جاذبه قرآن
آرشیو
چکیده
متن
در فرهنگ و تمدن اسلامی چه فرهیختهگانی به عرصه وجود آمدند که با نبوغ و استعداد بسیار خویش در مسیر تفکر فلسفی قرار گرفتند و برای سازگاری دین و فلسفه تلاش کردند و اندیشه عقلی معرفت دینی را شکوفا کردند. نابغههایی چون: کِندی، فارابی، ابن سینا، ابن رشد، سهروردی، میرداماد، میرفندرسکی و…؛ اما در میان اینان از کسانی که بیش از همه به نصوص دینی بهویژه قرآن کریم اهتمام نشان داد و در کنار بحثهای عقلی و استدلالهای برهانی، به طرح آیات و روایات و شرح آن پرداخت، صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرای شیرازی (م1050 هـ.ق) است.
این فلیسوف نام آور و بزرگ و مؤسس فلسفه عرفانی «حکمت متعالیه» سالهای سال به تحصیل، تدریس و تحقیق علوم فلسفی پرداخت و آثار فراوانی به اهل دانش و دوستداران فلسفه تقدیم کرد که از آن جمله میتوان به: اسفار اربعه، شرح بر هدایه، شرح شفاء، شواهد ربوبیه، مشاعر و دهها رساله فلسفی اشاره کرد. ویژگی اکثر این نوشتهها افزون بر طرح و ابتکار و نوآوری در مباحث فلسفی، مقایسه و تطبیق با آیات قرآنی و روایات نبوی و ولوی است. شیفتهگی ملاصدرا به قرآن آن چنان است که در مقدمه کتاب اسفار میگوید:
«من در مقطعی به این نتیجه رسیدم که از همه آن دانشهایی که اندوخته بودم صرف نظر کنم و همه وقت و تلاش خود را صرف اندیشیدن و تدبر و تأمل در کلمات قرآن مجید نمایم».1
به همین دلیل در پایان مقدمه کتاب توصیه میکند که برای فهم این کتاب باید در آغاز به تزکیه نفس پرداخت و سپس مبانی معرفتی خود را بر اساس معارف الهی استحکام بخشید.
به همین دلیل به نگارش پژوهشهای مستقل قرآنی روی آورد. از جمله آثار قرآنی وی تفسیر قرآن کریم، (هفت مجلد و در سورهای مختلف) رساله محکم و متشابه، رساله حشر، مبدأ و معاد، مفاتیح الغیب و اسرارالایات است. این نوشتهها نمونهای از علاقه و دلباختهگی به قرآن و معارف وحیانی است.
شاهد بر این معنا نوشتهها و گفتههایی است که در گوشه و کنار نوشتههای خود در شیفتگی به قرآن نوشته است. به عنوان نمونه در شرح خویش بر کتاب اصول کافی دربار تفسیر سور حدید میگوید:
از اتفاقات عجیب آن بود که این بنده مسکین در گذشته هرگاه قرآن را تلاوت میکردم، در آیات و رموز آن تأمل و دقت خاصّی به خرج میدادم و آنچه بر قلب من از آیات این سوره و اشارات آن آشکار میشد، بیشتر از سورههای دیگر بود. همین امر افزون بر بعضی از نکات درونی و انگیزههای علمی و نشانههای ناپیدا مرا واداشت که شروع به تفسیر قرآن مجید کنم. سپس شروع به کار کردم و اولین سورهای را که شروع کردم همین سوره بود آن هم به خاطر شیفتهگی زیاد و اشتیاق فراوانم به بیان الهاماتی که از نزد پروردگار خویش به من رسیده بود.
ملاصدرا در جای دیگری اشتیاق خویش را به تفسیر قرآن با زبا نی رساتر و شیرینتر این چنین بیان میکند:
من در برههای از زمان علاقمند شدم که تفسیر قرآن را به رشته تحریر در آورم… از اینرو با خود سخن میگفتم و در درستی نظرم تردید داشتم، لذا قدمی پیش میگذاشتم و قدمی برمیگشتم و هیچکدام از دو طرف اقدام و یا سکوت در نزدم برتری نداشت، زیرا تفسیر قرآن کاری بس بزرگ بود و این کار از شخصی همچون من با کمی سرمایه و قلبی آکنده که تند بادهای روزگار آن را مشّوش کرده، برنمیآمد… تا اینکه همواره از خدا طلب خیر کردم و او انگیزه حقیقی را در من با آتش ملکوتی خویش روشن کرد.2
1. الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج ١/١١.
2. تفسیر القرآن الکریم، ج ١/٨١١، ١٢١، از محقق و مصحح تفسیر.
این فلیسوف نام آور و بزرگ و مؤسس فلسفه عرفانی «حکمت متعالیه» سالهای سال به تحصیل، تدریس و تحقیق علوم فلسفی پرداخت و آثار فراوانی به اهل دانش و دوستداران فلسفه تقدیم کرد که از آن جمله میتوان به: اسفار اربعه، شرح بر هدایه، شرح شفاء، شواهد ربوبیه، مشاعر و دهها رساله فلسفی اشاره کرد. ویژگی اکثر این نوشتهها افزون بر طرح و ابتکار و نوآوری در مباحث فلسفی، مقایسه و تطبیق با آیات قرآنی و روایات نبوی و ولوی است. شیفتهگی ملاصدرا به قرآن آن چنان است که در مقدمه کتاب اسفار میگوید:
«من در مقطعی به این نتیجه رسیدم که از همه آن دانشهایی که اندوخته بودم صرف نظر کنم و همه وقت و تلاش خود را صرف اندیشیدن و تدبر و تأمل در کلمات قرآن مجید نمایم».1
به همین دلیل در پایان مقدمه کتاب توصیه میکند که برای فهم این کتاب باید در آغاز به تزکیه نفس پرداخت و سپس مبانی معرفتی خود را بر اساس معارف الهی استحکام بخشید.
به همین دلیل به نگارش پژوهشهای مستقل قرآنی روی آورد. از جمله آثار قرآنی وی تفسیر قرآن کریم، (هفت مجلد و در سورهای مختلف) رساله محکم و متشابه، رساله حشر، مبدأ و معاد، مفاتیح الغیب و اسرارالایات است. این نوشتهها نمونهای از علاقه و دلباختهگی به قرآن و معارف وحیانی است.
شاهد بر این معنا نوشتهها و گفتههایی است که در گوشه و کنار نوشتههای خود در شیفتگی به قرآن نوشته است. به عنوان نمونه در شرح خویش بر کتاب اصول کافی دربار تفسیر سور حدید میگوید:
از اتفاقات عجیب آن بود که این بنده مسکین در گذشته هرگاه قرآن را تلاوت میکردم، در آیات و رموز آن تأمل و دقت خاصّی به خرج میدادم و آنچه بر قلب من از آیات این سوره و اشارات آن آشکار میشد، بیشتر از سورههای دیگر بود. همین امر افزون بر بعضی از نکات درونی و انگیزههای علمی و نشانههای ناپیدا مرا واداشت که شروع به تفسیر قرآن مجید کنم. سپس شروع به کار کردم و اولین سورهای را که شروع کردم همین سوره بود آن هم به خاطر شیفتهگی زیاد و اشتیاق فراوانم به بیان الهاماتی که از نزد پروردگار خویش به من رسیده بود.
ملاصدرا در جای دیگری اشتیاق خویش را به تفسیر قرآن با زبا نی رساتر و شیرینتر این چنین بیان میکند:
من در برههای از زمان علاقمند شدم که تفسیر قرآن را به رشته تحریر در آورم… از اینرو با خود سخن میگفتم و در درستی نظرم تردید داشتم، لذا قدمی پیش میگذاشتم و قدمی برمیگشتم و هیچکدام از دو طرف اقدام و یا سکوت در نزدم برتری نداشت، زیرا تفسیر قرآن کاری بس بزرگ بود و این کار از شخصی همچون من با کمی سرمایه و قلبی آکنده که تند بادهای روزگار آن را مشّوش کرده، برنمیآمد… تا اینکه همواره از خدا طلب خیر کردم و او انگیزه حقیقی را در من با آتش ملکوتی خویش روشن کرد.2
1. الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج ١/١١.
2. تفسیر القرآن الکریم، ج ١/٨١١، ١٢١، از محقق و مصحح تفسیر.