چکیده

ساختار نظام بین الملل یک متغیر مستقلی است که تمامی بازیگران نظام بین الملل در روند تصمیم گیری و سیاست گذاری خود باید مد نظر داشته تا تصمیماتشان بعد از اتخاذ به مرحله اجراء در آید و با ساختار نظام بین الملل منطبق باشد. این بدان معنا است که با تغییر در محیط بین الملل، سیاست ها نیز تغییر می کند تا تأمین منافع با توجه به واقعیات جدید انجام پذیرد، واقعیاتی که متأثر از شرایط بین الملل هستند و در آن برتری دولت به عنوان سیاست گذار تا آینده قابل پیش بینی تداوم خواهد داشت. ساختار نظام بین الملل پس از جنگ جهانی دوم ساختاری دو قطبی بود که در آن ساختار تمامی تغیر و تحولات زیر لوای دو بازیگر اصلی (شوروی سابق و آمریکا) به وقوع می پیوست و استراتژی تمامی بازیگران دیگر صحنه بین المللی به گونه ای متأثر از تصمیمات این دو ابر قدرت بود. اما بعد از فروپاشی شوروی عملاً ساختار نظام دو قطبی بعد از گذار از دوران تغییر و تحولات بنیادین نظام بین الملل که خود نشأت گرفته از این فروپاشی بود جای خود را به ساختار تک قطبی سپرد ساختاری که در آن آمریکا مدیریت نظام بین المللی را به این دلیل که در رأس ساختار نظام بین المللی قرار داشت و هیچ قدرتی یارای مبارزه با هژمونی طلبی آن را نداشت عهده دار گردید.

تبلیغات