنگفت دووزارتخانهعظیم را به نحو شایسته جبران کنند.
سنائى سخنور نامى چه خوش سروده:
کار کن کار بگذر از گفتارکاندرین راه کار دارد کار
تاجران، کارخانهداران، زمینداران و دیگر سرمایهداران مستغنى اگر اندکى به گذران برقآساى زمان، بیندیشند و در آیندهاى نهچندان دور، خود را در محضر خدائى توانا و دادگر ببینند شاید در سودرسانى به خویشتن اندکى به عدالت گرایند و کارى کنند که در سراى باقى وضعشان به از جهان فانى باشد. انتظار مىرود چه انتظارى مردمپسند! که پزشکان ارجمند، داروفروشان گرانمایه بهنوبتخود، کمر همتبه خدمت ملتبربندند و درمان بیماران را بزرگترین موهبتخدا شمرند و در حدى معقول و مشروع به ثروت اندوزى خرسند باشند.
و اما آنان که در لباس پرافتخار نظامیند و نیروهاى نظامى و انتظامى بشمار مىآیند، از سرباز ساده تا آن که بالاترین درجه نظامى در جمهورى اسلامى ایران شانهاش را مزین ساخته است، خود مىدانند که از نعمتى بزرگ برخوردارند آسایشبخش هموطنانند، خار در چشم دشمنانند در پرتو جهاد و تلاش شبانهروزى آنهاست که مردم ما از نعمت منیتبرخوردارند و مىتوانند باخیال راحت ویرانههاى جنگ تحمیلى را ترمیم کنند و شاکر از الطاف الهى، همه باهم در سازندگى کشور عزیز خویش تلاش نمایند. جنودالله را نسزد که لحظهاى از حفظ وحراست و پاسدارى گوشهاى از خاک میهن غفلت ورزند.
شایسته استبا دشمنان اسلام، در راس همه آمریکاى جبار و نطفه پلید استعمار، اسرائیل خونریز تجاوزکار همان کنند که قاصمالجبارین فرموده:
(و قاتلوهم حتى لا تکون فتنه و یکون الدین لله) (8) . در ستیزه با محتکران وگرانفروشان مخصوصا سوداگران گردهاى ننگ و مرگ که فرزندان غافل میهن ما رابه کام تباهى مىکشانند، مستشرعانه عمل کنند و تا خیلى دیر نشده است، سرزمین ایران را از لوث همه پلیدیها پاک گردانند و از لوم مغرضان و لائماننهرساند و به فرمان سعدى:
سر گرگ باید هم اول بریدنه چون گوسفندان مردم درید (9)
کارمندان دولت در ادارات و وزارتخانهها همانند دیگر عبادالله پیوسته خود را در محضر خدا بدانند و در کارها خشنودى خدا را وجهه همتسازند. روساى ارجمند و مدیرکلهاى محترم که از نعمتهاى بیشتر برخوردارند، بار تکلیفشانهم سنگینتر است. نیاز مردم را به خود و برآوردن حوائج قانونى آنان را از نعمتهاى الهى شمرند، مشفقانه ساعاتى از هفته در را به روى مراجعان بگشایندبه تعبیر قدماء بار عام دهند و خواست مردم را مستقیما از زبانشان بشنوند ودر حد توان و قانون، گره از مشکلات بگشایند و به سفارش سعدى:
فراغ دلت هست و نیروى تنچو میدان فراخ است گوئى بزن (10)
مبادا در را به روى خود ببندند و با دوستان به ناى و نوش بپرازند و رئیس دفترشان چنان که سنتشده است، به مراجعان بگوید: جناب آقاى مدیر کل درجلسه تشریف دارند. آوخ چه سنتى ناخوش چه پاسخى نفرتانگیز! چه عبارتىخشمانگیز! راستى اگر معنى جلسه در را به روى خود بستن است و حاجتمندان رادست رد به سینه زدن! که واى بر جلسه! و شاید سعدى شیرازى هم در هشتصد سالپیش با چنین ناکسان روبرو شده است که توصیه نموده:
در میر و وزیر سلطان را بىوسیلت مگر پیراهن سگ و دربان چو بافتند غریب این گریبانش گیرد آن دامن (11)
صاحب منصبان، وزیران، مدیران... در اعطاء مناصب و گماردن کسان به کارهاى گران این اندرز سعدى را از خاطر مبرند:
خدا ترس را بر رعیت گمار که معمار ملک است پرهیزکار بداندیش تو استآن و خونخوار خلق که نفع تو جوید در آزار خلق ریاستبه دست کسانى خطاست که از دستشان دستها بر خدا است (12)
کارفرمایان باور کنند یکى از آفات انقلاب اسلامى همانا تملق و خوشامدگوئى است! آفرین بر آن کارفرمایان دیندار و داراى وجدان کار که بدینگفتار گرانبار رسول خدا(ص) عمل کنند :(احثوا التراب فى وجود المداحین). (13) «در چهرههاى چاپلوسان خاک بپاشید».
کوتاه سخن، همه کسانى که از آب و هوا و دیگر نعمتهاى نامتناهى خدا در زادبوم روح الله برخوردارند، سزاست همت کنند و سه شعار گهربار نیاکان یعنى:«پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» را در حد توان بکار آورند و با یارى آفریدگار توانا ایرانى بسازند: آزاد، مستقل، سربلند، با عظمت، یار مظلومانو دشمن ظالمان و... و براى رسیدن به این هدف عالى همگان همدل و همزبانبکوشیم همه احکام قرآن از جمله این فرمان عزتبخش خداى عزیز اجراء گردد: (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم) (14) .
«یعنى و آماده سازید براى مقابله و نبرد با دشمنان اسلام، ازهرنیروئى و مرکبهاى آماده کارزار تا بدان وسیله دشمن خدا و دشمن خود را بههراس افکنید». همواره چنان کنیم و چنان شویم که نظامى آن سخنور خداپرستپرورش یافته در دامن آذربایجان سرفراز از خالق جهان خواسته است:
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشى و ما رستگار
پىنوشتها:
1- نهجالفصاحه، ص 190، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران1341 ش.
2- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 61، نگارش شهید آیهالله مرتضى مطهرى،تهران1349ش.
3- جهانبینى اسلامى، شماره2، ص108 ، نگارش شهید مطهرى، قم، 1357ش.
4- نهجالفصاحه، ص 396.
5- یوسف: 38.
6- کلیات سعدى، قصائد، ص 34.
7- دیوان ناصرخسرو، ص 365، به اهتمام کرامت تفنگدار شیرازى، تهران1373ش.
8- البقره: 189 : با کافران زد و خورد کنید تا آشوبى باقى نماند و دین مرخداى را باشد.
9- کلیات سعدى، بوستان، ص 16.
10- کلیات سعدى، بوستان، ص 224.
11- کلیات سعدى، گلستان، ص 34.
12- کلیات سعدى، بوستان، ص 16.
13- نهج الفصاحه، ص16.
14- الانفال: 62.