متاکریتیک ساختار شناسی ژنتیک دکتر مژگان مهدوی زاده استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان mojgan_mahdavi@yahoo.fr (۸۶/۳/ ۸۵ ، تاریخ تصویب: ۱ /۸/ (تاریخ دریافت: ۱ چکیده توصیف و تشریح متون به شیوه ساختار شناسی، سیری است قابل فهم و واضح که مفهوم ژنتیک را نیز در بر میگیرد و همان طور که میدانیم لوسین گلدمن، اولین کسی است که مطالعات و بررسیهای جامعه شناختی خود را ""ساختار شناسی ژنتیک"" نامید. گلدمن با سعی بر اعمال اصول اساسی شیوه مذکور بر علوم انسانی و بویژه بر نقد ادبی، شباهتها و تفاوتهائی بین مکتبهای مختلف نقد ادبی که گاه تکمیل کننده یکدیگر هستند پیدا کرد و متوجه شد که تمامی این مکاتب به نوعی با شیوه ساختار شناسی ژنتیک او مرتبطند. در واقع برای او، هر گونه تعادل رضایت بخشی بین ساختارهای فکری شخص مورد مطالعه و دنیای پیرامون او، منجر به وضعیتی میشود که در آن، این رفتار انسان است که دنیای پیرامونش را متحول میسازد. ولی آیا چنین بررسیهای جامعه شناختی میتواند مطمئنترین ابزار درک پدیدهشناسی ادبی باشد؟ آیا گلدمن از اهمیت ""متن ادبی"" غافل نشده است؟ وقتی فرد صرفًا به عنوان عضوی از گروهی که به آن وابسته است معرفی میشود، هوّیت فرد در تقسیم بندیهای اجتماعی نادیده گرفته نخواهد شد؟ کدامین تفاوت راسین تراژدی نویس را از مولیر کمدی نویس متمایز میسازد؟ آیا هر دوی آنان متعّلق به قرن هفدهم فرانسه نبودند و در زمان سلطنت لوئی چهاردهم نمی- زیستند؟ آیا نهایتًا وجه اجتماعی بدون در نظر گرفتن وجه فردی مفهومی خواهد یافت؟ واژگان کلیدی: ساختار شناسی ژنتیک، متاکریتیک، پدیده شناسی ادبی، وجه اجتماعی، وجه فردی.