چکیده

نوشتار حاضر به روش اسنادی ابتدا ریشه های قدرت نرم را از گذشته های دور بررسی می کند، سپس، عوامل تشکیل دهنده آن را تشریح و امکانات و محدودیت های عمده بر سر راه اعمال آن را ارزیابی می نماید. قدرت نرم از قرن ها قبل از میلاد مورد توجه اندیشمندان و حکمرانان در چین، یونان مصر و ایران قرار داشته است. در دهه های گذشته، و قبل از اینکه جوزف نای قدرت نرم و جایگاه آن را بخصوص در حوزه سیاست خارجی مفهوم سازی نماید، دانشورانی چون آلفرد دو گرازیا، کلاوس نور و جان کنث گالبرایت شکل هائی از قدرت را تبیین کردند که با قدرت نرم شباهت و معنی قانونمندی، مشروعیت و دموکراسی داشته و در مقابل قدرت سخت با زور و شیوه های تولید گذشته ربط داده شده است. منابع قدرت نرم را معمولا ارزش های فرهنگی، بازیگران سیاسی، فرهنگ و خط مشی های سیاستمداران و نهادها تشکیل می دهند، اما برخی اوقات حتی نیروهای نظامی، که قاعدتا بر قدرت سخت متکی هستند، توانسته اند نقش قدرت نرم را بازی کنند و دیکتاتورهایی چون هیتلر و استالین را موفق سازند تا از امکانات آن برای اهداف خود بهره گیرند. قدرت نرم را از طریق نظرخواهی از افکار عمومی، مصاحبه بانخبگان سیاسی و مطالعات موردی می توان اندازه گرفت.

تبلیغات