چکیده

نابرابری اجتماعی و استمرار فاصله طبقاتی یکی از معضلات جوامع بشری است. این نابرابریها از گذشته های دور به صور گوناگون ادامه یافت و از دیرباز یکی از مهمترین مباحث، در بین اقوام و ملل بو ده است و برمبنای فلسفه، مذهب و قوانینی که داشته اند این سؤال را مطرح می کردند که آیا افراد انسانی همه برابر و مساوی اند و یا برحسب نژاد، رنگ، زبان، مذهب و … دارای حقوق و مزایای گوناگونی می باشند؟ در حقیقت این مقاله با رویکرد ادیان متعدد سعی می کند تا به آن سؤال پاسخ دهد و از این طریق به تشریح دیدگاه مذاهب متعدد درخصوص قشربندی اجتماعی بپردازد. بطوری که کنکاش درباره مباحث فوق چنین می نمایاند که در دین هندو به دلیل وجود مقررات شدید مذهبی نابرابری امری اجتناب ناپذیر است همچنانکه این مقوله در دین زرتشت نیز دیده می شود و به نظر می رسد تحرک یک فرد از طبقه ای به طبقه دیگر درعمل غیرممکن است. از منظر یهود هم به دلیل اعتقاد آنها به شاخصه نژاد برتر نابرابری برون طبقاتی امری شایع و متداول بوده اما دین مسیح با رویکرد متساوی به همه ابنای بشری می نگرد و خداوند را به عنوان پدر و همه آدمیان را فرزندان آن می انگارد. این مهم در جهان بینی اسلامی نیز امری ضروری است اما آن به خاطر وجود تفاوتهای انسانها به لحاظ استعداد و قابلیتهای مختلف است. بطوری که مطابق با استدلال دین اسلام جایگاههای متفاوتی در جامعه برای رفع نیازهای متعدد وجود دارد و هرکس براساس صلاحیت خود میتواند به آن وارد شود.

تبلیغات