جوانان قرآنی
آرشیو
چکیده
متن
«اِذ اَوَی الفِتیة اِلَی الکَهفِ فَقالُوا رَبَّنا اِتنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً وَ هیئ لَنا مِن أَمرِنا رَشَداً؛ [وبیاد بیاور ای پیامبر] آن زمان که آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، به ما از نزد خویش بخشایشی ارزانی دار و برای ما در کارمان رهیابی [به صلاح و کمال] را فراهم ساز».
(سوره کهف، آیه10)
جوان کیست؟
همانطور که میدانید در قرآن کریم دوبار(و هر دو بار در سوره کهف) کلمه فتیه (جوانان) بکار رفته است، در روایتی این چنین آمده است: امام صادق (ع) «از مردی پرسیدند: «فتی» به نظر شما کیست؟ آن شخص جواب داد: جوان. امام صادق(ع) فرمودند: خیر، مراد از «فتی» مؤمن است. مگر نمیدانی اصحاب کهف مردان کاملی بودند، پس خداوند آنان را جوان نامید به خاطر ایمانشان».* بنابراین از دید قرآن «جوان» به قدرت بازو و سن و سال نیست؛ بلکه به قدرت ایمان میباشد و در احادیث دیگری آمده است: «همه آنها جوان نبودند و لیکن قرآن آنها را جوان نامید (برای اینکه جوان با قدرت ایمان است که توانایی تغییر و انقلاب را دارد و میتواند راه و روش خود را عوض کند) قرآن تعبیر به «فتیه» کرد تا برساند که آنان جوانان عادی بودند نه پیغمبر، رسول و ولی خاص».
پیامها:
1 ـ توانایی جوان، برجانفشانی در راه حق، ترجیح دادن حقیقت از غیر حقیقت، شناخت عقیده درست از نادرست، ترک لذتها و زیباییهای دنیوی از سایرین افزون است.
2 ـ همواره در فتنهها باید به جایی مطمئن و دور از خطر پناه برد.
3 ـ در سختتـرین مـوقعیتهـا اولیـن گفتـار نیـایش با پـروردگار جهانیان میباشد: (فَقالُوا رَبَّنا).
4 ـ با نجات و امنیت یافتن نباید خدا را از یاد برد، بلکه باید از پیشگاه او درخواست رحمت و گشایش کرد. (اِتنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً).
5 ـ جوان مؤمن، با وجود فراهم بودن اسباب و وسایل ظاهری دل به آنها نمیبندد و تنها برحمت خداوند امیدوار و به قدرت او اتکا دارد. (از مقدم شدن «مِن لَدُنکَ» بر «رَحمَةً» این نکته را می فهمیم).
6 ـ جوان، آنگاه خداوند را با فطرت سلیم خویش درمییابد که همه معبودهای دروغین را نفی کند و خود را با تمام وجود از آنها دور سازد (آنان همه چیز را رها کردند و سپس گفتند «رَبَّنا»).
7 ـ جوان باید همواره حقیقتجو باشد. (وَ هیئ لَنا مِن أَمرِنا رَشَداً).
8 ـ جوان نسبت به شناخت جریانهای اجتماعی نباید بیتفاوت باشد، بلکه باید به طور دقیق حق را از باطل جدا کرده و آنرا بشناسد. (آنان از قوم و جامعه باطل به غار پناه بردند).
9 ـ جوان هیچگاه هضم در فضای ناسالم نمیشود، بلکه خود را از جو جامعه فاسد با هجرت نجات میدهد.
10ـ اهل حق و حقیقت با یکدیگر سازگارند و میتوانند جمعی عمل کنند و از تک روی پرهیز دارند. (آنان با هم هجرت کردند و برای گشایش یک صدا گفتند: «قالُوا رَبَّنا»).
(سوره کهف، آیه10)
جوان کیست؟
همانطور که میدانید در قرآن کریم دوبار(و هر دو بار در سوره کهف) کلمه فتیه (جوانان) بکار رفته است، در روایتی این چنین آمده است: امام صادق (ع) «از مردی پرسیدند: «فتی» به نظر شما کیست؟ آن شخص جواب داد: جوان. امام صادق(ع) فرمودند: خیر، مراد از «فتی» مؤمن است. مگر نمیدانی اصحاب کهف مردان کاملی بودند، پس خداوند آنان را جوان نامید به خاطر ایمانشان».* بنابراین از دید قرآن «جوان» به قدرت بازو و سن و سال نیست؛ بلکه به قدرت ایمان میباشد و در احادیث دیگری آمده است: «همه آنها جوان نبودند و لیکن قرآن آنها را جوان نامید (برای اینکه جوان با قدرت ایمان است که توانایی تغییر و انقلاب را دارد و میتواند راه و روش خود را عوض کند) قرآن تعبیر به «فتیه» کرد تا برساند که آنان جوانان عادی بودند نه پیغمبر، رسول و ولی خاص».
پیامها:
1 ـ توانایی جوان، برجانفشانی در راه حق، ترجیح دادن حقیقت از غیر حقیقت، شناخت عقیده درست از نادرست، ترک لذتها و زیباییهای دنیوی از سایرین افزون است.
2 ـ همواره در فتنهها باید به جایی مطمئن و دور از خطر پناه برد.
3 ـ در سختتـرین مـوقعیتهـا اولیـن گفتـار نیـایش با پـروردگار جهانیان میباشد: (فَقالُوا رَبَّنا).
4 ـ با نجات و امنیت یافتن نباید خدا را از یاد برد، بلکه باید از پیشگاه او درخواست رحمت و گشایش کرد. (اِتنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً).
5 ـ جوان مؤمن، با وجود فراهم بودن اسباب و وسایل ظاهری دل به آنها نمیبندد و تنها برحمت خداوند امیدوار و به قدرت او اتکا دارد. (از مقدم شدن «مِن لَدُنکَ» بر «رَحمَةً» این نکته را می فهمیم).
6 ـ جوان، آنگاه خداوند را با فطرت سلیم خویش درمییابد که همه معبودهای دروغین را نفی کند و خود را با تمام وجود از آنها دور سازد (آنان همه چیز را رها کردند و سپس گفتند «رَبَّنا»).
7 ـ جوان باید همواره حقیقتجو باشد. (وَ هیئ لَنا مِن أَمرِنا رَشَداً).
8 ـ جوان نسبت به شناخت جریانهای اجتماعی نباید بیتفاوت باشد، بلکه باید به طور دقیق حق را از باطل جدا کرده و آنرا بشناسد. (آنان از قوم و جامعه باطل به غار پناه بردند).
9 ـ جوان هیچگاه هضم در فضای ناسالم نمیشود، بلکه خود را از جو جامعه فاسد با هجرت نجات میدهد.
10ـ اهل حق و حقیقت با یکدیگر سازگارند و میتوانند جمعی عمل کنند و از تک روی پرهیز دارند. (آنان با هم هجرت کردند و برای گشایش یک صدا گفتند: «قالُوا رَبَّنا»).