شناختن طبیعت
آرشیو
چکیده
متن
در دو شماره قبل پیرامون رابطه قَدَر وخواصّ و ترکیب و تأثیر اشیا سخن گفتیم و به اثبات رساندیم اینکه خدا میفرماید: «م هرچیز را با قدری مشخّص خلق کردیم» چیزی جز همان خصوصیات مادی فیزیکی و شیمایی نمیباشد این قَدَر در نباتات و گیاهان و رابطه آن با دست آوردهای علمی را به بحث میگذاریم.
در دل هر نباتی مجموعهای از مواد (مواد معدنی و مواد آلی) وجود دارد. این مواد وظایف خود را (همانطور که در قَدَر آنها مقدر است) به طور منظم انجام میدهند و نبات در کار آنها نمیتواند دخالت کند؛ مثلاً اگر در اسفناج آهن وجود دارد، این از قَدَر آن گیاه است که ریشه آن قادر است آهن را که در خاک موجود است، تجسس کند و جذب کند و به برگ اسفناج برساند، تا برگ بتواند آن را در خود جذب کند و به خورنده اسفناج عرضه کند. آن آهنی که در اسفناج ذخیره میگردد، وظایف خود را که عبارت از ترکیب و تجزیه با مواد دیگر است، به طور مستقل از نبات و حتی پس از جدایی از بوته، انجام خواهد داد. اگر در خاک زمینی که اسفناج کاشته میشود، آهن وجود نداشته باشد، ریشه نبات نمیتواند آهن بدست آورد و راه چارهای هم ندارد و آن نبات در آن خاک رشد نمیکند و اگر هم رشد کند در داخلش آهن ندارد. در نبات دیگر؛مثلاً انگور، ریشه آن از خاک، موادی جذب میکند که به ساقه میدهد و از آن ثمری به وجود میآید که ابتدا قوره ترش است؛ ولی با کمک نیروی آفتاب تغییرات شیمیایی در آن حاصل میگردد و تبدیل به انگور شیرین میشود: «و مِن ثمراتِ النّخیلِ و الاعناب تتّخذون مِنْه سَکراً و رزْقاً حسناً». (سوره نحل، آیه 67) نبات دیگر، درخت زیتون است که ریشههای مویین آن موادی از خاک زمین جذب میکنند که محصول درخت زیتونِ پر روغن خواهد بود که خوراک خوبی برای خورندگان است: «و شجرةً تَخْرجُ مِن طور سَیناءَ تَنْبُتُ بِالدّهنِ وَصبْغ للاکلین». (سوره مومنون، آیه 20)
زندگی موجودات به خاک و آب و اکسیژن و نور خورشید وابسته است. موجود بدون آب نمیتواند زندگی کند؛ اما همین آب مشروب که فرمول آن (به عبارت سنتی هندسه و جهاز آن) در همه جا یکی است، وقتی به گیاهان مختلف داده میشود، ثمرات مختلف تولید میگردد: «وَفِی الأَرضِ قِطَع مُتَجاورات وَجَنّات مِن أَعْنابٍ وَزَرْعٍ وَنَخیلٍ صِنْوان وَغَیرِ صِنْوان، یسقی بِماءٍ واحدٍ وَنُفضٍّلُ بَعْضُها علی بَعْضٍ فِی الاُکل…». (سوره رعد، آیه 4) آب، زمین مرده را زنده میکند و در آن نباتات میرویند: «و اللّهُ الّذی ارسل الرِّیاح فتُثیرُ سَحاباً فَسُقْنهُ إلی بَلَدٍ مَیتٍ فأحْیینا بِه الأرضَ بَعد موتِها». (سوره فاطر، آیه 9) نبات در دستیابی به آب که زندگیش به آن وابسته است، قدرت و اختیاری ندارد. نزول آب از آسمان منحصراً در اختیار «مشیت الهی» است و به هر کجا بخواهد ابرهای آبدار را میفرستد و آنجا که نخواهد نمیفرستد: «اَللّهُ الّذی یرْسِل الرِّیاحُ فتُثیر سحاباً فَیبْسُطُه فی السّماء کَیف یشاء…». (سوره روم،آیه 48)
اینها «قَدَر» عوامل دیگر روی نبات بود؛ ولی خود نبات، دانه و هسته هم تولید میکند که آن هسته برای خود وارث «قَدَر» درخت مادر است: «… فاخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراکباً». (سوره انعام، آیه 99) مثلاً آن دانه (مانند مادرش) میماند که اگر در داخل خاک قرارگیرد و رطوبت مناسب و دمای هوای مناسب برای او فراهم شد، باید شکفته شود و سلولهای آن شروع به تکثیر نمایند و قسمتی از آنان به طرف مرکز زمین، به داخل خاک فرو رود و ریشههای بزرگ و کوچک و مویین از خود درست کند و قسمت دیگر آن باید بر خلاف جهت قوّهی جاذبهی زمین به سوی بالا برود و از خاک سر برآورد و علف، بوته و یا درختی را درست کند و میوه بدهد، میوهای که حامل تمام ویتامینها و مواد معدنی لازم برای خوراک انسان و حیوان باشد.
همانطور که فرمود: «اِنّ اللّهَ فالقُ الحبّ وَالنّوَی، یخْرِجُ الْحَی مِنَ المیت… ذلک تقدیرُ العدیز العلیم».(سوره انعام، آیات 95و96). در دل این دانه ناقابل چنان دستگاه برنامه ریزی قوی نهاده شده که میداند چگونه رشد نبات را هدایت کند که ریشههای مویین آن خاک را تجزیه کنند و کدامین مواد و عناصر موجود در خاک را انتخاب و در خود جذب کنند و چگونه رگهایی در تنه گیاه فراهم آورد و چگونه مواد استخراج شده از خاک را از این رگها بگذرانند و به تنه و ساقه و برگ برسانند و موجب رشد و قوت گیاه شوند. دانه میداند که چگونه این مواد را تبدیل به محصول کند، یکی حاصلش سیب شیرین شود و دیگری نارنج ترش، یکی هویج میدهد دیگری کاهو. اینها همه «قَدَر» آن گیاه است که باریتعالی از هنگام خلق آن در نهادش نهاده است.
هر گیاهی میداند که در مقابل گرما و آفتاب و سرما و برف، پر آبی و خشکسالی چه عکسالعملی انجام دهد؛ مثلاً گیاه (حتی هنگامی که تر است) میداند که در مقابل آتش باید شعله ور شود «اَلّذی جَعَل لَکٍمْ مِنَ الشَّجَرِ الأخْضَرِ ناراً».(سوره یس، 36/80) و پس از شعلهور شدن «قَدَر» آن، سوزاندن است، پس اگر آتش دست ما را سوزاند، نباید از آتش گلهمند شویم؛ بلکه باید از بیدانشی خود در شناخت قَدَر آتش گله کنیم. چون وقتی آتش آمد خشک و تر را با هم میسوزاند.
تمام دانش بشر درباره گیاه شناسی از ابتدای عالم تا انتهای آن فقط منحصر به شناسایی «قَدَر» نباتات است و لا غیر. انسان با شناسایی قدر نباتات و جامداتی که داخل نبات است توانسته که آنها را بارورتر کند و انواع بهتری از محصول نباتات تهیه کند. انسان میتواند با استفاده از دانش «قَدَر نبات» نباتات بهتر و مفیدتر را در آزمایشگاه بسازد؛ ولی چون «خلق» منحصر به باریتعالی است، هرگز نمیتواند دانهای بدون استفاده از نبات درست کند که اگر در زمین بکارد بوته یا درختی از آن به وجود آید.
برای دادن امکان تکثیر در نبات، (طبق قاعده عمومی) خداوند نباتات را هم جفت آفرید ـنر و مادهـ: «ومن کلّ شیء خلقناه زوجین». (سوره ذاریات، آیه 49) «وَمِنْ کُلِّ الثَّمراتِ جَعَل فیها زَوْجَینِ اثْنَین».(سوره رعد، آیه 3) یعنی نباتات هم دارای جنس ماده ونر هستند. در برخی نباتات بوته ماده با بوته نر جدا است و در برخی گیاهان نر و ماده هر دو در یک بوته است. به هر صورت لقاح نر و ماده برای تولید مثل لازم است. لقاح نباتات (مانند حیوان و انسان) یعنی حمل سلول زایای نر و جفت کردن آن با سلول زایای ماده. این کار در طبیعت توسط باد و پرندگان و حشرات انجام میگیرد. مهمترین عامل لقاح، باد است که در قرآن مجید میفرماید: «وَأَرْسَلْنا الرِّیاحَ لواقِح».(سوره حجر، آیه 22) و ما بادهای آبستن کن فرستادیم. آنها که با دستگاه رایانه (کامپیوتر) آشنایی دارند میدانند که رایانه از دو قسمت اصلی تشکیل یافته، یکی سخت افزار یعنی همان ماشینی است که میسازند و دیده میشود و قسمت دیگر نرمافزار آنست که حافظه آن است و دستور انجام کاری را به سخت افزار میدهد. با تمام پیش رفتهایی که در ساخت و کاربرد کامپیوتر حاصل شده، اگر اکنون قدرت کار تمام کامپیوترها و نرمافزارهای موجود در جهان را روی هم بگذارند، نمیتواند قدرت و حافظه یک دانه «خردل» را داشته باشد. دانش بشر تا امروز محدود به شناخت «قَدَر» بوده؛ ولی قادر به ایجاد «قَدَر» نبوده چه آن که ایجاد قدر چسبیده به خلق است و خلق متعلق به خالق است و بشر قادر به خلق چیزی نخواهد بود.
در دل هر نباتی مجموعهای از مواد (مواد معدنی و مواد آلی) وجود دارد. این مواد وظایف خود را (همانطور که در قَدَر آنها مقدر است) به طور منظم انجام میدهند و نبات در کار آنها نمیتواند دخالت کند؛ مثلاً اگر در اسفناج آهن وجود دارد، این از قَدَر آن گیاه است که ریشه آن قادر است آهن را که در خاک موجود است، تجسس کند و جذب کند و به برگ اسفناج برساند، تا برگ بتواند آن را در خود جذب کند و به خورنده اسفناج عرضه کند. آن آهنی که در اسفناج ذخیره میگردد، وظایف خود را که عبارت از ترکیب و تجزیه با مواد دیگر است، به طور مستقل از نبات و حتی پس از جدایی از بوته، انجام خواهد داد. اگر در خاک زمینی که اسفناج کاشته میشود، آهن وجود نداشته باشد، ریشه نبات نمیتواند آهن بدست آورد و راه چارهای هم ندارد و آن نبات در آن خاک رشد نمیکند و اگر هم رشد کند در داخلش آهن ندارد. در نبات دیگر؛مثلاً انگور، ریشه آن از خاک، موادی جذب میکند که به ساقه میدهد و از آن ثمری به وجود میآید که ابتدا قوره ترش است؛ ولی با کمک نیروی آفتاب تغییرات شیمیایی در آن حاصل میگردد و تبدیل به انگور شیرین میشود: «و مِن ثمراتِ النّخیلِ و الاعناب تتّخذون مِنْه سَکراً و رزْقاً حسناً». (سوره نحل، آیه 67) نبات دیگر، درخت زیتون است که ریشههای مویین آن موادی از خاک زمین جذب میکنند که محصول درخت زیتونِ پر روغن خواهد بود که خوراک خوبی برای خورندگان است: «و شجرةً تَخْرجُ مِن طور سَیناءَ تَنْبُتُ بِالدّهنِ وَصبْغ للاکلین». (سوره مومنون، آیه 20)
زندگی موجودات به خاک و آب و اکسیژن و نور خورشید وابسته است. موجود بدون آب نمیتواند زندگی کند؛ اما همین آب مشروب که فرمول آن (به عبارت سنتی هندسه و جهاز آن) در همه جا یکی است، وقتی به گیاهان مختلف داده میشود، ثمرات مختلف تولید میگردد: «وَفِی الأَرضِ قِطَع مُتَجاورات وَجَنّات مِن أَعْنابٍ وَزَرْعٍ وَنَخیلٍ صِنْوان وَغَیرِ صِنْوان، یسقی بِماءٍ واحدٍ وَنُفضٍّلُ بَعْضُها علی بَعْضٍ فِی الاُکل…». (سوره رعد، آیه 4) آب، زمین مرده را زنده میکند و در آن نباتات میرویند: «و اللّهُ الّذی ارسل الرِّیاح فتُثیرُ سَحاباً فَسُقْنهُ إلی بَلَدٍ مَیتٍ فأحْیینا بِه الأرضَ بَعد موتِها». (سوره فاطر، آیه 9) نبات در دستیابی به آب که زندگیش به آن وابسته است، قدرت و اختیاری ندارد. نزول آب از آسمان منحصراً در اختیار «مشیت الهی» است و به هر کجا بخواهد ابرهای آبدار را میفرستد و آنجا که نخواهد نمیفرستد: «اَللّهُ الّذی یرْسِل الرِّیاحُ فتُثیر سحاباً فَیبْسُطُه فی السّماء کَیف یشاء…». (سوره روم،آیه 48)
اینها «قَدَر» عوامل دیگر روی نبات بود؛ ولی خود نبات، دانه و هسته هم تولید میکند که آن هسته برای خود وارث «قَدَر» درخت مادر است: «… فاخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراکباً». (سوره انعام، آیه 99) مثلاً آن دانه (مانند مادرش) میماند که اگر در داخل خاک قرارگیرد و رطوبت مناسب و دمای هوای مناسب برای او فراهم شد، باید شکفته شود و سلولهای آن شروع به تکثیر نمایند و قسمتی از آنان به طرف مرکز زمین، به داخل خاک فرو رود و ریشههای بزرگ و کوچک و مویین از خود درست کند و قسمت دیگر آن باید بر خلاف جهت قوّهی جاذبهی زمین به سوی بالا برود و از خاک سر برآورد و علف، بوته و یا درختی را درست کند و میوه بدهد، میوهای که حامل تمام ویتامینها و مواد معدنی لازم برای خوراک انسان و حیوان باشد.
همانطور که فرمود: «اِنّ اللّهَ فالقُ الحبّ وَالنّوَی، یخْرِجُ الْحَی مِنَ المیت… ذلک تقدیرُ العدیز العلیم».(سوره انعام، آیات 95و96). در دل این دانه ناقابل چنان دستگاه برنامه ریزی قوی نهاده شده که میداند چگونه رشد نبات را هدایت کند که ریشههای مویین آن خاک را تجزیه کنند و کدامین مواد و عناصر موجود در خاک را انتخاب و در خود جذب کنند و چگونه رگهایی در تنه گیاه فراهم آورد و چگونه مواد استخراج شده از خاک را از این رگها بگذرانند و به تنه و ساقه و برگ برسانند و موجب رشد و قوت گیاه شوند. دانه میداند که چگونه این مواد را تبدیل به محصول کند، یکی حاصلش سیب شیرین شود و دیگری نارنج ترش، یکی هویج میدهد دیگری کاهو. اینها همه «قَدَر» آن گیاه است که باریتعالی از هنگام خلق آن در نهادش نهاده است.
هر گیاهی میداند که در مقابل گرما و آفتاب و سرما و برف، پر آبی و خشکسالی چه عکسالعملی انجام دهد؛ مثلاً گیاه (حتی هنگامی که تر است) میداند که در مقابل آتش باید شعله ور شود «اَلّذی جَعَل لَکٍمْ مِنَ الشَّجَرِ الأخْضَرِ ناراً».(سوره یس، 36/80) و پس از شعلهور شدن «قَدَر» آن، سوزاندن است، پس اگر آتش دست ما را سوزاند، نباید از آتش گلهمند شویم؛ بلکه باید از بیدانشی خود در شناخت قَدَر آتش گله کنیم. چون وقتی آتش آمد خشک و تر را با هم میسوزاند.
تمام دانش بشر درباره گیاه شناسی از ابتدای عالم تا انتهای آن فقط منحصر به شناسایی «قَدَر» نباتات است و لا غیر. انسان با شناسایی قدر نباتات و جامداتی که داخل نبات است توانسته که آنها را بارورتر کند و انواع بهتری از محصول نباتات تهیه کند. انسان میتواند با استفاده از دانش «قَدَر نبات» نباتات بهتر و مفیدتر را در آزمایشگاه بسازد؛ ولی چون «خلق» منحصر به باریتعالی است، هرگز نمیتواند دانهای بدون استفاده از نبات درست کند که اگر در زمین بکارد بوته یا درختی از آن به وجود آید.
برای دادن امکان تکثیر در نبات، (طبق قاعده عمومی) خداوند نباتات را هم جفت آفرید ـنر و مادهـ: «ومن کلّ شیء خلقناه زوجین». (سوره ذاریات، آیه 49) «وَمِنْ کُلِّ الثَّمراتِ جَعَل فیها زَوْجَینِ اثْنَین».(سوره رعد، آیه 3) یعنی نباتات هم دارای جنس ماده ونر هستند. در برخی نباتات بوته ماده با بوته نر جدا است و در برخی گیاهان نر و ماده هر دو در یک بوته است. به هر صورت لقاح نر و ماده برای تولید مثل لازم است. لقاح نباتات (مانند حیوان و انسان) یعنی حمل سلول زایای نر و جفت کردن آن با سلول زایای ماده. این کار در طبیعت توسط باد و پرندگان و حشرات انجام میگیرد. مهمترین عامل لقاح، باد است که در قرآن مجید میفرماید: «وَأَرْسَلْنا الرِّیاحَ لواقِح».(سوره حجر، آیه 22) و ما بادهای آبستن کن فرستادیم. آنها که با دستگاه رایانه (کامپیوتر) آشنایی دارند میدانند که رایانه از دو قسمت اصلی تشکیل یافته، یکی سخت افزار یعنی همان ماشینی است که میسازند و دیده میشود و قسمت دیگر نرمافزار آنست که حافظه آن است و دستور انجام کاری را به سخت افزار میدهد. با تمام پیش رفتهایی که در ساخت و کاربرد کامپیوتر حاصل شده، اگر اکنون قدرت کار تمام کامپیوترها و نرمافزارهای موجود در جهان را روی هم بگذارند، نمیتواند قدرت و حافظه یک دانه «خردل» را داشته باشد. دانش بشر تا امروز محدود به شناخت «قَدَر» بوده؛ ولی قادر به ایجاد «قَدَر» نبوده چه آن که ایجاد قدر چسبیده به خلق است و خلق متعلق به خالق است و بشر قادر به خلق چیزی نخواهد بود.