گوشه ای از تاریخ محاکمات در ایران به نقل از راپرت وزارت عدلیه
آرشیو
چکیده
متن
۲۳ صفر سنه ۱۳۲۵، مجلس بدایت ثانی مشکوه المالک
عزیزالله خان افشار متظلم گردید که حبیب الله خان چهل و هشت تومان و پنج هزار از من بجبر و عنف گرفته و یکصد و سی وسه تومانهم از بابت قبض قیمه ملک من جعلی درست کرده و از نواب مستطاب والد اجلال الدوله گرفته است . حسب الامر مبارک طرفین حاضر پس از تحقیقات لازمه از بابت یکصدوسی تومن شرحی بحضرت مستطاب والد آقای اجلال الدوله دامه شوکته نوشته شد که مرقوم فرمایید کی از ایشان دریافت کرده تا حکم آن بعد شود. در فقره چهل و هشت تومان و پنج هزار چون سندی در دست عارض نبوده و حبیب الله خان آردل بکلی منکر و به صلح و مصالحه هم حاضر نشد لاعلاج راجع بمحضر جناب مستطاب حجه الاسلام آقای آقامیرزا سیدمحمد مجتهد شد که بحلف و احلاف ختم عمل شود امر امر مبارک است در باب یکصد و سی و سه تومان که شرحی بحضرت مستطاب اشرف والد آقای اجلال الدوله نوشته شده بود جواب مرقوم فرموده اند که حبیب الله خان قبض سپرده گرفته و به موجب جواب نواب مستطاب معزی الیه التزام حبیب الله خان باید در مجلس محترم اجرا یکصد و سی و سه تومان رااز حبیب الله خان دریافت و عاید عزیزالله خان نمایند. حبیب الله خان مجدداً حاضر تحقیقات لازمه به عمل آمد از بابت یکصد و سی و سه تومان بقیه قیمت ملک اظهار می دارد از نواب مستطاب والد اجلال الدوله گرفته ام و بعزیز خان افشار رد کرده ام . گرفتن شهود حمل عرف نیست . ردش را طرف منکر است می گوید شهود را حاضر کند قسم می خورم که امر امر مبارک است .
شرح دستخط مبارک
ثبت و اجراشود فرمانفرما
دستخط مبارک
حبیب الله خانرا احضار نمایند با مشارالیه مذاکره نموده راپرت مذاکره را بدهید حکم آن بشودربیع الاول سنه ۱۳۲۵ مجلس بدایت ثالث مستشار عدلیه
استاد کریم بنا متظلم شد که حاج علی رضا خان امیر تومان در مدت هشتماه مرا با دو نفر شاگرد از تهران از قرار ماهی چهل و پنجتومان اجیر کرده بود که در قصبه بی جار کردستان بجهه ایشان کار بنایی نمایم . به موجب قرارداد عمل بنایی ایشانرا انجام دادیم و از بابت قراردادی مبلغ هفتاد تومان مندرجاً پرداختند باقی اجرت را ندادند طرفین بوزارت عدلیه حاضر در اینباب غوررسی و تحقیقات کافه بعمل آمد حاج امیر تومان مذکور دانند آنچه حق دو نفر شاگرد بود برحسب تمناء آنها نقد بخودشان داده ام و حساب استاد کریم بنا را هم رسیدم حقوقش هر چه بود پرداختم دیگر چیزی از من نمیخواهد استاد کریم منکر شد که غیر از هفتاد تومان دیگر ابداً دیناری نگرفتم بعد از تشاجر و گفتگوی زیاد عمل منجر به ترافع شد فلیهذا بقید التزام قرار شدم مرضی الطرفین بمحضر جناب مستطاب شریعتمدار آقا شیخ محمدرضا قمی سلمه اله قطع گفتگو و رفع ما تعیین نماید.
ولی حاج امیرتومان خواهش ضمناً دارند چون اینها بدون سبب اسباب مزاحمت شدند چنانچه در محضر شرع قسم جلاله یاد کردم وزارت عدلیه حضرات را مجازات بدهند که من بعد بی جهه اسباب توهین مردمان محترم نشوند.
دستخط مبارک مجلس اجرا مجری دارند
فرمانفرما
۲۶ صفر سنه ۱۳۲۵ مجلس بدایت ثانی مشکوه الممالک
میرزا موسی خان بشرح عریضه متظلم شد از بابت اجاره املاک جناب صنیع السلطنه به موجب مفاصا حساب که ، خودش مفروغ شده و قبوضات را گرفته و یک طغرا مفاصا که چهارصد و دوازده تومان طلب مرا معین کرده و مهر کرده است باید از عهده برآید. جناب صنیع السلطنه حاضر و اظهار داشت که من سواد ندارم پسر من مهر مرا گرفته به مفاصا حساب زده مدیون این نوشته نیستم . میرزا موسی خان اظهار کرد حال که قبول ندارید پس قبوضات مرا بدهید و مفاصا حساب را بگیرید. معزی الیه سکوت کرد. جواب نگفت بعد معزی الیه گفت قبل از این مفاصا معامله ملکی امانی با شما داشته ام باید حساب مرا بدهید مشارالیه جواب داد اگر معامله سابق داشتید چرا مفاصای کل دادید. پس از تحقیقات و قرائن خارجی و داخلی معلوم شد که به موجب مفاصای ممهوره چهارصدودوازده تومان صحیح است و باید جناب صنیع السلطنه تنخواه در محضر شرع حاضر نماید و موسی خان قسم یاد نموده بگیرد چهار فقره مطالب دیگری میرزا موسی خان دارد که باید بعد رسیدگی شود.
دستخط مبارک مجلس اجرا مجری دارند
فرمانفرما
عزیزالله خان افشار متظلم گردید که حبیب الله خان چهل و هشت تومان و پنج هزار از من بجبر و عنف گرفته و یکصد و سی وسه تومانهم از بابت قبض قیمه ملک من جعلی درست کرده و از نواب مستطاب والد اجلال الدوله گرفته است . حسب الامر مبارک طرفین حاضر پس از تحقیقات لازمه از بابت یکصدوسی تومن شرحی بحضرت مستطاب والد آقای اجلال الدوله دامه شوکته نوشته شد که مرقوم فرمایید کی از ایشان دریافت کرده تا حکم آن بعد شود. در فقره چهل و هشت تومان و پنج هزار چون سندی در دست عارض نبوده و حبیب الله خان آردل بکلی منکر و به صلح و مصالحه هم حاضر نشد لاعلاج راجع بمحضر جناب مستطاب حجه الاسلام آقای آقامیرزا سیدمحمد مجتهد شد که بحلف و احلاف ختم عمل شود امر امر مبارک است در باب یکصد و سی و سه تومان که شرحی بحضرت مستطاب اشرف والد آقای اجلال الدوله نوشته شده بود جواب مرقوم فرموده اند که حبیب الله خان قبض سپرده گرفته و به موجب جواب نواب مستطاب معزی الیه التزام حبیب الله خان باید در مجلس محترم اجرا یکصد و سی و سه تومان رااز حبیب الله خان دریافت و عاید عزیزالله خان نمایند. حبیب الله خان مجدداً حاضر تحقیقات لازمه به عمل آمد از بابت یکصد و سی و سه تومان بقیه قیمت ملک اظهار می دارد از نواب مستطاب والد اجلال الدوله گرفته ام و بعزیز خان افشار رد کرده ام . گرفتن شهود حمل عرف نیست . ردش را طرف منکر است می گوید شهود را حاضر کند قسم می خورم که امر امر مبارک است .
شرح دستخط مبارک
ثبت و اجراشود فرمانفرما
دستخط مبارک
حبیب الله خانرا احضار نمایند با مشارالیه مذاکره نموده راپرت مذاکره را بدهید حکم آن بشودربیع الاول سنه ۱۳۲۵ مجلس بدایت ثالث مستشار عدلیه
استاد کریم بنا متظلم شد که حاج علی رضا خان امیر تومان در مدت هشتماه مرا با دو نفر شاگرد از تهران از قرار ماهی چهل و پنجتومان اجیر کرده بود که در قصبه بی جار کردستان بجهه ایشان کار بنایی نمایم . به موجب قرارداد عمل بنایی ایشانرا انجام دادیم و از بابت قراردادی مبلغ هفتاد تومان مندرجاً پرداختند باقی اجرت را ندادند طرفین بوزارت عدلیه حاضر در اینباب غوررسی و تحقیقات کافه بعمل آمد حاج امیر تومان مذکور دانند آنچه حق دو نفر شاگرد بود برحسب تمناء آنها نقد بخودشان داده ام و حساب استاد کریم بنا را هم رسیدم حقوقش هر چه بود پرداختم دیگر چیزی از من نمیخواهد استاد کریم منکر شد که غیر از هفتاد تومان دیگر ابداً دیناری نگرفتم بعد از تشاجر و گفتگوی زیاد عمل منجر به ترافع شد فلیهذا بقید التزام قرار شدم مرضی الطرفین بمحضر جناب مستطاب شریعتمدار آقا شیخ محمدرضا قمی سلمه اله قطع گفتگو و رفع ما تعیین نماید.
ولی حاج امیرتومان خواهش ضمناً دارند چون اینها بدون سبب اسباب مزاحمت شدند چنانچه در محضر شرع قسم جلاله یاد کردم وزارت عدلیه حضرات را مجازات بدهند که من بعد بی جهه اسباب توهین مردمان محترم نشوند.
دستخط مبارک مجلس اجرا مجری دارند
فرمانفرما
۲۶ صفر سنه ۱۳۲۵ مجلس بدایت ثانی مشکوه الممالک
میرزا موسی خان بشرح عریضه متظلم شد از بابت اجاره املاک جناب صنیع السلطنه به موجب مفاصا حساب که ، خودش مفروغ شده و قبوضات را گرفته و یک طغرا مفاصا که چهارصد و دوازده تومان طلب مرا معین کرده و مهر کرده است باید از عهده برآید. جناب صنیع السلطنه حاضر و اظهار داشت که من سواد ندارم پسر من مهر مرا گرفته به مفاصا حساب زده مدیون این نوشته نیستم . میرزا موسی خان اظهار کرد حال که قبول ندارید پس قبوضات مرا بدهید و مفاصا حساب را بگیرید. معزی الیه سکوت کرد. جواب نگفت بعد معزی الیه گفت قبل از این مفاصا معامله ملکی امانی با شما داشته ام باید حساب مرا بدهید مشارالیه جواب داد اگر معامله سابق داشتید چرا مفاصای کل دادید. پس از تحقیقات و قرائن خارجی و داخلی معلوم شد که به موجب مفاصای ممهوره چهارصدودوازده تومان صحیح است و باید جناب صنیع السلطنه تنخواه در محضر شرع حاضر نماید و موسی خان قسم یاد نموده بگیرد چهار فقره مطالب دیگری میرزا موسی خان دارد که باید بعد رسیدگی شود.
دستخط مبارک مجلس اجرا مجری دارند
فرمانفرما
تبلیغات
