استناد به آیات:تجلی قرآن در سیره معصومین
آرشیو
چکیده
متن
یک شاخه گل
امام حسن مجتبی(ع) کنیزی داشت. روزی آن کنیز شاخه گلی به آن حضرت هدیه کرد. ایشان در مقابل آن هدیه کنیز را آزاد کرد و به او فرمود: تو را در جهت رضای خداوند آزاد کردم.
شخصی در حضور آن حضرت بود و از کار آن حضرت تعجب کرد. چون به نظر او هدیه آن کنیز کاری کوچک و کم اهمیت بود، اما آزاد کردن یک کنیز به جهت هدیه ناچیز، کاری بسیار عظیم بود. بنابراین آن از علت گذشت امام سؤال کرد.
امام حسن(ع) فرمود:
پروردگار عالم ما را تعلیم داد و فرمود: «وقتی مورد تحیتی قرار گرفتید، پس جواب آن تحیت را به صورت بهتر و زیباتری بدهید» و تحیت احسن در مقابل کار آن کنیز، آزاد کردن او بود1.
آن حضرت وقتی مورد سؤال واقع شد آیه زیر را تلاوت فرمود:
«وَ إِذا حُییتُم بِتَحیةً فَحَیوا بِأحسَنَ مِنها أَو رُدُّوها إنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شیءً حَسیباً؛ وقتی مورد تحیتی قرار گرفتید پس جواب آن تحیت را به صورت بهتر و زیباتری بدهید یا اینکه [حداقل] همان تحیت را جواب دهید، خداوند بر هر چیزی حسابرس است».
(سوره نساء، آیه 86)
در کلام و رفتار امام حسن(ع) چند نکته ظریف وجود دارد:
1ـ آن حضرت، اظهار کرد که انسانها مورد آموزش خداوند قرار دارند و آیات قرآن جهت یاد دادن روش زندگی به آنها نازل شده است.
2ـ آن حضرت، رفتار زیبا و شکوهمند و کریمانه خود را به آموزش خداوند و وظیفه انسان در مقابل آیه قرآن نسبت داد.
3ـ آن حضرت، به کلام پروردگار نهایت توجه را معطوف کرد و فرمان پروردگار را که در آیه قرآن ذکر شده، به بهترین صورت انجام داد.
4ـ آن حضرت، معنای کلمه «تحیت» و مراد از آن را به دعا و ثنا و سلام که انسانها به هنگام روبرو شدن با یکدیگر بر زبان میآورند، منحصر ندانست و جهت رفتاری هم بر آن قائل شد.
روش اهلبیت عصمت و طهارت این بود که وقتی قرآن را تلاوت میکردند، در آیات آن به تدبر میپرداختند و اگر در آیهای ذکری از بهشت بود، از خداوند عالم میخواستند که بهشت را روزی آنها قرار دهد و اگر درآیهای ذکری از جهنم و عذاب آن بود، به خداوند عالم پناه میبردند.
امیرالمؤمنین(ع) در توصیف متّقیان حقیقی در این زمینه میفرماید:
«در آن هنگام که آیهای را تلاوت میکنند که در آن [آیه] تشویقی وجود دارد، به آن آیه امیدوارانه تکیه میکنند و نفوسشان از روی اشتیاق برای اطلاع بر آن سر میکشد و گمان و تصور میکنند که بهشت در پیش رویشان است. و هنگامی که آیه خوفناک و وعید دهنده را تلاوت میکنند گویا قلب خود را به آن میسپارند و تصور میکنند که خروش جهنم و صدای برافروخته شدن آن در اعماق گوشهایشان نفوذ کرده است».2
نکته دیگری که در زندگی اهل بیت(ع) قابل ذکر است، اینکه: آن بزرگواران برای از بینبردن بردگی، فعالیتهای زیادی انجام میدادند، بطوری که در سیره شریف امیر المؤمنین(ع) نقل شده، آن حضرت در طول عمر مبارک خود، مجموعاً یک هزار برده را خریداری و آزاد کردند.
روش آن بزرگواران درآزاد کردن برده و از بین بردن بردگی، غالباً به این صورت بود که آنان بردگانی را میخریدند و مدتی در خانه خود آنها را آموزش میدادند و مهربانیهای زیادی نسبت به آنها به کار میبردند و آنها را با اخلاق حسنه اسلامی آشنا میکردند و افکار و عقاید آنها را با آموزشهای عملی و صحبت اصلاح مینمودند. بردهها مدتی که در خانه آنها زندگی میکردند، تحت تأثیر شدید اخلاق و رفتار کریمانه آنها قرار میگرفتند و به دین توحیدی گرایش پیدا میکردند و در این صورت آنها را ابتدا از بردگی فکری، آزاد میکردند و بعد به عالم وسیع و نورانی توحید راه مییافتند.
سر انجام اهل بیت(ع) آنها را در فرصتهای گوناگون آزاد مینمودند. بعضی از آنها از زندگی در خانه آن بزرگواران چنان تحولی ایجاد میشد که بعد از آزاد شدن هم تمایل به زندگی در کنار آنها را از خود نشان میدادند.
1ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص18.
2ـ نهج البلاغه خطبه، 193 مشهور به خطبه همام.
امام حسن مجتبی(ع) کنیزی داشت. روزی آن کنیز شاخه گلی به آن حضرت هدیه کرد. ایشان در مقابل آن هدیه کنیز را آزاد کرد و به او فرمود: تو را در جهت رضای خداوند آزاد کردم.
شخصی در حضور آن حضرت بود و از کار آن حضرت تعجب کرد. چون به نظر او هدیه آن کنیز کاری کوچک و کم اهمیت بود، اما آزاد کردن یک کنیز به جهت هدیه ناچیز، کاری بسیار عظیم بود. بنابراین آن از علت گذشت امام سؤال کرد.
امام حسن(ع) فرمود:
پروردگار عالم ما را تعلیم داد و فرمود: «وقتی مورد تحیتی قرار گرفتید، پس جواب آن تحیت را به صورت بهتر و زیباتری بدهید» و تحیت احسن در مقابل کار آن کنیز، آزاد کردن او بود1.
آن حضرت وقتی مورد سؤال واقع شد آیه زیر را تلاوت فرمود:
«وَ إِذا حُییتُم بِتَحیةً فَحَیوا بِأحسَنَ مِنها أَو رُدُّوها إنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شیءً حَسیباً؛ وقتی مورد تحیتی قرار گرفتید پس جواب آن تحیت را به صورت بهتر و زیباتری بدهید یا اینکه [حداقل] همان تحیت را جواب دهید، خداوند بر هر چیزی حسابرس است».
(سوره نساء، آیه 86)
در کلام و رفتار امام حسن(ع) چند نکته ظریف وجود دارد:
1ـ آن حضرت، اظهار کرد که انسانها مورد آموزش خداوند قرار دارند و آیات قرآن جهت یاد دادن روش زندگی به آنها نازل شده است.
2ـ آن حضرت، رفتار زیبا و شکوهمند و کریمانه خود را به آموزش خداوند و وظیفه انسان در مقابل آیه قرآن نسبت داد.
3ـ آن حضرت، به کلام پروردگار نهایت توجه را معطوف کرد و فرمان پروردگار را که در آیه قرآن ذکر شده، به بهترین صورت انجام داد.
4ـ آن حضرت، معنای کلمه «تحیت» و مراد از آن را به دعا و ثنا و سلام که انسانها به هنگام روبرو شدن با یکدیگر بر زبان میآورند، منحصر ندانست و جهت رفتاری هم بر آن قائل شد.
روش اهلبیت عصمت و طهارت این بود که وقتی قرآن را تلاوت میکردند، در آیات آن به تدبر میپرداختند و اگر در آیهای ذکری از بهشت بود، از خداوند عالم میخواستند که بهشت را روزی آنها قرار دهد و اگر درآیهای ذکری از جهنم و عذاب آن بود، به خداوند عالم پناه میبردند.
امیرالمؤمنین(ع) در توصیف متّقیان حقیقی در این زمینه میفرماید:
«در آن هنگام که آیهای را تلاوت میکنند که در آن [آیه] تشویقی وجود دارد، به آن آیه امیدوارانه تکیه میکنند و نفوسشان از روی اشتیاق برای اطلاع بر آن سر میکشد و گمان و تصور میکنند که بهشت در پیش رویشان است. و هنگامی که آیه خوفناک و وعید دهنده را تلاوت میکنند گویا قلب خود را به آن میسپارند و تصور میکنند که خروش جهنم و صدای برافروخته شدن آن در اعماق گوشهایشان نفوذ کرده است».2
نکته دیگری که در زندگی اهل بیت(ع) قابل ذکر است، اینکه: آن بزرگواران برای از بینبردن بردگی، فعالیتهای زیادی انجام میدادند، بطوری که در سیره شریف امیر المؤمنین(ع) نقل شده، آن حضرت در طول عمر مبارک خود، مجموعاً یک هزار برده را خریداری و آزاد کردند.
روش آن بزرگواران درآزاد کردن برده و از بین بردن بردگی، غالباً به این صورت بود که آنان بردگانی را میخریدند و مدتی در خانه خود آنها را آموزش میدادند و مهربانیهای زیادی نسبت به آنها به کار میبردند و آنها را با اخلاق حسنه اسلامی آشنا میکردند و افکار و عقاید آنها را با آموزشهای عملی و صحبت اصلاح مینمودند. بردهها مدتی که در خانه آنها زندگی میکردند، تحت تأثیر شدید اخلاق و رفتار کریمانه آنها قرار میگرفتند و به دین توحیدی گرایش پیدا میکردند و در این صورت آنها را ابتدا از بردگی فکری، آزاد میکردند و بعد به عالم وسیع و نورانی توحید راه مییافتند.
سر انجام اهل بیت(ع) آنها را در فرصتهای گوناگون آزاد مینمودند. بعضی از آنها از زندگی در خانه آن بزرگواران چنان تحولی ایجاد میشد که بعد از آزاد شدن هم تمایل به زندگی در کنار آنها را از خود نشان میدادند.
1ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص18.
2ـ نهج البلاغه خطبه، 193 مشهور به خطبه همام.