پیامبران از جنس بشرند
آرشیو
چکیده
متن
قرآن کریم در سوره انبیاء، بر انسان بودن پیامبران تأکید میگذارد. آنان، خدایان نیستند، بلکه انسانهایی مسؤولاند که تلاش کردند و برای انجام مسؤولیتشان به پا خاستند و پرهیزگاری را پیشه خود کردند؛ پس به مقام «نبوّت» رسیدند؛ چرا که انسان به پیامبر نیاز داشت و قلب پیامبران گشوده و آینهای پاک برای دریافت وحی بود. برای همین است که قرآن کریم در سوره نامبرده، میگوید:و ما ارسلنا قبلک الاّّ رجالاً نُوحی الیهم فَسئَلُوا أََهلَ الذِّکر اِن کُنتم لا تَعلمون َ. وَ ما جَعلناهُم جَسَداً لا یأکُلُونَ الطَّّعامَ و ما کانُوا خالدین؛ «و پیش از تو ]نیز[ جز مردانی را که به آنان وحی میکردیم، گسیل نداشتیم. اگر نمیدانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی بپرسید. و ایشان را جسدی که غذا نخورند، قرار ندادیم و جاویدان ]هم[ نبودند». (سوره انبیاء، آیات 7 و 8)
بنابراین ای محمد! همه کسانی که قبل از تو برانگیخته شدند، از میان مردم و انسانها بودند، صنعتی غیر از صفات انسانی نداشتند؛ غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند.
همچنین پیامبر در زندگیاش، در تولّدش، در نیازمندیهایش، در ضعف و قوّتش و در احساساتش، انسانی بود همانند همه انسانها. با این همه به مقام پیشوایی و پیامبری رسید و این همان معنای استواری و استحکام بخشیدن به پیشواییها و ردّ سردمداری ها است.
پس انسانی که به وظایف خود عمل نمیکند و خود را یکی از انسانها نمیشمارد، شایسته نیست که رهبر امتی یا پیامبر دین و آیینی باشد.
پیامبر، انسانی است که با زبان و عملش، به دعوت الهی و رسالت خویش میپردازد. او انسانی است که خداوند، تقوا و عصمت را ارزانی او کرده، پس به کمال انسانی رسیده و خداوند او را برای دریافت وحی برگزیده است.
از آن جا که پیامبر یا هر پیشوای متعهّدی، انسان است و آگاه، و امانتدارِ الهی،مجالی بر پیروانش نیست که بگویند: «اگر ما نیز مانند پیامبر بودیم ]به وظایفمان[ عمل میکردیم».وقتی آنان نیز کاملاً همانند پیامبراند و همان وظایف را بر عهده دارند، هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نیست.
قرآن در جاهای مختلف بر انسان بودن پیامبران تأکید میکند، پیامبری را ملامت میکند و او را ادب میآموزد و بازخواستش میکند، و تذکّر میدهد. اینها همگی برای تأکیاز آن جا که پیامبر یا هر پیشوای متعهّدی، انسان است و آگاه، و امانتدارِ الهی،مجالی بر پیروانش نیست که بگویند: «اگر ما نیز مانند پیامبر بودیم ]به وظایفمان[ عمل میکردیم».وقتی آنان نیز کاملاً همانند پیامبراند و همان وظایف را بر عهده دارند، هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نیست.
قرآن در جاهای مختلف بر انسان بودن پیامبران تأکید میکند، پیامبری را ملامت میکند و او را ادب میآموزد و بازخواستش میکند، و تذکّر میدهد. اینها همگی برای تأکید گذاشتن بر بشر بودنِ پیامبر است.
در جای دیگر، قرآن یادآوری میکند که محمّد (ص) یتیم بود و خداوند او را پناه داد؛ پس براو است که مسؤولیتش را در برابر یتیمان به جا آورد؛ چرا که او رنج و طعم یتیمی را چشیده است. پیامبر علم نداشت و خداوند او را علم آموخت؛ پس بر او است که درد مردم و رنج مردم عامی را احساس کند. فقیر بود و خداوند او را بینیاز کرد؛ پس براو است که درد مستمندان را بفهمد.
این نیز بخشی از مفهوم و معنای پیشوایی است. رهبر کسی است که درد مردم را احساس میکند و اگر خود فقیر یا یتیم نبود، دست کم درد آنها را درک کند؛ چرا که او پیشوای همین مردم است.
این آیات (7 و 8 سوره انبیاء) اساس پیشوایی و تربیت صحیح را پایه گذاری میکنند و با بیمسؤولیتی رهبران مخالفت میکنند و اصرار میورزند که پیامبران بشر بودند و با تلاش و کوششِ خود، به مقامی رسیدند که لیاقت دریافت وحی الهی را پیدا کردند.
بنابراین ای محمد! همه کسانی که قبل از تو برانگیخته شدند، از میان مردم و انسانها بودند، صنعتی غیر از صفات انسانی نداشتند؛ غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند.
همچنین پیامبر در زندگیاش، در تولّدش، در نیازمندیهایش، در ضعف و قوّتش و در احساساتش، انسانی بود همانند همه انسانها. با این همه به مقام پیشوایی و پیامبری رسید و این همان معنای استواری و استحکام بخشیدن به پیشواییها و ردّ سردمداری ها است.
پس انسانی که به وظایف خود عمل نمیکند و خود را یکی از انسانها نمیشمارد، شایسته نیست که رهبر امتی یا پیامبر دین و آیینی باشد.
پیامبر، انسانی است که با زبان و عملش، به دعوت الهی و رسالت خویش میپردازد. او انسانی است که خداوند، تقوا و عصمت را ارزانی او کرده، پس به کمال انسانی رسیده و خداوند او را برای دریافت وحی برگزیده است.
از آن جا که پیامبر یا هر پیشوای متعهّدی، انسان است و آگاه، و امانتدارِ الهی،مجالی بر پیروانش نیست که بگویند: «اگر ما نیز مانند پیامبر بودیم ]به وظایفمان[ عمل میکردیم».وقتی آنان نیز کاملاً همانند پیامبراند و همان وظایف را بر عهده دارند، هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نیست.
قرآن در جاهای مختلف بر انسان بودن پیامبران تأکید میکند، پیامبری را ملامت میکند و او را ادب میآموزد و بازخواستش میکند، و تذکّر میدهد. اینها همگی برای تأکیاز آن جا که پیامبر یا هر پیشوای متعهّدی، انسان است و آگاه، و امانتدارِ الهی،مجالی بر پیروانش نیست که بگویند: «اگر ما نیز مانند پیامبر بودیم ]به وظایفمان[ عمل میکردیم».وقتی آنان نیز کاملاً همانند پیامبراند و همان وظایف را بر عهده دارند، هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نیست.
قرآن در جاهای مختلف بر انسان بودن پیامبران تأکید میکند، پیامبری را ملامت میکند و او را ادب میآموزد و بازخواستش میکند، و تذکّر میدهد. اینها همگی برای تأکید گذاشتن بر بشر بودنِ پیامبر است.
در جای دیگر، قرآن یادآوری میکند که محمّد (ص) یتیم بود و خداوند او را پناه داد؛ پس براو است که مسؤولیتش را در برابر یتیمان به جا آورد؛ چرا که او رنج و طعم یتیمی را چشیده است. پیامبر علم نداشت و خداوند او را علم آموخت؛ پس بر او است که درد مردم و رنج مردم عامی را احساس کند. فقیر بود و خداوند او را بینیاز کرد؛ پس براو است که درد مستمندان را بفهمد.
این نیز بخشی از مفهوم و معنای پیشوایی است. رهبر کسی است که درد مردم را احساس میکند و اگر خود فقیر یا یتیم نبود، دست کم درد آنها را درک کند؛ چرا که او پیشوای همین مردم است.
این آیات (7 و 8 سوره انبیاء) اساس پیشوایی و تربیت صحیح را پایه گذاری میکنند و با بیمسؤولیتی رهبران مخالفت میکنند و اصرار میورزند که پیامبران بشر بودند و با تلاش و کوششِ خود، به مقامی رسیدند که لیاقت دریافت وحی الهی را پیدا کردند.