شناخت قرآن نه یک واو کم، نه یک واو زیاد
آرشیو
چکیده
متن
باید از همه دست اندرکاران نشریه وزین بشارت سپاسگزاری کرد و نسل نو را هم به خواندن این گونه نشریات تشویق و از ذات اقدس اله مسألت کرد تا هم تدوین کنندگان و هم نوسالان قرائت کننده را بیش از پیش با حقیقت قرآن آشنا کند.
خداوند درباره قرآن این چنین وعده داده است که: «اِنّا نحن نَزلنا الذکر واِنا له لحافظون»؛ تحقیقاً این قرآن را ما نازل کردیم و حتماً ما این قرآن را حفظ میکنیم». این ایه پیامهای فراوانی دارد. یکی از پیامهای روشن این ایه، همان نزاهت قرآن از تحریف است که همگان به این ایه استدلال کردهاند. نه یک کلمه کم میشود، نه یک کلمه زیاد. این مَثَل معروف که: «نه یک واو کم، نه یک واو زیاد»، برابر همان داستانی است که جناب اباذر و مانند ایشان نگذاشتند که در قرآن یک واو کم و زیاد بشود. اولین بار، ما این قصه را از مرحوم علامه طباطبایی (ره) شنیدیم و بعد در کتب روایی هم یافتیم که وقتی معاویه قصد کرد آن تکاثر و ثروت اندوزی را برای درباریان خود تجویز کند و بگوید: سرمایه اندوزی و ثروتهای بادآورده را ما میتوانیم داشته باشیم و دیگران نمیتوانند داشته باشند، دستور داد تا در انجمنهای قرائت قرآن واو این ایه را قرائت نکنند: ایه چنین است: «یا ایها الذین آمنو إنّ کَثیراً من الأحبار و الرُّهبانِ لیأکلونَ أموال النّاس بالباطل و یصدّونُ عن سبیل اللّه و الَّذین یکنِزونَ الذَّهبَ و الفِضَة وَلا ینفِقونَها فی سبیلَِ اللّه فَبَشِّرهم بِعَذاب الیم»، « ای مؤمنان بدانید که بسیاری از احبار و راهبان، اموال مردم را به ناحق میخورند و [مردمان را] از راه خدا باز میدارند، و کسانی که زر و سیم میاندوزند و آن را در راه خدا خرج نمیکنند، ایشان را از غذابی دردناک خبر ده). «سوره توبه، ایه 34»که اگر واو حذف شود «الذین» توضیح همان احبار و رهبان میشود. یعنی عالمان یهود، سردمداران و سلاطین یهود، حق جمع کردن ثروت را ندارند، و ایه دلالت ندارد براینکه اگر یک مسلمانی بخواهد ثروت اندوز باشد، عیب دارد. اباذر رضوان اللّه علیه که در شام در آن تبعید اول به سرمیبرد، شمشیر را روی دوش گذاشت و گفت: لا أضَعُ السَّیف مِن عاتِقی حَتّی توضَعُ الواو فی مَکانِها؛ من این شمشیر را از دوشم پایین نمیآورم تا اینکه واو در جای خود قرار گیرد. بسیاری از شنوندگانِ این شعار، نمیدانستند که منظور اباذر چیست. بعد معلوم شد که درباریان اموی طبق یک توطئه شومی، قصد حذف آنواو را داشتند تا «الذین» مخصوص احبار و رهبان بشود. اباذر که حافظ و حامی قرآن بود، گفت: اگر دست به این واو بزنید من شمشیر میکشم. این واو باید باشد تا جمله مستقل باشد. یعنی مسلمان و غیر مسلمان در یک جامعه انسانی حق ثروت اندوزی ندارد. این ایه پیامش بین المللی است. نمیگوید یهودیها و مسیحیها حق ثروت اندوزی ندارند. میگوید انسان، نه «المؤمنون» است، نه «اهل الکتاب». «والذین» چه مسلمان، چه یهودی، چه ترسا، چه زرتشت و چه لاییک. هیچ کدام از این فِرق پنجگانه حق ثروت اندوزی در جامعه انسانی را ندارد. و اباذر رضوان اللّه علیه با این شعار آمیخته با شعور قرآنی، جلو تصرف خائنانه درباریان اموی را گرفت. بنابراین، آن مثل معروف هم درباره این جریان است و هم درباره این ایه: «وَالسّابقون الاَوّلون مِنَ المُهاجِرینَ وَالاَ نصارِ وَ الَّذینَ اتَّبعوهُم بأِحسان رَضِی اللّه عَنهُم وَ رَضُواعَنه و…». (سوره توبه، ایه 100)
خداوند در این ایه اعلام کرده است که از سه طایفه راضی است و ایشان از خداوند راضی هستند و برای ایشان باغهایی آماده کرده است که همیشه در آنجا خواهند ماند. دسته اوّل: پیشگامان نخستین از مهاجران؛ دسته دوّم: پیشگامان نخستین از انصار؛ دسته سوّم: کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند.
در تاریخ نقل شده است که خلیفه دوّم، ایه فوق را چنین میخواند: « والسابقون الاوّلون من المهاجرین والانصار الّذین اتبعوهم با حسان…» یعنی «واو» قبل از «الذین» را حذف میکرد و «انصار» را عطف به «السابقون» مینمود که معنا چنین میشود «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار که با نیکوکاری از ایشان تبعیت کردند». در نتیجه مقام مهاجرین بسیار برتر می گردد وانصار تابع مهاجرین شمرده میشوند وبدین وسیله معتقد بود، مقام مهاجرین قابل مقایسه با مقام انصارنیست. و در اینجا بود که ابی ابن کعب به عمر گفت: رسول خدا ایه را برای من با «واو» خواند و تو آن روزها در بقیع مدینه ابزار دباّغی میخریدی (کنایه از اینکه ما با رسول خدا(ص) بودیم و قرائت صحیح را میشنیدیم). عمر بدو گفت: درست می گویی وقتی شما نزد ایشان بودید، ما غایب بودیم و وقتی شما فارغ البال در خدمت رسول خدا بودید، ما مشغول کارهای خود بودیم، اگر میخواهی بگو، ما بودیم که مسلمانان را جا دادیم و کمک کردیم ( یعنی بگو: ما انصار هستیم و بدین ترتیب کنایه ای هم به کعب زد) و در جای دیگر نقل شده است که عمر گفت: من فکر میکردم خداوند با این ایه پیشگامان از مهاجرین را به مقامی رسانده که هیچکس به آن مقام نرسیدهاست. به هر حال میبینیم که صحابه رسول خدا(ص) چقدر دقت داشتند که حتی یک «واو» از قرآن کریم کم و زیاد نشود و حّتی به خلیفه هم تذکر میدادند و از تحریف کتاب خدا جلو گیری میکردند.
خداوند درباره قرآن این چنین وعده داده است که: «اِنّا نحن نَزلنا الذکر واِنا له لحافظون»؛ تحقیقاً این قرآن را ما نازل کردیم و حتماً ما این قرآن را حفظ میکنیم». این ایه پیامهای فراوانی دارد. یکی از پیامهای روشن این ایه، همان نزاهت قرآن از تحریف است که همگان به این ایه استدلال کردهاند. نه یک کلمه کم میشود، نه یک کلمه زیاد. این مَثَل معروف که: «نه یک واو کم، نه یک واو زیاد»، برابر همان داستانی است که جناب اباذر و مانند ایشان نگذاشتند که در قرآن یک واو کم و زیاد بشود. اولین بار، ما این قصه را از مرحوم علامه طباطبایی (ره) شنیدیم و بعد در کتب روایی هم یافتیم که وقتی معاویه قصد کرد آن تکاثر و ثروت اندوزی را برای درباریان خود تجویز کند و بگوید: سرمایه اندوزی و ثروتهای بادآورده را ما میتوانیم داشته باشیم و دیگران نمیتوانند داشته باشند، دستور داد تا در انجمنهای قرائت قرآن واو این ایه را قرائت نکنند: ایه چنین است: «یا ایها الذین آمنو إنّ کَثیراً من الأحبار و الرُّهبانِ لیأکلونَ أموال النّاس بالباطل و یصدّونُ عن سبیل اللّه و الَّذین یکنِزونَ الذَّهبَ و الفِضَة وَلا ینفِقونَها فی سبیلَِ اللّه فَبَشِّرهم بِعَذاب الیم»، « ای مؤمنان بدانید که بسیاری از احبار و راهبان، اموال مردم را به ناحق میخورند و [مردمان را] از راه خدا باز میدارند، و کسانی که زر و سیم میاندوزند و آن را در راه خدا خرج نمیکنند، ایشان را از غذابی دردناک خبر ده). «سوره توبه، ایه 34»که اگر واو حذف شود «الذین» توضیح همان احبار و رهبان میشود. یعنی عالمان یهود، سردمداران و سلاطین یهود، حق جمع کردن ثروت را ندارند، و ایه دلالت ندارد براینکه اگر یک مسلمانی بخواهد ثروت اندوز باشد، عیب دارد. اباذر رضوان اللّه علیه که در شام در آن تبعید اول به سرمیبرد، شمشیر را روی دوش گذاشت و گفت: لا أضَعُ السَّیف مِن عاتِقی حَتّی توضَعُ الواو فی مَکانِها؛ من این شمشیر را از دوشم پایین نمیآورم تا اینکه واو در جای خود قرار گیرد. بسیاری از شنوندگانِ این شعار، نمیدانستند که منظور اباذر چیست. بعد معلوم شد که درباریان اموی طبق یک توطئه شومی، قصد حذف آنواو را داشتند تا «الذین» مخصوص احبار و رهبان بشود. اباذر که حافظ و حامی قرآن بود، گفت: اگر دست به این واو بزنید من شمشیر میکشم. این واو باید باشد تا جمله مستقل باشد. یعنی مسلمان و غیر مسلمان در یک جامعه انسانی حق ثروت اندوزی ندارد. این ایه پیامش بین المللی است. نمیگوید یهودیها و مسیحیها حق ثروت اندوزی ندارند. میگوید انسان، نه «المؤمنون» است، نه «اهل الکتاب». «والذین» چه مسلمان، چه یهودی، چه ترسا، چه زرتشت و چه لاییک. هیچ کدام از این فِرق پنجگانه حق ثروت اندوزی در جامعه انسانی را ندارد. و اباذر رضوان اللّه علیه با این شعار آمیخته با شعور قرآنی، جلو تصرف خائنانه درباریان اموی را گرفت. بنابراین، آن مثل معروف هم درباره این جریان است و هم درباره این ایه: «وَالسّابقون الاَوّلون مِنَ المُهاجِرینَ وَالاَ نصارِ وَ الَّذینَ اتَّبعوهُم بأِحسان رَضِی اللّه عَنهُم وَ رَضُواعَنه و…». (سوره توبه، ایه 100)
خداوند در این ایه اعلام کرده است که از سه طایفه راضی است و ایشان از خداوند راضی هستند و برای ایشان باغهایی آماده کرده است که همیشه در آنجا خواهند ماند. دسته اوّل: پیشگامان نخستین از مهاجران؛ دسته دوّم: پیشگامان نخستین از انصار؛ دسته سوّم: کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند.
در تاریخ نقل شده است که خلیفه دوّم، ایه فوق را چنین میخواند: « والسابقون الاوّلون من المهاجرین والانصار الّذین اتبعوهم با حسان…» یعنی «واو» قبل از «الذین» را حذف میکرد و «انصار» را عطف به «السابقون» مینمود که معنا چنین میشود «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار که با نیکوکاری از ایشان تبعیت کردند». در نتیجه مقام مهاجرین بسیار برتر می گردد وانصار تابع مهاجرین شمرده میشوند وبدین وسیله معتقد بود، مقام مهاجرین قابل مقایسه با مقام انصارنیست. و در اینجا بود که ابی ابن کعب به عمر گفت: رسول خدا ایه را برای من با «واو» خواند و تو آن روزها در بقیع مدینه ابزار دباّغی میخریدی (کنایه از اینکه ما با رسول خدا(ص) بودیم و قرائت صحیح را میشنیدیم). عمر بدو گفت: درست می گویی وقتی شما نزد ایشان بودید، ما غایب بودیم و وقتی شما فارغ البال در خدمت رسول خدا بودید، ما مشغول کارهای خود بودیم، اگر میخواهی بگو، ما بودیم که مسلمانان را جا دادیم و کمک کردیم ( یعنی بگو: ما انصار هستیم و بدین ترتیب کنایه ای هم به کعب زد) و در جای دیگر نقل شده است که عمر گفت: من فکر میکردم خداوند با این ایه پیشگامان از مهاجرین را به مقامی رسانده که هیچکس به آن مقام نرسیدهاست. به هر حال میبینیم که صحابه رسول خدا(ص) چقدر دقت داشتند که حتی یک «واو» از قرآن کریم کم و زیاد نشود و حّتی به خلیفه هم تذکر میدادند و از تحریف کتاب خدا جلو گیری میکردند.