آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

انسان معمولاً از داشتن دوست ـ هرچند زیاد ـ لذّت می‌برد و از داشتن دشمن ـ گرچه اندک‌‌ـ هراسناک است. این مسأله در رهبران جامعه بیشتر خود را نشان می‌دهد چون معمولاً آنان حتی یک دشمن کوچک و ضعیف را نیز برنمی‌تابند به گونه‌ای که تا نابودش نکنند آرام نمی‌گیرند و خواب خوش و راحت ندارند. ولی قرآن کریم به پیامبر‌ راه و روش دیگری آموخته است که به جای نابود ساختن دشمن، بتوان با حفظ شخص او، روحیه‌اش ر تغییر داد و دشمنی وی را به دوستی مبدل ساخت؛ بلکه تبدیل به یاوری صمیمی کرد. البته خود قرآن اذعان دارد که پیمودن این راه و روش کارآسانی نیست و هرکسی توان پیمودن آن را ندارد.
«وَلا تستوی الحسنةُ ولا السیئةُ، أدفَع بالتی هی أحسن، فاذا الذّی بَینکَ وبَینهُ عَداوة کأنه وَلی حَمیمُُ»؛ و نیکی با بدی یکسان نیست [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن، آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی صمیمی می‌گردد.» (سوره فصّلت، آیه 34)
در فرازی که به عنوان مقدمه مطرح می کند از یک مطلب بسیار بدیهی سخن به میان می‌آورد و آن «متساوی نبودن بدی با خوبی است» که جزء بدیهیات است و هیچ کس در درستی آن به خود تردید راه نمی‌دهد. اگر چنین است در نتیجه تأثیر خوش رفتاری به هرکس نیز همانند تأثیر بدرفتاری نسبت به او نیست، اثرات خوبی، خوبی است و اثرات بدی، بدی. در آیه بعدی سختی این راه را بیان می‌کند و می‌فرماید: «وما یلقّاها إلاّ الذین صَبَروا وما یلقّاها إلاّ ذُو حَظّ عظیم؛ به این خصلت نمی‌رسد مگر افرادی که دارای صبر و استقامت بوده‌اند و به این خصلت نمی‌رسد مگر صاحب بهره‌ای بزرگ.»
شاید سختی راه باعث شده که خداوند تنها پیامبرش را مورد خطاب قرارداده است که «ادفع بالتی هی أحسن؛ ای رسول ما تو بدی را با بهترین، دفع کن». ولی برای مؤمنان که در درجات بعدی هستند چنین امر و دستوری نداده است؛ بلکه با جمله مضارع و بیان تشویق‌آمیز می‌فرماید:
«…ویدرئون بالحسنة السیئة، اولئک لهم عقبی الدار»… آنان که بدی را با خوبی می‌زدایند برایشان فرجام خوش سرای باقی است (سوره رعد، آیه 22)
یا می‌فرماید: «اولئکَ یؤتونَ أجرَهُم مَرّتین بما صَبَروُا وَیدرؤن بالحسَنة السّیئة وممّا رَزَقناهُم ینفقُون؛ آنانند کسانی که به پاس آنکه صبر کردند و برای آن که بدی را با نیکی دفع می‌نمایند و از آنچه روزیشان داده‌ایم انفاق می‌کنند، دوباره پاداش خواهند یافت». (سوره قصص، آیه 54)
از مقایسه این دو آیه با آیه اوّل معلوم می‌شود که پیامبر در افق بسیار بالاتری از مؤمنان واقع شده است.زیرا قرآن مؤمنان را تربیت می‌کند تا آنان را به درجه‌ای برساند که بدی را با خوبی پاسخ گویند و برای رساندن آنان به این درجه از کمال، پاداش‌های فراوانی را (در این آیات و آیات قبل و بعدش) ذکر می‌کند و پیامبر اکرم‌() به درجه‌ای رسیده است که مسلّماً خوبی را به جای بدی پاسخ می‌دهد و به همین جهت خداوند از او می‌خواهد که آن را با خوبتر و نیکوتر، پاسخ گوید.
و چه خوب و نیکو پیامبر اکرم به این دستور الهی عمل کرد، از جمله زن یهودیی را که در خیبر گوشت گوسفندی را مسموم ساخت و برای آن حضرت آورد تا وی را مسموم سازد، عفو کرد.1 و مردم مکّه را با تمام آزار و اذیت ‌هایی که به حضرت رسانده بودند مورد عفو و گذشت قرار داد و حتی به رؤسای آنان احسان‌هایی نیز کرد.2 او حتی وحشی غلام ابوسفیان قاتل حضرت حمزه عموی بزرگوارش ـ را نیز مورد عفو قرار داد.3
1ـ اصول کافی، ج2، ص 108 .
2ـ کامل ابن اثیر، ج2، ص252 .
3ـ همان، ص 250

تبلیغات