شور چشمی
آرشیو
چکیده
متن
شور چشمی یا چشم زخم یکی از واقعیات تلخ زندگی است که روزمرّه و مداوم اتفاق میافتد.
اما بسیاری از افراد، شور چشمی را امری واهی و خرافی پنداشته و از توجّه به آن و راههای پیشگیری آن غافل ماندهاند. به نظر میرسد که شور چشمی یک پدیده روحی و نفسانی است که در افراد شور چشم وجود دارد و هر گاه امری در نظرشان جالب یا عجیب جلوه کند، آن نیروی نفسانی، اثری تخریب کننده از خود به جا میگذارد و به گفته خود این افراد، هر گاه چیزی در نظرشان زیبا و حیرتانگیز جلوه کند، گویا موجی از چشمشان، ساطع میشود و برای آن چیز یا صاحب آن بلایی فراهم میآورد.
هر چند مسأله شور چشمی از دیدگاه روانشناسی قابل بررسی و اثبات میباشد، امّا در این مجال، قصد آن داریم که از افق وحی به بررسی این موضوع بپردازیم.
در قرآن، دو آیه وجود دارد که هر یک به نحوی، بیانگر مسأله شور چشمی میباشد:
«وَ ان یکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لِیزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمعُوا الذّکر وَ یقُولُونَ إنَّه لَمَجنُون؛ نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را میشنوند با چشم زخم خود، تو را از بین ببرند و میگویند: او دیوانه است». (سوره قلم، آیه 51)
علامه طباطبائی رحمة اللّه علیه در ذیل آیه فوق میگوید: مُراد از «لیزلقونک بابصارهم» به طوری که همه مفسّران گفتهاند چشم زدن است، که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم؛ بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی هم بر طبق آن وارد شده است.1
شأن نزول آیه
کوته نظران قریش، جمعی را که به حسد و بدچشمی، شهرت داشتند، اختیار کردند و با وعدههای بسیار راضی کردند تا پرتو جمال سید دو عالم را از آسیب بد چشمی آفتی رسانند و از ساحت عالم، محو گردانند. بد چشمی این جماعت به گونهای بود که اگر یکی از ایشان، اراده گوشت میکرد، به کنیز خود میگفت:
«ما أَحسَنَ وَ ما رأَیتُ مِثلها؛ چه نیکو و زیباست و مانندش را تاکنون ندیدهام»! فوراً آن حیوان میافتاد و صاحبش از روی ناچاری حیوان را میکشت و به وی نصیبی میسید، اگر ایشان اراده کشتن کسی را داشتند، سه روز چیزی نمیخوردند و بعد از آن بر او نظر میانداختند و بر اثر چشم زخم در جا میافتاد میمُرد. در میان بدچشمان، مردی بود که بر هر که چشم میافکند، از پا در میآمد. از این رو، او پا از خیمه بیرون نمیگذاشت. عاقبت، این جمع با اصرار قریش به درب مسجد پیامبر آمدند، در حالی که آن حضرت در مسجد نشسته بود و قرآن میخواند. این جماعت بیرون مسجد ایستاده و در حالی که به پیامبر مینگریستند، میگفتند:«چه با فصاحت و بلاغت، سخن میراند و چه زیبا صورت و خوش سیرت است، هرگز مانند او را در فصاحت و زیبایی کلام و چهره ندیدهایم».
بعضی دیگر از اینان میگفتند: «این مرد یا دیوانه است یا تحت تعلیم جنّیان است که چنین سخنان و اعمال فوق العادهای از او مشاهده میشود».
در این حال جبرئیل(ع) آمد و عرضه داشت: «یا رسول اللّه! این آیه را [و ان یکاد…] تلاوت فرما تا از چشم زخم، ایمن باشی». آن حضرت، این آیه را خواند و از مسجد بیرون آمد و چون چشم حضرت، بر آنان افتاد، جملگی کور شدند. کنایه از این که شور چشمی آنان اثر نکرد و حضرت به سلامت از پیش رویشان بگذشت.2
بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند، در بعضی از چشمها نیروی مغناطیسی خاصّی نهفته شده که کارآیی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد، خواب مغناطیسی نیز از همین نیرو است.
در دنیایی که «اشعه لیزر» میتواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست، پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد، چیز عجیبی نخواهد بود. بسیاری نقل میکنند که با چشم خود افرادی را دیدهاند که دارای این نیروی مرموز بودهاند و افراد یا حیوانات یا اشیائی را از طریق چشم زدن از کار انداختهاند. لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت، بلکه باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.3
حضرت علی(ع) فرمودند: «اَلعَینُ حَقّ وَ الرَقّی حَقّ؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق».4
هیچ مانعی ندارد که دعا و توسل به فرمان خداوند جلوی تأثیر نیروی مرموز مغناطیسی چشمها را بگیرد، همانگونه که دعا در بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر میگذارد و آنها را به امر خدا خنثی میکند.5
دومین آیهای که میتوان از آن چشم زخم را فهمید آیه 67 سوره یوسف است آنگاه که برادران یوسف، پس از جلب موافقت پدر، برادر کوچک را با خود همراه کردند و برای دومین بار، آماده حرکت به سوی مصر شدند، در اینجا، پدر نصیحت و سفارشی به آنها کرد و گفت: «فرزندانم شما از یک دروازه وارد نشوید بلکه از دروازههای مختلف وارد شهر شوید» و اضافه کرد: «من با این دستور نمیتوانم حادثهای را که از سوی خدا حتمی است از شما دفع کنم» ولی یک سلسله حوادث و پیش آمدهای ناگوار است که قابل اجتناب میباشد و حکم حتمی الهی درباره آنها صادر نشده، هدف من آن است که این حوادث از شما بر طرف گردد و این امکان پذیر است. در پایان گفت: «حکم و فرمان، مخصوص خداست. بر خدا توکل کردم و همه متوکلان باید بر او توکل کنند». از خدا استمداد بجویند و کار خود را به او واگذارند.
بدون شک، پایتخت مصر، درآن زمان مانند هر شهر دیگری، دیوار و برج و دروازههای متعددی داشته است. اما، چرا یعقوب سفارش کرد، فرزندانش از یک دروازه وارد نشوند، بلکه تقسیم به گروههایی شوند و هر گروهی از یک دروازه وارد شود؟ دلیل آن در آیه فوق ذکر نشده است. گروهی از مفسّران گفتهاند: علّت این دستور آن بوده که برادران یوسف هم از جمال زیبایی برخوردار بودند و هم قامتهای رشیدی داشتند و پدر نگران بود جمعیت یازده نفری که قیافههای آنها نشان از آن میداد از کشور دیگری به مصر آمدهاند، توجه مردم را به خود جلب کند و مورد چشم زخم مردم قرار گیرند.6
اما در گستره روایات، با احادیث زیادی روبرو میشویم که بعضی اثباتگر چشم زخم و بعضی بیانگر راههای پیشگیری از آنند که به اجمال بدان اشارتی میکنیم:
شور چشمی در روایات
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: چشم زخم واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار میدهد.7
از رسول گرامی اسلام روایت شده که، روزی آن حضرت از قبرستان بقیع میگذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتراهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیدهاند.8
درمان شور چشمی
از امام صادق(ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود، هر آیینه میبینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مردهاند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد.9
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجّب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.10
از رسول خدا(ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیباست بنگرد و تعجّب نماید، بگوید: «آمنتُ باللّه و صلّی اللّه علی محمّد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میگردد.11
موارد دیگری که در روایات به آنها اشاره شده است، عبارتنداز:
قرائت معوذتین (سوره ناس و سوره فلق) به هنگام ترس از چشم خوردن12
نوشتن سوره حمد و اخلاص و ناس و فلق و آیة الکرسی در رقعهای و به همراه داشتن آن.13
قرائت سه مرتبه ذکر: «ما شاء اللّه لاحول و لا قوة الاّ باللّه العلی العظیم» به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن.14
1 . تفسیر المیزان، ج 19، ص 648.
2. تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 390/تفسیر اثنی عشر، ج 13، ص 283.
3. تفسیر نمونه، ج 24، ص 427.
4. نهج البلاغة، کلمات قصار، جمله 400.
5. تفسیر نمونه، ج 24، ص 428.
6. تفسیر نمونه، ج 6، ص 30 و 29.
7. بحار الأنوار، ج 63.
8. تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 391.
9. بحار الأنوار، ج 60، ص 25.
10. بحار الأنوار، ج 60 ص 26.
11. بحار الانوار، ج 60ص 18.
12. بحار الأنوار، ج 92.
13. بحار الانوار، ج 60، ص 25.
14. بحار الانوار، ج 60، ص 26.
اما بسیاری از افراد، شور چشمی را امری واهی و خرافی پنداشته و از توجّه به آن و راههای پیشگیری آن غافل ماندهاند. به نظر میرسد که شور چشمی یک پدیده روحی و نفسانی است که در افراد شور چشم وجود دارد و هر گاه امری در نظرشان جالب یا عجیب جلوه کند، آن نیروی نفسانی، اثری تخریب کننده از خود به جا میگذارد و به گفته خود این افراد، هر گاه چیزی در نظرشان زیبا و حیرتانگیز جلوه کند، گویا موجی از چشمشان، ساطع میشود و برای آن چیز یا صاحب آن بلایی فراهم میآورد.
هر چند مسأله شور چشمی از دیدگاه روانشناسی قابل بررسی و اثبات میباشد، امّا در این مجال، قصد آن داریم که از افق وحی به بررسی این موضوع بپردازیم.
در قرآن، دو آیه وجود دارد که هر یک به نحوی، بیانگر مسأله شور چشمی میباشد:
«وَ ان یکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لِیزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمعُوا الذّکر وَ یقُولُونَ إنَّه لَمَجنُون؛ نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را میشنوند با چشم زخم خود، تو را از بین ببرند و میگویند: او دیوانه است». (سوره قلم، آیه 51)
علامه طباطبائی رحمة اللّه علیه در ذیل آیه فوق میگوید: مُراد از «لیزلقونک بابصارهم» به طوری که همه مفسّران گفتهاند چشم زدن است، که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم؛ بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی هم بر طبق آن وارد شده است.1
شأن نزول آیه
کوته نظران قریش، جمعی را که به حسد و بدچشمی، شهرت داشتند، اختیار کردند و با وعدههای بسیار راضی کردند تا پرتو جمال سید دو عالم را از آسیب بد چشمی آفتی رسانند و از ساحت عالم، محو گردانند. بد چشمی این جماعت به گونهای بود که اگر یکی از ایشان، اراده گوشت میکرد، به کنیز خود میگفت:
«ما أَحسَنَ وَ ما رأَیتُ مِثلها؛ چه نیکو و زیباست و مانندش را تاکنون ندیدهام»! فوراً آن حیوان میافتاد و صاحبش از روی ناچاری حیوان را میکشت و به وی نصیبی میسید، اگر ایشان اراده کشتن کسی را داشتند، سه روز چیزی نمیخوردند و بعد از آن بر او نظر میانداختند و بر اثر چشم زخم در جا میافتاد میمُرد. در میان بدچشمان، مردی بود که بر هر که چشم میافکند، از پا در میآمد. از این رو، او پا از خیمه بیرون نمیگذاشت. عاقبت، این جمع با اصرار قریش به درب مسجد پیامبر آمدند، در حالی که آن حضرت در مسجد نشسته بود و قرآن میخواند. این جماعت بیرون مسجد ایستاده و در حالی که به پیامبر مینگریستند، میگفتند:«چه با فصاحت و بلاغت، سخن میراند و چه زیبا صورت و خوش سیرت است، هرگز مانند او را در فصاحت و زیبایی کلام و چهره ندیدهایم».
بعضی دیگر از اینان میگفتند: «این مرد یا دیوانه است یا تحت تعلیم جنّیان است که چنین سخنان و اعمال فوق العادهای از او مشاهده میشود».
در این حال جبرئیل(ع) آمد و عرضه داشت: «یا رسول اللّه! این آیه را [و ان یکاد…] تلاوت فرما تا از چشم زخم، ایمن باشی». آن حضرت، این آیه را خواند و از مسجد بیرون آمد و چون چشم حضرت، بر آنان افتاد، جملگی کور شدند. کنایه از این که شور چشمی آنان اثر نکرد و حضرت به سلامت از پیش رویشان بگذشت.2
بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند، در بعضی از چشمها نیروی مغناطیسی خاصّی نهفته شده که کارآیی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد، خواب مغناطیسی نیز از همین نیرو است.
در دنیایی که «اشعه لیزر» میتواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست، پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد، چیز عجیبی نخواهد بود. بسیاری نقل میکنند که با چشم خود افرادی را دیدهاند که دارای این نیروی مرموز بودهاند و افراد یا حیوانات یا اشیائی را از طریق چشم زدن از کار انداختهاند. لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت، بلکه باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.3
حضرت علی(ع) فرمودند: «اَلعَینُ حَقّ وَ الرَقّی حَقّ؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق».4
هیچ مانعی ندارد که دعا و توسل به فرمان خداوند جلوی تأثیر نیروی مرموز مغناطیسی چشمها را بگیرد، همانگونه که دعا در بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر میگذارد و آنها را به امر خدا خنثی میکند.5
دومین آیهای که میتوان از آن چشم زخم را فهمید آیه 67 سوره یوسف است آنگاه که برادران یوسف، پس از جلب موافقت پدر، برادر کوچک را با خود همراه کردند و برای دومین بار، آماده حرکت به سوی مصر شدند، در اینجا، پدر نصیحت و سفارشی به آنها کرد و گفت: «فرزندانم شما از یک دروازه وارد نشوید بلکه از دروازههای مختلف وارد شهر شوید» و اضافه کرد: «من با این دستور نمیتوانم حادثهای را که از سوی خدا حتمی است از شما دفع کنم» ولی یک سلسله حوادث و پیش آمدهای ناگوار است که قابل اجتناب میباشد و حکم حتمی الهی درباره آنها صادر نشده، هدف من آن است که این حوادث از شما بر طرف گردد و این امکان پذیر است. در پایان گفت: «حکم و فرمان، مخصوص خداست. بر خدا توکل کردم و همه متوکلان باید بر او توکل کنند». از خدا استمداد بجویند و کار خود را به او واگذارند.
بدون شک، پایتخت مصر، درآن زمان مانند هر شهر دیگری، دیوار و برج و دروازههای متعددی داشته است. اما، چرا یعقوب سفارش کرد، فرزندانش از یک دروازه وارد نشوند، بلکه تقسیم به گروههایی شوند و هر گروهی از یک دروازه وارد شود؟ دلیل آن در آیه فوق ذکر نشده است. گروهی از مفسّران گفتهاند: علّت این دستور آن بوده که برادران یوسف هم از جمال زیبایی برخوردار بودند و هم قامتهای رشیدی داشتند و پدر نگران بود جمعیت یازده نفری که قیافههای آنها نشان از آن میداد از کشور دیگری به مصر آمدهاند، توجه مردم را به خود جلب کند و مورد چشم زخم مردم قرار گیرند.6
اما در گستره روایات، با احادیث زیادی روبرو میشویم که بعضی اثباتگر چشم زخم و بعضی بیانگر راههای پیشگیری از آنند که به اجمال بدان اشارتی میکنیم:
شور چشمی در روایات
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: چشم زخم واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار میدهد.7
از رسول گرامی اسلام روایت شده که، روزی آن حضرت از قبرستان بقیع میگذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتراهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیدهاند.8
درمان شور چشمی
از امام صادق(ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود، هر آیینه میبینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مردهاند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد.9
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجّب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.10
از رسول خدا(ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیباست بنگرد و تعجّب نماید، بگوید: «آمنتُ باللّه و صلّی اللّه علی محمّد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میگردد.11
موارد دیگری که در روایات به آنها اشاره شده است، عبارتنداز:
قرائت معوذتین (سوره ناس و سوره فلق) به هنگام ترس از چشم خوردن12
نوشتن سوره حمد و اخلاص و ناس و فلق و آیة الکرسی در رقعهای و به همراه داشتن آن.13
قرائت سه مرتبه ذکر: «ما شاء اللّه لاحول و لا قوة الاّ باللّه العلی العظیم» به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن.14
1 . تفسیر المیزان، ج 19، ص 648.
2. تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 390/تفسیر اثنی عشر، ج 13، ص 283.
3. تفسیر نمونه، ج 24، ص 427.
4. نهج البلاغة، کلمات قصار، جمله 400.
5. تفسیر نمونه، ج 24، ص 428.
6. تفسیر نمونه، ج 6، ص 30 و 29.
7. بحار الأنوار، ج 63.
8. تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 391.
9. بحار الأنوار، ج 60، ص 25.
10. بحار الأنوار، ج 60 ص 26.
11. بحار الانوار، ج 60ص 18.
12. بحار الأنوار، ج 92.
13. بحار الانوار، ج 60، ص 25.
14. بحار الانوار، ج 60، ص 26.