دستورالعمل قرآنی: ذکر نجات
آرشیو
چکیده
متن
سالیان درازی در راه هدایت مردم کوشید و رنج فراوان کشید؛ ولی پاسخ مردم پافشاری در گمراهی و گریز از حق و عدالت بود. از قوم خویش قطع امید کرد و خشم و نفرت شدیدی از آنان وجودش را فرا گرفت و چیزی نگذشت که از خداوند مجازات آن قوم خودخواه و جاهل را درخواست نمود. در صبحگاهی که مردم از خواب برخاستند، آثار غضب و عذاب الهی را در شهر خود مشاهده کردند. به نزد پیامبر خود حضرت یونس(ع) شتافتند و از او پوزش طلبیدند و درخواست عفو و مغفرت کردند؛ ولی فایدهای نبخشید و او با عصبانیت مردم را ترک کرد و از شهر خارج شد.
حضرت یونس(ع) نزد پروردگارش عزیز بود و بر این گمان بود که آنچه را که انجام میدهد مطلوب و مقبول درگاه الهی است و خداوند هیچگاه لطفش را از او دریغ نمیکند و بر او تنگ نخواهد گرفت. مردم با آن همه عجز و لابه، انتظار ترحم و گذشت را از حضرت یونس(ع) داشتند، اما اینگونه نشد. وقتی مردم از آن حضرت(ع) قطع امید کردند، سخت به درگاه خدا نالیدند. خداوند نیز عذاب را از آنان دور کرد. یونس(ع) به کنار دریا رسیده بود. در حالیکه قطع داشت قومش هلاک شدهاند، در کشتی سوار شد. طولی نکشید که کشتی در معرض طوفان قرار گرفت. صاحبان کشتی این پیشآمد را به فال بد گرفتند و او را پس از سه بار قرعه، به قصد قربانی به دریا افکندند تا دریا آرام گیرد. ماهی بزرگی درجا او را بلعید. اینجا بود که حضرت یونس(ع) متوجه اشتباهش شد و دانست که خداوند خواسته است به خاطر عدم شکیبایی و قهر و غضب او از قومش، او را مجازات کند.
در دل تاریک ماهی به سوی خدا متوجه شد و از کردار خویش اظهار پشیمانی و ندامت کرد و این ذکر را بر زبان جاری ساخت: «لاالهالاانت سبحانک انّی کنت من الظالمین» به برکت این ذکر، خداوند او را نجات داد. خداوند در قرآن میفرماید: «اگر از جمله تسبیحکنندگان نبود تا روز یامت در شکم ماهی باقی میماند». و نیز میفرماید: «…ونجیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین؛ و ما مؤمنانی را که اینگونه به یاد ما باشند نجات خواهیم داد».
(سوره انبیا، آیه88)
حضرت یونس(ع) بار دیگر به امر خداوند به سوی قومش بازگشت و همه آنها را سالم و مطیع یافت و تا آخر عمر در میان آنان با عزت زندگی کرد.
پیامهای قصه:
«و ذالنون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر علیه فنادی فیالظلمات ان لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ و یونس را یاد کن که خشم گنانه به راه خود رفت و گمان کرد که هرگز بر او تنگ نمیگیریم؛ آنگاه در دل تاریکی ندا در داد که خدایی جز تو نیست و تو از هر عیبی منزهی و من از ستمکارانم». (سوره انبیاء، آیه 87)
در این داستان دو حادثه مهم میباشد:
1 گرفتاری حضرت یونس(ع) در دل ماهی.
2 نجات از غم و غصّه و تاریکی.
در این آیه شریفه هم علّت گرفتاری و هم سبب نجات بیان شده است و در پایان آیه نیز برای نجات مؤمنان «قانون عمومی» آورده است. بنابراین آیه شریفه دارای سه پیام اساسی و مهم میباشد:
1 علّت گرفتاری: «فظن ان لن نقدر علیه؛ چنین پنداشت که ما بر او تنگ نمیگیریم».
چه بسیار افرادی هستند که در وقت تنگدستی و نداشتن امکانات مادی به خدا متوجه میشوند و به درگاه او سر بندگی فرود میآورند و به راز و نیاز میپردازند؛ ولی همین که به مال و منال، جاه و مقام، رفاه و شهرت، مسکن و مکنت ظاهری میرسند، اسیر این امور و زندانی آنها میگردند و خود را در حصار آنها قرار میدهند و چنین میپندارند که این امور برای آنها جاودانه است و هیچگاه از آنها گرفته نخواهد شد و از اینکه ممکن است روزی بیاید و این امور را نداشته باشند، کاملاً غافلاند و دچار غرور و تکبّر و عجب و خودبینی گردیدهاند در حالی که شایسته آنست که انسان شکرگذار باشد و هیچگاه صاحب نعمت را از یاد نبرد و در پیشگاه او اظهار کند که: خداوندا! این نعمت از آن توست و ما از باریدن رحمت تو سرسبز و خرم هستیم و هر وقت که بخواهی میتوانی آن را بگیری که در آن صورت ما پژمرده و ناتوان خواهیم شد.
حضرت یونس(ع) احساس ایمنی میکرد؛ زیرا میپنداشت که مقام بس ارجمندی نزد خدا دارد و همواره او در پناه رحمت خدا خواهد بود و پروردگار بر او تنگ نخواهد گرفت و از این رو هر چه قومش از او خواستند برگردد، قبول نکرد و آنان را رها کرد و به راه خود رفت. خداوند به خاطر این پنداشت، او را در دل ماهی گرفتار کرد تا متنبّه گردد.
2 سبب نجات: «لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین»
پس از آنکه حضرت یونس(ع) را به دریا افکندند، ماهی عظیمی او را بلعید و به امر خداوند در دل خود، برای حضرت یونس(ع) پناهگاهی قرار داد. شبها و روزها میگذشت و یونس(ع) در دل ماهی و ماهی در دل دریا به شکافتن و پیمودن ظلمتهای قعر دریا مشغول بود در آن زندان عجیب و غمانگیز، اندوهی بزرگ بر یونس(ع) غالب شد و با حال غم و افسردگی ندا برآورد «لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ خدایی جز تو نیست و تو از هر عیب منزهی و من از ستمکارانم».
حضرت یونس(ع) با این ذکر به درگاهی شتافت که پناهگاه بیپناهان و یاور غمدیدگان است؛ زیرا خداوند دارای رحمتی فراگیر و همهجانبه است. پس از آن خداوند دعای او را مستجاب کرد و یونس(ع) را از غم و گرفتاری نجات داد و به ماهی الهام کرد تا یونس(ع) را در کنار دریا بگذارد. خداوند در آیه دیگری در باب قدرت وقوت این ذکر میفرماید: «اگر یونس این تسبیح را نمیداشت تا قیامت دردل ماهی میماند». بنابراین سبب نجات یونس(ع) این ذکر شریف است که از آن به عنوان «ذکر یونسیه» یاد میشود.
3 قانون کلی: «و کذلک ننجی المؤمنین؛ وبدین سان مؤمنان را نجات میدهیم».
خداوند این داستان را در کتاب جاودانه خویش قرآن کریم میآورد تا راه روشنی را فراروی همه مؤمنان در تمام زمانها بگشاید؛ زیرا قرآن کریم، کتابی که فقط به نقل حوادث و رویدادها بپردازد نیست، بلکه کتاب هدایت و رحمت است و غرض اصلی از نقل رویدادهای تاریخی، قراردادن چراغی فروزنده فراراه انسانهاست که همگان در طول تاریخ از آن بهرهمند گردند و برای همیشه درس سازندگی و زندگی برای انسان باشد. روی این جهت خداوند در پایان داستان یونس(ع) بیان میدارد که بدین سان ما مؤمنان را نجات میدهیم. یعنی در سراسر تاریخ تکرار این تسبیح و ذکر باعث نجات میگردد. از این روی بزرگان اهل معرفت و معنا گفتهاند: این ذکر در راه سیر سلوک معنوی و طی درجات روحانی مقامی بس والا و موقعیتی ممتاز دارد و تکرار آن موجب رهیدن از هر غم و غصه و رسیدن به هر مقصد است.
حضرت یونس(ع) نزد پروردگارش عزیز بود و بر این گمان بود که آنچه را که انجام میدهد مطلوب و مقبول درگاه الهی است و خداوند هیچگاه لطفش را از او دریغ نمیکند و بر او تنگ نخواهد گرفت. مردم با آن همه عجز و لابه، انتظار ترحم و گذشت را از حضرت یونس(ع) داشتند، اما اینگونه نشد. وقتی مردم از آن حضرت(ع) قطع امید کردند، سخت به درگاه خدا نالیدند. خداوند نیز عذاب را از آنان دور کرد. یونس(ع) به کنار دریا رسیده بود. در حالیکه قطع داشت قومش هلاک شدهاند، در کشتی سوار شد. طولی نکشید که کشتی در معرض طوفان قرار گرفت. صاحبان کشتی این پیشآمد را به فال بد گرفتند و او را پس از سه بار قرعه، به قصد قربانی به دریا افکندند تا دریا آرام گیرد. ماهی بزرگی درجا او را بلعید. اینجا بود که حضرت یونس(ع) متوجه اشتباهش شد و دانست که خداوند خواسته است به خاطر عدم شکیبایی و قهر و غضب او از قومش، او را مجازات کند.
در دل تاریک ماهی به سوی خدا متوجه شد و از کردار خویش اظهار پشیمانی و ندامت کرد و این ذکر را بر زبان جاری ساخت: «لاالهالاانت سبحانک انّی کنت من الظالمین» به برکت این ذکر، خداوند او را نجات داد. خداوند در قرآن میفرماید: «اگر از جمله تسبیحکنندگان نبود تا روز یامت در شکم ماهی باقی میماند». و نیز میفرماید: «…ونجیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین؛ و ما مؤمنانی را که اینگونه به یاد ما باشند نجات خواهیم داد».
(سوره انبیا، آیه88)
حضرت یونس(ع) بار دیگر به امر خداوند به سوی قومش بازگشت و همه آنها را سالم و مطیع یافت و تا آخر عمر در میان آنان با عزت زندگی کرد.
پیامهای قصه:
«و ذالنون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر علیه فنادی فیالظلمات ان لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ و یونس را یاد کن که خشم گنانه به راه خود رفت و گمان کرد که هرگز بر او تنگ نمیگیریم؛ آنگاه در دل تاریکی ندا در داد که خدایی جز تو نیست و تو از هر عیبی منزهی و من از ستمکارانم». (سوره انبیاء، آیه 87)
در این داستان دو حادثه مهم میباشد:
1 گرفتاری حضرت یونس(ع) در دل ماهی.
2 نجات از غم و غصّه و تاریکی.
در این آیه شریفه هم علّت گرفتاری و هم سبب نجات بیان شده است و در پایان آیه نیز برای نجات مؤمنان «قانون عمومی» آورده است. بنابراین آیه شریفه دارای سه پیام اساسی و مهم میباشد:
1 علّت گرفتاری: «فظن ان لن نقدر علیه؛ چنین پنداشت که ما بر او تنگ نمیگیریم».
چه بسیار افرادی هستند که در وقت تنگدستی و نداشتن امکانات مادی به خدا متوجه میشوند و به درگاه او سر بندگی فرود میآورند و به راز و نیاز میپردازند؛ ولی همین که به مال و منال، جاه و مقام، رفاه و شهرت، مسکن و مکنت ظاهری میرسند، اسیر این امور و زندانی آنها میگردند و خود را در حصار آنها قرار میدهند و چنین میپندارند که این امور برای آنها جاودانه است و هیچگاه از آنها گرفته نخواهد شد و از اینکه ممکن است روزی بیاید و این امور را نداشته باشند، کاملاً غافلاند و دچار غرور و تکبّر و عجب و خودبینی گردیدهاند در حالی که شایسته آنست که انسان شکرگذار باشد و هیچگاه صاحب نعمت را از یاد نبرد و در پیشگاه او اظهار کند که: خداوندا! این نعمت از آن توست و ما از باریدن رحمت تو سرسبز و خرم هستیم و هر وقت که بخواهی میتوانی آن را بگیری که در آن صورت ما پژمرده و ناتوان خواهیم شد.
حضرت یونس(ع) احساس ایمنی میکرد؛ زیرا میپنداشت که مقام بس ارجمندی نزد خدا دارد و همواره او در پناه رحمت خدا خواهد بود و پروردگار بر او تنگ نخواهد گرفت و از این رو هر چه قومش از او خواستند برگردد، قبول نکرد و آنان را رها کرد و به راه خود رفت. خداوند به خاطر این پنداشت، او را در دل ماهی گرفتار کرد تا متنبّه گردد.
2 سبب نجات: «لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین»
پس از آنکه حضرت یونس(ع) را به دریا افکندند، ماهی عظیمی او را بلعید و به امر خداوند در دل خود، برای حضرت یونس(ع) پناهگاهی قرار داد. شبها و روزها میگذشت و یونس(ع) در دل ماهی و ماهی در دل دریا به شکافتن و پیمودن ظلمتهای قعر دریا مشغول بود در آن زندان عجیب و غمانگیز، اندوهی بزرگ بر یونس(ع) غالب شد و با حال غم و افسردگی ندا برآورد «لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ خدایی جز تو نیست و تو از هر عیب منزهی و من از ستمکارانم».
حضرت یونس(ع) با این ذکر به درگاهی شتافت که پناهگاه بیپناهان و یاور غمدیدگان است؛ زیرا خداوند دارای رحمتی فراگیر و همهجانبه است. پس از آن خداوند دعای او را مستجاب کرد و یونس(ع) را از غم و گرفتاری نجات داد و به ماهی الهام کرد تا یونس(ع) را در کنار دریا بگذارد. خداوند در آیه دیگری در باب قدرت وقوت این ذکر میفرماید: «اگر یونس این تسبیح را نمیداشت تا قیامت دردل ماهی میماند». بنابراین سبب نجات یونس(ع) این ذکر شریف است که از آن به عنوان «ذکر یونسیه» یاد میشود.
3 قانون کلی: «و کذلک ننجی المؤمنین؛ وبدین سان مؤمنان را نجات میدهیم».
خداوند این داستان را در کتاب جاودانه خویش قرآن کریم میآورد تا راه روشنی را فراروی همه مؤمنان در تمام زمانها بگشاید؛ زیرا قرآن کریم، کتابی که فقط به نقل حوادث و رویدادها بپردازد نیست، بلکه کتاب هدایت و رحمت است و غرض اصلی از نقل رویدادهای تاریخی، قراردادن چراغی فروزنده فراراه انسانهاست که همگان در طول تاریخ از آن بهرهمند گردند و برای همیشه درس سازندگی و زندگی برای انسان باشد. روی این جهت خداوند در پایان داستان یونس(ع) بیان میدارد که بدین سان ما مؤمنان را نجات میدهیم. یعنی در سراسر تاریخ تکرار این تسبیح و ذکر باعث نجات میگردد. از این روی بزرگان اهل معرفت و معنا گفتهاند: این ذکر در راه سیر سلوک معنوی و طی درجات روحانی مقامی بس والا و موقعیتی ممتاز دارد و تکرار آن موجب رهیدن از هر غم و غصه و رسیدن به هر مقصد است.