آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

حضرت محمد(ص) قبل از این‌که از طرف خداوند به رسالت مبعوث شوند، برخی شب‌ها، هنگام غروب آفتاب یا اوایل شب، به غار حرا که بالای کوهی مشرف به خانه کعبه بود می‌رفتند و ساعاتی را به تفکر درباره خالق عالم و آدمیان و رموز خلقت می‌گذراندند. یکی از شب‌های ماه رمضان، حالتی بین خواب و بیداری به ایشان دست داد و یکباره صدایی ایشان را به خود آورد که می‌گفت: «اقرأ» یعنی بخوان. آن‌گاه نوشته‌ای در آسمان بنظر ایشان رسید که در آن آمده بود:
«اقرأ‌باسم ربک الذی خلق؛بخوان، به نام پروردگارت که خلق کرده.»
«خلق الإنسان من علق؛خلق کرده انسان را از نطفه.»
«اقرأ و ربک الأکرم؛ بخوان که پروردگارت بسی گرامی است….»
سپس خداوند درباره خود فرمود:
«الذی علّمَ بالقلم. عََلّم الانسان ما لَم یعلم؛ [بخوان به نام ] آن خدای که با قلم، چیزی را که انسان نمی‌دانست به او آموخت….»1
بدین ترتیب، خداوند اولین کلمه و اولین فرمانی که به حضرت محمد(ص) (حتی قبل از بعثت ایشان) فرمود، خواندن، یعنی آموختن علم است و اولین توصیفی که خداوند از خود برای حضرت محمد(ص) فرمود، این است که« آن خداوندی که به انسان آنچه را نمی‌دانست با قلم (یعنی از طریق نوشتن ) آموخت». در این توصیف دوم، آنچه مورد توجه است، این است که خداوند اولین معلم انسان است و آنچه را انسان نمی داند، با قلم به او می‌آموزد.
دستورات و فرمان‌هایی که خداوند در قرآن مجید به رسولش داده، فرمان‌هایی است که از طریق ایشان به همه مسلمانان مؤمن داده شده است. لذا خواندن و نوشتن، یعنی آموزش، اولین فرمان الهی است که هر مسلمان باید از آن اطاعت کند و این بزرگ‌ترین افتخار مسلمانان است.
خداوند در قرآن مجید، حدود شصت بار برای پیامبر خود سوگند یاد کرده است. این سوگندها، یکی از دیگری زیباتر و شاعرانه‌تر است؛ مانند:«سوگند به طاق بلند آسمان، قسم به ماه تابان، سوگند به روز، چون روشن شود، قسم به شفق و روشنی اول غروب، قسم به قرآنِ روشن بیان، قسم به صبحگاه، قسم به شب، هنگامی که به روز روشن می‌شود»؛ ولی زیباترین و آموزنده‌ترین این سوگند‌ها، اولین سوگندی است که خداوند برای حضرت محمد(ص) ، فقط چند روز بعد ازاولین آیات نازله یاد کرده و فرموده است: « ن و القلم و ما یسطرون؛2 سوگند به قلم و آنچه می‌نویسد.»
فرمان خواندن و سوگند به قلم، در هیچ یک ازکتب مقدس مذاهب، اعم از مذاهب ابراهیمی و یا مذاهب دیگر، نیامده واین بزرگ‌ترین افتخار مسلمانان و اولین وظیفه آنان، خصوص مسلمانان جوانان است که در خواندن و نوشتن (یعنی آموزش علوم) کوشا باشند؛ اما در گذشته، پیروی از این فضیلت و اطاعت از اولین فرمان الهی، آن طور که باید و شاید به جوانان تبلیغ نشده و حتی برخی از بزرگان مسلمان، به جای تشویق مردم به اجرای این فرمان باری تعالی و کوشش درتوسعه تعلیم و تحصیل علوم و آشنایی به رموز طبیعت وخلقت و شاید از ترس بی‌دینی، مسلمانان را از فراگیری «علم با قلم» (جز علوم دینی) بر حذر داشته‌اند. عده‌ای از گذشتگان، تا اوایل قرن پنجم هجری، بدین باور بودند که علوم جدید موجب بی‌دینی می‌شود.
غافل از این که دین یک مسلمانِ دانشمند و آگاه به علوم طبیعی، دارای پایه‌های عقلی محکم‌تری است از دین یک مسلمانِ بی‌دانش که منحصراً تعبدی است و بر پایه عقل و دانش استوار نیست. دانشمندی که اطلاعاتی درباره کهکشان دارد یا از نیروهای عظیم داخل ذرات اتم باخبر است، دانشمندی که به میلیون‌ها ژن ناشناخته در داخل هر سلول جانداری آشنایی دارد، می‌داند که همه این علوم از خداوند ناشی شده، و خدا و دین را معقول‌تر و مقبول‌تر و مستدل‌تر می‌شناسد. تجربه قرون گذشته نشان داد که پیروان سایر ادیان که تمام کوشش خود را به کسب علوم و خواندن و نوشتن و تبلیغ و تعلیم آن صرف کردند، نه تنها دین خود را از دست ندادند، بلکه پایه‌های آن را محکم‌تر هم کردند.
پانوشتها:
1. علق (96) آیه 1 ـ 5.
2. قلم (68) ایه 1.

تبلیغات