شناخت طبیعت
آرشیو
چکیده
متن
کلمه «قَدَر» در قرآن کریم به معانی مختلف بکار رفته است؛ امّا آنچه در این نوشتار منظور ماست معنای «مشیت باریتعالی» است، نه معانی دیگر. یک معنای علمی که برای همگان ـخصوصاً جوانان عزیزـ کاملاً قابل فهم باشد. با آوردن یکی از آیات شریفه و بیان مفسّر بزرگ قرآن، مرحوم علامه طباطبائی«ره» در ذیل آن به توضیح مقصود خویش میپردازیم:
علامه طباطبائی در تفسیر آیه مبارکه: «اِنّا کُلَّ شَیءً خَلَقناهُ بِقَدَرً». (سوره قمر، آیه 49) ـکه با توجه به حوصله خوانندگان، ما آن را به اختصار بیان میکنیمـ مینویسد:
معنای آیه این است که: ما هر چیز را با مصاحبت «قَدَر» خلق کردیم و «قَدَر» هر چیز عبارت است از مقدار و حد هندسه آن؛ (یعنی طول و عرض و بقا و فنای آن چیز) که از آن تجاوز نمیکند. پس هر موجودی که در این عالم فرض کنیم و در نظر بگیریم، به وسیله قالبهایی از داخل و خارج، قالب گیری و اندازهگیری شده است، عرض، طول، شکل، قیافه و سایر احوال و افعالش مطابق و مناسب آن علل و شرایط قالبهای خارجی میباشد».
پس «قَدَر» در تفسیر سنّتی به «هندسه اشیا» گفته میشود؛ امّا از دیدگاه علوم جدید، تفسیر «قَدَر» مانند معنای سنتی آن است، منتها با بیانی دیگر. در علوم جدید «قَدَر» عبارت است از: «شناخت قوانین طبیعت» یا به عبارت دیگر: «شناخت مشخّصات طبیعی اشیا» (یعنی شناخت فیزیکی، شیمیایی، بیولوژی، مکانیکی، اتمی، ژنتیکی و…) این معنا درباره تمام اشیای خلق شده در جهان هستی صادق است.
تمام قوانین علمی که در فیزیک، شیمی، بیولوژی و… که امروزه در دانشگاههای بزرگ دنیا تدریس میشود، چیزی نیست جز شناخت «قوانین» مربوط به نظام عالم که خداوند هنگام آفرینش هر چیز، آن نظام را در آن جاری ساخته است. این «قوانین نظام عالم» از دیدگاه علوم جدید، همان «قَدَر» مذکور در قرآن کریم است و علم چیزی جز شناخت قدر و شناخت خالق جهان نمیباشد و هیچ چیز در جهان هستی، بهتر از «قَدَر» ما را به خداوند تعالی آگاه نمیکند. از این رو، از قرن 16 میلادی که علوم جدید پایه گذاری شد و دانشمندان ملاحظه کردند که تمام وقایع جهان طبق قوانین معینی در جریان است، معتقدان به «خالق قادر» ـخصوصاً در دو دهه اخیرـ رو به تزاید گذارد و در اکثر کتب علمی ـخصوصاً فیزیک و بیولوژیـ بحث «خداوند یکتا و خالقِ قادرِ مطلق» مطرح شد. عدّهای از دانشمندان مشهور که به معنای «قَدَر» موجودات بیشتر پی بردهاند، از قدرت باری تعالی حیران شده و بهحقّ میگویند: خداوندی هست؛ ولی علم هنوز به شناخت کامل او دست نیافته است. «لا یحیطُونَ بِهِ عِلماً». (سوره طه، آیه 11)
علوم جدید میگویند: تمام جهان مادّی و آنچه در آن هست ـاعم از جماد و نبات و حیوان و انسان تا کرات و کهکشانهاـ همگی از 105 عنصر بسیط (و چند عنصر فرعی) و یا از ترکیبی از این عناصر بسیط ساخته شدهاند. هر عنصری در جهان دارای مشخصات و خواصّ شیمیایی و فیزیکی و… مخصوص به خود است که به عبارت قرآنی، همان «قَدَر» آن عنصر است و هر عنصری همیشه از «قَدَر» خود پیروی میکند.
مثلاً وقتی خداوند عنصر اکسیژن را که به صورت گاز است، خلق کرد، اول قدر آن را تعیین نمود؛ یعنی به عبارت سنّتی «جهازی» یا به عبارت علمی «فرمولی» برایش قرار داد و مقرّر داشت که در دل هر ذرّهای از آن؛ (یعنی در داخل هر اتم از آن) چند پروتون و چند نوترون باشد و دور آنها چند الکترون بچرخد و مشخّص کرد که خواصّ فیزیکی و شیمیایی آن چگونه باشد. یا به عبارت سنتی: به وسیله همان جهاز او را به سوی آنچه تقدیر کرده، هدایت فرمود؛ پس هر موجودی به سوی آنچه برایش مقدّر شده و با هدایتی ربّانی و تکوینی در حرکت است. همچنین وقتی که خداوند عنصر آهن را که به صورت فلز جامد است، خلق کرد، سختی و مقاومت زیاد را در دل آن نهاد و وقتی عنصر جیوه را خلق کرد، آن را چنان نرم قرار داد که حالت مایع داشته باشد و هنگامی که عنصر نقره را خلق کرد، «قَدَر» آن را چنین قرار داد که اگر آن را صیقل دهیم، چنان آیینهای میشود که خود را در آن خواهیم دید و این «قَدَر» فلز نقره است که خداوند در ذات نقره جای داده است.
تمام این خواصّ و مشخّصات فیزیکی و شیمیایی، همان «قَدَر عناصر بسیط» است و این همان است که به قول علاّمه طباطبائی: «قدر هر موجود برای خدای تعالی در آن زمانی که آن را خلق میکند و وجودش ظاهر میگردد، معلوم است؛ پس هر موجودی قبل از وجودش، معلوم القدر و معین القدر است …».
خداوند هنگام خلق «عناصر بسیط» و همگام با تعین «قَدَر» آنها، طرز ترکیب عناصر بسیط با یکدیگر و خلق «عناصر مرکب» را هم در دل آنها مشخّص و معین کرد؛ مثلاً اکسیژن به صورت گاز باشد و اگر یک واحد از آن با دو واحد از عنصر هیدروژن در شرایط خاصّی ترکیب شود، «آب» درست میشود که عنصری است مرکب و مایع.
علامه طباطبائی در تفسیر آیه مبارکه: «اِنّا کُلَّ شَیءً خَلَقناهُ بِقَدَرً». (سوره قمر، آیه 49) ـکه با توجه به حوصله خوانندگان، ما آن را به اختصار بیان میکنیمـ مینویسد:
معنای آیه این است که: ما هر چیز را با مصاحبت «قَدَر» خلق کردیم و «قَدَر» هر چیز عبارت است از مقدار و حد هندسه آن؛ (یعنی طول و عرض و بقا و فنای آن چیز) که از آن تجاوز نمیکند. پس هر موجودی که در این عالم فرض کنیم و در نظر بگیریم، به وسیله قالبهایی از داخل و خارج، قالب گیری و اندازهگیری شده است، عرض، طول، شکل، قیافه و سایر احوال و افعالش مطابق و مناسب آن علل و شرایط قالبهای خارجی میباشد».
پس «قَدَر» در تفسیر سنّتی به «هندسه اشیا» گفته میشود؛ امّا از دیدگاه علوم جدید، تفسیر «قَدَر» مانند معنای سنتی آن است، منتها با بیانی دیگر. در علوم جدید «قَدَر» عبارت است از: «شناخت قوانین طبیعت» یا به عبارت دیگر: «شناخت مشخّصات طبیعی اشیا» (یعنی شناخت فیزیکی، شیمیایی، بیولوژی، مکانیکی، اتمی، ژنتیکی و…) این معنا درباره تمام اشیای خلق شده در جهان هستی صادق است.
تمام قوانین علمی که در فیزیک، شیمی، بیولوژی و… که امروزه در دانشگاههای بزرگ دنیا تدریس میشود، چیزی نیست جز شناخت «قوانین» مربوط به نظام عالم که خداوند هنگام آفرینش هر چیز، آن نظام را در آن جاری ساخته است. این «قوانین نظام عالم» از دیدگاه علوم جدید، همان «قَدَر» مذکور در قرآن کریم است و علم چیزی جز شناخت قدر و شناخت خالق جهان نمیباشد و هیچ چیز در جهان هستی، بهتر از «قَدَر» ما را به خداوند تعالی آگاه نمیکند. از این رو، از قرن 16 میلادی که علوم جدید پایه گذاری شد و دانشمندان ملاحظه کردند که تمام وقایع جهان طبق قوانین معینی در جریان است، معتقدان به «خالق قادر» ـخصوصاً در دو دهه اخیرـ رو به تزاید گذارد و در اکثر کتب علمی ـخصوصاً فیزیک و بیولوژیـ بحث «خداوند یکتا و خالقِ قادرِ مطلق» مطرح شد. عدّهای از دانشمندان مشهور که به معنای «قَدَر» موجودات بیشتر پی بردهاند، از قدرت باری تعالی حیران شده و بهحقّ میگویند: خداوندی هست؛ ولی علم هنوز به شناخت کامل او دست نیافته است. «لا یحیطُونَ بِهِ عِلماً». (سوره طه، آیه 11)
علوم جدید میگویند: تمام جهان مادّی و آنچه در آن هست ـاعم از جماد و نبات و حیوان و انسان تا کرات و کهکشانهاـ همگی از 105 عنصر بسیط (و چند عنصر فرعی) و یا از ترکیبی از این عناصر بسیط ساخته شدهاند. هر عنصری در جهان دارای مشخصات و خواصّ شیمیایی و فیزیکی و… مخصوص به خود است که به عبارت قرآنی، همان «قَدَر» آن عنصر است و هر عنصری همیشه از «قَدَر» خود پیروی میکند.
مثلاً وقتی خداوند عنصر اکسیژن را که به صورت گاز است، خلق کرد، اول قدر آن را تعیین نمود؛ یعنی به عبارت سنّتی «جهازی» یا به عبارت علمی «فرمولی» برایش قرار داد و مقرّر داشت که در دل هر ذرّهای از آن؛ (یعنی در داخل هر اتم از آن) چند پروتون و چند نوترون باشد و دور آنها چند الکترون بچرخد و مشخّص کرد که خواصّ فیزیکی و شیمیایی آن چگونه باشد. یا به عبارت سنتی: به وسیله همان جهاز او را به سوی آنچه تقدیر کرده، هدایت فرمود؛ پس هر موجودی به سوی آنچه برایش مقدّر شده و با هدایتی ربّانی و تکوینی در حرکت است. همچنین وقتی که خداوند عنصر آهن را که به صورت فلز جامد است، خلق کرد، سختی و مقاومت زیاد را در دل آن نهاد و وقتی عنصر جیوه را خلق کرد، آن را چنان نرم قرار داد که حالت مایع داشته باشد و هنگامی که عنصر نقره را خلق کرد، «قَدَر» آن را چنین قرار داد که اگر آن را صیقل دهیم، چنان آیینهای میشود که خود را در آن خواهیم دید و این «قَدَر» فلز نقره است که خداوند در ذات نقره جای داده است.
تمام این خواصّ و مشخّصات فیزیکی و شیمیایی، همان «قَدَر عناصر بسیط» است و این همان است که به قول علاّمه طباطبائی: «قدر هر موجود برای خدای تعالی در آن زمانی که آن را خلق میکند و وجودش ظاهر میگردد، معلوم است؛ پس هر موجودی قبل از وجودش، معلوم القدر و معین القدر است …».
خداوند هنگام خلق «عناصر بسیط» و همگام با تعین «قَدَر» آنها، طرز ترکیب عناصر بسیط با یکدیگر و خلق «عناصر مرکب» را هم در دل آنها مشخّص و معین کرد؛ مثلاً اکسیژن به صورت گاز باشد و اگر یک واحد از آن با دو واحد از عنصر هیدروژن در شرایط خاصّی ترکیب شود، «آب» درست میشود که عنصری است مرکب و مایع.