بیمه از نظر حقوقی مدنی (1)
آرشیو
چکیده
متن
این نوع بیمه امروز کمتر معمول است چه غالب بیمهها بصورت بیمه ثابت الوجه درآمده است و مخصوصا در بیمه بحری خیلی نادر است(1)
بیمه ثابت الوجه ecnarussa a emirp .exif در این نوع بیمه عدهای برای اتتفاع شرکت نموده و در مقابل بیمه گذاران متعهد میشوند که خسارت آنها را جبران بنمایند و در عوض بیمهگذاران تعهد میکنند که مبلغ معینی دفعة یا باقساط در ظرف مدتی معین بپردازند و این مبلغ همانستکه قانون حق بیمه نامیده است ماده(1)و در اصطلاح حقوقی فرانسه آنرا al emirp میگویند.
در این قسم بیمه بیمه گرسوای بیمه گذار است و تکلیف وظائف آنها را از یک دیگر مشخص میباشد.
گاهی بیمهگران خود را در مقابل خطراتیکه بیمه کردهاند نزد بیمهگر دیگر بیمه میدهند.این عمل همانست که به بیمه اتکائی cnarussaer موسوم شده و قانون تجارت فرانسه در ماده 342 این قسم بیمه را تجویز کرده میگوید.«بیمهگر میتواند خود را نزد شرکتهای بیمه دیگر نسبت بچیزهائیکه بیمه کرده است بیمه دهد»علت ایجاد این نوع بیمه اینستکه اولا بیمهگران خواستند تا حدی راه احتیاط را از دست نداده باشند و ثانیا چون در غالب اساسنامه شرکتهای بیمه بیمهگر فقط تا حدی میتواند بیمه کند یعنی نمیتواند بیشتر از حد اکثر معینه تعهد نماید مثلا اگر یک میلیون ریال معین شده باشد بیمهگر نمیتواند زیادتر از این مبلغ را بیمه کند در این مورد بیمهگر برای رد نکردن مشتری بیمه را قبول کرده و مازاد آنرا نزد بیمهگر دیگری بیمه میدهد که در حقیقت بیمه تقسیم میشود گرچه قانون بیمه ما صریحا این نوع بیمه را تجویز نکرده است ولی میتوان بیمه اتکائی را یک نوع بیمه مسئولیت دانست زیرا بیمه گراولی مسئولیت حقوقی خود را نزد بیمهگر دوم بیمه میدهد.
در صحت این نوع بیمه در یک فرض میتوان تردید کرد-توضیح آنکه بیمهگر اول بابت حق بیمه یا معادل آنچه از خود گرفته به بیمهگر دوم میدهد یا بیشتر یا کمتر از آن.
در صورت اول بحثی نیست و مثل اینستکه اساسا بیمهگر اول معامله را برای بیمهگر دوم(نسبت با آنچه بیمه میدهد کرده است-اما فرض دوم مورد پیدا نمیکند که بیمهگر اول آنچه از بیمهگزار میگیرد بعلاوه مبلغی از جیب خود به بیمهگر دوم بدهد (1)-حقوق بحری دانیل دانزون صفحه 405 شماره 602بدون اینکه احتمال نفعی داشته باشد چه این عمل عقلائی بنظر نمیرسد-ولی فرض سوم یعنی آنچه بیمهگر اول به بیمهگر دوم میدهد کمتر باشد از آنچه از بیمهگذار میگیرد که در اینصورت بیمهگر اول نفعی میبرد-مگر نه اینستکه بیمهگر اول در مقابل بیمهگر دوم بیمهگذار است و مطابق اصل کلی که بعدا ذکر خواهد شد بیمه نباید وسیله تحصیل ثروت و جلب نفع جهت بیمهگذار باشد-پس بیمهگذار مزبور باید عملش باطل محسوب شود ولی نظر بجهاتی که مختصرا ذکر شد(تقلیل ضرر-احتیاط کاری-قبول بیمههای سنگین)مقننین و علماء حقوق این نوع بیمه را جائز شمردهاند.
بالاخره در بیمه اتکائی باید دید که روابط بیمهگذار اول با بیمه گرثانی بچه صورت در میآید-آیا مشار الیه در صورت وقوع حادیث و توجه خسارت میتواند مستقیما باو مراجعه نماید یا باید به بیمهگر خود رجوع کند.
ماده 36 نظامنامه 8 مارس 1922 فرانسه مقرر میدارد که بیمه اتکائی در روابط حقوقی بیمهگذار و بیمهگر اصلی تغییری نمیدهد و بین بیمهگذار مزبور و بیمهگر ثانی رابطهای ایجاد نمیکند.
مطابق مقررات قوانین ما بفرض اینکه بیمهگر اول کسی باشد که مسئولیت خود را در مقابل بیمهگذار بیمه داده باشد بیمهگذار باید راسا به بیمهگر اولی مراجعه نماید.ولی بدیهی است که اگر بیمهگر اول مفلس شود بیمهگذار میتواند از بیمهگر دوم مطالبه جبران خسارت بنماید.
باری غالبا دیدهد میشود که بیمهگران یک بیمه اتکائی عمومی منعقد میکنند باین معنی که بیمه اتکائی شامل تمام بیمههای آنها میشود ولی این عمل یکنوع بیمه کلی میباشد.
فصل دوم طبیعت بیمه
اساسا بیمه یک قرارداد بختی و اتفاقی است چنانکه ماده 1964 قانون مدنی فرانسه که عقود بختی را میشمارد بیمه را نیز در عداد آنها قرار میدهد.
بیمه اگر توسط اشخاص منفردی منعقد گردد قطعی است که بر هر تقدیر بضرر یکی از طرفین تمام خواهد شد ولی اگر اشخاص زیادی در آن شرکت کنند ممکن است بیمهگر متضرر نشده و بعلاوه میزان حق بیمه هم تقلیل یافته که در صورت عدم وقوع خطر بیمهگر کمتر متضرر شود-اینستکه امروز شرکتهای بزرگی عهدهدار بیمه میگردند و در تزئید و توسعه عملیات خود میکوشند تا با این ترتیب اگر خسارتی پیش آید آن خسارت از محل حق بیمههائیکه بیمهگذاران دیگر پرداختهاند تأدیه شود و سرمایه شرکت نیز در حقیقت همین وجوهی استکه مشتریان اداء کردهاند.
بیمه بواسطه جنبه بختی و اتفاقی که دارد بقمار و گروبندی شبیه است و بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان آنرا منع کردهاند بطوریکه گفته شد پورتالیس silatrop حقوقدان فرانسوی راجع به بیمه عمر میگوید«بشر خارج از حد تقویم و قیمت است و لذا عمر او نباید موضوع تجارت قرار گیرد و مرگ او نیز نباید مورد عمل صرافی و مرایحه کاری بشود چه این نوع معاملات راجع بمرگ عواقب و خیمی در دنبال دارد و غالبا بجنایت منتهی میشود»و همینطور اشخاصی دیگر از علماء حقوق میگویند ممکن است بیمه وسیله تحصیل ثروت و جلب نفع گردد و مطابق اصل کلی که تحصیل ثروت بیزحمت مانند قمار و گروبندی افراد جامعه را از کار باز داشته و نتیجه خطرناکی برای جامعه ایجاد میکند-بنابراین نباید بیمه یک عقد صحیح شمرده شود بلکه مقنن باید آنرا منع نماید.
در مقابل این عقیده عده دیگری اینطور جواب میدهند که اگر قمار بحیثیت اجتماعی افراد لطمه وارد میآورد و ممکن است یکنفر متمول را مفلس و بیچیز کند بیمه برخلاف این حیثت اجتماعی اشخاص را حفظ و تأمین مینماید و این دسته از علما سعی کردهاند که بیمه را با شرائطی از ردیف قمار و گروبندی خارج سازند و لذا این اصل کلی را قبول کردهاند که بیمه نباید وسیله تحصیل ثروت باشد و بهمین جهت عقد بیمه را (باستثناء بیمه عمر)عقد جبران خسارت(1)نامیدهاند.
بیمه ثابت الوجه ecnarussa a emirp .exif در این نوع بیمه عدهای برای اتتفاع شرکت نموده و در مقابل بیمه گذاران متعهد میشوند که خسارت آنها را جبران بنمایند و در عوض بیمهگذاران تعهد میکنند که مبلغ معینی دفعة یا باقساط در ظرف مدتی معین بپردازند و این مبلغ همانستکه قانون حق بیمه نامیده است ماده(1)و در اصطلاح حقوقی فرانسه آنرا al emirp میگویند.
در این قسم بیمه بیمه گرسوای بیمه گذار است و تکلیف وظائف آنها را از یک دیگر مشخص میباشد.
گاهی بیمهگران خود را در مقابل خطراتیکه بیمه کردهاند نزد بیمهگر دیگر بیمه میدهند.این عمل همانست که به بیمه اتکائی cnarussaer موسوم شده و قانون تجارت فرانسه در ماده 342 این قسم بیمه را تجویز کرده میگوید.«بیمهگر میتواند خود را نزد شرکتهای بیمه دیگر نسبت بچیزهائیکه بیمه کرده است بیمه دهد»علت ایجاد این نوع بیمه اینستکه اولا بیمهگران خواستند تا حدی راه احتیاط را از دست نداده باشند و ثانیا چون در غالب اساسنامه شرکتهای بیمه بیمهگر فقط تا حدی میتواند بیمه کند یعنی نمیتواند بیشتر از حد اکثر معینه تعهد نماید مثلا اگر یک میلیون ریال معین شده باشد بیمهگر نمیتواند زیادتر از این مبلغ را بیمه کند در این مورد بیمهگر برای رد نکردن مشتری بیمه را قبول کرده و مازاد آنرا نزد بیمهگر دیگری بیمه میدهد که در حقیقت بیمه تقسیم میشود گرچه قانون بیمه ما صریحا این نوع بیمه را تجویز نکرده است ولی میتوان بیمه اتکائی را یک نوع بیمه مسئولیت دانست زیرا بیمه گراولی مسئولیت حقوقی خود را نزد بیمهگر دوم بیمه میدهد.
در صحت این نوع بیمه در یک فرض میتوان تردید کرد-توضیح آنکه بیمهگر اول بابت حق بیمه یا معادل آنچه از خود گرفته به بیمهگر دوم میدهد یا بیشتر یا کمتر از آن.
در صورت اول بحثی نیست و مثل اینستکه اساسا بیمهگر اول معامله را برای بیمهگر دوم(نسبت با آنچه بیمه میدهد کرده است-اما فرض دوم مورد پیدا نمیکند که بیمهگر اول آنچه از بیمهگزار میگیرد بعلاوه مبلغی از جیب خود به بیمهگر دوم بدهد (1)-حقوق بحری دانیل دانزون صفحه 405 شماره 602بدون اینکه احتمال نفعی داشته باشد چه این عمل عقلائی بنظر نمیرسد-ولی فرض سوم یعنی آنچه بیمهگر اول به بیمهگر دوم میدهد کمتر باشد از آنچه از بیمهگذار میگیرد که در اینصورت بیمهگر اول نفعی میبرد-مگر نه اینستکه بیمهگر اول در مقابل بیمهگر دوم بیمهگذار است و مطابق اصل کلی که بعدا ذکر خواهد شد بیمه نباید وسیله تحصیل ثروت و جلب نفع جهت بیمهگذار باشد-پس بیمهگذار مزبور باید عملش باطل محسوب شود ولی نظر بجهاتی که مختصرا ذکر شد(تقلیل ضرر-احتیاط کاری-قبول بیمههای سنگین)مقننین و علماء حقوق این نوع بیمه را جائز شمردهاند.
بالاخره در بیمه اتکائی باید دید که روابط بیمهگذار اول با بیمه گرثانی بچه صورت در میآید-آیا مشار الیه در صورت وقوع حادیث و توجه خسارت میتواند مستقیما باو مراجعه نماید یا باید به بیمهگر خود رجوع کند.
ماده 36 نظامنامه 8 مارس 1922 فرانسه مقرر میدارد که بیمه اتکائی در روابط حقوقی بیمهگذار و بیمهگر اصلی تغییری نمیدهد و بین بیمهگذار مزبور و بیمهگر ثانی رابطهای ایجاد نمیکند.
مطابق مقررات قوانین ما بفرض اینکه بیمهگر اول کسی باشد که مسئولیت خود را در مقابل بیمهگذار بیمه داده باشد بیمهگذار باید راسا به بیمهگر اولی مراجعه نماید.ولی بدیهی است که اگر بیمهگر اول مفلس شود بیمهگذار میتواند از بیمهگر دوم مطالبه جبران خسارت بنماید.
باری غالبا دیدهد میشود که بیمهگران یک بیمه اتکائی عمومی منعقد میکنند باین معنی که بیمه اتکائی شامل تمام بیمههای آنها میشود ولی این عمل یکنوع بیمه کلی میباشد.
فصل دوم طبیعت بیمه
اساسا بیمه یک قرارداد بختی و اتفاقی است چنانکه ماده 1964 قانون مدنی فرانسه که عقود بختی را میشمارد بیمه را نیز در عداد آنها قرار میدهد.
بیمه اگر توسط اشخاص منفردی منعقد گردد قطعی است که بر هر تقدیر بضرر یکی از طرفین تمام خواهد شد ولی اگر اشخاص زیادی در آن شرکت کنند ممکن است بیمهگر متضرر نشده و بعلاوه میزان حق بیمه هم تقلیل یافته که در صورت عدم وقوع خطر بیمهگر کمتر متضرر شود-اینستکه امروز شرکتهای بزرگی عهدهدار بیمه میگردند و در تزئید و توسعه عملیات خود میکوشند تا با این ترتیب اگر خسارتی پیش آید آن خسارت از محل حق بیمههائیکه بیمهگذاران دیگر پرداختهاند تأدیه شود و سرمایه شرکت نیز در حقیقت همین وجوهی استکه مشتریان اداء کردهاند.
بیمه بواسطه جنبه بختی و اتفاقی که دارد بقمار و گروبندی شبیه است و بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان آنرا منع کردهاند بطوریکه گفته شد پورتالیس silatrop حقوقدان فرانسوی راجع به بیمه عمر میگوید«بشر خارج از حد تقویم و قیمت است و لذا عمر او نباید موضوع تجارت قرار گیرد و مرگ او نیز نباید مورد عمل صرافی و مرایحه کاری بشود چه این نوع معاملات راجع بمرگ عواقب و خیمی در دنبال دارد و غالبا بجنایت منتهی میشود»و همینطور اشخاصی دیگر از علماء حقوق میگویند ممکن است بیمه وسیله تحصیل ثروت و جلب نفع گردد و مطابق اصل کلی که تحصیل ثروت بیزحمت مانند قمار و گروبندی افراد جامعه را از کار باز داشته و نتیجه خطرناکی برای جامعه ایجاد میکند-بنابراین نباید بیمه یک عقد صحیح شمرده شود بلکه مقنن باید آنرا منع نماید.
در مقابل این عقیده عده دیگری اینطور جواب میدهند که اگر قمار بحیثیت اجتماعی افراد لطمه وارد میآورد و ممکن است یکنفر متمول را مفلس و بیچیز کند بیمه برخلاف این حیثت اجتماعی اشخاص را حفظ و تأمین مینماید و این دسته از علما سعی کردهاند که بیمه را با شرائطی از ردیف قمار و گروبندی خارج سازند و لذا این اصل کلی را قبول کردهاند که بیمه نباید وسیله تحصیل ثروت باشد و بهمین جهت عقد بیمه را (باستثناء بیمه عمر)عقد جبران خسارت(1)نامیدهاند.