خود بینیاز بینی
آرشیو
چکیده
متن
إنَّ الانسانَ لَیطغی أنْ رَاهُ استغنی.1
انسان چون خود را بینیاز بیند، سرکشی پیشه کند.
بسیار میبینیم که بعضی خانوادهها درزمینهی برآوردن خواستههای فرزندانشان میمانند که چهکنند.شاید پیش آمده باشد که کسی با کودک خود به بازار اسباب بازی رفته باشد. در آنجا نگاه کودک به هر اسباب بازی میافتد، آن را میخواهد و حتّی با گریه، میخواهد به آن برسد.این خواستن، به کودکان دو تا پنجـ شش ساله اختصاص ندارد. کودک حتّی هنگامی که به سنّ نوجوانی و جوانی میرسد، همچنان خواستهها و نیازهایی دارد که برای رسیدن به آن خواستهها یا بر آوردن آن نیازها، پافشاری میکند.
پرسش این است که ایا باید به همهی این خواستهها و نیازها ـ حتّی در صورت توان ـ پاسخ مثبت داد و همهی آنها را برآورده کرد؟
پدران و مادران در برخورد با این نیازها چند دستهاند:
الف ـ پدران و مادرانی که نمیتوانند به این نیازه پاسخ بگویند. آنان به ناچار از خریدن آنچه کودکشان خواسته است، سرباز میزنند یا به اندک بسنده میکنند. در حقیقت، آنان به گریههای کودک خود با خون دل خوردن و رنج فراوان بردن، پاسخ میدهند.
ب ـ پدران و مادرانی هستند که توان خرید دارند. اینان خود چند دستهاند:
1ـ کسانی که از سر بخلورزی و خسیس بودن، از برآوردن نیازهای کودک خود سرباز میزنند. اینان هیچگونه مبنای تربیتی ندارند و در تنظیم رابطه ی خود با کودکشان تنها از دستورنفس سرکش، فرمان میبرند. پیام قرآن برای اینان،ایهی 9 سورهی حشر است:
وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِه فاولئِکَ هُمُ المُفلِحون.
کسانی که از بخل خویش برکنار مانده باشند، رستگارند.
همچنین خداوند متعال در ایهی 16 سورهی تغابن چنین میفرماید:
اَنفِقوا خیراً لاَنْفُسِکُم وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِه فاولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحون.
در راه خدا از اموالتان انفاق کنید،[هم به نیازمندان،هم به خانواده و فرزندان]؛ زیرا برایتان بهتر است و کسی که از بخل و حرص برکنار مانده باشد، رستگار است.
2ـ کسانی که نه فقیرند و تهیدست و نه بخیل و خسیس. این گروه هم توان برآوردن همهی نیازهای افراد خانوادهی خود را دارند و هم خداوند بخشنده به آنان نعمت فراوان عطا کرده است. افزون بر آن، در بخششها و پاسخگویی به نیازهای فرزندانشان نیز مبنای تربیتی دارند. با این حال، فرو میمانند که در برابر خواستههای کودکان خویش چه کنند؛ ایا همهی نیازهای آنان را برآورده سازند یا تنها به برآوردن برخی از آن نیازها تن سپارند؟
مبنای اینان در تربیت آن است که هرچه کودک بخواهد، برایش فراهم آورند و در اختیارش بگذارند. در این صورت، کودک لوس و نُنر بار خواهد آمد یا روحیهی طلبکارانه پیدا خواهد کرد. فردا روز نیز که بزرگ شد وبه عرصهی مدرسه، جامعه و بازار پا گذاشت، از همه انتظار دارد همچون پدر و مادرش، گوش به فرمان او باشند. بنابر این، اگر انتظارش برآورده نشد، برمیآشوبد و فریاد برمیآورد و به زمین و زمان ناسزا میگوید و….
در این گفتار،روی سخن ما بیشتر با اینگروه است که :
یک ـ دغدغهی تربیت فرزندان خویش را دارند.
دو ـ برای برآوردن نیازهای آنان نیز توان مالی دارند.
با این حال نمیدانندکه:
یک ـ باید همهی نیازها و خواستهها را برآورده کنند یا برخی از آنها را.
دو ـ در صورتِ برآوردن همهی نیازها، آنگاه که با روحیهی سرکش و طلبکارانهی کودکان روبهرو شدند، چه کنند؟2
راهکار قرآن
راهی که قرآن نشان میدهد، بسیار زیبا، ظریف و در عین حال ژرف است. قرآن هیچگاه نمیگوید آنچه را کودکتان میخواهد، برایش فراهم نیاورید و در اختیارش نگذارید، هرگز!
قرآن به تمام نیازهای انسانها از جمله کودکان، توجّه دارد. برای نمونه، نه تنها برآوردن نیازهای کودک به ویژه نیازهای مادّی او را وظیفهی پدر میداند، بلکه حتّی آنجا که مادر شیر ندارد، به پدر راهکار نشان میدهد. آری، به پدر میگوید که برای کودک، دایه بگیرد و به او دستمزد بپردازد تا کودک به هیچگونه کمبود و محرومیت خوراکی دچار نشود:
و إنْ اَرَدتُمْ اَنْ تَسْتَرضِعوا اَولادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیکُم إذا سَلَّمتُمْ ما آتَیتُم بِالمَعروف وَ اتّقوا اللّهَ و اعْلَموا أنَّ اللّهَ بِما تَعمَلونَ بَصیرَُ.3
اگرخواستید برای فرزندان خود، دایه بگیرید، بر شما گناهی نیست، به شرطی است که حقّ دایه را به طور شایسته بدهید و از خدا بترسید و بدانید که خدا به آنچه میکنید، آگاه است.
کتابی که حتّی نیازها و حقوق مادی دایهی کودک را فرو نمیگذارد، چگونه ممکن است از پیروان خویش بخواهد نسبت به برآوردن خواستههای کودکانشان بی تفاوت باشند؟
این کتاب آسمانی حتّی باز گرفتن کودک از شیر پس از سپری کردن دورهی شیرخوارگی را با رایزنی و مشورت پدر و مادر ـنه پدر تنها و نه مادر تنهاـ روا میداند:
فَإنْ أرادا فِصاِلاً عَنْ تراضٍ منها وتشاوُرٍ فلا جناحَ عَلَیهما.4
اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را از شیر بگیرند، گناهی بر آنان نیست.
پس این یک اصل مسلّم است که قرآن به برآوردن همهی نیازهای کودک توّجه دارد و این کار را مایهی سرکشی و طلبکاری کودک نمیداند.
به گواهی دو ایهی مورد نظر (6و7 علق)آنچه انسانها را بهطور عام و کودکان را بهطور خاص، به عصیان، طغیان و سرکشی میکشاند، نفس برآوردن نیازها (و به تعبیر زیبای قرآن؛ إستغناء) نیست، بلکه احساس بینیازی است. دوباره به این ایات بنگرید:
إنَّ الانسانَ لَیطغی أنْ راهُ استغنی.
انسان چون خود را بینیاز بیند (نه اینکه لزوماً بینیاز باشد)سرکشی پیشه کند.
در برداشت از این دو ایه، تعبیر «أنْ رَاه» (خود بینیاز بینی) واژهای کلیدی است. چنانکه میبینید ریشهی سرکشی (و به تعبیر زیبای قرآن، ریشهی طغیان) بینیازی نیست؛ زیرا نیازها به صورت معقول (و دور از اسراف و تبذیر) باید برآورده شود. آنچه ویرانگر است، احساس بینیازی است که شاید گویاترین تعبیر برای آن، همان «خود بینیازبینی» باشد.
بنابر این، پدر و مادر همواره باید نبض روح و خواستههای کودک خویش را در دست داشته باشند. بدین ترتیب، هرگاه احساسکنند فرزندشان به حالت «خود بینیازی بینی» رسیده است،خواهند توانست بهگونهای او را بهحالت تعادل (احساس نیازمندی به نعمتها) بازگردانند.
باید دانست این احساس نیازمندی به نعمتها، لزوماً با نخریدن وسیلهی مورد نظر کودک یا بریدن نعمتها از وی به دست نمیاید، بلکه ممکن است شیوههای گوناگونی داشته باشد. اینک آنها را برمیشماریم:
1ـ گاه با گوشزد کردن و آگاهی بخشیدن دربارهی وجود نعمتها میتوان این احساس را در او بیدار کرد:
وَ أمّا بِنِعمَةِ رَبکَ فَحَدِّثْ.5
و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.
2ـ گاه میتوان برای برآوردن خواستهها پیش شرط گذاشت. برای نمونه، میتوان به کودک گفت اگر این سوره یا این قطعه شعر را حفظ کنی، دوربینی را که خواسته بودی، برایت میخریم. قرآن نیز این شیوه را به کار بسته است و در برخورد با مؤمنان، پیششرطهایی میگذارد:
إن تَنصُروا اللّهَ ینصُرکُم.6
اگر (ایین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند.
با چنین پیششرطهایی، کودک یا نوجوان حس نمیکند که نعمتها همچون ریگ بیابان، فراوان هستند و او هرگونه بخواهد، میتواند به آنها دست یابد؛ هرچه را بخواهد، مصرف و بقیه را لگدمال کند. بنابراین، قدر نعمتها را خواهد دانست و احساس «نیازمندی به نعمتها» و در نتیجه احساس سپاسگزاری همچون شمعی فروزان در دلش، پرتو خواهد افکند.
3ـ گاهی نیز با کمی درنگ در برآوردن نیازها، میتوان احساس نیاز را در آنان زنده نگاه داشت.7
سفارش ما به پدران و مادران این است که با توجّه به روحیه، احساس و ظرفیت کودک و نوجوانِ خود، شیوهای ابتکاری8 را در پیش گیرند تا نه به احساس سرخوردگی و محرومیت بیانجامد، نه کودک و نوجوان به جایی برسد که هیچ نعمتی در نگاه او جلوه نداشته باشد و هیچ شیرینی در کامش خوش نیاید و احساس بینیازی مطلق کند.
اینجاست که به نقش تربیتی و سازندهی ایهی 15 سورهی فاطر پی میبریم که میفرماید:
یا ایها النّاس أنتُم الفُقَراءَ إِلی اللّهِ واللّهُ هُو الغَنی الحَمید.
ای مردم! همه نیازمند خدا هستید و تنها خدا بینیاز ستوده است.
1. علق، ایهی 6و7.
2. گفتنی است پیدا شدن روحیهی سرکشی و طلبکاری در کودک، بازتاب برآوردن شدن بیچون و چرای همهی خواستههای اوست.
3. بقره،233 . 4.همان. 5. ضحی،11. 6. محمّد، 7.
7. البته برخوانندهی آگاه پوشیده نیست که درنگ کردن در برآوردن بعضی نیازها هرگز روا نیست.
8.تربیت، امری حساس و در عین حال به دور از کلیشهپردازی است و برخورد با هر روحیه، شیوهی ویژهی خود را میطلبد.
انسان چون خود را بینیاز بیند، سرکشی پیشه کند.
بسیار میبینیم که بعضی خانوادهها درزمینهی برآوردن خواستههای فرزندانشان میمانند که چهکنند.شاید پیش آمده باشد که کسی با کودک خود به بازار اسباب بازی رفته باشد. در آنجا نگاه کودک به هر اسباب بازی میافتد، آن را میخواهد و حتّی با گریه، میخواهد به آن برسد.این خواستن، به کودکان دو تا پنجـ شش ساله اختصاص ندارد. کودک حتّی هنگامی که به سنّ نوجوانی و جوانی میرسد، همچنان خواستهها و نیازهایی دارد که برای رسیدن به آن خواستهها یا بر آوردن آن نیازها، پافشاری میکند.
پرسش این است که ایا باید به همهی این خواستهها و نیازها ـ حتّی در صورت توان ـ پاسخ مثبت داد و همهی آنها را برآورده کرد؟
پدران و مادران در برخورد با این نیازها چند دستهاند:
الف ـ پدران و مادرانی که نمیتوانند به این نیازه پاسخ بگویند. آنان به ناچار از خریدن آنچه کودکشان خواسته است، سرباز میزنند یا به اندک بسنده میکنند. در حقیقت، آنان به گریههای کودک خود با خون دل خوردن و رنج فراوان بردن، پاسخ میدهند.
ب ـ پدران و مادرانی هستند که توان خرید دارند. اینان خود چند دستهاند:
1ـ کسانی که از سر بخلورزی و خسیس بودن، از برآوردن نیازهای کودک خود سرباز میزنند. اینان هیچگونه مبنای تربیتی ندارند و در تنظیم رابطه ی خود با کودکشان تنها از دستورنفس سرکش، فرمان میبرند. پیام قرآن برای اینان،ایهی 9 سورهی حشر است:
وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِه فاولئِکَ هُمُ المُفلِحون.
کسانی که از بخل خویش برکنار مانده باشند، رستگارند.
همچنین خداوند متعال در ایهی 16 سورهی تغابن چنین میفرماید:
اَنفِقوا خیراً لاَنْفُسِکُم وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِه فاولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحون.
در راه خدا از اموالتان انفاق کنید،[هم به نیازمندان،هم به خانواده و فرزندان]؛ زیرا برایتان بهتر است و کسی که از بخل و حرص برکنار مانده باشد، رستگار است.
2ـ کسانی که نه فقیرند و تهیدست و نه بخیل و خسیس. این گروه هم توان برآوردن همهی نیازهای افراد خانوادهی خود را دارند و هم خداوند بخشنده به آنان نعمت فراوان عطا کرده است. افزون بر آن، در بخششها و پاسخگویی به نیازهای فرزندانشان نیز مبنای تربیتی دارند. با این حال، فرو میمانند که در برابر خواستههای کودکان خویش چه کنند؛ ایا همهی نیازهای آنان را برآورده سازند یا تنها به برآوردن برخی از آن نیازها تن سپارند؟
مبنای اینان در تربیت آن است که هرچه کودک بخواهد، برایش فراهم آورند و در اختیارش بگذارند. در این صورت، کودک لوس و نُنر بار خواهد آمد یا روحیهی طلبکارانه پیدا خواهد کرد. فردا روز نیز که بزرگ شد وبه عرصهی مدرسه، جامعه و بازار پا گذاشت، از همه انتظار دارد همچون پدر و مادرش، گوش به فرمان او باشند. بنابر این، اگر انتظارش برآورده نشد، برمیآشوبد و فریاد برمیآورد و به زمین و زمان ناسزا میگوید و….
در این گفتار،روی سخن ما بیشتر با اینگروه است که :
یک ـ دغدغهی تربیت فرزندان خویش را دارند.
دو ـ برای برآوردن نیازهای آنان نیز توان مالی دارند.
با این حال نمیدانندکه:
یک ـ باید همهی نیازها و خواستهها را برآورده کنند یا برخی از آنها را.
دو ـ در صورتِ برآوردن همهی نیازها، آنگاه که با روحیهی سرکش و طلبکارانهی کودکان روبهرو شدند، چه کنند؟2
راهکار قرآن
راهی که قرآن نشان میدهد، بسیار زیبا، ظریف و در عین حال ژرف است. قرآن هیچگاه نمیگوید آنچه را کودکتان میخواهد، برایش فراهم نیاورید و در اختیارش نگذارید، هرگز!
قرآن به تمام نیازهای انسانها از جمله کودکان، توجّه دارد. برای نمونه، نه تنها برآوردن نیازهای کودک به ویژه نیازهای مادّی او را وظیفهی پدر میداند، بلکه حتّی آنجا که مادر شیر ندارد، به پدر راهکار نشان میدهد. آری، به پدر میگوید که برای کودک، دایه بگیرد و به او دستمزد بپردازد تا کودک به هیچگونه کمبود و محرومیت خوراکی دچار نشود:
و إنْ اَرَدتُمْ اَنْ تَسْتَرضِعوا اَولادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیکُم إذا سَلَّمتُمْ ما آتَیتُم بِالمَعروف وَ اتّقوا اللّهَ و اعْلَموا أنَّ اللّهَ بِما تَعمَلونَ بَصیرَُ.3
اگرخواستید برای فرزندان خود، دایه بگیرید، بر شما گناهی نیست، به شرطی است که حقّ دایه را به طور شایسته بدهید و از خدا بترسید و بدانید که خدا به آنچه میکنید، آگاه است.
کتابی که حتّی نیازها و حقوق مادی دایهی کودک را فرو نمیگذارد، چگونه ممکن است از پیروان خویش بخواهد نسبت به برآوردن خواستههای کودکانشان بی تفاوت باشند؟
این کتاب آسمانی حتّی باز گرفتن کودک از شیر پس از سپری کردن دورهی شیرخوارگی را با رایزنی و مشورت پدر و مادر ـنه پدر تنها و نه مادر تنهاـ روا میداند:
فَإنْ أرادا فِصاِلاً عَنْ تراضٍ منها وتشاوُرٍ فلا جناحَ عَلَیهما.4
اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را از شیر بگیرند، گناهی بر آنان نیست.
پس این یک اصل مسلّم است که قرآن به برآوردن همهی نیازهای کودک توّجه دارد و این کار را مایهی سرکشی و طلبکاری کودک نمیداند.
به گواهی دو ایهی مورد نظر (6و7 علق)آنچه انسانها را بهطور عام و کودکان را بهطور خاص، به عصیان، طغیان و سرکشی میکشاند، نفس برآوردن نیازها (و به تعبیر زیبای قرآن؛ إستغناء) نیست، بلکه احساس بینیازی است. دوباره به این ایات بنگرید:
إنَّ الانسانَ لَیطغی أنْ راهُ استغنی.
انسان چون خود را بینیاز بیند (نه اینکه لزوماً بینیاز باشد)سرکشی پیشه کند.
در برداشت از این دو ایه، تعبیر «أنْ رَاه» (خود بینیاز بینی) واژهای کلیدی است. چنانکه میبینید ریشهی سرکشی (و به تعبیر زیبای قرآن، ریشهی طغیان) بینیازی نیست؛ زیرا نیازها به صورت معقول (و دور از اسراف و تبذیر) باید برآورده شود. آنچه ویرانگر است، احساس بینیازی است که شاید گویاترین تعبیر برای آن، همان «خود بینیازبینی» باشد.
بنابر این، پدر و مادر همواره باید نبض روح و خواستههای کودک خویش را در دست داشته باشند. بدین ترتیب، هرگاه احساسکنند فرزندشان به حالت «خود بینیازی بینی» رسیده است،خواهند توانست بهگونهای او را بهحالت تعادل (احساس نیازمندی به نعمتها) بازگردانند.
باید دانست این احساس نیازمندی به نعمتها، لزوماً با نخریدن وسیلهی مورد نظر کودک یا بریدن نعمتها از وی به دست نمیاید، بلکه ممکن است شیوههای گوناگونی داشته باشد. اینک آنها را برمیشماریم:
1ـ گاه با گوشزد کردن و آگاهی بخشیدن دربارهی وجود نعمتها میتوان این احساس را در او بیدار کرد:
وَ أمّا بِنِعمَةِ رَبکَ فَحَدِّثْ.5
و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.
2ـ گاه میتوان برای برآوردن خواستهها پیش شرط گذاشت. برای نمونه، میتوان به کودک گفت اگر این سوره یا این قطعه شعر را حفظ کنی، دوربینی را که خواسته بودی، برایت میخریم. قرآن نیز این شیوه را به کار بسته است و در برخورد با مؤمنان، پیششرطهایی میگذارد:
إن تَنصُروا اللّهَ ینصُرکُم.6
اگر (ایین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند.
با چنین پیششرطهایی، کودک یا نوجوان حس نمیکند که نعمتها همچون ریگ بیابان، فراوان هستند و او هرگونه بخواهد، میتواند به آنها دست یابد؛ هرچه را بخواهد، مصرف و بقیه را لگدمال کند. بنابراین، قدر نعمتها را خواهد دانست و احساس «نیازمندی به نعمتها» و در نتیجه احساس سپاسگزاری همچون شمعی فروزان در دلش، پرتو خواهد افکند.
3ـ گاهی نیز با کمی درنگ در برآوردن نیازها، میتوان احساس نیاز را در آنان زنده نگاه داشت.7
سفارش ما به پدران و مادران این است که با توجّه به روحیه، احساس و ظرفیت کودک و نوجوانِ خود، شیوهای ابتکاری8 را در پیش گیرند تا نه به احساس سرخوردگی و محرومیت بیانجامد، نه کودک و نوجوان به جایی برسد که هیچ نعمتی در نگاه او جلوه نداشته باشد و هیچ شیرینی در کامش خوش نیاید و احساس بینیازی مطلق کند.
اینجاست که به نقش تربیتی و سازندهی ایهی 15 سورهی فاطر پی میبریم که میفرماید:
یا ایها النّاس أنتُم الفُقَراءَ إِلی اللّهِ واللّهُ هُو الغَنی الحَمید.
ای مردم! همه نیازمند خدا هستید و تنها خدا بینیاز ستوده است.
1. علق، ایهی 6و7.
2. گفتنی است پیدا شدن روحیهی سرکشی و طلبکاری در کودک، بازتاب برآوردن شدن بیچون و چرای همهی خواستههای اوست.
3. بقره،233 . 4.همان. 5. ضحی،11. 6. محمّد، 7.
7. البته برخوانندهی آگاه پوشیده نیست که درنگ کردن در برآوردن بعضی نیازها هرگز روا نیست.
8.تربیت، امری حساس و در عین حال به دور از کلیشهپردازی است و برخورد با هر روحیه، شیوهی ویژهی خود را میطلبد.