آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

تغییرات ساخت و عملکرد نظام های شهری جریانی مداوم و پیوسته در فضا است. این تغییرات که بر سازمان دادن تولید و بازتولید اجتمایی برای پاسخ به منافع نیروهای مسلط استوار است،در طول زمان الگوهای متفاوت ساختاری و کارکردی می آفریند. در این مقاله کوشش شده با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی رابطه اقتصاد محلی، جریان مازاد و بازساخت نظام شهری در فضای ناحیه ای کرمان تحلیل شود. در آغاز و طی زمان طولانی تا اصلاحات ارضی، تملک مازاد به وسیله مالکان مبنای اشکال مختلف کنترل اجتماعی بر سازمان فضایی ناحیه بوده که سلطه ی شهر بزرگ ناحیه (کرمان)، شکل غالب بازتاب فضایی آن در شبکه شهری بوده است. پس از اصلاحات ارضی با شکل گیری دولت رانتی، اثربخشی مازاد ملی نفت در شکل گیری فضای ناحیه مؤثر بوده است. از دهه هفتاد دگرگونی های شهری به وسیله تولید ساختارهای جدید شرایط جذب، جریان و انباشت نابرابر مازاد در شبکه شهری را فراهم آورده و بدین سان به اشکال جدید ناموزونی در فضای ناحیه ای دامن زده است. بر این اساس، استراتژی واقعی برای یکپارچگی ناحیه ای و بازساخت شبکه شهری و منطقه ای بر مبنای کاهش روابط سلطه جویانه مادرشهر ناحیه و دسترسی به فرصت های برابر رشد برای اعضاء شبکه می بایست بر مدلی استوار باشد که از طریق آن، تولید اشتغال متکی بر ظرفیت های درونی برای رشد اقتصادهای محلی در طیف پایین شبکه از یک سو و رشد برونگرای گره بزرگ شهری (کرمان) در ادغام با چند گره قدیمی در حال توسعه (رفسنجان، سیرجان، جیرفت، بم و زرند) از سوی دیگر فراهم آید. واضح است، کارآیی این مدل بدون بازنگری و بازاندیشی در مناسبات ساختاری، مضامین و قوانین جاری در جریان سلطه جویانه مازاد ملی، مسئله پیچیده و دشواری خواهد بود.

تبلیغات