چکیده

تاریخ شفاهی به عنوان یکی از مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات و روش های پژوهشی در چند دهه اخیر گسترش بسیاری در بین علوم مختلف پیدا کرده و ماهیت میان رشته ای آن باعث شده تا محققان بسیاری از رشته های علمی از جمله تاریخ توجه ویژه ای نسبت به آن داشته باشند. ساختارهای داخلی و خارجی رشته تاریخ، مانند جایگاه آن در میان دیگر رشته ها، نسبت و مناسبات این رشته با مراکز قدرت سیاسی و جریان های مختلف فرهنگی و فکری جامعه، مناسباتِ تاریخ با سایر رشته های علوم انسانی مانند ادبیات، جغرافیا، جامعه شناسی و علوم تجربی، الزامات مثبتی را برای تاریخ و پیشینه ی این رشته ایجاد کرده که در قالب تدوین تاریخ شفاهی، به بخشی از آن می توان دست یافت.امروز با توجه به اهمیت تاریخ شفاهی، توجه به تدریس تاریخ شفاهی به عنوان یکی از راهکارهای قابل تأمل در بدیهی سازی فهم تاریخ در تمام مقاطع تحصیلی و کاربردی کردن آن در مقطع دانشگاه از طریق فراگیری یک علم مدون و صحیح، از ضروریات است.این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به اهمیت تاریخ شفاهی چرا اکثر گروه های دانشگاهی و علمی تاریخ رویکرد مناسبی به تاریخ شفاهی ندارند.بر این مبنا در این مقاله تلاش شده است با تحلیل و نقد رویکرد نامناسب گروه های تاریخ در مورد تاریخ شفاهی به نیازهای آموزشی دانشجویان تاریخ پرداخته شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.

تبلیغات