آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

آیات پایانی سوره قصص، مربوط به قارون است که جمع‌بندی و نتیجه‌گیری عبرت‌انگیزی از حدیث دنیا پرستی و مال اندوزی محسوب می‌شود، فرازی که تأکید می‌کند: «ما آخرت را برای کسانی قرار داده‌ایم که اراده برتری جویی نسبت به دیگران و فساد در سرزمین نمی‌کنند و پیروزی نهایی از آنِ تقوا‌پیشگان است؛
تِلکَ الدّارُ الاخِرةَ نَجعَلُها لِلَّذینَ لایریدُونَ عُلُواً فِی الارضِ و‌لا فَساداً و العاقِبَةُ لِلمُتَّقین».
منظور از برتری جویی رقابت‌ها و چشم هم چشمی‌های مادی، در خانه و زندگی و اتومبیل و پیروی از مد و مظاهر خودنمایی و تجمل و فساد، مفهومی گسترده در تمامی زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. از آنجایی‌که نائل شدن به رضوان الهی و بهشت موعود ربوبی آرزوی هر انسان خدا جویی است، جا دارد تأمّل بیشتری در این موضوع داشته باشیم و ازاشارات و عنایات دیگر قرآن در این زمینه در جهت مثبت یا منفی، بهتر مطلع گردیم؛ یعنی ببینیم چه کارهایی دروازه بهشت را به‌روی ما می‌گشاید و چه کارهایی آن را می‌بندد.
برتری جویی و تبه‌کاری (فساد) که در سوره قصص مذمت شده، ریشه‌اش تکذیب نشانه‌های خدا و «خود بزرگ بینی» است که موجب رانده شدن ابلیس از بهشت و دور شدنش از رحمت الهی گردید.
به نسبتی که انسان عظمت خدا و آیات او را ندیده بگیرد و انکار کند، خودش را بزرگ و مهم خواهد شمرد. بنابراین تکذیب نشانه‌های خدا و استکبار از پذیرش آن بزرگترین مانع تقرّب به او و وارد شدن به بهشت می‌باشد.
آیه چهلم سوره اعراف این حقیقت را در قالب مثال زیبایی تصویر کرده است.
«اِنَّ الَّذین کَذَّبوا بِآیاتِنا وَ استَکبَرُوا عَنها لا تُفَتَّحُ لَهُم اَبوابَ السَّماءِ و لا یدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتّی یلِجُ الجَمَلَ فی سَم الخِیاطِ وَ کذلِکَ نَجزِی المُجرِمین؛
کسانی که نشانه‌های ما را تکذیب می‌نمایند و از پذیرش آن خود را برتر می‌بینند، هرگز درهای آسمان به روی آنها باز نخواهد شد. (به ترقی و صعود و رشد و تعالی واقعی و معنوی نمی‌رسند) و به بهشت در نمی‌آیند مگر آن که طناب کلفت کشتی (یا شتر) بتواند از سوراخ سوزن خیاطی عبور کند!! جزای مجرمین این چنین است!
ما در فارسی مثال سوزن و طناب را نداریم، در عوض مثال فیل و فنجان را زیاد شنده‌ایم که دلالت بر عدم تناسب و هماهنگی و سنخیت نداشتن میان دو چیز به زبان ساده و عامیانه می‌نماید. برای ورود به بهشت هم، باید تناسب و تعادل داشت، این تناسب با تواضع و تعبّد نسبت به پروردگار به‌دست می‌آید و تکبّر و تفرعن آن را از قاعده و قرار خارج می‌کند.
بیشتر مفسران کلمه «جَمَل» را به همان معنای مصطلح «شتر» گرفته‌اند، ولی عده دیگری «طناب کشتی» را که ریسمانی بسیار ضخیم و کلفت است، از کتابهای لغت برای کلمه «جمل» استخراج کرده‌اند که البته تناسب بیشتری با سوزن دارد.
باز شدن درهای آسمانی نیز کنایه از نزول برکات از بالا؛ یعنی از جانب خدا دارد و بسته بودن آن دلالت بر بی‌ارتباطی بنده با خالق خویش و محروم بودن از محبت و رحمت اوست. مسلم است کسی که به دلیل نگریستن به زمین و زندگی مادی زمینی، از آسمان معنویات غافل مانده و چشم خود را بسته باشد، آسمانی که در دنیا به روی او بسته مانده در آخرت نیز همچنان بسته خواهد ماند.معنای لغوی کلمه جرم دقیقاً همین انقطاع و بریدگی را می‌رساند و مجرم نیز که در آیه مذکور مذمت شده، کسی است که با خودخواهی و خود بزرگ بینی روابط فطری خود را با خالق و خلق بریده باشد. (و کذلک نجزی المجرمین).
ادامه از صفحه 9
امیر‌المؤمنین(ع) که آن‌گونه افشاگری می‌کرد، آبروی اسلام و نظام اسلامی را دوست نداشت؟
و سرانجام، این امیر‌المؤمنین(ع) بود که می‌فرمود: باید حاکم اسلامی به کسانی که حرف حق می‌زنند ـ‌اگر چه تلخ باشد‌ـ بیشتر احترام بگذارد، کسانی که به عملکردهای نادرست روی خوش نشان نمی‌دهند و می‌گویند و می‌نویسند و مخالفت می‌کنند. اینان مرزبانان راستین دین خدا و بازوهای استوار اجرای عدالتند. باید حاکمیت در برابر اینان خضوع کند، و مرتفع‌ترین سکّو را برای «فریاد عدالت»، در اختیار آنان بگذارد.
و این بود سخنی ـ‌بکوتاهی‌ـ درباره «مرزبان بزرگ قرآن»، «وجدان انسانیت قرون»، و «جاری صلابت اعصار»…
1. نثر، سیروس طاهباز، برگزیده آثار نیما یوشیج /265، انتشارات بزرگمهر، تهران (1369ش).
2. سرود جهشها/34 ـ 35 چاپ نهم.
3. سوره مائده، 5/3.
4. احادیث متواتر «ثقلین»، در مآخذ معتبر سنی و شیعه.
5. کافی،8/360 ـ 362؛ بحار، 8/392 ـ 394 (چاپ کمپانی)؛ الحیاة،6/142.
6. غرر الحکم/29؛ الحیاة،6/400.
7. نهج البلاغه/957.
8. مناقب، 2/98.
9. همان/72.
10. عوالی اللئالی، 2/343،ح5.
11. همان/52.
12. کشف الغُمّة،1/113،چاپ بیروت.
13. تحف العقول/130، چاپ بیروت.

تبلیغات