روش های تجزیه و تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه از سوی نویسندگان غربی، عرب، ضد انقلاب و دگر انیش متاثر از ذهنیتها و شیوه درک خاص آنان از پدیده انقلاب اسلامی و تحولات و ادوار ان بوده است. تکیهآنان به ضمیر و هندسه ذهنی یا برداشت.ادراکی و دانسته های گذشته خود از اتفاقات و حوادث پیشین برای تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بیانگر آن است که کلیشه ها وچارچوب های ذهنی یا طرحواره ها و الگوهای ذهنی انان موجب معنادهی تحلیل گران مزبور به داده ها و بالمآل اختلال در درک واقعیات و تحولات عینی جامعه و حاکمیت ایران پس از انقلاب اسلامی شده است. بررسی آسیب شناسانه اثار تحلیلی تاریخ نگاران غیر معتقد به انقلاب اسلامی از زاویه معرفتی و روشی بیانگر کاستی هایی از قبیل:تقلیل گرایی ( به معنای رویکرد دوگانه و مطلق اندیشانه مبتنی بر سیاه و سفید دیدن پدیده های سیاسی)، خطای تایید خود (به معنایبلوکه کردن اطلاعات ناسازگار با مفروضات ذهنی خود به جای جستجو و درک واقعیت های تاریخی)، زمان پریشی (به معنای منطبقکردن انگاره های جدید تحلیلی بر تاریخ نگاری انقلاب اسلامی خارج از ظرف واقعی زمانی ان)، مکان پریشی (به معنای تحلیلانقلاب اسلامی خارج از ظرف مکانی و مختصات تاریخی و فرهنگی ان)، متن پریشی (به معنای تحلیل خارج از سیاق متن با برداشتگزینشی و یا تحلیل عبارات منقطع با اهداف خاص انتقادی)و اکنون انگاری (به معنای تاریخ نگاری و ارزیابی برخی مقاطع انقلاباسلامی بر اساس ملاکها و معیارها و ارزش های امروزین جامعه داخلی و جهانی) است.مقاله در پایان رویکرد تحلیلی - ترکیبی واقع بینانه را برای تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بر اساس تعامل بافتار، ساختار، فرایند وکارگزار و سنتز افقی-عمودی تبیین و پیشنهاد می کند.