به سوی جامعه اطلاعاتی
چکیده
متن
جایگاه الگوی نیروهای پنجگانه پورتر
در عصر اینترنت
پیش از ظهور اینترنت و بهطور کلی، اقتصاد الکترونیک، صنایع شامل دو بخش فیزیکی و اطلاعاتی بودند. در حال حاضر، صنایع با توجه به هزینههای بالای برقراری ارتباط، جمعآوری و پردازش اطلاعات و انجام معاملات دچار محدودیت شدهاند. نظامهای اطلاعاتی هزینههای سنگینی را بر سازمانها تحمیل کرده است. پورتر در سال 1980 در کتابش با عنوان «استراتژی رقابتی» بر موفقیت سازمان در چارچوب نیروهای پنجگانه تاکید ورزید. شکل زیر، الگوی نیروهای پنجگانه پورتر را نشان میدهد:
پورتر چنین استدلال میکند که پنج نیروی موجود در رقابت تعیینکننده جذابیت صنعت هستند، اما مساله این است که چگونه میتوان الگوی نیروهای پنجگانه مزبور را در عصر اقتصاد اینترنتی تشریح کرد؟ اما باید گفت که استفاده از اینترنت، قواعد اساسی اقتصاد را تغییر نداده است، بلکه فقط روش انجام کسب و کار را دچار تغییر کرده است. در اقتصاد الکترونیک، اینترنت و ابزار تبادل و پردازش الکترونیک دادهها و اطلاعات باید در تمامی فعالیتهای سازمانی دخیل شوند تا از ارزشآفرینی لازم برخوردار باشند. استفاده از آن فقط بهعنوان تسریعکننده و تسهیلگر باعث ایجاد هزینه بیشتر برای سازمان میشود. با توجه به اینکه هزینه تولید اطلاعات نسبتا بالاست، ولی بازتولید آن بسیار سادهتر است، میتوان گفت که هزینه اصلی بالا و هزینه حاشیهای پایین است. مهمترین نظرات پورتر در زمینه اقتصاد اینترنتی به صورت زیر است:
_ اینترنت از مهمترین عوامل رفع موانع ورود به عرصه کسب و کار جدید است. فناوری مزبور باعث شده است تا خریداران دسترسی بهتری به اطلاعات مربوط به محصولات و تامینکنندگان داشته باشند و بر این اساس، قدرت چانهزنی خریداران افزایش مییابد.
_ از طریق رویکردهای جدید برای برآوردن نیازها و انجام وظایف، میتوان جانشینهای جدید را مطرح کرد.
_ فناوریهای اینترنت گرایش به کاهش هزینههای متغیر و ایجاد تغییر در ساختار هزینهها حول هزینههای ثابت دارند و بهطور معنیداری فشار بیشتری بر صنایع برای بازسازی ساختار هزینه وارد میشود.
میتوان گفت که در مورد آن دسته از عواملی که بر «اقتصاد جدید» تاثیر میگذارند و ریشه در عناصر قدیمی دارند، هنوز نظریه پورتر قابل توجه است. در حال حاضر دیگر نمیتوان فقط به منحنیهای عرضه و تقاضا اکتفا کرد، بلکه مواردی همچون: قیمتگذاری متغیر، اثرات شبکه و گروههای محصول را نیز باید مورد توجه قرار داد. استفاده از اینترنت در کسب و کار مستلزم بازنگری نحوه انجام کسب و کار است و در صورت لزوم، سازمانها باید از قوانین و اصول جدید در کسب و کار سود جویند. از این رو، پیش از تعیین استراتژی، شناسایی موقعیت سازمان در عرصه رقابتی ضروری است. سپس باید طرحی مشتمل بر پاسخهایی به پرسشهای مربوط به مشتریان هدف، محصولات و خدمات مورد نظر، قیمت فروش و نحوه مدیریت ارائه کرد.
سازمانها باید بدانند که تنها در صورت حضور در عرصه و تعامل و ارتباط با سازمانهای دیگر است که میتوانند فرصتها را بشناسند و مورد بهرهبرداری قرار دهند. نوآوری نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنانچه سازمانی در در ارزیابی نوآوری دچار اشتباه شود، نه تنها خود آسیب میبیند و از موقعیت رقابتی ساقط میشود، بلکه ممکن است حتی صنعت را دچار مشکل کند. هنوز ما در دوران گذار هستیم و ثبات در آینده اتفاق میافتد و در آن شرایط نیز میتوان نیروهای پنجگانه پورتر را با شدت نوآوری صنعت ترکیب کرد.
[به تصویر صفحه مراجعه شود.]
کیفیت اطلاعات
و نظام اطلاعاتی
امروزه به سهولت میتوان گفت که اطلاعات بیشترین مشتری را در کل عرصه کسب و کار جهانی به خود اختصاص داده است. اطلاعات و بهویژه سطوح و جنبههای مختلف آن در تمامی عرصه کسب و کار و زنجیرههای ارزشی تمامی سازمانها جریان دارد و میتوان در هر تبادلی از آن به عنوان ارائهکننده و مشتری ویژهای یاد کرد. با توجه به آنکه اطلاعات، تاثیر قابل توجهی در تصمیمگیری و نهایتا بهبود کیفیت محصولات و خدمات دارد، بیتوجهی به ابعاد و ویژگیهای کیفی آن ممکن است باعث انحراف و سر در گمی شود. چنانچه نظام اطلاعاتی سازمانها بر اساس اصول کیفی مناسبی فعالیت کند، زمینه مناسبتری را برای بهرهگیری خلاقانه و مبتکرانه از اطلاعات بهمنظور ایجاد ارزش بهتر فراهم خواهد کرد. کارکرد کیفی نظام اطلاعاتی سازمان بستگی به سختافزارها، نرمافزارها و ابزارهای فکری تحلیل و پردازش اطلاعات توسط کارکنان دارد. چنانچه برای تضمین کیفیت چنین عواملی، طرح مناسبی وجود نداشته باشد، با توجه به جریان اطلاعات و یکپارچگی نظامهای مربوط، هر اشتباه کوچک منجر به زنجیرهای از اتفاقات نامطلوب خواهد شد و نهایتا زیانهای چشمگیری را بر سازمانها تحمیل خواهد کرد. سازمانها همواره محصولات و خدمات انبوهی را روانه بازار میکنند و میتوان وجود برخی خطاها را در آنها طبیعی قلمداد کرد، ولی با توجه به محدودیت تعداد نرمافزارها و سختافزارها و روشهای تحلیل، ضروری است نسبت به بینقص بودن آنها کاملا مطمئن شد.
البته، کیفیت نظام اطلاعاتی نیز همانند هر نظام کسب و کار دیگر از طریق لحاظ کردن ذینفعان و کاربران مختلف آن قابل ملاحظه است. شناسایی درست فرهنگ سازمان و نحوه عملکرد آن در تصمیمگیری و اجرا در ابتدای طرحریزی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا بسیاری از اشتباهات از این مرحله نشات میگیرد و از طرف دیگر، بازگشت برای رفع اشتباهات و طرحریزی دوباره مستلزم صرف هزینههای بالایی است. گرچه بینقص بودن نظام اطلاعاتی یک هدف آرمانی است، اما با ملاحظه برخی موارد زیر میتوان تا حدود زیادی کیفیت مطلوب نظام و عوامل سخت و نرم آن را تضمین کرد:
- کاربران، ویژگیها، اهداف و خواستههای آنان
- هماهنگی با استانداردها
- درست و قابل اعتماد بودن بروندادها
- جذابیت و سهولت بهکارگیری و فراگیری کار با آن
- انعطافپذیری در توسعه
- قابلیت حذف خطاها، امنیت، پشتیبانی و ...
بهعنوان مثال، با توجه به اینکه نظام اطلاعاتی نهایتا به کاربران تعلق دارد، درگیر کردن آنان در مراحل اولیه طراحی و کسب بازخوردهای مختلف و دستیابی به توافقی نهایی با آنها اولا موجب شناسایی و رفع مطلوبتر نیازها و خواستهها میشود و ثانیا رفع تنش در بهکارگیری و جذابیت بخشیدن به توسعه و تکمیل محصول را در آینده بههمراه دارد.
بدیهی است که برخی تعارضات بین عوامل مزبور وجود داشته باشد و از اینرو، تا حدودی با عدم قطعیت روبرو هستیم. با اینحال، میتوان با اولویتبندی و ارزشگذاری علمی و تجربی عوامل مزبور، محصول نهایی مناسب را روانه بازار کرد. البته با توجه به سیال بودن بازار و تغییر در اولویتهای یاد شده، برخورداری از سازوکاری پویا برای پیگیری وضعیت محصول ضروری است. بر این اساس، مدیریت محصول از اهمیت بالایی برخوردار است و هم اوست که میتواند هماهنگی بین سطوح مختلف زنجیره ارزش را در طول زمان فراهم آورد. زبان تفسیری سازمان برای برقراری گفتمانی سازنده و موثر بین مشتریان، کاربران، طراحان، مدیران پروژه، پشتیبانها و از این قبیل از جایگاه ویژهای برخوردار است.
با توجه به ضرورت انطباق بین تولیدکنندگان مختلف بهویژه در مراحل نگهداشت و توسعه نظامهای اطلاعاتی، توجه به استانداردهای مشترک مربوط به هر یک از معیارهای کیفی اهمیت زیادی مییابد. در این زمینه میتوان به الگوهای مختلف و از جمله سلسلهمراتبی عمل کرد که بر اساس رویکرد مزبور، ابعاد کیفی مختلف را در نظام اطلاعاتی شناسایی و آنگاه برای هر یک از آنها به استانداردهای پذیرفته شده مراجعه کرد. سازمانهای موفق میتوانند علاوه بر این به موارد اضافه دیگری که در عرصه رقابتی بهعنوان مزیت محسوب میشوند توجه داشته باشند. الگوهای دیگری نیز وجود دارد که از آن جمله میتوان به الگوی مککال موکد بر رفع شکاف بین کاربر و توسعهدهنده در مراحل مختلف تولید، ارائه و بهکارگیری نظام اطلاعاتی و الگوی سلسلهمراتبی بوهم، موکد بر معیارها و زیرمعیارها اشاره کرد.
در عصر اینترنت
پیش از ظهور اینترنت و بهطور کلی، اقتصاد الکترونیک، صنایع شامل دو بخش فیزیکی و اطلاعاتی بودند. در حال حاضر، صنایع با توجه به هزینههای بالای برقراری ارتباط، جمعآوری و پردازش اطلاعات و انجام معاملات دچار محدودیت شدهاند. نظامهای اطلاعاتی هزینههای سنگینی را بر سازمانها تحمیل کرده است. پورتر در سال 1980 در کتابش با عنوان «استراتژی رقابتی» بر موفقیت سازمان در چارچوب نیروهای پنجگانه تاکید ورزید. شکل زیر، الگوی نیروهای پنجگانه پورتر را نشان میدهد:
پورتر چنین استدلال میکند که پنج نیروی موجود در رقابت تعیینکننده جذابیت صنعت هستند، اما مساله این است که چگونه میتوان الگوی نیروهای پنجگانه مزبور را در عصر اقتصاد اینترنتی تشریح کرد؟ اما باید گفت که استفاده از اینترنت، قواعد اساسی اقتصاد را تغییر نداده است، بلکه فقط روش انجام کسب و کار را دچار تغییر کرده است. در اقتصاد الکترونیک، اینترنت و ابزار تبادل و پردازش الکترونیک دادهها و اطلاعات باید در تمامی فعالیتهای سازمانی دخیل شوند تا از ارزشآفرینی لازم برخوردار باشند. استفاده از آن فقط بهعنوان تسریعکننده و تسهیلگر باعث ایجاد هزینه بیشتر برای سازمان میشود. با توجه به اینکه هزینه تولید اطلاعات نسبتا بالاست، ولی بازتولید آن بسیار سادهتر است، میتوان گفت که هزینه اصلی بالا و هزینه حاشیهای پایین است. مهمترین نظرات پورتر در زمینه اقتصاد اینترنتی به صورت زیر است:
_ اینترنت از مهمترین عوامل رفع موانع ورود به عرصه کسب و کار جدید است. فناوری مزبور باعث شده است تا خریداران دسترسی بهتری به اطلاعات مربوط به محصولات و تامینکنندگان داشته باشند و بر این اساس، قدرت چانهزنی خریداران افزایش مییابد.
_ از طریق رویکردهای جدید برای برآوردن نیازها و انجام وظایف، میتوان جانشینهای جدید را مطرح کرد.
_ فناوریهای اینترنت گرایش به کاهش هزینههای متغیر و ایجاد تغییر در ساختار هزینهها حول هزینههای ثابت دارند و بهطور معنیداری فشار بیشتری بر صنایع برای بازسازی ساختار هزینه وارد میشود.
میتوان گفت که در مورد آن دسته از عواملی که بر «اقتصاد جدید» تاثیر میگذارند و ریشه در عناصر قدیمی دارند، هنوز نظریه پورتر قابل توجه است. در حال حاضر دیگر نمیتوان فقط به منحنیهای عرضه و تقاضا اکتفا کرد، بلکه مواردی همچون: قیمتگذاری متغیر، اثرات شبکه و گروههای محصول را نیز باید مورد توجه قرار داد. استفاده از اینترنت در کسب و کار مستلزم بازنگری نحوه انجام کسب و کار است و در صورت لزوم، سازمانها باید از قوانین و اصول جدید در کسب و کار سود جویند. از این رو، پیش از تعیین استراتژی، شناسایی موقعیت سازمان در عرصه رقابتی ضروری است. سپس باید طرحی مشتمل بر پاسخهایی به پرسشهای مربوط به مشتریان هدف، محصولات و خدمات مورد نظر، قیمت فروش و نحوه مدیریت ارائه کرد.
سازمانها باید بدانند که تنها در صورت حضور در عرصه و تعامل و ارتباط با سازمانهای دیگر است که میتوانند فرصتها را بشناسند و مورد بهرهبرداری قرار دهند. نوآوری نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنانچه سازمانی در در ارزیابی نوآوری دچار اشتباه شود، نه تنها خود آسیب میبیند و از موقعیت رقابتی ساقط میشود، بلکه ممکن است حتی صنعت را دچار مشکل کند. هنوز ما در دوران گذار هستیم و ثبات در آینده اتفاق میافتد و در آن شرایط نیز میتوان نیروهای پنجگانه پورتر را با شدت نوآوری صنعت ترکیب کرد.
[به تصویر صفحه مراجعه شود.]
کیفیت اطلاعات
و نظام اطلاعاتی
امروزه به سهولت میتوان گفت که اطلاعات بیشترین مشتری را در کل عرصه کسب و کار جهانی به خود اختصاص داده است. اطلاعات و بهویژه سطوح و جنبههای مختلف آن در تمامی عرصه کسب و کار و زنجیرههای ارزشی تمامی سازمانها جریان دارد و میتوان در هر تبادلی از آن به عنوان ارائهکننده و مشتری ویژهای یاد کرد. با توجه به آنکه اطلاعات، تاثیر قابل توجهی در تصمیمگیری و نهایتا بهبود کیفیت محصولات و خدمات دارد، بیتوجهی به ابعاد و ویژگیهای کیفی آن ممکن است باعث انحراف و سر در گمی شود. چنانچه نظام اطلاعاتی سازمانها بر اساس اصول کیفی مناسبی فعالیت کند، زمینه مناسبتری را برای بهرهگیری خلاقانه و مبتکرانه از اطلاعات بهمنظور ایجاد ارزش بهتر فراهم خواهد کرد. کارکرد کیفی نظام اطلاعاتی سازمان بستگی به سختافزارها، نرمافزارها و ابزارهای فکری تحلیل و پردازش اطلاعات توسط کارکنان دارد. چنانچه برای تضمین کیفیت چنین عواملی، طرح مناسبی وجود نداشته باشد، با توجه به جریان اطلاعات و یکپارچگی نظامهای مربوط، هر اشتباه کوچک منجر به زنجیرهای از اتفاقات نامطلوب خواهد شد و نهایتا زیانهای چشمگیری را بر سازمانها تحمیل خواهد کرد. سازمانها همواره محصولات و خدمات انبوهی را روانه بازار میکنند و میتوان وجود برخی خطاها را در آنها طبیعی قلمداد کرد، ولی با توجه به محدودیت تعداد نرمافزارها و سختافزارها و روشهای تحلیل، ضروری است نسبت به بینقص بودن آنها کاملا مطمئن شد.
البته، کیفیت نظام اطلاعاتی نیز همانند هر نظام کسب و کار دیگر از طریق لحاظ کردن ذینفعان و کاربران مختلف آن قابل ملاحظه است. شناسایی درست فرهنگ سازمان و نحوه عملکرد آن در تصمیمگیری و اجرا در ابتدای طرحریزی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا بسیاری از اشتباهات از این مرحله نشات میگیرد و از طرف دیگر، بازگشت برای رفع اشتباهات و طرحریزی دوباره مستلزم صرف هزینههای بالایی است. گرچه بینقص بودن نظام اطلاعاتی یک هدف آرمانی است، اما با ملاحظه برخی موارد زیر میتوان تا حدود زیادی کیفیت مطلوب نظام و عوامل سخت و نرم آن را تضمین کرد:
- کاربران، ویژگیها، اهداف و خواستههای آنان
- هماهنگی با استانداردها
- درست و قابل اعتماد بودن بروندادها
- جذابیت و سهولت بهکارگیری و فراگیری کار با آن
- انعطافپذیری در توسعه
- قابلیت حذف خطاها، امنیت، پشتیبانی و ...
بهعنوان مثال، با توجه به اینکه نظام اطلاعاتی نهایتا به کاربران تعلق دارد، درگیر کردن آنان در مراحل اولیه طراحی و کسب بازخوردهای مختلف و دستیابی به توافقی نهایی با آنها اولا موجب شناسایی و رفع مطلوبتر نیازها و خواستهها میشود و ثانیا رفع تنش در بهکارگیری و جذابیت بخشیدن به توسعه و تکمیل محصول را در آینده بههمراه دارد.
بدیهی است که برخی تعارضات بین عوامل مزبور وجود داشته باشد و از اینرو، تا حدودی با عدم قطعیت روبرو هستیم. با اینحال، میتوان با اولویتبندی و ارزشگذاری علمی و تجربی عوامل مزبور، محصول نهایی مناسب را روانه بازار کرد. البته با توجه به سیال بودن بازار و تغییر در اولویتهای یاد شده، برخورداری از سازوکاری پویا برای پیگیری وضعیت محصول ضروری است. بر این اساس، مدیریت محصول از اهمیت بالایی برخوردار است و هم اوست که میتواند هماهنگی بین سطوح مختلف زنجیره ارزش را در طول زمان فراهم آورد. زبان تفسیری سازمان برای برقراری گفتمانی سازنده و موثر بین مشتریان، کاربران، طراحان، مدیران پروژه، پشتیبانها و از این قبیل از جایگاه ویژهای برخوردار است.
با توجه به ضرورت انطباق بین تولیدکنندگان مختلف بهویژه در مراحل نگهداشت و توسعه نظامهای اطلاعاتی، توجه به استانداردهای مشترک مربوط به هر یک از معیارهای کیفی اهمیت زیادی مییابد. در این زمینه میتوان به الگوهای مختلف و از جمله سلسلهمراتبی عمل کرد که بر اساس رویکرد مزبور، ابعاد کیفی مختلف را در نظام اطلاعاتی شناسایی و آنگاه برای هر یک از آنها به استانداردهای پذیرفته شده مراجعه کرد. سازمانهای موفق میتوانند علاوه بر این به موارد اضافه دیگری که در عرصه رقابتی بهعنوان مزیت محسوب میشوند توجه داشته باشند. الگوهای دیگری نیز وجود دارد که از آن جمله میتوان به الگوی مککال موکد بر رفع شکاف بین کاربر و توسعهدهنده در مراحل مختلف تولید، ارائه و بهکارگیری نظام اطلاعاتی و الگوی سلسلهمراتبی بوهم، موکد بر معیارها و زیرمعیارها اشاره کرد.