آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

در اولین مورد از دستور العمل‌های پروردگار عالم بعد از بعثت رسول اکرم اسلام‌(ص) به مقام رسالت موضوع تکبیر پرودگار عالم ذکر شده است. در آیات اول سوره مدثّر آمده است:‌«یا أَیها المُدَثِّر ـ‌قُم فَأَنذِر‌ـ وَرَبُّکَ فَکبِّر» در این آیات انذار انسانها و تکبیر پروردگار در کنار هم ذکر شده است.
آموزش توحید در این آیات از موضوع تکبیر پروردگار شروع شده است. یعنی لازمه تأثیر آموزش‌های توحیدی، ابتدا بیان و آموزش عظمت‌ها و کبریای خداوند عالم است. رسول خدا‌(ص) با نزول این آیات مأمور شد عظمت و کبریایی پروردگار را به انسانها تعلیم دهد.
این دستور عام تکبیر پروردگار هم شامل شخص آن حضرت‌(ص) و هم عموم انسانها می‌شود. همچنین تکبیر پروردگار هم شامل جهات عقیدتی و اظهار آن عقاید و جاری‌کردن آن بر زبان و هم جهات عملی و تجلی آن در رفتارها می‌شود.
این دستور از همان روز صدور در مرحله و سطحی بسیار متعالی و بصورت بسیار زیبا در سیره شریف رسول خدا‌(ص) تجلی کرد.او با سخنان و رفتارهای خود با استقامتی بی‌نظیر کبریا و عظمت پروردگار را به انسانها تعلیم داد. لازمه تکبیر پروردگار عالم در آن موقعیت و شرایط زمانی و عقیدتی و در بین مشرکان، قرار گرفتن در مقابل امواج بسیار سنگین مشکلات و خطرات بود.او باید گردابهای خطرناک شرک را که گروه گروه انسانها را در کام خود فرو می‌برد به آنان معرفی می‌کرد.
لازمه نشان دادن آن گردابهای مخوف، ورود در دریاهایی از مشکلات و مواجه شدن با امواج سهمگین بلاها و گرفتاری‌ها و دشمنی‌ها بود. لازم بود آن حضرت‌(ص) تا کنار این گردابها پیش رود و با تحمل سختیها و خطرات زیاد گرفتاران در آنان را نجات دهد.
در زمان شروع رسالت آن حضرت‌(ص) آلودگی های فکری و عقیدتی و اخلاقی و انواع فسادها و تباهی‌های ناشی از بت‌پرستی و شرک همه‌جای عالم آن روز را پر کرده بود.
مَثَل رسول خدا‌(ص) در چنین شرایطی مَثَل کسی بود که تلاش می‌کرد در منطقه‌ای وسیع که هزاران هزار انسان در آن سکونت دارند و دچار بی آبی شده‌اند، چشمه‌هایی جاری کند و حیات انسانها را نجات دهد، در حالیکه تمامی آن انسانها با همکاری یکدیگر و دسته جمعی به مخالفت با او پرداخته‌اند و مانع فعالیت او می‌شوند، حتی به جنگ با او برخاسته‌اند. اما عاطفه شدید او نسبت به آن انسانهای تشنه که تمام حیاتشان در معرض نابودی قرار دارد، او را وادار می‌کرد که به کار و فعالیت ادامه دهد و تمام خطرات و مشکلات را در راه نجات دادن آنان تحمل کند و آن قدر از خود محبت و بزرگواری نشان دهد که مقدار اندکی از آن انسانها به تدریج متوجه هدف متعالی او شوند و اول دست از مخالفت بردارند و بعد هم در شرایطی سخت به کمک او بیایند!!!
مواجه شدن با آن مشکلات و خطرات احتیاج به قدرت عظیمی داشت و این قدرت باید به وجود می‌آمد. رسول خدا‌(ص) در معرض مبارزه عظیمی قرار گرفته بود. در یک طرف این مبارزه انسانهای بی‌شماری قرار داشتند که تعفن شرک و فسادهای ناشی از آن تمام افکار و اعمال آنان را فرا‌گرفته بود؛‌و مجال اندیشیدن به آنان نمی‌داد. آنان برده‌های فکری نظامهای حکومتی شرک‌آلود و رؤسای قبایل خود بودند.
در طرف دیگر این مبارزه رسول خدا‌(ص) قرار داشت. البته در روز اول شروع این مبارزه، دو نفر هم به او پیوسته بودند. یکی پسر عمو و پرورش یافته به وسیله اخلاق کریمه او، علی‌بن ابیطالب‌(ع) دیگری همسر با‌وفا و فداکارش حضرت خدیجه‌(ع). رسول خدا‌(ص) با کمک این دو نفر باید در مسیر خطرناک این مبارزه پیش می‌رفت.
روش کار و اخلاق و روحیات مشرکان که در یک طرف این مبارزه بودند، با روش کار و اخلاق آن حضرت‌(ص) کاملاً متضاد و در جهت مخالف هم قرار داشت. از نظر مشرکان همه مردم باید دین و عقاید آنان را قبول می‌کردند و به مخالف خود حق اظهار عقیده و حتی در دل‌داشتن عقیده‌های دیگر نمی‌دادند. بالاتر از آن حتی به موحدان و خدا‌پرستان حق فرار از منطقه زندگی خود و پناه بردن به منطقه‌ای دیگر را هم نمی‌دادند.
در مقابل، روش پیامبر اکرم‌(ص) ملاطفت با انسانها و صحبت و دلسوزی به آنان و تلاش در جهت کمک‌کردن به مردم و حتی مخالفان دین توحیدی بود. او جهت نجات انسانها از گرفتاری‌ها و فقرها و جنگها خود را با خطرها مواجه می‌کرد. حتی به کسانی که بطور مکرر او را و پیروانش را اذیت می‌کردند محبت می‌کرد. داستان عیادت ایشان از جوان یهودی که هر روز بر سر ایشان خاکستر می‌ریخت را همه شنیده‌ایم.
لازمه پیدا کردن آن همه قدرت و عظمت روحی و تحمل امواج مشکلات و سختی‌ها اتصال مستمر و پی در‌پی به منابع بی‌پایان قدرت و رحمت و صفات دیگر خداوند عالم بود. وجود او مظهر و محل تجلی عظیم صفات خداوند بود. و اراده اللّه از وجود او به طرف کوههای مشکلات جاری می‌شد و همه آنان را به تدریج از میان برمی‌داشت.
امر رسالت خداوند در نظر او بسیار عظیم جلوه می‌کرد. این عظمت و جلالت رسالت از عظمت و کبریای خداوند نشأت می‌گرفت. در وجود شریفش التهاب و هیجان عظیمی در پیش‌برد اهداف رسالت موج می‌زد و این خود تجسّم عملی تکبیر خداوند در سیره او بود.
عظمت موضوع رسالت از جهت دیگری هم‌مورد توجه او بود، یعنی تکبیر خداوند، در سیره او صورت دیگری هم داشت؛‌و آن اینکه با پیش‌برد اهداف رسالت خداوند، روز‌به روز انسانهای دیگری از قعر ظلمت‌ها و تباهی‌ها و زندگی وحشت‌آور نجات می‌یافتند و در چشمه‌های زلال علوم وحی شستشو می‌شدند.
امید به نجات انسانها از آن زندگی آلوده و از آن دردها و رنج‌ها و فقرها و نا‌امنی‌ها و ایجاد آرامش و آسایش در زندگی آنان تمام ابعاد وجود شریفش را فرا گرفته بود. او متناسب با عظمت پروردگار و حُبّ شدید او مخلوقات او را هم دوست داشت. دوست‌داشتن شدید خداوند در محبت به انسانها و حتی حیوانات تجلی می‌کرد.
کافی است وضعیت نا‌بسامان و زندگی پر از درد و رنج مردم آن زمان و چگونگی انجام رسالت پیامبر گرامی را از کلام امیر المؤمنین علی‌(ع) بشنویم. آن حضرت در این زمینه می‌فرماید:
«این رسالت عظمی در دورانی و برای جامعه‌ای درخشیدن گرفت که طناب وحدت‌انگیز دین از هم گسیخته، و پایه‌ها و ستون‌های یقین به لرزه در‌آمده، اصول بنیادین حقایق ظلمت همه‌جا و همه شئون بشری را فرا‌گرفته، نافرمانی به خدا شایع بود و یاری به شیطان رایج…. در آن دوران مردم اطاعت از شیطان را پیشه خود نموده، راههای آن پلید نابکار را پیش گرفته سیراب شدن خود را از چشمه‌های آن مطرود ابدی می‌جستند…».1
مردمی سرگردان و حیران و نادانهایی شورش زده، در بهترین جایگاه [مکه] و با بدترین همسایگان زندگی می‌کردند، محرومیت از خواب گوارا، خوابشان! اشکهای سوزان بی‌نوائی سرمه‌های دیدگانشان! در سرزمینی که دانایش بند بر دهان بود و نادانش محترم و در امان.
1ـ نهج البلاغه خطبه دوم. این قسمت از خطبه امیر المؤمنین(ع) از ترجمه نهج‌البلاغه دانشمند فقید مرحوم استاد محمد‌تقی جعفری نقل شد.

تبلیغات