عبرت آموزی
آرشیو
چکیده
متن
قرآن کریم، یکی از منابع عبرت آموزی را تفکر در اقوام پیشینیان و عاقبت امر ایشان، قرار داده است از جمله این اقوام قوم سبأ است.
کشور یمن واقع در جنوب غربی شبه جزیره عربستان ناحیهای است که از زمانهای دور دست دولتهای بزرگ آن زمان بر سر تصرف آن جنگ و نزاع داشتهاند. چنانچه در زمان ساسانیان، یکبار این منطقه به دست ایرانیان افتاد. حدود سال 850 قبل از میلاد، ملوک سبأ دولتی تشکیل دادند که متجاوز از 600 سال حکومتشان به طول انجامید. از آثار و کشفیاتی که اخیراً به دست آمده، معلوم شده است که مردم سبأ از عالیترین تمدنها برخوردار بوده و در ساختن ظروف طلا و نقره و بناهای مجلّل و… مهارتی کامل داشتهاند.
از کارهای مهم پادشاهان سبأ که با نبودن وسایل امروزی انجام دادهاند، ساختن سد «مأرب» بوده است و مأرب نام شهری است که سلاطین سبأ آنجا را پایتخت خود قرار داده بودند. این شهر در دامنه دره قرار داشت که اطراف آن را کوههای مرتفع احاطه کرده بود و از لحاظ آب و هوایی مکان مناسبی برای کشاورزی و زراعت. با ساختن این سّد وضعیت معیشتی مردم رونق بسیاری پیدا کرد و انواع مختلف و گوناگون درختان میوه، این شهر را مبدّل به شهری افسانهای کرده بود به گونهای که گفته میشود: درختان میوه آن باغها به اندازهای انبوه و زیاد بود که اگر شخصی تا ده روز راه میرفت، آفتاب را نمیدید.
در چنین وضعی سزاوار آن بود که مردم سبأ در برابر آن همه نعمت فراوان و بیشمار که خداوند به ایشان ارزانی داشته بود او را سپاس گزارند، در حالیکه تدریجاً غفلت بر آنها چیره گشت و به سرکشی و خودپرستی دچار شدند.
خدای تعالی برای ارشاد و هدایت آنان پیامبرانی فرستاد؛ آن مردم به جای اینکه سخنان پیامبران الهی را بشنوند، آن چنان در شهوترانی و عیاشی غرق شده بودند که رسولان خدا را منکر شدند و سخنان آنان را کذب و دروغ میپنداشتند.
خداوند پس از اتمام حجّت، سیلی فرستاد تا آن سد را در هم شکند و آب تمام باغها و خانهها را ویران کرد و آن وادی خرّم را به صحرای خشک و سوزان مبّدل ساخت و نعمتها به نقمت تبدیل شد.
«لَقَد کَانَ لِسَبَأٍ فی مَسکنِهِم آیةّ جَنََّتانِ عَن یمینٍ وَ شِمَالٍ و کُلُوا مِن رِزقِ رَبِّکُم وَ اشکُرُوا لهُ بَلدَةّ طَیبَةّ و رَبّ غَفُورّ.فَأعرَضُوا فَأرسَلنَا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلناهُم بَجَنّتیهِم جَنتینِ ذَواَتی اُکُلٍ خَمطٍ و اَثلٍ و شَیءٍ مِن سِدرٍ قلیلٍ. ذلِکَ جَزَیناهُم بِما کَفروا و هَل نُجَازی اِلاّ الکَفُورَ؛
قطعاً برای [مردم] سبا در محل سکونتشان نشانه [رحمتی] بود: دو باغستان در راست و چپ. [به آنان گفتیم:] از روزی پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهری است خوش و خدایی آمرزنده. ٭ پس روی گردانیدند، و برآنان سیل[سدّ] عَرِم را روانه کردیم، و دو باغستان آنها را به دو باغ که میوههای شوره گز و نوعی از کُنار تُنُک داشت تبدیل کردیم.٭ این[عقوبت] را به[سزای] آنکه کفران کردند به آنان جزا دادیم؛ و آیا جز ناسپاس را به مجازات میرسانیم؟». (سوره سبأ، آیات 15تا 17)
نکات آیه و عبرت آموزیهای آن:
1. نعمتها نیز زمینههای غفلت و نسیان انسان را فراهم میآورند.
2. اعتماد به ابزارهای مادّی برای پیشگیری ازنزول عذاب الهی مؤثر نیست. چنانچه عذاب قوم سبأ از طریق شکستن همان سدی بود که با دست خویش ساخته بودند.
3.گناه نعمتها را دگرگون و ملتها را نابود میکند.
4. گناه و عصیان انسان را مست میکند، به گونهای که انذار انبیای الهی هم در او تأثیری ندارد و انسان مست از دریافت حقایق عاجز میگردد و به انکار مقدسات دینی میپردازد.
5. یکی از عوامل زوال و افول ملّتها معصیت و غرق در شهوات مادی است.
6. مرگ انسان در دل زندگی او نهفته است و همان چیزی که یک روز مایه حیات و آبادانی اوست روز دیگر ممکن است عامل مرگ و ویرانی گردد.
7. بسیاری از ملّتها در ابتدا دارای تمدّن درخشان بودهاند، ولی با معصیت و عصیان پایان کار آنها به نیستی منجر شده است.
کشور یمن واقع در جنوب غربی شبه جزیره عربستان ناحیهای است که از زمانهای دور دست دولتهای بزرگ آن زمان بر سر تصرف آن جنگ و نزاع داشتهاند. چنانچه در زمان ساسانیان، یکبار این منطقه به دست ایرانیان افتاد. حدود سال 850 قبل از میلاد، ملوک سبأ دولتی تشکیل دادند که متجاوز از 600 سال حکومتشان به طول انجامید. از آثار و کشفیاتی که اخیراً به دست آمده، معلوم شده است که مردم سبأ از عالیترین تمدنها برخوردار بوده و در ساختن ظروف طلا و نقره و بناهای مجلّل و… مهارتی کامل داشتهاند.
از کارهای مهم پادشاهان سبأ که با نبودن وسایل امروزی انجام دادهاند، ساختن سد «مأرب» بوده است و مأرب نام شهری است که سلاطین سبأ آنجا را پایتخت خود قرار داده بودند. این شهر در دامنه دره قرار داشت که اطراف آن را کوههای مرتفع احاطه کرده بود و از لحاظ آب و هوایی مکان مناسبی برای کشاورزی و زراعت. با ساختن این سّد وضعیت معیشتی مردم رونق بسیاری پیدا کرد و انواع مختلف و گوناگون درختان میوه، این شهر را مبدّل به شهری افسانهای کرده بود به گونهای که گفته میشود: درختان میوه آن باغها به اندازهای انبوه و زیاد بود که اگر شخصی تا ده روز راه میرفت، آفتاب را نمیدید.
در چنین وضعی سزاوار آن بود که مردم سبأ در برابر آن همه نعمت فراوان و بیشمار که خداوند به ایشان ارزانی داشته بود او را سپاس گزارند، در حالیکه تدریجاً غفلت بر آنها چیره گشت و به سرکشی و خودپرستی دچار شدند.
خدای تعالی برای ارشاد و هدایت آنان پیامبرانی فرستاد؛ آن مردم به جای اینکه سخنان پیامبران الهی را بشنوند، آن چنان در شهوترانی و عیاشی غرق شده بودند که رسولان خدا را منکر شدند و سخنان آنان را کذب و دروغ میپنداشتند.
خداوند پس از اتمام حجّت، سیلی فرستاد تا آن سد را در هم شکند و آب تمام باغها و خانهها را ویران کرد و آن وادی خرّم را به صحرای خشک و سوزان مبّدل ساخت و نعمتها به نقمت تبدیل شد.
«لَقَد کَانَ لِسَبَأٍ فی مَسکنِهِم آیةّ جَنََّتانِ عَن یمینٍ وَ شِمَالٍ و کُلُوا مِن رِزقِ رَبِّکُم وَ اشکُرُوا لهُ بَلدَةّ طَیبَةّ و رَبّ غَفُورّ.فَأعرَضُوا فَأرسَلنَا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلناهُم بَجَنّتیهِم جَنتینِ ذَواَتی اُکُلٍ خَمطٍ و اَثلٍ و شَیءٍ مِن سِدرٍ قلیلٍ. ذلِکَ جَزَیناهُم بِما کَفروا و هَل نُجَازی اِلاّ الکَفُورَ؛
قطعاً برای [مردم] سبا در محل سکونتشان نشانه [رحمتی] بود: دو باغستان در راست و چپ. [به آنان گفتیم:] از روزی پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهری است خوش و خدایی آمرزنده. ٭ پس روی گردانیدند، و برآنان سیل[سدّ] عَرِم را روانه کردیم، و دو باغستان آنها را به دو باغ که میوههای شوره گز و نوعی از کُنار تُنُک داشت تبدیل کردیم.٭ این[عقوبت] را به[سزای] آنکه کفران کردند به آنان جزا دادیم؛ و آیا جز ناسپاس را به مجازات میرسانیم؟». (سوره سبأ، آیات 15تا 17)
نکات آیه و عبرت آموزیهای آن:
1. نعمتها نیز زمینههای غفلت و نسیان انسان را فراهم میآورند.
2. اعتماد به ابزارهای مادّی برای پیشگیری ازنزول عذاب الهی مؤثر نیست. چنانچه عذاب قوم سبأ از طریق شکستن همان سدی بود که با دست خویش ساخته بودند.
3.گناه نعمتها را دگرگون و ملتها را نابود میکند.
4. گناه و عصیان انسان را مست میکند، به گونهای که انذار انبیای الهی هم در او تأثیری ندارد و انسان مست از دریافت حقایق عاجز میگردد و به انکار مقدسات دینی میپردازد.
5. یکی از عوامل زوال و افول ملّتها معصیت و غرق در شهوات مادی است.
6. مرگ انسان در دل زندگی او نهفته است و همان چیزی که یک روز مایه حیات و آبادانی اوست روز دیگر ممکن است عامل مرگ و ویرانی گردد.
7. بسیاری از ملّتها در ابتدا دارای تمدّن درخشان بودهاند، ولی با معصیت و عصیان پایان کار آنها به نیستی منجر شده است.