پاسخ به سوالات
آرشیو
چکیده
متن
1ـ چرا در قرآن کریم نسبت به یک موضوع چندین بار اشاره شده است؟
جواب: تکرار در آیات قرآن کریم میتواند جهات مختلف داشته باشد، مانند:
الف) قرآن کتاب هدایت و تعلیم و تربیت انسانهاست و از اصول بسیار مهم تربیتی، تکرار نکات اساسی است تا فرد دچار فراموشی و غفلت نشود. قرآن نیز از این اصل مهم پیروی کرده است و مثلاً دشمنی شیطان با انسان را تکرار کرده است.
ب) تأکید بریک موضوع مهم، وجه دیگر تکرار است که خواننده بدان وسیله به اهمیت آن پیببرد، مثل تکرار آیه «فَبِاَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» در سوره الرحمن.
ج) در بعضی از سورهها بعد از آیات داستانی، تاریخی و یا کلامی و… که دارای محتوای متفاوت هستند، آیاتی مشابه ذکر شده است تا خواننده خود با جمعبندی به یک قانون کلّی و یا نکته مهم دیگری برسد؛ مثلاً از یکسانی آیات مربوط به دعوت پیامبران و برخورد مشابه مردم با ایشان میتوان به عدم تفاوت در دعوت پیامبران، تکرار حوادث تاریخی، درسگیری برای آینده و… رسید.
د) مواردی نیز گرچه به ظاهر آیهای تکرار شده است، ولی با توجه به جایگاه آن در هر سوره هدف متفاوت از موارد مشابه دنبال میشود؛ مثلاً آیات 58 و59 سوره بقره مشابه آیات 161 و162 سوره اعراف هستند، ولی ظاهراً در سوره بقره هدف از ذکر آن بیان پیمان شکنی بنیاسرائیل است و در سوره اعراف مقدمهای است برای بیان این است که بنیاسرائیل به دو گروه خوب و بد تقسیم میشوند.
2ـ آیا معانی قرآن آن قدر محدود است که مترجمین میتوانید قرآن را ترجمه میکنند یا نه؟ و اگر نیست پس میتوان گفت ترجمهها از نظر رساندن معنا ناقص هستند؟
جواب: هیچ مترجمی نمیگوید که با ترجمه توانسته است همه معنای قرآن را بیان کند. کاری که مترجم میکند آن است که سعی میکند بهترین الفاظ و قالب را در زمان فارسی برای معانی قرآن بیابد، به نحوی که یک فرد آشنا به زبان فارسی بتواند به اندازه کسی که با زبان قرآن آشنایی دارد، از ظاهر آن استفاده ببرد. در مرحله بعد برای استفاده بیشتر چه فردی که با زبان قرآن آشنایی دارد و چه فردی که ندارد، اگر بخواهند معانی گستردهتر و دقیقتری به دست آورند، باید به سراغ تفسیر قرآن بروند؛ یعنی در واقع بخش دوم سؤال شما اشکالی است مشترک در هر دو زبان عربی و غیر آن و دلیل آن هم تفاسیر متعدد عربی است که از قدیم الایام خود عربها مینوشتند و مدعی نبودند الفاظ عربی توانسته باشد تمام معنا را برساند و زبان فارسی همین طور. پس ترجمه نه به معنای محدود بودن معانی قرآن است، نه به معنای نقص، آن طور که شما مدّ نظر دارید.
3ـ آیا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در همه سورهها جزء سوره است؟
جواب: روایاتی زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که بسم اللّه جزء سوره است، لذا فقهای شیعه اکثراً فتوی دادهاند هنگام خواندن سوره باید قبل از «بسم اللّه» سوره را در ذهن مشخص کرد، نه اینکه اوّل «بسماللّه» را بگوید و بعد هرسورهای را که خواست بخواند. در عین حال این مسأله در بین فقها و مفسرین اهل سنت و امامیه از مسائل اختلافی است، ولی مشهور در میان علمای شیعه همان است که بیان شد.
4ـ علایمی نظیر (م، لا، ق، ط و…) برروی چه اصولی نوشته میشوند؟ معانی آنها را نیز توضیح دهید.
جواب: اینها علایم وقف و مربوط به علم قرائت قرآن کریم هستند. اصولی که برطبق آنها این علایم نوشته میشود، متفاوت است و مجموعاً در چهار اصل مهم جمع می شوند:
الفـ در مواضعی علایم در ارتباط با معنای آیات هستند؛ یعنی آیا معنا تمام شده یا هنوز ادامه دارد.
بـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ یعنی ساختار ادبیاتی و نحوی هستند که از حیث جملهبندی و قواعد جمله تمام است یا نه.
جـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ و معنا هردو است.
دـ بعضی نیز ملاک را در برخی موارد قطع شدن نفس میدانند و برطبق آن از این علایم استفاده میکنند.
امّا این علامات در قرآنها متفاوتند و ما علایم قرآن را بر اساس رسم الخط عثمان طهـ که بیشتر در دسترس استـ معنا میکنیم:
«م» یعنی وقف لازم است و باید مدتی مکث کرد.
«لا» یعنی وقف ممنوع است و باید بدون قطع کردن به خواندن ادامه داد.
«ج» یعنی وقف جایز است؛ یعنی قاری هم میتواند وقف کند و هم ادامه دهد.
«صلی» یعنی گرچه وقف جایز است، ولی وصل کردن و ادامه دادن بهتر است.
«قلی» یعنی گرچه وقف جایز است، لازم نیست؛ ولی در هرحال بهتر است.
پاسخ به سؤالات
1ـ چرا در قرآن کریم نسبت به یک موضوع چندین بار اشاره شده است؟
جواب: تکرار در آیات قرآن کریم میتواند جهات مختلف داشته باشد، مانند:
الف) قرآن کتاب هدایت و تعلیم و تربیت انسانهاست و از اصول بسیار مهم تربیتی، تکرار نکات اساسی است تا فرد دچار فراموشی و غفلت نشود. قرآن نیز از این اصل مهم پیروی کرده است و مثلاً دشمنی شیطان با انسان را تکرار کرده است.
ب) تأکید بریک موضوع مهم، وجه دیگر تکرار است که خواننده بدان وسیله به اهمیت آن پیببرد، مثل تکرار آیه «فَبِاَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» در سوره الرحمن.
ج) در بعضی از سورهها بعد از آیات داستانی، تاریخی و یا کلامی و… که دارای محتوای متفاوت هستند، آیاتی مشابه ذکر شده است تا خواننده خود با جمعبندی به یک قانون کلّی و یا نکته مهم دیگری برسد؛ مثلاً از یکسانی آیات مربوط به دعوت پیامبران و برخورد مشابه مردم با ایشان میتوان به عدم تفاوت در دعوت پیامبران، تکرار حوادث تاریخی، درسگیری برای آینده و… رسید.
د) مواردی نیز گرچه به ظاهر آیهای تکرار شده است، ولی با توجه به جایگاه آن در هر سوره هدف متفاوت از موارد مشابه دنبال میشود؛ مثلاً آیات 58 و59 سوره بقره مشابه آیات 161 و162 سوره اعراف هستند، ولی ظاهراً در سوره بقره هدف از ذکر آن بیان پیمان شکنی بنیاسرائیل است و در سوره اعراف مقدمهای است برای بیان این است که بنیاسرائیل به دو گروه خوب و بد تقسیم میشوند.
2ـ آیا معانی قرآن آن قدر محدود است که مترجمین میتوانید قرآن را ترجمه میکنند یا نه؟ و اگر نیست پس میتوان گفت ترجمهها از نظر رساندن معنا ناقص هستند؟
جواب: هیچ مترجمی نمیگوید که با ترجمه توانسته است همه معنای قرآن را بیان کند. کاری که مترجم میکند آن است که سعی میکند بهترین الفاظ و قالب را در زمان فارسی برای معانی قرآن بیابد، به نحوی که یک فرد آشنا به زبان فارسی بتواند به اندازه کسی که با زبان قرآن آشنایی دارد، از ظاهر آن استفاده ببرد. در مرحله بعد برای استفاده بیشتر چه فردی که با زبان قرآن آشنایی دارد و چه فردی که ندارد، اگر بخواهند معانی گستردهتر و دقیقتری به دست آورند، باید به سراغ تفسیر قرآن بروند؛ یعنی در واقع بخش دوم سؤال شما اشکالی است مشترک در هر دو زبان عربی و غیر آن و دلیل آن هم تفاسیر متعدد عربی است که از قدیم الایام خود عربها مینوشتند و مدعی نبودند الفاظ عربی توانسته باشد تمام معنا را برساند و زبان فارسی همین طور. پس ترجمه نه به معنای محدود بودن معانی قرآن است، نه به معنای نقص، آن طور که شما مدّ نظر دارید.
3ـ آیا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در همه سورهها جزء سوره است؟
جواب: روایاتی زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که بسم اللّه جزء سوره است، لذا فقهای شیعه اکثراً فتوی دادهاند هنگام خواندن سوره باید قبل از «بسم اللّه» سوره را در ذهن مشخص کرد، نه اینکه اوّل «بسماللّه» را بگوید و بعد هرسورهای را که خواست بخواند. در عین حال این مسأله در بین فقها و مفسرین اهل سنت و امامیه از مسائل اختلافی است، ولی مشهور در میان علمای شیعه همان است که بیان شد.
4ـ علایمی نظیر (م، لا، ق، ط و…) برروی چه اصولی نوشته میشوند؟ معانی آنها را نیز توضیح دهید.
جواب: اینها علایم وقف و مربوط به علم قرائت قرآن کریم هستند. اصولی که برطبق آنها این علایم نوشته میشود، متفاوت است و مجموعاً در چهار اصل مهم جمع می شوند:
الفـ در مواضعی علایم در ارتباط با معنای آیات هستند؛ یعنی آیا معنا تمام شده یا هنوز ادامه دارد.
بـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ یعنی ساختار ادبیاتی و نحوی هستند که از حیث جملهبندی و قواعد جمله تمام است یا نه.
جـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ و معنا هردو است.
دـ بعضی نیز ملاک را در برخی موارد قطع شدن نفس میدانند و برطبق آن از این علایم استفاده میکنند.
امّا این علامات در قرآنها متفاوتند و ما علایم قرآن را بر اساس رسم الخط عثمان طهـ که بیشتر در دسترس استـ معنا میکنیم:
«م» یعنی وقف لازم است و باید مدتی مکث کرد.
«لا» یعنی وقف ممنوع است و باید بدون قطع کردن به خواندن ادامه داد.
«ج» یعنی وقف جایز است؛ یعنی قاری هم میتواند وقف کند و هم ادامه دهد.
«صلی» یعنی گرچه وقف جایز است، ولی وصل کردن و ادامه دادن بهتر است.
«قلی» یعنی گرچه وقف جایز است، لازم نیست؛ ولی در هرحال بهتر است.
جواب: تکرار در آیات قرآن کریم میتواند جهات مختلف داشته باشد، مانند:
الف) قرآن کتاب هدایت و تعلیم و تربیت انسانهاست و از اصول بسیار مهم تربیتی، تکرار نکات اساسی است تا فرد دچار فراموشی و غفلت نشود. قرآن نیز از این اصل مهم پیروی کرده است و مثلاً دشمنی شیطان با انسان را تکرار کرده است.
ب) تأکید بریک موضوع مهم، وجه دیگر تکرار است که خواننده بدان وسیله به اهمیت آن پیببرد، مثل تکرار آیه «فَبِاَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» در سوره الرحمن.
ج) در بعضی از سورهها بعد از آیات داستانی، تاریخی و یا کلامی و… که دارای محتوای متفاوت هستند، آیاتی مشابه ذکر شده است تا خواننده خود با جمعبندی به یک قانون کلّی و یا نکته مهم دیگری برسد؛ مثلاً از یکسانی آیات مربوط به دعوت پیامبران و برخورد مشابه مردم با ایشان میتوان به عدم تفاوت در دعوت پیامبران، تکرار حوادث تاریخی، درسگیری برای آینده و… رسید.
د) مواردی نیز گرچه به ظاهر آیهای تکرار شده است، ولی با توجه به جایگاه آن در هر سوره هدف متفاوت از موارد مشابه دنبال میشود؛ مثلاً آیات 58 و59 سوره بقره مشابه آیات 161 و162 سوره اعراف هستند، ولی ظاهراً در سوره بقره هدف از ذکر آن بیان پیمان شکنی بنیاسرائیل است و در سوره اعراف مقدمهای است برای بیان این است که بنیاسرائیل به دو گروه خوب و بد تقسیم میشوند.
2ـ آیا معانی قرآن آن قدر محدود است که مترجمین میتوانید قرآن را ترجمه میکنند یا نه؟ و اگر نیست پس میتوان گفت ترجمهها از نظر رساندن معنا ناقص هستند؟
جواب: هیچ مترجمی نمیگوید که با ترجمه توانسته است همه معنای قرآن را بیان کند. کاری که مترجم میکند آن است که سعی میکند بهترین الفاظ و قالب را در زمان فارسی برای معانی قرآن بیابد، به نحوی که یک فرد آشنا به زبان فارسی بتواند به اندازه کسی که با زبان قرآن آشنایی دارد، از ظاهر آن استفاده ببرد. در مرحله بعد برای استفاده بیشتر چه فردی که با زبان قرآن آشنایی دارد و چه فردی که ندارد، اگر بخواهند معانی گستردهتر و دقیقتری به دست آورند، باید به سراغ تفسیر قرآن بروند؛ یعنی در واقع بخش دوم سؤال شما اشکالی است مشترک در هر دو زبان عربی و غیر آن و دلیل آن هم تفاسیر متعدد عربی است که از قدیم الایام خود عربها مینوشتند و مدعی نبودند الفاظ عربی توانسته باشد تمام معنا را برساند و زبان فارسی همین طور. پس ترجمه نه به معنای محدود بودن معانی قرآن است، نه به معنای نقص، آن طور که شما مدّ نظر دارید.
3ـ آیا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در همه سورهها جزء سوره است؟
جواب: روایاتی زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که بسم اللّه جزء سوره است، لذا فقهای شیعه اکثراً فتوی دادهاند هنگام خواندن سوره باید قبل از «بسم اللّه» سوره را در ذهن مشخص کرد، نه اینکه اوّل «بسماللّه» را بگوید و بعد هرسورهای را که خواست بخواند. در عین حال این مسأله در بین فقها و مفسرین اهل سنت و امامیه از مسائل اختلافی است، ولی مشهور در میان علمای شیعه همان است که بیان شد.
4ـ علایمی نظیر (م، لا، ق، ط و…) برروی چه اصولی نوشته میشوند؟ معانی آنها را نیز توضیح دهید.
جواب: اینها علایم وقف و مربوط به علم قرائت قرآن کریم هستند. اصولی که برطبق آنها این علایم نوشته میشود، متفاوت است و مجموعاً در چهار اصل مهم جمع می شوند:
الفـ در مواضعی علایم در ارتباط با معنای آیات هستند؛ یعنی آیا معنا تمام شده یا هنوز ادامه دارد.
بـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ یعنی ساختار ادبیاتی و نحوی هستند که از حیث جملهبندی و قواعد جمله تمام است یا نه.
جـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ و معنا هردو است.
دـ بعضی نیز ملاک را در برخی موارد قطع شدن نفس میدانند و برطبق آن از این علایم استفاده میکنند.
امّا این علامات در قرآنها متفاوتند و ما علایم قرآن را بر اساس رسم الخط عثمان طهـ که بیشتر در دسترس استـ معنا میکنیم:
«م» یعنی وقف لازم است و باید مدتی مکث کرد.
«لا» یعنی وقف ممنوع است و باید بدون قطع کردن به خواندن ادامه داد.
«ج» یعنی وقف جایز است؛ یعنی قاری هم میتواند وقف کند و هم ادامه دهد.
«صلی» یعنی گرچه وقف جایز است، ولی وصل کردن و ادامه دادن بهتر است.
«قلی» یعنی گرچه وقف جایز است، لازم نیست؛ ولی در هرحال بهتر است.
پاسخ به سؤالات
1ـ چرا در قرآن کریم نسبت به یک موضوع چندین بار اشاره شده است؟
جواب: تکرار در آیات قرآن کریم میتواند جهات مختلف داشته باشد، مانند:
الف) قرآن کتاب هدایت و تعلیم و تربیت انسانهاست و از اصول بسیار مهم تربیتی، تکرار نکات اساسی است تا فرد دچار فراموشی و غفلت نشود. قرآن نیز از این اصل مهم پیروی کرده است و مثلاً دشمنی شیطان با انسان را تکرار کرده است.
ب) تأکید بریک موضوع مهم، وجه دیگر تکرار است که خواننده بدان وسیله به اهمیت آن پیببرد، مثل تکرار آیه «فَبِاَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» در سوره الرحمن.
ج) در بعضی از سورهها بعد از آیات داستانی، تاریخی و یا کلامی و… که دارای محتوای متفاوت هستند، آیاتی مشابه ذکر شده است تا خواننده خود با جمعبندی به یک قانون کلّی و یا نکته مهم دیگری برسد؛ مثلاً از یکسانی آیات مربوط به دعوت پیامبران و برخورد مشابه مردم با ایشان میتوان به عدم تفاوت در دعوت پیامبران، تکرار حوادث تاریخی، درسگیری برای آینده و… رسید.
د) مواردی نیز گرچه به ظاهر آیهای تکرار شده است، ولی با توجه به جایگاه آن در هر سوره هدف متفاوت از موارد مشابه دنبال میشود؛ مثلاً آیات 58 و59 سوره بقره مشابه آیات 161 و162 سوره اعراف هستند، ولی ظاهراً در سوره بقره هدف از ذکر آن بیان پیمان شکنی بنیاسرائیل است و در سوره اعراف مقدمهای است برای بیان این است که بنیاسرائیل به دو گروه خوب و بد تقسیم میشوند.
2ـ آیا معانی قرآن آن قدر محدود است که مترجمین میتوانید قرآن را ترجمه میکنند یا نه؟ و اگر نیست پس میتوان گفت ترجمهها از نظر رساندن معنا ناقص هستند؟
جواب: هیچ مترجمی نمیگوید که با ترجمه توانسته است همه معنای قرآن را بیان کند. کاری که مترجم میکند آن است که سعی میکند بهترین الفاظ و قالب را در زمان فارسی برای معانی قرآن بیابد، به نحوی که یک فرد آشنا به زبان فارسی بتواند به اندازه کسی که با زبان قرآن آشنایی دارد، از ظاهر آن استفاده ببرد. در مرحله بعد برای استفاده بیشتر چه فردی که با زبان قرآن آشنایی دارد و چه فردی که ندارد، اگر بخواهند معانی گستردهتر و دقیقتری به دست آورند، باید به سراغ تفسیر قرآن بروند؛ یعنی در واقع بخش دوم سؤال شما اشکالی است مشترک در هر دو زبان عربی و غیر آن و دلیل آن هم تفاسیر متعدد عربی است که از قدیم الایام خود عربها مینوشتند و مدعی نبودند الفاظ عربی توانسته باشد تمام معنا را برساند و زبان فارسی همین طور. پس ترجمه نه به معنای محدود بودن معانی قرآن است، نه به معنای نقص، آن طور که شما مدّ نظر دارید.
3ـ آیا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در همه سورهها جزء سوره است؟
جواب: روایاتی زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که بسم اللّه جزء سوره است، لذا فقهای شیعه اکثراً فتوی دادهاند هنگام خواندن سوره باید قبل از «بسم اللّه» سوره را در ذهن مشخص کرد، نه اینکه اوّل «بسماللّه» را بگوید و بعد هرسورهای را که خواست بخواند. در عین حال این مسأله در بین فقها و مفسرین اهل سنت و امامیه از مسائل اختلافی است، ولی مشهور در میان علمای شیعه همان است که بیان شد.
4ـ علایمی نظیر (م، لا، ق، ط و…) برروی چه اصولی نوشته میشوند؟ معانی آنها را نیز توضیح دهید.
جواب: اینها علایم وقف و مربوط به علم قرائت قرآن کریم هستند. اصولی که برطبق آنها این علایم نوشته میشود، متفاوت است و مجموعاً در چهار اصل مهم جمع می شوند:
الفـ در مواضعی علایم در ارتباط با معنای آیات هستند؛ یعنی آیا معنا تمام شده یا هنوز ادامه دارد.
بـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ یعنی ساختار ادبیاتی و نحوی هستند که از حیث جملهبندی و قواعد جمله تمام است یا نه.
جـ در مواضعی این علایم مربوط به لفظ و معنا هردو است.
دـ بعضی نیز ملاک را در برخی موارد قطع شدن نفس میدانند و برطبق آن از این علایم استفاده میکنند.
امّا این علامات در قرآنها متفاوتند و ما علایم قرآن را بر اساس رسم الخط عثمان طهـ که بیشتر در دسترس استـ معنا میکنیم:
«م» یعنی وقف لازم است و باید مدتی مکث کرد.
«لا» یعنی وقف ممنوع است و باید بدون قطع کردن به خواندن ادامه داد.
«ج» یعنی وقف جایز است؛ یعنی قاری هم میتواند وقف کند و هم ادامه دهد.
«صلی» یعنی گرچه وقف جایز است، ولی وصل کردن و ادامه دادن بهتر است.
«قلی» یعنی گرچه وقف جایز است، لازم نیست؛ ولی در هرحال بهتر است.