در خوانِش های دوباره و نوین از روایت های تاریخی و اساطیری، گاه با شباهت های بنیادین و انکارناپذیری روبرو می شویم که می تواند همسانی برخی از کهن الگوها را در شکل دهی به ساختارِ اندیشه های انسانی، گوشزد کند؛ از جمله این داستان ها، روایتِ ایرانی زندگی ایرج و روایت عبری یوسف (ع) است؛ اگرچه در روایات کهن، داستان ایرج نیز به عنوان متنی مذهبی و مقدّس قابل اعتنا بوده است؛ امروزه، از آن بیشتر به عنوان متنی اسطوره ای حماسی یاد می شود؛ در مقابل، داستان یوسف از همان نخستین روایت در تورات، وجهه مذهبی داشته و این ویژگی را در روایات مسیحی و اسلامی نیز حفظ کرده است.
مقالة حاضر، تحلیلی تطبیقی دربارة ساختار و محتوای داستان ایرج و قصه یوسف است و سعی دارد ضمن واکاویِ بن مایه های کهن این دو روایت، به جنبه های مختلف و شباهت های قابل اعتنای آنها بپردازد و در این مسیر روایت عبرانی داستان یوسف را با روایت قرآنی و اسلامی مقایسه کرده و مطالعه ای تطبیقی را در آن باره، سامان داده است.