چکیده

بینامتنیت از گرایش هایی تلقی می شود که در حوزه ی نشانه شناسی اهمیت ویژه ای دارد و مورد توجه بسیاری از منتقدان ادبی و هنری قرار گرفته است. بینامتنیت بر این اصل استوار شده است که هیچ متنی بدون پیش متن نیست. بینا متنیت بر این اندیشه است که متن نظامی بسته، مستقل و خودبسنده نیست. بلکه پیوندی دوسویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد. حتی می توان گفت که در یک متن مشخص هم مکالمه ای مستمر میان آن متن و متونی که بیرون از آن متن وجود دارند، جریان دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند. در این نوشتار سعی شده است رابطه بین آثار نویسنده ای به نام کافکا، فیلمسازی به نام کراننبرگ و آثارگرافیتی لودو که هر کدام یک شاخه جدا از هنر و نویسندگی هستند با رویکرد بینا متنی بررسی شود. این آثار از این نظر که همگی به گرفتار شدن انسان در دست ساخته های خودش اشاره دارد با هم تشابهاتی دارند، بدین منظور سعی شده است ارتباط بینامتنی بین آنها جستجو شود. هدف از این تحلیل، دریافت تعامل و پیوستگی میان این متن های هنری می باشد. در این روند شخصیت ها، درون مایه و روایت ها بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی که در آن وجود دارند بعنوان نشانه های متنی، نماینگر پیوند و فهم مشترک این آثار مطرح می شوند.

تبلیغات