آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

«وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةً أَنکاثاً…؛ همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشم‌های تابیده خود را پس از استحکام، باز می‌کرد…» (سوره نحل، آیه 92)
گویند در قریش زنی به نام ریطه بوده که هر روز از صبح تا هنگام ظهر به رشتن و تابیدن پشم می‌پرداخت و سپس تا هنگام شب به باز کردن رشته خویش مشغول می‌گشت. به همین جهت او به «بانوی ابله مکّه» معروف گردید.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از حضرت باقر علیه‌السلام نقل می‌کند که: این زن، دختر کعب بن سعد است و کار هر روزش بافتن و سپس باز کردن بافته‌اش بود. او به زن احمق مکّه معروف بود.
اگر چه این مثل در مورد هر کار احمقانه و نامعقولی قابل استفاده است، ولی در موارد شکستن عهد و پیمان، از کاربرد روشن‌تر و بیشتری برخوردار است، زیرا شکستن عهد و پیمان به مانند باز کردن همان تافته است که کاری بسیار ابلهانه است. هدف از بافتن و رشتن چیزی جز استحکام دادن به آن نیست، در حالی‌که باز کردن آن، چیزی جز نقض غرض و تمسخر خویش نیست.
مباش از جمـله زنـهار خواران1 که یزدان هست با زنهار داران2
(ویس و رامین)
نکات ظریف و طریفی در آیه هست دیدنی و تماشایی:
1. نابخردی پیمان شکنان
شباهت کاملی است بین اینان و آن‌کس که به حماقت رشته محکم خویش را باز می‌کند و زحمت و کار خویش به هدر می‌دهد؛ زیرا این عمل، چیزی جز استهزاء و تمسخر خویش نیست.
2. زشتی و قباحت خیانت پیشگی و عهد شکنی
علی‌(ع) در نامه عهدش به مالک اشتر چنین متذکّر می‌شود که: مردم دنیا و ملل مختلف با تمام اختلاف نظری که دارند، در مسئله وفای به عهد و نشکستن پیمان‌ها هم عقیده‌اند و حتّی مشرکین مکّه به این امر پای‌بند بودند.
صـورت نقـض وفـای ما مبـاش بـی‌وفـایـی را مکن بیهـود فاش
بی وفایی چون سگان را عار بـود بـی وفایی چـون روا داری نمود
لا تَکُـونُـوا کَالَّتـی نَقضَـت تـور کافی است از قبح نقض عهدها
(مولوی)
3. لزوم وفا به عهد
«عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی.» (سعدی)
یا بکن آنکه شب و روز همی وعده دهی یا مکن وعده هر آن چیز که آن نتوانی
(منوچهری)
امام الموحدین، امیر المؤمنین علی‌(ع) فرمودند: «اشرف الخلائق الوفاء؛ اوج اخلاق، وفا است.»
4. وفا و عشق
عرفا و اولیای الهی که سربندگی به آستان دوست ساییدند و حلقه ارادت بر در او کوفتند، چنان به غیرت عشق گرفتار آمدند که نه خود را به غیر دوست عرضه می‌دارند و می‌فروشند و نه دوست را به غیر او معامله می‌کنند و آن چنان به چنبر عشقش اسیرند که حتّی لحظه‌ای جدایی و فراق را بر نمی‌تابند.
چنانت دوسـت می‌دارم که گـر روزی فـراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
(سعدی)
5. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
هرچند مثل آیه ناظر به پیمان شکنی است، لکن بیان قرآن عامّ و فراگیر است و شامل همه اموری است که در آن تباهی وقت، عمر، مال، دستاوردهای علمی، فرهنگی،سیاسی و… می‌باشد؛ زیرا اگر چیزی محصول تلاش طاقت فرسای فرد و یا جمعی باشد که به خون جگر حاصل آمده است و با بی‌توجهی، غفلت، بی‌پروایی و یا هوسرانی فرد و یا گروهی از بین برود، آیا جز این است که رشته خویش را پنبه کرده‌اند و تلاش و دستمایه فراهم آمده از رنج‌ها و زحمت‌های سالیان سال را تباه ساخته‌اند و امروز و فردا جز حسرت و آه چیزی در بساط ندارند؟! آیا اینان زیانکارتر از آن دختر ابله مکّه نیستند که او فقط رشته نیمروز خویش تباه می‌کرد و اینان رشته ماه‌ها و سال‌ها و قرن‌ها؟! آیا در حقّ اینان این مثل عربی صادق نیست که «اخسر من الناقضة غزلها؛ زیانکارتر از دختر ابله مکه.» (جهرة الامثال العربی؛ 424/1)
پس باز هم به قرآن بر گردیم و گوش را به این سروش جان‌بخش وا داریم که:
«وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةً أَنکاثاً»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. پیمان شکنان و عهد گسلان، خیانت کنندگان
2. با‌وفایان و متعهّدان به عهد و پیمان، امانت داران.

تبلیغات