حجاب هر چند حائلی برای فرد محسوب می شود، اما به طور کلی چادری بسیار بزرگ برای جامعه و تداوم امنیت پایدار قلمداد می گردد. هر چه حجاب مبنایی برای گسترش عفاف و تحقق امنیت باشد، حجاب گریزی با نا امنی توافق حاصل می نماید. حجاب گریزی یکی از مشکلاتی است که راه حل فوری ندارد، یعنی نیاز به نهادینه کردن فرهنگی دارد. حجاب را در چارچوب تشدید مجازات عملیاتی کردن، نهادینه کردن اجباری است که تغییر ساختاری در این زمینه را به تاخیر خواهد انداخت.
حجاب گریزی اگر گسترش یابد به بدحجابی و بی حجابی تبدیل می گردد که در نهایت با امنیت اجتماعی رابطه معکوسی خواهد یافت. براین اساس از مدلی علی با اشاره به چهار محیط اجتماعی بهره گرفته شده است. این چهار محیط عبارتند از: 1. محیط خانوادگی؛ 2. محیط تحمیلی؛ 3. محیط اتفاقی؛ 4. محیط انتخابی.
مقاله حاضر جزء مطالعات توصیفی تحلیلی و در آن از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. حجم نمونه با توجه به حجم جامعه آماری،180 نفر تعیین گردیده است. از کل طیف محجبه تا بدحجاب که با شاخص 400 درصدی سنجیده شده است، 145% باحجاب متوسط، 136% بدحجاب و 119% افراد محجبه قرار گرفته اند. با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر، تاثیر متغیر فقدان الگوهای عینی بر عامل مهندسی فرهنگی به طور مستقیم 232/0 و به طور غیرمستقیم 298/0 بوده که تاثیر کلی این شاخص برابر با 530% بوده است. بر اساس نتایج بدست آمده وضعیت تاهل، سن، محل سکونت، محل تولد، سطح تحصیلات و... هیچگونه تاثیر قابل ملاحظه ای بر رعایت حجاب یا عدم آن نشان نداده اند و از سوی دیگر بین حجابی که واقعا در جامعه رعایت می شود و حجابی که زنان و دختران دوست دارند داشته باشند، شکافی عمیق در حال به وجود آمدن است.