آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

در شماره قبل گفتیم: قَدَر هر یک از اشیاء که خداوند می‌فرماید: «ما هرچیز را با قَدَر مشخص و معینی خلق کردیم» عبارت است از: مقدار و قالب و حدّ و اندازه و خواص هرچیز و همچنین خواندیم که: قَدَر در علم جدید عبارت است از مشخصات طبیعی اشیا؛ یعنی ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژی، مکانیکی، اتمی و… اشیای مختلف. پس قَدَر هر عنصر بسیط و یا ترکیبی از عناصر، همان خواص مختلف آنهاست و اکنون ادام بحث:
کوچک‌ترین ذره یک عنصر مرکب را «ملکول» می‌نامند. برای هر عنصر مرکب «قَدر» مخصوصی نوشته شده است که با قدر عناصر متشکله آن شباهتی ندارد. مثلاً «آب آشامیدنی» که از ترکیب گاز ئیدروژن و اکسیژن تشکیل یافته برای خود «قدری» مستقل از اجزایش دارد. اگر حرارت ببیند، در درجه حرارت معینی، تبدیل به بخار آب می‌شود و اگر سرد شود، در برودت معینی تبدیل به یخ جامد می‌شود و حجم آن اضافه می‌گردد و فشار این اضافه حجم چنان زیاد است که می‌تواند حوض خانه ما را بشکند.
علاوه بر اینکه عناصر مرکب که برای خود «قَدَر» مستقلی دارند، جمع عناصر مرکب و اختلاط آنها هم برای خود «قَدَر مخصوص» دارند. ما از راه علوم جدید می‌دانیم که: آب در دریاها بر اثر حرارت خورشید تبدیل به بخار می‌شود و به آسمان می‌رود و ابرها تشکیل می‌دهد. ابرها بارهای الکتریکی مثبت و منفی حمل می‌کنند و آنگاه باد ابرها را به اطراف می‌برد و با ابرهای دیگر بهم می‌پیوندند و تصادف بار مثبت و منفی ابرها، ایجاد رعد و برق می‌کند و باران و تگرگ ایجاد می‌شود. از باران، زمین‌های مرده زنده می‌شوند و در آنها رستنیها می‌رویند و غذای انسانها و حیوانات تأمین می‌گردد. تگرگها اگر به نباتات و حیوانات اصابت کند، صدمه وارد می‌سازد. با توجه به این دست‌آورد علمی ما به قسمتی دیگر از «قَدَر مخصوص و توام آب و باد و برق» پی‌بردیم، همان‌گونه که در قرآن کریم فرموده است: «آیا ندانسته‌ای که خدا[ست که] ابر را به آرامی می‌راند، سپس میان[اجزاء] آن پیوند می‌دهد، آنگاه آن را متراکم می‌سازد، پس دانه‌های باران را می‌بینی که از خلال آن بیرون می‌آید، و [خداست که] از آسمان کوه‌هایی[از ابر یخ زده] که در آنجاست تگرگی فرو می‌ریزد، و هرکه را بخواهد بدان گزند می‌رساند، و آن را از هرکه بخواهد باز می‌دارد». (سور نور، آی 43) پس قَدَر خاک مرده (که روئیدنی در آن نیست) مربوط است به قَدَر آب. وقتی آب، که خود قدر معینی دارد، به زمین مرده (که آنهم قدر خودش را دارد) برسد، زمین مرده زنده می‌شود و نباتات از آن می‌روید. پس در این حالتِ بخصوص «قَدَر» زمین مرتبط شده با «قَدَر» آب. همان طور که فرمود: «وَ اللّه اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فاحیا بِه الاَرضَ بَعدَ مَوتِها…». (سور نحل، آی 65)
در علوم جدید می‌بینیم که از ترکیب مقدار معینی از عنصر بسیط گوگرد با مقدار معینی از عنصر بسیط اکسیژن و ئیدروژن، عنصر مرکبی بوجود می‌آید به نام اسید سولفوریک که سوزان بودن و خورنده بودن آن، «قَدَر» آن است. به عبارت سنتی، این «همان صراطیست که برایش تعیین شده و تا هست به همان وظیفه معین عمل می‌کند و از آن تخطی نمی‌کند».
هر چه دانش بشر جلوتر رفت، به بخش‌ها و زوایای بیشتری از «قَدَر هر شیء» دست یافت تا آنجا که بشر امروزی فهمید در دل همان اتم یا ذره ناقابل ئیدروژن که با ترکیب با اکسیژن آب شرب معمول ما را می‌سازد، دنیایی شگرف و نیرویی عظیم نهاده شده که اگر: دل هر ذره‌ای از آن را بشکافی آفتابیش در نهان بینی.
آنگاه که بشر به چنین «قَدَری» از ئیدروژن آگاهی یافت، دل یک ذره ئیدروژن را شکافت و از آن بمبی ساخت (به نام بمب ئیدروژنی) که چنان قدرتی دارد که شهری بزرگ را با هرچه در آن هست ویران می‌کند. این «قَدَر» ئیدروژن است که خداوند چنان نیروی عظیمی را هنگام خلق آن، جزو یک نظام کلی، در ذات ئیدروژن نهاده است و این همانست که در قرآن فرموده: «وَ خَلق کُل شَیء فَقدَّرهُ تَقدیراً». (سور فرقان، آی 2) یعنی هنگام و همراه خلق هر شیء، مشخصات و خواص معین و طرز کارش را تقدیر کردیم و جزو سرنوشتش قرار دادیم.
خداوند نه تنها هنگام خلق عناصر، «قَدَر» آنها را هم تعیین کرد و فرمان داد که از آن تخطی نکنند، بلکه هنگام خلق کرات آسمان، ماه و خورشید و کهکشانها هم که «شیء» خلق شده توسط باری تعالی هستند، «قَدَر» خاص آنها را هم تعیین و تقدیر فرمود. مثلاً خداوند که ماه و خورشید و سایر سیارات را آفرید راه حرکت آنها را هم در آسمان تعیین کرد: «جَعَلَ… الشَّمسُ وَ القَمَر حسباناً، ذلک تقدیر العزیز العلیم» (سور انعام، آی 96). این مسیر حرکت و تغییر مکان سیارات «قَدَر» آنهاست که چون تغییر نمی‌کند ما می‌توانیم به آن اتکا کنیم و جهت راه خود را در شب از روی آن به‌دست آوریم؛ همچنان که فرمود: «و هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر». (سور انعام، آی 97).

تبلیغات