دوران جوانی
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده در این مقاله سعی کرده است با روشی جدید خوانندگان را با خود همراه کرده، با مشارکت یکدیگر به هدفی خاص برساند. وی بعد از طرح داستان مورد نظر، سؤالات دقیقی را استخراج کرده و با بیان نکات برجستهای خواسته خود خواننده جواب سؤالات را بیابد، گرچه برای اطمینان پاسخها را در آخر آورده است به نظر ما این روش، روشی بسیار مفید و سازنده در فهم قرآن است.
برای یک جوان که به سن بلوغ میرسد. نیازهای متعددی مطرح میگردد که مهمترین آنان عبارتند از: کار و شغل آبرومند، مسکن راحت، همسر همراه و بالاخره اگر اهل فکر، فرهنگ، اندیشه و عقیده باشد، محیط سالم و سازنده برای ادامه تحصیلات، رشد، تعالی شخصیت و اخلاق انسانی.
موسی (ع) نیز که جوانی نوبر آمده بود، همچون بقیه جوانان همین نیازها را داشت و خداوند به دلیل جسم، جان و برخورداری از ایمان، اخلاص، تقوا و احسان، به نیکوترین وجهی نیازهای مادی و معنوی او را بر آورده ساخت. آیات ذیل این تجربه را برای همه جوانان تبیین می نماید تا درس عبرتی برای همگان باشد. ابتدا به متن آیات توجه میکنیم، سپس به سؤالات مطرح شده پاسخ میگوییم و در انتها به پیامهای این داستان گوش دل میسپاریم.
*****
موسی (ع) پس از فرار از سرزمین فرعون مصر و طی مسافتی طولانی در کوه و دشت، سرانجام به دنبال چند روز راهپیمایی، در استانه شهر «مدین» به سر چشمه آب آن شهر رسید. در آنجا گروهی چوپانان را یافت که چارپایان خود را سیراب میکردند، علاوه بر آنان دو زن را دید که به جای آب دادن به گوسفندان، دائماً آنان را از پراکنده شدن و دور گشتن باز میدارند. موسی با تعجب از این عمل، از آنان پرسید:« منظور شما از این کار چیست؟» گفتند:«تا همه چوپانها کارشان تمام نشود و نروند ما گوسفندان خود را آب نمیدهیم (چرا که زورمان به آنان نمیرسد) پدرمان نیز پیرمردی فرتوت است».
موسی (ع) وقتی مشکل آنان را دریافت گوسفندانشان را سیراب کرد و (به جای آنکه بایستد و انتظار تشکر و پاداشی داشته باشد.) برای رفع خستگی و استراحت از گرمای روز، به سایه درختی پناه برد و گفت: «پرودگارا! من به هر خیری که تو نازل کنی سخت نیازمندم».
پس از مدتی یکی از آن دو دختر که به حالت شرم و آزرم گام بر میداشت آمد و گفت:«پدرم تو را دعوت کرده تا مزد سیراب کردن گوسفندانمان را به تو بپردازد.» حضرت موسی که دعای نیاز و نجات خود را با این دعوت اجابت شده مییافت، بیدرنگ درخواست دختر را پذیرفت و همراه او نزد پدرش (حضرت شعیب) رفت و سرگذشت خود و ماجراهایی را که بر او رفته بود، تماماً برای او شرح داد، حضرت شعیب نیز پس از استماع حوادث، او را دلداری و قوت قلب داده، گفت:« نترس که از شر ستمگران رها گشتهای».
در این موقع یکی از دو( دختر) گفت:« پدرم! او را استخدام کن که بهترین کسی است که میتوانی استخدام کنی، هم قوی است، هم امین».
پدر که از این پیشنهاد تمایل دخترش را به فراست دریافت کرده بود، سخن کوتاه کرده، به موسی(ع) گفت: «من میخواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم، مشروط به این که هشت سال برای من کار کنی، البته اگر آن را تا ده سال افزایش دهی به اختیار خودت است (محبتی کردهای). من نمیخواهم بار سنگینی بر دوش تو بگذارم و اگر خدا بخواهد مرا از صالحان خواهی یافت».
موسی(ع) با پذیرش این پیشنهاد و رضایت کامل گفت:« این قراردادی میان من و تو باشد که هر یک از دو سرآمد را خواستم انجام دهم، بر من ستمی نباشد و خدا بر آنچه میگوییم وکیل خواهد بود». (کار خود را به او میسپاریم). با ترجمه آزاد آیات 23 تا 28 سوره قصص.
سؤالات:
1 ـ انگیزه موسی (ع) برای آب دادن به گوسفندان دختران چه بود و چرا چوپانان از این کار دریغ داشتند؟
2 ـ چه کسی از حقوق ضعفای جامعه (زنان و سالخوردگان) باید دفاع کند؟
3 ـ آیا موسی (ع) انتظار تشکر و تقدیری از ناحیه دختران داشت و از آنان مزدی طلب کرد؟
4 ـ وقتی موسی (ع) برای خدمت خود اجری نخواسته بود، چرا حضرت شعیب (ع) میخواست به او اجرت بدهد؟
5 ـ راه رفتن دختر به حالت حیا وشرم حکایت از چه حکمتی میکند؟
6 ـ موسی (ع) با چه اطمینانی جریاناتی را که افشای آن برای او خطرناک بود به شعیب (ع) نزد دخترانش گفت؟
7 ـ از کجا میتوان دریافت که پدر دختران، همان حضرت شعیب(ع) بوده است؟
8 ـ دو شرط مهم استخدام و عهدهدار شدن مسؤلیتها کدام است؟
9 ـ متعهدین غیرمتخصص (پاکان غیر مدیر) ضرر بیشتری میزنند، یا غیرمتعهدین متخصص (مدیران ناصالح).
10 ـ آیا میدانید حضرت یوسف برای عهدهدار شدن امور اقتصادی مصر، روی کدامیک از تواناییهای خود تکیه کرده بود؟
11ـ چگونه حضرت شعیب(ع) قبل از پرسش از دختران خود، پیشنهاد همسری یکی از آنان را به موسی (ع) میدهد؟
12ـ فلسفه قرار دادن کار به عنوان مهریه به جای پول چیست؟
13ـ چه نیازی به قرار دادن سرآمد هشت یا ده سال وجود داشت و چرا آن را به توافق و تفاهم آینده موکول نکرده است؟
14 ـ چرا در پایان قرار داد به جای تکیه بر شهادت خداوند بر وکالت او تأکید شده است؟
نکات قابل توجه:
1 ـ عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در هر شرایطی، حتّی در حالت خستگی، گرسنگی، در بدری و محرومیت هم ممکن است.
2 ـ انجام هر کار خیری که خالصانه و خدا جویانه باشد، آثار و برکات بی شماری دارد. موسی با آب دادن گوسفندان دیگران، از غربت و تنهایی و بیپناهی و گرسنگی به خانه یک پیامبر راه یافت، همسر و هم پیمان یافت و ده سال در مکتب آن پیر طریقت راه و رسم رهبری آموخت.
3 ـ مردان خدا خدمت هیچکس را بدون اجرت نمیگذارند، حتی اگر خدمت کننده مزدی طلب نکرده باشد.
4 ـ موسی (ع) در هر شرایطی به یاد خداوند بود.
1 ـ 4 ـ هنگامی که مرد قبطی را به غیر عمد کشت، گفت: «پروردگارا! من به خودم ستم کردم مرا ببخشای».
2 ـ 4 ـ هنگام فرار از سرزمین مصر دعا کرد: « خدایا! مرا از شر ستمکاران رهایی بخش».
3 ـ 4 ـ در بلاتکلیفی فرار از مصر و نا آشنایی به سرزمینهای مجاور گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راهی مناسب راهنمایی کند».
4 ـ 4 ـ پس از سیراب کردن گوسفندان شعیب، هنگامیکه در سایه درخت آرمیده بود، گفت: «پروردگارا! من به هر خیری که تو نازل کنی سخت نیازمندم».
5 ـ 4 ـ پس از عقد قرار داد همکاری با شعیب گفت: «خدا بر آنچه میگوییم کفیل است».
5 ـ خداوند نیز دعاهای او را به خوبی و به شرح زیر اجابت فرمود.
1ـ 5 ـ او را به خاطر قتل غیر عمد بخشاید.
2 ـ 5 ـ او را از شر فوعونیان نجات بخشید.
3 ـ 5 ـ او را از بلاتکلیفی در انتخاب راه، با فرار به سرزمین «مدین» راهنمایی نمود.
4 ـ 5 ـ به خاطر خدمتی کوچک در آب دادن گوسفندان، او را از همه جهت و برای همه نیازها در خانه پیامبر خود پناه داد.
5 ـ 5 ـ به او توفیق داد تعهدات خود را به خوبی در برابر حضرت شعیب(ع) انجام دهد.
پاسخ به سؤالات:
بهتر است قبل از مطالعه این پاسخ، ابتدا خودتان در جواب سؤالات مطرح شده، اندیشه و تعمق کافی کرده باشید و پس از پرسش از خواهر، برادر، پدر و مادر یا دوستان، در صورت به نتیجه نرسیدن یا به خاطر حصول اطمینان و اطلاع از نظر دیگران به آن مراجعه نمایید.
1ـ موسی (ع) همچون چوپانان خودخواه و بیتفاوت نسبت به ناتوانان و محرومان نبود، بنا براین با همان روحیه و اخلاقی که در مصر به حمایت شخص مظلومی برخاسته بود، اینجا نیز به حمایت آن دو دختر ناتوان شتافت. نکته قابل توجه در این است که موسی (ع) با وجود خستگی، گرسنگی، آوارگی، بیپناهی و در شرایطی که خود به سختی نیاز به حمایت و دستگیری دیگران داشت، به داد مظلومان رسید در حالی که چوپانان از موضع آسودگی و قدرت، بیاعتنای به ضعیفان بودند.
2 ـ در این داستان دو قشر آسیب پذیر را از نظر حقوق اجتماعی مطرح کرده است؛ اولی «زنان »، دومی «سالمندان». دختران حضرت شعیب(ع) وابسته به قشر نخست و خودش که پیرمردی فرتوت (شیخ کبیر) بود از دسته دوم محسوب میگردید. وظیفه دفاع از حقوق ضعیفان بر همه توانمندان جامعه است، امّا تنها کسانی که بر خودخواهی و نفس پرستی مسلط شده و خدا پرستی و تربیت نفس را پیشه کردهاند بر این کار همّت میکنند.
3 ـ موسی (ع) که انگیزهای جز خدمت به بندگان خدا نداشت، طبیعتاً توقفی هم برای شنیدن تشکر و تقدیر یا تعریف و تمجید از خود نکرد و پس از آب دادن گوسفندان برای استراحت به سایه درخت پناه برد.
4 آدمیت، اخلاق و ارزشهای ایمانی حکم میکند که فضیلت را فراموش نکنیم و خدمت او را اگر نتوانستیم بهتر و کاملتر، حداقل به همان میزان، با احسانی متقابل جبران کنیم.
5 ـ «حیا» حالتی از نفس آدمی است که میل به خویشتن داری و عفت و عصمت از خود را نشان میدهد و از بیبندوباری و گسستن مرزهای اخلاق و حدود حلال و حرام الهی شرم میکنند. به فرموده امیرالمؤمنین: «هیچ ایمانی همچون حیا و صبر نیست». دختر شعیب(ع) به گونهای گام برمیداشت که نشان میداد، نمیخواهد خودنمایی و جلوه آرایی کند.
6 ـ وقتی بر مراتب ایمان و مقام پیامبری او آگاهی یافت احساس امنیت و اطمینان کرد و سفره دل خود را گشود، علاوه بر آن، روزگار دولتها به داخل خانوادهها هنوز نفوذ امنیتی نکرده بودند و سلطه سیاسی گسترده نداشتند.
7 ـ البته در آیات مورد نظر، نام پدر دختران ذکر نشده است، امّا از آنجایی که قرآن از پیامبری که بر شهر «مدین» مبعوث بوده، چندین بار به نام «شعیب» یاد کرده، علاوه بر آن، از نظر ترتیب و توالی، رسالت حضرت موسی(ع) در قرآن بعد از رسالت حضرت شعیب(ع) قرار گرفته است. گفته شده پدر دختران همین پیامبر بوده است، هر چند در تورات شخص دیگری ذکر شده است.
8ـ اول قدرت و توانایی جسمی یا تخصصی و تجربی برای انجام کار دوم ارزشهای انسانی و اخلاق که ایمنی و اعتماد را در سپردن کار و مسؤولیت به دیگری تضمین مینماید.
9ـ به نظر میرسد اولی، چرا که اگر کسی به راستی مؤمن و متعهد باشد، مسؤولیتی را که بر آن شایستگی و تخصص ندارد، قبول نمیکند و اگر بکند، نشان میدهد تعهد هم ندارد.
10ـ بر دو خصلت «حفیظ و علیم». (آیه 55 سوره یوسف: و اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم) منظور از حفیظ، توانایی و نگهداری سرمایههای اقتصادی مملکت و جلوگیری از هرز رفتن و ضایع شدن و منظور از «علیم» دانش و تخصص انجام این کار میباشد.
11ـ حضرت شعیب (ع) همین که یکی از دخترانش پیشنهاد استخدام موسی (ع) را با ستایش از قوت و امانت او میدهد، به فراست در مییابد که او راپسندیده است، در ضمن از آنجایی که سبک قرآن ذکر جزئیات نیست، ممکن است از خود دختر هم تمایلش را جویا شده باشد، علاوه بر آن، همین که میگوید« یکی از دخترانم را ...» مطلب را مشروط و معلق میگذارد تا هم نظر طرفین را جویا شده باشد و هم حریم اخلاق را حفظ کرده باشد.
12ـ موسی (ع) سرمایه و ثروتی برای مهریه و خرج ازدواج نداشت، امّا کار و نیروی جوانی او سرمایه بالقوّه به شمار میرفت که میتوانست به تدریج پرداخت نماید. همان طور که امروزه در کشورهای با نظام پیشرفته اجتماعی، به جوانان وام بلند مدت تا پایان عمر برای تهیه مسکن و اتومبیل و لوازم زندگی میدهند و با تضمین بانکی به تدریج با بهرهای مناسب آن را دریافت مینمایند.
13ـ این خود درس بزرگی است که در قراردادها و توافقهای میان خود، باید به طور دقیق و جدی تعهدات طرفین را تعیین نماییم و از کلی و مبهم گویی و واگذار کردن تعهدات به آینده به اتکای روابط دوستانهای که داریم، احتراز ورزیم.
14ـ اشاره به «کفیل» بودن خداوند برای ضرورت توکل به او در آینده و اموری است که جریان آن از دست ما خارج بوده و به عوامل مؤثر متعددی که در حیطه اراده الهی است، ارتباط دارد. از آنجایی که موسی(ع) مطلع و مطمئن از سلامت و توفیق خود در انجام تعهداتش نبود، به خدا توکل میکند.
برای یک جوان که به سن بلوغ میرسد. نیازهای متعددی مطرح میگردد که مهمترین آنان عبارتند از: کار و شغل آبرومند، مسکن راحت، همسر همراه و بالاخره اگر اهل فکر، فرهنگ، اندیشه و عقیده باشد، محیط سالم و سازنده برای ادامه تحصیلات، رشد، تعالی شخصیت و اخلاق انسانی.
موسی (ع) نیز که جوانی نوبر آمده بود، همچون بقیه جوانان همین نیازها را داشت و خداوند به دلیل جسم، جان و برخورداری از ایمان، اخلاص، تقوا و احسان، به نیکوترین وجهی نیازهای مادی و معنوی او را بر آورده ساخت. آیات ذیل این تجربه را برای همه جوانان تبیین می نماید تا درس عبرتی برای همگان باشد. ابتدا به متن آیات توجه میکنیم، سپس به سؤالات مطرح شده پاسخ میگوییم و در انتها به پیامهای این داستان گوش دل میسپاریم.
*****
موسی (ع) پس از فرار از سرزمین فرعون مصر و طی مسافتی طولانی در کوه و دشت، سرانجام به دنبال چند روز راهپیمایی، در استانه شهر «مدین» به سر چشمه آب آن شهر رسید. در آنجا گروهی چوپانان را یافت که چارپایان خود را سیراب میکردند، علاوه بر آنان دو زن را دید که به جای آب دادن به گوسفندان، دائماً آنان را از پراکنده شدن و دور گشتن باز میدارند. موسی با تعجب از این عمل، از آنان پرسید:« منظور شما از این کار چیست؟» گفتند:«تا همه چوپانها کارشان تمام نشود و نروند ما گوسفندان خود را آب نمیدهیم (چرا که زورمان به آنان نمیرسد) پدرمان نیز پیرمردی فرتوت است».
موسی (ع) وقتی مشکل آنان را دریافت گوسفندانشان را سیراب کرد و (به جای آنکه بایستد و انتظار تشکر و پاداشی داشته باشد.) برای رفع خستگی و استراحت از گرمای روز، به سایه درختی پناه برد و گفت: «پرودگارا! من به هر خیری که تو نازل کنی سخت نیازمندم».
پس از مدتی یکی از آن دو دختر که به حالت شرم و آزرم گام بر میداشت آمد و گفت:«پدرم تو را دعوت کرده تا مزد سیراب کردن گوسفندانمان را به تو بپردازد.» حضرت موسی که دعای نیاز و نجات خود را با این دعوت اجابت شده مییافت، بیدرنگ درخواست دختر را پذیرفت و همراه او نزد پدرش (حضرت شعیب) رفت و سرگذشت خود و ماجراهایی را که بر او رفته بود، تماماً برای او شرح داد، حضرت شعیب نیز پس از استماع حوادث، او را دلداری و قوت قلب داده، گفت:« نترس که از شر ستمگران رها گشتهای».
در این موقع یکی از دو( دختر) گفت:« پدرم! او را استخدام کن که بهترین کسی است که میتوانی استخدام کنی، هم قوی است، هم امین».
پدر که از این پیشنهاد تمایل دخترش را به فراست دریافت کرده بود، سخن کوتاه کرده، به موسی(ع) گفت: «من میخواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم، مشروط به این که هشت سال برای من کار کنی، البته اگر آن را تا ده سال افزایش دهی به اختیار خودت است (محبتی کردهای). من نمیخواهم بار سنگینی بر دوش تو بگذارم و اگر خدا بخواهد مرا از صالحان خواهی یافت».
موسی(ع) با پذیرش این پیشنهاد و رضایت کامل گفت:« این قراردادی میان من و تو باشد که هر یک از دو سرآمد را خواستم انجام دهم، بر من ستمی نباشد و خدا بر آنچه میگوییم وکیل خواهد بود». (کار خود را به او میسپاریم). با ترجمه آزاد آیات 23 تا 28 سوره قصص.
سؤالات:
1 ـ انگیزه موسی (ع) برای آب دادن به گوسفندان دختران چه بود و چرا چوپانان از این کار دریغ داشتند؟
2 ـ چه کسی از حقوق ضعفای جامعه (زنان و سالخوردگان) باید دفاع کند؟
3 ـ آیا موسی (ع) انتظار تشکر و تقدیری از ناحیه دختران داشت و از آنان مزدی طلب کرد؟
4 ـ وقتی موسی (ع) برای خدمت خود اجری نخواسته بود، چرا حضرت شعیب (ع) میخواست به او اجرت بدهد؟
5 ـ راه رفتن دختر به حالت حیا وشرم حکایت از چه حکمتی میکند؟
6 ـ موسی (ع) با چه اطمینانی جریاناتی را که افشای آن برای او خطرناک بود به شعیب (ع) نزد دخترانش گفت؟
7 ـ از کجا میتوان دریافت که پدر دختران، همان حضرت شعیب(ع) بوده است؟
8 ـ دو شرط مهم استخدام و عهدهدار شدن مسؤلیتها کدام است؟
9 ـ متعهدین غیرمتخصص (پاکان غیر مدیر) ضرر بیشتری میزنند، یا غیرمتعهدین متخصص (مدیران ناصالح).
10 ـ آیا میدانید حضرت یوسف برای عهدهدار شدن امور اقتصادی مصر، روی کدامیک از تواناییهای خود تکیه کرده بود؟
11ـ چگونه حضرت شعیب(ع) قبل از پرسش از دختران خود، پیشنهاد همسری یکی از آنان را به موسی (ع) میدهد؟
12ـ فلسفه قرار دادن کار به عنوان مهریه به جای پول چیست؟
13ـ چه نیازی به قرار دادن سرآمد هشت یا ده سال وجود داشت و چرا آن را به توافق و تفاهم آینده موکول نکرده است؟
14 ـ چرا در پایان قرار داد به جای تکیه بر شهادت خداوند بر وکالت او تأکید شده است؟
نکات قابل توجه:
1 ـ عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در هر شرایطی، حتّی در حالت خستگی، گرسنگی، در بدری و محرومیت هم ممکن است.
2 ـ انجام هر کار خیری که خالصانه و خدا جویانه باشد، آثار و برکات بی شماری دارد. موسی با آب دادن گوسفندان دیگران، از غربت و تنهایی و بیپناهی و گرسنگی به خانه یک پیامبر راه یافت، همسر و هم پیمان یافت و ده سال در مکتب آن پیر طریقت راه و رسم رهبری آموخت.
3 ـ مردان خدا خدمت هیچکس را بدون اجرت نمیگذارند، حتی اگر خدمت کننده مزدی طلب نکرده باشد.
4 ـ موسی (ع) در هر شرایطی به یاد خداوند بود.
1 ـ 4 ـ هنگامی که مرد قبطی را به غیر عمد کشت، گفت: «پروردگارا! من به خودم ستم کردم مرا ببخشای».
2 ـ 4 ـ هنگام فرار از سرزمین مصر دعا کرد: « خدایا! مرا از شر ستمکاران رهایی بخش».
3 ـ 4 ـ در بلاتکلیفی فرار از مصر و نا آشنایی به سرزمینهای مجاور گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راهی مناسب راهنمایی کند».
4 ـ 4 ـ پس از سیراب کردن گوسفندان شعیب، هنگامیکه در سایه درخت آرمیده بود، گفت: «پروردگارا! من به هر خیری که تو نازل کنی سخت نیازمندم».
5 ـ 4 ـ پس از عقد قرار داد همکاری با شعیب گفت: «خدا بر آنچه میگوییم کفیل است».
5 ـ خداوند نیز دعاهای او را به خوبی و به شرح زیر اجابت فرمود.
1ـ 5 ـ او را به خاطر قتل غیر عمد بخشاید.
2 ـ 5 ـ او را از شر فوعونیان نجات بخشید.
3 ـ 5 ـ او را از بلاتکلیفی در انتخاب راه، با فرار به سرزمین «مدین» راهنمایی نمود.
4 ـ 5 ـ به خاطر خدمتی کوچک در آب دادن گوسفندان، او را از همه جهت و برای همه نیازها در خانه پیامبر خود پناه داد.
5 ـ 5 ـ به او توفیق داد تعهدات خود را به خوبی در برابر حضرت شعیب(ع) انجام دهد.
پاسخ به سؤالات:
بهتر است قبل از مطالعه این پاسخ، ابتدا خودتان در جواب سؤالات مطرح شده، اندیشه و تعمق کافی کرده باشید و پس از پرسش از خواهر، برادر، پدر و مادر یا دوستان، در صورت به نتیجه نرسیدن یا به خاطر حصول اطمینان و اطلاع از نظر دیگران به آن مراجعه نمایید.
1ـ موسی (ع) همچون چوپانان خودخواه و بیتفاوت نسبت به ناتوانان و محرومان نبود، بنا براین با همان روحیه و اخلاقی که در مصر به حمایت شخص مظلومی برخاسته بود، اینجا نیز به حمایت آن دو دختر ناتوان شتافت. نکته قابل توجه در این است که موسی (ع) با وجود خستگی، گرسنگی، آوارگی، بیپناهی و در شرایطی که خود به سختی نیاز به حمایت و دستگیری دیگران داشت، به داد مظلومان رسید در حالی که چوپانان از موضع آسودگی و قدرت، بیاعتنای به ضعیفان بودند.
2 ـ در این داستان دو قشر آسیب پذیر را از نظر حقوق اجتماعی مطرح کرده است؛ اولی «زنان »، دومی «سالمندان». دختران حضرت شعیب(ع) وابسته به قشر نخست و خودش که پیرمردی فرتوت (شیخ کبیر) بود از دسته دوم محسوب میگردید. وظیفه دفاع از حقوق ضعیفان بر همه توانمندان جامعه است، امّا تنها کسانی که بر خودخواهی و نفس پرستی مسلط شده و خدا پرستی و تربیت نفس را پیشه کردهاند بر این کار همّت میکنند.
3 ـ موسی (ع) که انگیزهای جز خدمت به بندگان خدا نداشت، طبیعتاً توقفی هم برای شنیدن تشکر و تقدیر یا تعریف و تمجید از خود نکرد و پس از آب دادن گوسفندان برای استراحت به سایه درخت پناه برد.
4 آدمیت، اخلاق و ارزشهای ایمانی حکم میکند که فضیلت را فراموش نکنیم و خدمت او را اگر نتوانستیم بهتر و کاملتر، حداقل به همان میزان، با احسانی متقابل جبران کنیم.
5 ـ «حیا» حالتی از نفس آدمی است که میل به خویشتن داری و عفت و عصمت از خود را نشان میدهد و از بیبندوباری و گسستن مرزهای اخلاق و حدود حلال و حرام الهی شرم میکنند. به فرموده امیرالمؤمنین: «هیچ ایمانی همچون حیا و صبر نیست». دختر شعیب(ع) به گونهای گام برمیداشت که نشان میداد، نمیخواهد خودنمایی و جلوه آرایی کند.
6 ـ وقتی بر مراتب ایمان و مقام پیامبری او آگاهی یافت احساس امنیت و اطمینان کرد و سفره دل خود را گشود، علاوه بر آن، روزگار دولتها به داخل خانوادهها هنوز نفوذ امنیتی نکرده بودند و سلطه سیاسی گسترده نداشتند.
7 ـ البته در آیات مورد نظر، نام پدر دختران ذکر نشده است، امّا از آنجایی که قرآن از پیامبری که بر شهر «مدین» مبعوث بوده، چندین بار به نام «شعیب» یاد کرده، علاوه بر آن، از نظر ترتیب و توالی، رسالت حضرت موسی(ع) در قرآن بعد از رسالت حضرت شعیب(ع) قرار گرفته است. گفته شده پدر دختران همین پیامبر بوده است، هر چند در تورات شخص دیگری ذکر شده است.
8ـ اول قدرت و توانایی جسمی یا تخصصی و تجربی برای انجام کار دوم ارزشهای انسانی و اخلاق که ایمنی و اعتماد را در سپردن کار و مسؤولیت به دیگری تضمین مینماید.
9ـ به نظر میرسد اولی، چرا که اگر کسی به راستی مؤمن و متعهد باشد، مسؤولیتی را که بر آن شایستگی و تخصص ندارد، قبول نمیکند و اگر بکند، نشان میدهد تعهد هم ندارد.
10ـ بر دو خصلت «حفیظ و علیم». (آیه 55 سوره یوسف: و اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم) منظور از حفیظ، توانایی و نگهداری سرمایههای اقتصادی مملکت و جلوگیری از هرز رفتن و ضایع شدن و منظور از «علیم» دانش و تخصص انجام این کار میباشد.
11ـ حضرت شعیب (ع) همین که یکی از دخترانش پیشنهاد استخدام موسی (ع) را با ستایش از قوت و امانت او میدهد، به فراست در مییابد که او راپسندیده است، در ضمن از آنجایی که سبک قرآن ذکر جزئیات نیست، ممکن است از خود دختر هم تمایلش را جویا شده باشد، علاوه بر آن، همین که میگوید« یکی از دخترانم را ...» مطلب را مشروط و معلق میگذارد تا هم نظر طرفین را جویا شده باشد و هم حریم اخلاق را حفظ کرده باشد.
12ـ موسی (ع) سرمایه و ثروتی برای مهریه و خرج ازدواج نداشت، امّا کار و نیروی جوانی او سرمایه بالقوّه به شمار میرفت که میتوانست به تدریج پرداخت نماید. همان طور که امروزه در کشورهای با نظام پیشرفته اجتماعی، به جوانان وام بلند مدت تا پایان عمر برای تهیه مسکن و اتومبیل و لوازم زندگی میدهند و با تضمین بانکی به تدریج با بهرهای مناسب آن را دریافت مینمایند.
13ـ این خود درس بزرگی است که در قراردادها و توافقهای میان خود، باید به طور دقیق و جدی تعهدات طرفین را تعیین نماییم و از کلی و مبهم گویی و واگذار کردن تعهدات به آینده به اتکای روابط دوستانهای که داریم، احتراز ورزیم.
14ـ اشاره به «کفیل» بودن خداوند برای ضرورت توکل به او در آینده و اموری است که جریان آن از دست ما خارج بوده و به عوامل مؤثر متعددی که در حیطه اراده الهی است، ارتباط دارد. از آنجایی که موسی(ع) مطلع و مطمئن از سلامت و توفیق خود در انجام تعهداتش نبود، به خدا توکل میکند.