سود و زیان
آرشیو
چکیده
متن
«…وعَسی أَن تَکرهوا شیئاً وهو خَیر لکم وعَسی أَن تُحبّوا شیئاً وهو شرّ لکم واللّهُ یعلَمُ وأَنتم لاتَعلَمون؛ و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خداوند میداند و شما نمیدانید». «سوره بقره، آیه216»
توضیح: بعد از آن که در آیات قبل از جهاد و انفاق در راه خدا صحبت شده است، دوباره خداوند از جهاد به عنوان یک وظیفه و تکلیف عمومی مسلمانان یاد کرده است. از آنجا که معمولاًجنگ و جدال همراه با مصایب و سختیهای فراوان است و انسانها خوش ندارند خود را گرفتار مشکلات آن نمایند، خداوند با بیان یک نکته بسیار مهم، طرف دیگر سکّه حوادث و مصایب را نشان میدهد، و آن اینکه: ناخوشایندی از چیزی ملاک دقیق قضاوت نیست، چه بسا در همان چیز برکات، سودها و خیرهای زیادی نهفته باشد. بعد از آن نکته مهم دیگری نیز بیان می شود:خوشایند و دوست داشتن چیزی نیز نشانه خوبی آن نمیباشد، چه بسا انسان چیزی را دوست داشته باشد ولی در واقع برایش ضرر داشته باشد. در جایی دیگر از قرآن کریم مطلب فوق چنین بیان شده است:«عَسی أَن تَکرَهُوا شیئاً ویجعَل اللّهُ فیهِ خیراً کثیراً… چه بسا چیزی را ناخوش دارید ولی خداوند در آن سود و خیر فراوانی گذاشته باشد».
پیامها:
1ـ خوبی و بدی ظاهری چیزی نباید ملاک قضاوت واقعی باشد.
2ـدایره علم انسانها نسبت به علم خداوند، بسیار محدود و کوچک است. «واللّه یعلم وانتم لاتعلمون»
3ـ انسانها نمیتوانند مصالح و مفاسد همه تکالیف و حوادث و اتفاقات را درک کنند.
4ـ چه بسا گرفتاریها زنگ بیدار باشی باشد که میخواهد انسانها را از ورطه سقوط نجات دهد.
5ـ بسیاری از خوشیها و راحتیها که انسان از روی میل طبیعی آنها را دوست دارد، زمینه گمراهی و غفلت و سقوط را فراهم میآورند.
6ـ انسانی که با این دید به حوادث به ظاهر خوب و بد نگاه کند، همیشه حالت تعادل و یکدستی دارد.
7ـ آیه فوق نمیخواهد قاعده کلّی و عمومی در همه امور بدست دهد ، از این رو آن را با ترکیب «وعسی» یعنی و چه بسا، بیان میدارد. در نتیجه بسیاری از حوادث و کارها هستند که انسانها با عقل خود، خیر و شرّ آنها را درمییابند و این تشخیص نیز درست میباشد. مثلاً یاری کردن ظالم امری زشت و ناپسند است و کمک کردن مظلوم امری زیبا و مورد پسند، حال آنکه واقع آن هم همینطور است پس آیه شریفه نمیخواهد موجب تعطیلی عقل در درک مفاهیم قطعی شود و فقط نوع نگرش انسان به حوادث و تکالیف را تصحیح میکند.
توضیح: بعد از آن که در آیات قبل از جهاد و انفاق در راه خدا صحبت شده است، دوباره خداوند از جهاد به عنوان یک وظیفه و تکلیف عمومی مسلمانان یاد کرده است. از آنجا که معمولاًجنگ و جدال همراه با مصایب و سختیهای فراوان است و انسانها خوش ندارند خود را گرفتار مشکلات آن نمایند، خداوند با بیان یک نکته بسیار مهم، طرف دیگر سکّه حوادث و مصایب را نشان میدهد، و آن اینکه: ناخوشایندی از چیزی ملاک دقیق قضاوت نیست، چه بسا در همان چیز برکات، سودها و خیرهای زیادی نهفته باشد. بعد از آن نکته مهم دیگری نیز بیان می شود:خوشایند و دوست داشتن چیزی نیز نشانه خوبی آن نمیباشد، چه بسا انسان چیزی را دوست داشته باشد ولی در واقع برایش ضرر داشته باشد. در جایی دیگر از قرآن کریم مطلب فوق چنین بیان شده است:«عَسی أَن تَکرَهُوا شیئاً ویجعَل اللّهُ فیهِ خیراً کثیراً… چه بسا چیزی را ناخوش دارید ولی خداوند در آن سود و خیر فراوانی گذاشته باشد».
پیامها:
1ـ خوبی و بدی ظاهری چیزی نباید ملاک قضاوت واقعی باشد.
2ـدایره علم انسانها نسبت به علم خداوند، بسیار محدود و کوچک است. «واللّه یعلم وانتم لاتعلمون»
3ـ انسانها نمیتوانند مصالح و مفاسد همه تکالیف و حوادث و اتفاقات را درک کنند.
4ـ چه بسا گرفتاریها زنگ بیدار باشی باشد که میخواهد انسانها را از ورطه سقوط نجات دهد.
5ـ بسیاری از خوشیها و راحتیها که انسان از روی میل طبیعی آنها را دوست دارد، زمینه گمراهی و غفلت و سقوط را فراهم میآورند.
6ـ انسانی که با این دید به حوادث به ظاهر خوب و بد نگاه کند، همیشه حالت تعادل و یکدستی دارد.
7ـ آیه فوق نمیخواهد قاعده کلّی و عمومی در همه امور بدست دهد ، از این رو آن را با ترکیب «وعسی» یعنی و چه بسا، بیان میدارد. در نتیجه بسیاری از حوادث و کارها هستند که انسانها با عقل خود، خیر و شرّ آنها را درمییابند و این تشخیص نیز درست میباشد. مثلاً یاری کردن ظالم امری زشت و ناپسند است و کمک کردن مظلوم امری زیبا و مورد پسند، حال آنکه واقع آن هم همینطور است پس آیه شریفه نمیخواهد موجب تعطیلی عقل در درک مفاهیم قطعی شود و فقط نوع نگرش انسان به حوادث و تکالیف را تصحیح میکند.