چکیده

متن

 

 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین سیما خاتمهم و افضلهم محمد(صلیٰ الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیته الاطیبین الانجبین سیما بقیة الله فی العالمین بهم نتولی و من اعدائهم نتبرّءُ الی الله
میلاد مسعود حضرت فاطمهٴ معصومه (دختر امام، خواهر امام و عمهٴ امام) فرزند رسول خدا(علیهم آلاف التحیة و الثناء) را به پیشگاه ذخیرهٴ عالم ولی عصر(ارواحنا فداه) تهنیت عرض می‌کنیم [و] از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم، عیدی همهٴ ما مخصوصاً شما برادران و خواهران بزرگوار را ولایت این خاندان قرار بدهد! بین ما و این خاندان در دنیا و برزخ و قیامت جدایی نیندازد!
ـ شفاعت کریمهٴ اهل‌بیت نشانهٴ عظمت مقام آن حضرت
حضرت فاطمهٴ معصومه، گرچه دختر امام و خواهر امام و عمهٴ امام(علیهم آلاف التحیة و الثناء) است، ولی بالأخره هم خانم است و هم امام یا پیغمبر نیست؛ لکن به مقام عظیمی رسیده است که ما در زیارت آن حضرت از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم که، شفاعت این بی‌بی را دربارهٴ ما مؤثر و مقبول قرار بدهد [و] به خود بی‌بی هم عرض می‌کنیم «إشفعى لى فى الجنة فإن لک عند الله شأناً منَ الشأن»[۱] از اینجا معلوم می‌شود که کسی که امام نیست و پیغمبر نیست می‌تواند به مقامی برسد که نزد خدا منزلتی داشته باشد، این مطلب اول.
ـ عدم تأثیرذکورت و انوثت در تحصیل کمال و منزلت
مطلب دوم آن است که، منزلت برای انسان از آن جهت که یک روح ملکوتی دارد و آن روح ملکوتی، نه زن است نه مرد قابل تحصیل است؛ چون بدن انسان یا به صورت زن یا به صورت مرد ساخته شده است؛ وگرنه جان انسان و روح انسان که امر ملکوتی است مثل فرشته‌ها، نه مردند و نه زن. روح نه مذکر است نه مؤنّث؛ چون بدن نیست، جسم نیست، ماده نیست. از آن جهت که روح نه مذکر است نه مؤنّث، لذا کمالها و معارف را هم زنها می‌توانند فراهم بکنند هم مردها.
ـ تناسب حقوق و تکالیف با ساختار بدنی زن و مرد
مطلب بعدی آن است که، هر کدام از زن و مرد برابر آن ساختار بدنی‌شان یک سلسله تکالیف، حقوق [و] وظایفی دارند که دیگری آن تکالیف و حقوق را ندارد، ولی چه زن [و] چه مرد هر کسی در کار خود عالمانه و مخلصانه انجام داد در قیامت موفق‌تر است، این هم یک مطلب.
ـ جایگاه اخص زن در صیانت اصول خانواده
اساس خانواده، مادر شدن، تربیت فرزند، حفظ نسل آینده از مهم‌ترین و شریف‌ترین کارهای نظام خلقت است که ذات اقدس الهی این عطیّه را به خانمها عطا کرده است. مبادا! یک خانمی در اصول خانه‌داری، در پرورش فرزند، حفظ و صیانت و حراست اصول خانواده غفلت کند [که] هر مشکلی که در جامعه پدید می‌آید بخش مهمّش مربوط به فروپاشی خانواده است. اگر خانواده همچنان مستحکم باشد جامعه کمتر آسیب می‌بیند.
ـ ظرافت گرایش قلبی زن
مطلب دیگر آن است که آن لطافت روحی که ذات اقدس الهی به زنها داد اینها در مناجات، در ندبه، در ناله موفق‌تر از مردند. این عاطفه را باید رهبری کرد، هدایت کرد [و] این عاطفه و رقّت را اگر اینها به کار بگیرند و در مناجاتها به کار بگیرند [و] در نماز شبها به کار بگیرند، نه در مسائل عادی و ساده و جزئی سرمایه را بجا به کار برده‌اند. زنها زودتر از مردها متأثر می‌شوند، اشک می‌ریزند.
«گریه» سلاح مبارزه با دشمن درونی
این گریه سلاح خوبی است [و] یک وسیلهٴ خوبی است؛ ولی اگر انسان اهل تحقیق و استدلال و علم بود این سرمایه را بجا مصرف می‌کند. اینکه در دعای کمیل آمده «و سلاحَهُ البُکاء»[۲] یعنی در جنگ با دشمنِ بیرون آهن لازم است، در جنگ با دشمن درون آه لازم است [و] اگر کسی اهل آه و ناله بود دیگر متکبّر و مغرور و خودخواه و خودپسند و دنیاطلب نمی‌شود. این سرمایه «و سلاحَهُ البُکاء» در زنها بیش از مردها است. آن وقت حیف است که زن این سرمایه را برای چیزهای عادی بگذارد.
امکان بهره‌مند شدن «زن» از کمالات والای معنوی
و او [زن] می‌تواند به جایی برسد که با اینکه امام نیست، پیغمبر نیست بشود فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) که این همه مراجع، علما، فقها، حکما، بزرگان، مانند افراد عادی در کنار روضهٴ ملکوتی این بانوی دنیا و آخرت سلام عرض بکنند، بعد می‌گویند: «یا فاطمة إشفعى لى فى الجنة فإن لک عند الله شأناً منَ الشأن»[۳] چه اینکه «فضهٴ خادمه» هم به این مقام رسید. حالا جریان حضرت زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) آن را خیلی از بزرگان اصلاً دسترسی ندارند حالا، چه رسد به ماها [و] خیلی از اولیا به او دسترسی ندارند، چه رسد به ماها او را با علی‌بن‌ابى‌طالب[سلام الله علیه] باید سنجید، آن مقام زهرا[علیها السلام] است. حالا نه فهمیدن آن مقام، نه علم غیب آن مقام، نازل شدن جبرئیل(سلام الله علیه) بر او، آن برای اولیای عادی هم قابل فهم نیست؛ اما فضه(سلام الله علیها) که این خب، اگر کسی یک خانمی نتواند راه فضه را ادامه بدهد، خب ضرر کرده است.
-نقش «چله» گیری در کسب کمالات معنوی
اساس خانواده، فرزند پروری، رعایت اخلاق و آ‌داب، پاک بودن چشم و گوش، پاک بودن غذا ـ مخصوصاً امروز که اول ذیقعده است ـ هر کسی در عمر بالأخره یک چله‌ای بگیرد خیلی از مسائل برای او حل می‌شود.
وجود مبارک موسای کلیم(سلام الله علیه) از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه این چهل شبانه روز را مهمان خدا بود و تورات نصیب او شد: ﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ﴾[۴] چله گرفتن معنایش این نیست که انسان دست از زندگی و کار بکشد. الآن در گزارش گفتند که همه‌تان شما ـ الحمد لله ـ در مسائل اجتماعی حضور فعال دارید. معنای چله گرفتن این نیست که انسان بیکار باشد [و] یکجا بنشیند. معنای چله گرفتن این است که، چهل شبانه روز خلاف نکند، حواست باشد، غذای حلال، نگاه حلال، گوش حلال، چشم حلال و پاک. اگر کسی واقعاً چهل شبانه روز مواظب خودش باشد خیلی از مسائل برای او حل می‌شود.
-تشخیص بوی عفن گناه نتیجه مراقبت دل
اولین راهش این است که شامه‌اش باز می‌شود، بو می‌کشد. خب، مردار را هیچ کسی بالأخره [به آن رغبت ندارد] چرا انسان مردار را رغبت ندارد؟ برای اینکه بوی بد دارد. رشوه، باند بازی، دروغ گفتن، سیاست‌بازی، نه سیاست مداری اینها مردارند [و] بویش درمی‌آید اینکه می‌بینید هر چند وقت بوی کسی درمی‌آید همین است [که] یک کسی رسوا می‌شود. اولین نعمتی که نصیب انسان می‌شود این است که، شامهٴ ملکوتی‌اش باز می‌شود [و] بوی بد گناه را دارد می‌فهمد، بو می‌کشد. این کار، کار انسان نیست [و] این بازی، پایانش رسوایی است. خب، این راه باز است. این راه با درس خواندن و بحث کردن و اینها حاصل نمی‌شود، این را مطمئن باشید [بلکه] این فقط با حلال خوری، مواظب چشم بودن، مواظب گوش بودن این راه است. راهی نیست که درس بخواند [و] بتواند بوی بد رشوه را بشنود این‌طور نیست. رشوه بدبو است، باند‌‌بازی بدبو است، خیانت به مملکت بدبو است، خیانت به رهبری، ولایت، امام و خط امام همه بدبو است؛ اما این را آدم بویش را از کجا بفهمد؟ وجود مبارک یعقوب(سلام الله علیه) وقتی پیراهن یوسف[سلام الله علیه] را از مصر برادرها گرفتند: ﴿وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ﴾[۵] از هشتاد فرسخی گفت: ﴿إِنِّی لأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ﴾[۶] ؛ بوی یوسف می‌آید خب، حالا او نیست [و] این هم تنها. گفت «بوی پسرم را می‌شنوم» این شامه هست؛ البته ما آن توقع را نداریم کسی مثل حضرت یعقوب(سلام الله علیه) باشد، او نه. همین مرداری که دم دست ماست، این باندبازی، این رشوه‌خوری، این اختلاس، این نگاه به نامحرم، این مردار دم دست است دیگر، خب آدم لااقل این را بشنود [و] این راه دارد. اگر کسی لااقل به اینجا نرسید که، مرداری که دم دست او است بویش را استشمام بکند بدا به حال او. حالا آن توقع را که از هشتاد فرسخی آدم چیزی را بشنود، نه از ما نخواستند. راه باز هست حالا رفتیم که بهتر، نرفتیم هم بالأخره کسی ما را جهنم نمی‌برد.
-ضرورت قدم برداشتن در مسیر قرآن و عترت
اما این راه باز است که آدم کاملاً بفهمد این حرف بویش درمی‌آید، این بازی است. چه چیزی سیاست است [و] چه چیزی سیاست‌بازی؛ چه چیزی حزب است [و] چه چیزی حزب‌بازی؛ چه تشکل است [و] چه چیزی تشکل بازی، بازی بدبو است. همین که ـ خدای‌ناکرده ـ از مسیر حلال، از مسیر حکمِ خدا، از راه امام، از راه ولایت، از راه قانون، از راه قرآن، از راه عترت یک کمی فاصله بگیرد می‌شود بازی. این نیست که ما بگوییم «پیچیده است» ما که نمی‌خواهیم مسائل جهانی و تجارت جهانی و سیاستِ جهانی آنها را حل کنیم، هر کدام ما مسئول همین کارهای جزئی خودمان هستیم، از ما همین را می‌خواهند. آن کارهای مهم را که از ما نخواستند، ما آن را هم ادعا نمی‌کنیم. همین کار روزانهٴ ما، واقعاً اگر کسی کار روزانهٴ ما که بگویند: این حرف را بزن، اینجا را امضا بکن، فلان جا را برو، خب آدم بین خود و خدای خود می‌تواند بفهمد [که] این بازیی است و دو روز دیگر رسوایی آن درمی‌آید خب دیگر چرا آدم این کار را بکند؟
ـ دلهای سخت‌تر از سنگ
این را بزرگان علمای شیعه نقل کردند، بزرگان علمای سنی نقل کردند، مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف تبیان، در تفسیر نقل کردند که وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله الآف التحیة و الثناء) می‌فرمود: قبل از اینکه من پیغمبر بشوم، یک سنگی‌است هر وقت مرا می‌دید سلام می‌کرد. «و انی لأعرفه الآن»[۷] ؛ الآن می‌شناسمش. خب، آن سنگها این‌طورند. فرمود: قبل از اینکه من پیغمبر بشوم این سنگ که سنگی است من را در جاهلیت سلام می‌کرد «و انی لأاعرف الآن» اینکه ذات اقدس الهی در قرآن کریم می‌فرماید: بعضی از دلها از سنگ سخت‌تر است، همین است دیگر: ﴿فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾[۸] برای اینکه برخی از سنگها ﴿لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ﴾[۹] ، همین است. خب، اگر خدا می‌فرماید: بعضی از سنگها از ترس خدا جابه‌جا می‌شوند و یک قلبی ترس خدا در او نباشد، خب بدتر از سنگ است.
-سهولت رهایی از جهنم
غرض این است که کار سخت نیست، از ما نخواستند از غیب باخبر بشویم [و] از ما نخواستند به مراحل اولیا برسیم، از ما خواستند بالأخره این بدن را نسوزانیم همین. حالا بعد دیگر چه به ما دادند، دادند و این خیلی آسان است. نسوختن، دیگر از نسوختن پایین‌تر، آسانتر؟ یک کار خیر بکنید، ده برابر پاداش دارید. انبیا آمدند، اولیا آمدند، اهل بیت آمدند، همه آمدند گفتند «این بد است» و ما می‌توانیم تشخیص بدهیم، کاملاً می‌توانیم تشخیص بدهیم؛ مثل کف دست که این کار بازی است، نه آن کار بازی نیست [و] این را کاملاً می‌توان تشخیص بدهیم. اگر ـ خدا ناکرده ـ یک جایی انسان تحقیق کرد و اشتباه کرد صرف‌نظر می‌کنند، اما بی‌تحقیق این حرف را نزنیم.
ـ آبروی مؤمن، حق خدای سبحان
و این را هم بدانیم که آبروی ما مثل مال نیست، این برای ماست خب، مال را می‌توانیم به هر کسی می‌خواهیم بدهیم، بدهیم [و] انفاق بکنیم، اما آبرو برای ما نیست آبرو را ذات اقدس الهی در اختیار ما قرار نداد مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) نقل می‌کند در کتاب شریف اصول کافی که «ان الله عزّ و جلّ فوّض الی المؤمن اُموره کلها و لم یفوّض الیه ان یُذِلّ نَفسه»[۱۰] ؛ خدا مؤمن را آزاد کرده، آزاد آفریده؛ اما آبروی مؤمن را در اختیار او قرار نداده که هر وقت خواست آبرویش را بیاید بریزد و هر وقتی به زندان افتاد، افتاد نه این‌طور نیست. حالا اگر کسی بی‌آبرویی کرد و به زندان افتاد، این‌طور نیست که خدا در قیامت عذابش نکند. این شخص بگوید «من آبروی خودم بود ریختم» نه، آبروی مؤمن «حق الله» است. به دست ما نیست خب، من خواستم آبروی خودم را ببرم، نه تو اگر مسلمانی آبروی تو «حق الله» است؛ لذا اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ بیراهه رفته [و] در دنیا به زندان افتاده، آبروی خودش را برد خدا در قیامت حق خودش را می‌خواهد که چرا آبروی خودت را بردی؟ این راه است. آن وقت بعد هم هنر نکردی، حالا اگر کسی از کنار مردار رد شد [و] دست به مردار نزد [و] یک تکه گوشتش را نگرفت، می‌گوید «من آنم که از مردار گذشتم» نه، این هنر نیست [بلکه] انسان کمالات دیگر دارد.
نتیجه بحث
غرض این است که، اگر کسی این چهل روز را چله بگیرد به ‌اصطلاح [و] چله هم معنایش این نیست که از کار و زندگی دست بکشد، مادری‌اش را بکند، فرزندی‌اش را بکند، شوهرداری‌اش را بکند، در خانواده‌اش هست، ولی مواظب حلال‌اند، غیبت نمی‌کند، تهمت نمی‌زند، دروغ نمی‌گوید [و] نه او را می‌بیند، نه او کسی را می‌بیند. همسر دارد، زندگی عاقلانه دارد. خب، حالا پس چشمش پاک است، گوشش پاک است، غذایش هم پاک است. چنین آدمی کم‌کم به جایی می‌رسد که بوی بد گناه به شامه‌اش می‌رسد؛ مثل مردار [و] آن وقت به آسانی از حرام صرف‌نظر می‌کند، نه اینکه برایش سخت باشد. الآن ممکن است یک کسی گرسنه باشد، بعد از یک غذایی صرف‌نظر بکند [و] روزه بگیرد برای او سخت باشد، اما از مردار گذشتن این هنر نیست که خب، چیز بد بویی است. اگر واقعاً این شامه باز شد آدم راحت است. از آن طرف بوهای خوب را استشمام می‌کند، آن نافهٴ آهو را استشمام می‌کند، آن عَنبر را استشمام می‌کند، آن بوی بهشت را استشمام می‌کند.
امیدواریم ذات اقدس الهی آن چشم ملکوتی همهٴ ما را روشن بکند! مجدداً میلاد مسعود حضرت فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) را به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و همهٴ شیعیان، مخصوصاً شما برادران و خواهرانِ بزرگوار تهنیت عرض می‌کنم. از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم، بهترین عیدی ما را ولایت‌مداری ما قرار بدهد!
پروردگارا! تو را به اسمای حسنایت قسم، امر فرج ولی‌ات امام زمان(ارواحنا فداه) را تسریع بفرما!
نظام اسلامی، مقام معظم رهبری، مراجع بزرگوار تقلید، حوزه‌های فقهی فرهنگی دانشگاهی، همه را در سایهٴ امام زمان حفظ بفرما!
پروردگارا! دولت ما، ملت ما، مملکت ما، تمامیت ارضی ما، جوانها و نوجوانهای ما همه را در سایهٴ امام زمان حفظ بفرما!
مشکلات و مُعضلات مسکن، تورم، اقتصاد، ازدواج جوانها و فرزندان ما را در سایهٴ ولی‌ات تأمین بفرما!
ارواح مؤمنین، معلمین ما، پدران و مادران ما، امام راحل، شهدا همه را با انبیا محشور بفرما!
خطر بیگانه‌ها، مخصوصاً استکبار و صهیونیست را به خود آنها برگردان!
نهضتهای آزادی‌بخش مخصوصاً انتفاضهٴ فلسطین و محرومین افغان را از هر خطری نجات مرحمت بفرما!
بین ما و خاندان عصمت و طهارت جدایی نینداز!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عیکم و رحمة الله و برکاته»
پاورقی: ّّـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* - سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
۱ ـ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها).
۲ ـ مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
۳ ـ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها).
۴ ـ سورهٴ اعراف، آیهٴ ۱۴۲/
۵ ـ سورهٴ یوسف، آیهٴ ۹۴/
۶ ـ سورهٴ یوسف، آیهٴ ۹۴/
۷ ـ بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۳۶۷/
۸ ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۷۴/
۹ ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۷۴/
۱۰ ـ کافی، ج۵، ص۶۴/

تبلیغات