آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

گاه در نفس خود احساس کوچکی و زبونی می‌کنم. احساس می‌کنم دنیا بسیار سنگین است، سنگینی آن را با تمام وجود درک می‌کنم. فکر می‌کنم تمام راهها بسته است و من بسیار ضربه‌پذیر شده‌ام و وزش هر بادی مرا تکان می‌دهد و زمانه به هر سوی که می‌خواهد مرا می‌کشاند. به داشته‌هایم توجه ندارم و تمام هویت خود را در دیگران می‌بینم. احساس می‌کنم که در مقابل مشکلات کوچک، از پای افتاده‌ام و قادر به حل آن نیستم. چشمم به دست دیگران و قدمم جای پای آنهاست. گویا بسیار تنهایم و کسی نیست که دست مرا گیرد، کمک کند،توانایم سازد، هدفدارم کند، حزن و اندوه و افسردگی‌ام را بزداید.نمونه این سؤالات و مشکلات، مسلماً برای بعضی از ما پیش آمده است و چه خوب است که به سراغ کلام خدا رویم و از آن کلمات نورانی که شفای درد سینه‌هاست، دوای خود را جوییم.
خداوند، به پیامبرش می‌فرماید: سخن آنان (مشرکین) تو را اندوهگین نسازد؛ زیرا عزت از آن خداست (إنَّ العِزّةَ لِلّهِ جَمیعاً). گویا حزن و اندوه پیامبر عظیم الشأن‌(ص) با توجه به عزت خدا، زدوده می‌شود. با دقت در این کتاب مقدس نکات بیشتری می‌فهمیم و چون به روایات ائمه (ع) مراجعه می‌کنیم، ابعاد بیشتری فرا رویمان نمایان می‌گردد.مقاله ذیل، گامی است در راه روشن‌سازی عزت و آزادگی انسان از دیدگاه قرآن کریم و روایات که امیدواریم با تأمل در مفاهیم آن بر عزت و کرامت نفس نایل گردیم.
«بشارت»
دین اسلام سراسر درس عزت و آزادگی است واین موهبت الهی را خداوند سبحان بعد از خودش، مخصوص پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان می‌داند.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «… وَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَللْمُؤمنینَ‌وَلکنَّ الْمُنافقینَ لایعْلمونَ؛ و عزت برای خدا و رسول خدا و مؤمنان است، ولی این معنا را منافقان نمی‌فهمند».(سوره منافقون، آیه 8) و این موهبت الهی وقتی حاصل می‌شود که انسان در مقابل ذات ربوبی حق، ذلیل گردد. چنانکه امام صادق(ع) می‌فرماید: «اِعْلَمْ‌اَنَّهُ لاعِزَّ لِمَنْ لایتَذَلَّلْ لِلّه؛ بدان همانا عزتی نیست برای کسی که در مقابل خداوند ذلیل نگردد».
حال اگر کسی بخواهد به عزت برسد، تنها از راه خدا می‌تواند به عزت برسد و خداوند متعال کسانی را که طالب عزت هستند و می‌خواهند از راه دیگران به عزت برسند، به ذلت می‌کشاند و می‌فرماید: «الَّذینَ‌یتَّخِذونَ الکافِرینَ‌اَوْلیاءَ مِنْ‌دونِ‌المؤمِنینَ اَیبتَغونَ عِندَهمُ العزَّةَ فإنَّ‌ العِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً؛‌کسانی که غیر از مؤمنان کافران را دوست خود می‌گیرند آیا عزت را از آنان می‌طلبند؟ همانا تمامی عزت نزد خداست». (سوره نساء، آیه 139)
این آیه به ما می‌فهماند که کسانی که با داشتن مال و منال دنیا و اعتبارات دنیایی، گمان می‌کنند که به عزت رسیده‌اند ـ‌گرچه در نزد مردم به یک عزت و اعتباری رسیده‌اند‌ـ ولی این تنها یک خیال است و اینها در نفس خودشان ذلیل‌ترین افراد هستند و معنای عزت را نفهمیده‌اند و نمی دانند عزت چیست؟ و عزیز کیست؟
معنای عزت
عزت، آن حالتی است که انسان را مقاوم و شکست ناپذیر می‌کند. به همین دلیل، به زمینهای صلب و محکم عزاز می‌گویند و از آنجا که ذات پاک خداوند شکست ناپذیر است، لذا تمام عزت مختص ذات پاک ربوبی است و هر کس عزتی دارد از اوست. رسیدن به عزت از راه غیر او امکان پذیر نیست و هر کس بخواهد عزیز شود، باید از ناحیه او شود و اگر از راه غیر او بخواهد به عزت برسد در واقع به ذلت می‌رسد. امام صادق(ع) می‌فرماید:‌«عزیز به غیر خدا ذلیل است؛ العَزیزُ‌بِغَیرِ اللّهِ ذَلیل».
موجبات رسیدن به عزت
خداوند راه رسیدن به عزت را در قرآن کریم اینچنین بیان فرموده است:«مَنْ کانَ‌ یریدُ العِزَّةَ فَلِلّهِ العزَّةُ جمیعاً اِلیهِ یصْعَدُ الکَلِمُ الطَّیبُ والعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُه؛ هر کس خواهان عزت است پس تمامی عزت برای خداست، کلمه نیکو بسوی او می‌رود و عمل صالح آن را بالا می‌برد».(سوره فاطر، آیه 10)
مفسران کلمه طیب را به اعتقاد پاک معنا کرده‌اند و کلمه طیب، تنها صرف لفظ نیست، بلکه اعتقاد راسخ به توحید است. بنابراین اولین چیزی که موجب رسیدن به عزت می‌شود، اعتقادی پاک و به دور از هر گونه آلودگی داشتن است و باور این معنا که: لا مُؤَثِّرَ فی الوُجودِ‌اّلاّ‌اللّهُ؛ هیچ چیز جز خدا در عالم مؤثر نیست. این همان کلمه طیب و اعتقاد راسخ است که بسوی خداوند می‌رود و عمل صالح که مکمل این اعتقاد است و آن را بالا می‌برد. پس عملی صالح خواهد بود که از اعتقاد سالم نشأت گرفته باشد.
در احادیث زیادی نیز موجبات رسیدن به عزت بیان شده است.
پیامبر اسلام(ص) در حدیث قدسی از خداوند نقل می‌فرماید که: «کُلَّ‌یومِ اَنا العَزیزُ فَمَنْ‌اَرادَ‌عِزَّ الدّارَینِ فَلْیطِعِ العَزیز؛ هر روز من عزیز هستم و هر کس عزت (دنیا و آخرت) می‌خواهد، پس باید اطاعت عزیز کند».
امام حسن(ع) در قسمتی از وصیت‌نامه خود می‌فرماید: «وَاِذا اَرَدْتَ‌عِزَّاً بِلا عشیرَةَ وَهَیبَةً بِلاسُلطانٍ فَاخرِجْ مِنْ ذُلِّ مَعصیةِ اللّهِ اِلی عِزِّ طاعَةِ اللّهِ؛ و هر گاه خواستی به عزتی بدون نیاز به قوم و عشیره برسی و به هیبتی بدون نیاز به سلطنتی و حکومتی برسی، از ذلت معصیت خداوند به عزت طاعت الهی وارد شو».
لقمان نیز در وصیت به پسرش می‌فرماید:‌«اگر خواستی که عزت دنیا را جمع کنی، طمع خود را از آنچه در دست مردم است قطع کن. همانا انبیا با قطع طمع از مردم‌به مقامات بالایی رسیدند».
عزت نفس به معنای عزیز و گرانقدر دانستن نفس است. پس باید خود را به کمتر از آنچه که ارزش اوست نفروشد. با این بینش است که انسان از آنچه که در دست مردم است، به راحتی چشم می‌پوشد و تمام توجهش به خداوند متعال معطوف می‌شود. در روایات متعددی نیز به این معنا اشاره شده است. امام علی(ع) می‌فرماید:‌«اَلْعِزُّ مَعَ الیاْسِ؛ عزت با قطع امید (از غیر خدا) حاصل می‌شود». اگر انسان خوب بیندیشد و نیک بنگرد، خواهد دید که در نزد غیر خدا چیزی نیست که انسان بخواهد حوایجش را از آنها بخواهد و هر کس هر چه دارد از اوست.
ویژگیهای انسان عزیز
بعضی از صفات «انسان عزیز» عبارتند از:
1. عزت نفس:‌نفس خود را بزرگ و عزیز می‌دارد و از خواری گناه می‌گریزد.
2. قناعت: قناعت را ثروتی بزرگ می‌داند. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «قناعت مالی است که تمام شدنی نیست».
3. بی‌نیازی از مردم: نه تنها چشم داشتی به مال مردم ندارد، بلکه شرف و بزرگی را در بی‌نیازی از آنها می داند.
4. کار و تلاش:‌از کار نمی‌گریزد و به تلاش و زحمت خود متکی است.
5. استقلال:‌در انجام امور تابع هوی و هوس دیگران نیست و با کمک عقل و مشورت با خردمندان تصمیم می‌گیرد.
6. تواضع:‌آدمی متواضع و خاکسار است.
7. شجاع بودن: چون خود را در پناه عزت خدا می‌بیند، از این روی با اقتدار الهی به کارهای بزرگ اقدام می‌کند.
8. اطمینان نفس: چون خداوند را مدبر امور می‌داند، لذا در فراز و نشیب امور دنیا غم و اندوه به خود راه نمی‌دهد.
عزت نفس در روایات
این فضیلت والای انسانی، باشکوه و عظمت وصف ناپذیری در روایات مطرح شده است و آنچنان از عزت و آزادگی انسان در روایات یاد شده است که شوق پرواز را در انسان بسوی این کمال معنوی، به حرکت در‌می‌آورد.
اینک برخی از آن روایات را می‌خوانیم:
رسول خدا‌(ص) می‌فرماید:‌«اطْلُبوُا الْحَوائِجَ بعزَّة الاَنفُس؛ حاجتها را با حفظ عزت نفس برآورده کنید».
حضرت علی‌(ع) می‌فرماید:«‌فَالموتِ فی حیاتِکُمْ مَقهوُرینَ وَالحَیاةَ فی موتِکُمْ قاهرین؛ ذلیل و سرافکنده زندگی کردن، مرگ است و مردن با پیروزی و سرافرازی، زندگی است».
امام حسین(ع) می فرماید:‌«مَوتُ فی عزٍّ خیر من حیاة فی ذُلّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است».
حضرت علی (ع) می‌فرماید:‌«اَلمنیةُ ولاالدَّنیةُ‌والتَّقلُّلُ ولاالَّتوسُّل؛ مرگ آری و پستی خیر، به کم قانع بودن آری و دست نیاز پیش دیگران دراز کردن خیر».
و نیز آن حضرت‌(ع) می‌فرماید:‌«لاتَکُنْ عبدَ غَیرِک وقد جَعلَکَ اللّهُ حُرَّاً؛ خود را بنده دیگران قرار مده در حالی که خداوند تو را آزاده قرار داده است».
امام حسن(ع) می‌فرماید:‌«اَکْرِم نَفسَکَ عن کُلِّ دنیة؛ نفس خود را از هر پستی دور دار».
منابع:
میزان الحکمه ج6و8
نهج البلاغه
روابط دختر و پسر در قرآن(4)

تبلیغات