موقعیت دعوی جعل از نظر قوانین موضوعه (3)
آرشیو
چکیده
متن
این رشته سخن که ما بدست آوردهایم رشته فرعی بود سر رشتهای که در عنوان مقاله بدان تعرض شده این است که«دعوی جعل بدون اینکه در مرحله شهرستان بعمل آمده باشد در مرحله پژوهش قابلیت پذیرش دارد یا نه؟»
برای اینکه این مطلب بیشتر تحلیل و تجزیه شود اگر بخاطر داشته باشیم ما ناچار شدیم دعوی را تعریف کنیم و گفتیم:«دعوی اظهاری است که خلاف اصل بیان شده باشد»حالا میخواهیم این موضوع را روشن کنیم که این تعریف ما کامل است یا نه و بعبارت منطقیون جامع و مانع اغیار است یا نه.
اگر دقت کرده باشیم خواهیم دید تعریف ما از دعوی شامل جنس و فصل نبوده و کامل نمیباشد بلکه تعریف بصفت بوده مثل اینکه اگر بپرسند آب چیست بگوئیم آب جسمی است که در موقع برخورد با انسان یا اشیاء آنرا مرطوب میسازد-این قبیل تعریفها اگر هم قانع کننده باشد کافی نخواهد بود.
از این تعریف که صرفنظر بشود که(دعوی)در ردیف کلمات:بیان، اظهار،ایراد،قرار میگیرد منتهی هر بیان یا اظهار یا ایرادی که در دادگاه با تشریفات خاصی بعمل میآید دعوی است و الا بیان یا اظهاری بیش نیست.
این حریم اگر شکسته شده و ما خودمانرا در تعریف دعوی آزاد بیابیم گرفتار مغلطه و دغدغه عجیبی شده و خواهیم دید:
ایراد عدم توجه دعوی،انکار و تکذیب،ایراد بصلاحیت دادگاه و بالاخره هر اعتراضی که در مقابل دعوی اقامه شده ایراد میشود خود نیز دعوی خواهد بود بنابراین ناچار همان تعریف(بیان خلاف اصل)را درباره دعوی قبول کنیم در اینصورت اشکالیکه پیش میآید تعارضی است که بین ماده 508 و ماده 379 اصلاحی از آئین دادرسی مدنی موجود است.
اولی میگوید«ممکن نیست در رسیدگی پژوهشی ادعای جدیدی نمود یعنی ادعائی غیر از آنچه در مرحله نخستین شده است.
دومی اجازه میدهد دعوی جعل در مرحله پژوهشی نیز پذیرفته شود یعنی در مرحله پژوهش دعوائی پذیرفته شود که در مرحله نخستین مرحله نبوده است اهمیتی که این ماده 508 در بر دارد و بشکل(اصلی)قبول شده این است که خود از یک اصل دیگری انتزاع گردیده که اهمیت اصل دومی از اصل اولی نیز بیشتر است و آن اینکه برابر اصل کلی حقوقی رسیدگی بدعوی در دادگستری دو درجه است این اصل در مواد 7 و 8 آئین دادرسی مدنی گنجانیده شده و ماده 508 از این دو ماده استفاده شده است زیرا اگر بدعوائی پیش از اینکه در مرحله نخستین رسیدگی بشود رسیدگی بآن در مرحله پژوهش امکان داشت بماهیت دعوی تنها در یک مرحله رسیدگی شده باشد یعنی رسیدگی بدعوی از(دو درجه)به(یکدرجه)تنزل مییافت.
بنابراین وقتیکه با این اصل محکم و متین روبرو میشویم ناچار باید به تعبیر دیگری قائل گردیم و آن اینکه دعوی در اصطلاح بطوریکه گفته شد اظهاری است خلاف اصل که از ناحیه مدعی(خواهان)در دادگاه ایراد میشود ولی وقتیکه همین دعوی (خلاف اصل)در مقابل دعوی ایراد شده بیان شود وضعیت خود را از جهت مدافعه و درجه رسیدگی تغییر میدهد.
اصولیکه برای دعوی مدعی مقرر گردیده در دعوی مدعی علیه که بعنوان مدافعه ایراد میشود قابل رعایت نیست مانند دعوی تهاتر از طرف خوانده یعنی وقتیکه خوانده مدرک و مستند دعوی خواهان را قبول ولی در مقابل بدعوی تهاتر متوسل گردید این دفاع که عبارت از(دعوی تهاتر)باشد از حیث رسیدگی دو درجهای با دعوی خود مدعی(خواهان)یکی نبوده و ممکن است از دو درجه بیک درجه تنزل نموده در مرحله پژوهش طرح گردد.
مؤید این نظریه حکمی است که در قسمت اخیر همان ماده 508 آد.د.م بحالت استثنائی ذکر گردیده است.
در اینجا یک نکته جلب نظر میکند و آن اینکه دعوی پرداخت چرا ضمن مواد استثنائی در نیآمده است؟
این مطلب را میتوان چنین پاسخ داد:بطوریکه در پیش اشاره شده دعوائیکه از ناحیه خوانده ایراد میشود در حکم دعوی خواهان نبوده و زیر تعریف دعوی که خلاف اصل باشد قرار نخواهد گرفت-این معنی را شق 2 همان ماده 508 بوجه روشن تحت قاعده کلی(ادعائی که دفاع محسوب شود-...)در مقام استثنا بیان داشته در اینصورت بدیهی است که دعوی پرداخت هم-در نظر مقننین از قبیل تهاتر بوده است اطلاق دعوی بادعای پرداخت اگر چه از نظر کیفیت بیان و تطبیق آن با اصل از دعوی مدعی کاملا متمایز است زیرا در مقابل تحلیل و تجزیه نه مخالف اصل برائت و نه موافق آن بوده بلکه در وضعیتی قرار دارد که پس از شکستن اصل برائت خود بشکل دیگری در جای آن نشسته است.
ولی پس از آنکه علیرغم این اصل دعوی خواهان از ناحیه خوانده قبول و اشتغال ذمه محرز گردید اشتغال ذمه جای اصل برائت را خواهد گرفت و این حالت مانند استصحاب یعنی«ابقاء ما کان علی ما کان»بدون تردید قبول و مادامیکه بهم نخورده پابرجا و استوار خواهد بود از اینقرار با احراز اشتغال ذمه مدعی پرداخت دعوی خود (پرداخت)را باید مدلل بدارد.
این بقای حکم اولی که بشکل استصحاب و بعنوان یکی از اصول در احکام تکلیفی معمول گردیده در قوانین فیزیکی نیز محکم و پایدار است مطابق قانون جبر نیوتن هر جسمی حالت سکون یا حرکت خود را مادامیکه از ناحیه شیئی مؤثر خارجی بهم نخورده مدام نگاه خواهد داشت(کتاب تکامل ادوار فیزیکی تألیف شادروان پرفسور اینشتن و مینفلد).
بنابراین بطوریکه گفته شد با اینکه دعوی پرداخت از حیث ایراد و ماهیت کاملا شبیه دعوی اقامه شده از ناحیه خواهان است ولی اگر در مقام دفاع ایراد شود ممکن است فقط در مرحله پژوهش عرض اندام نموده و از دو درجه بیکدرجه تنزل نماید. از اینجهت اگر دعوی جعل نیز در مقام دفاع ایراد بشود اشکالی نخواهد داشت بدون اینکه در مرحله شهرستان ایراد شده باشد تنها در مرحله استان بعمل آید و بطوریکه گفته شد این تنزل رسیدگی از دو درجه بیکدرجه جای تأسف نیست.
تا اینجا بحث را در قسمت اول دو موضوع مقاله یعنی در قسمتیکه دعوی جعل را در چه مرحله میتوان اظهار نمود انجام دادهایم حالا میخواهیم در موضوعه دوم مقاله وارد شویم یعنی به بینیم از نظر قوانین موضوعه جعل را در کدام جلسه از یک مرحله باید اظهار نمود.
طرح مواد 379 و 380 آئین دادرسی مدنی بکیفیتی است که در همه جلسات میتوان بادعای جعل مبادرت نمود ولی این حسن ظن با تلفیق ماده 111 با مواد نامبرده مرتفع و قطعی است که دعوی جعل را فقط در جلسه اولی(در دادرسیهای اختصاری* و در اولین لایحه در دارسیهای عادی میتوان نمود بنابراین مجالی برای بحث زیاد در این موضوع باقی نیست.
برای اینکه این مطلب بیشتر تحلیل و تجزیه شود اگر بخاطر داشته باشیم ما ناچار شدیم دعوی را تعریف کنیم و گفتیم:«دعوی اظهاری است که خلاف اصل بیان شده باشد»حالا میخواهیم این موضوع را روشن کنیم که این تعریف ما کامل است یا نه و بعبارت منطقیون جامع و مانع اغیار است یا نه.
اگر دقت کرده باشیم خواهیم دید تعریف ما از دعوی شامل جنس و فصل نبوده و کامل نمیباشد بلکه تعریف بصفت بوده مثل اینکه اگر بپرسند آب چیست بگوئیم آب جسمی است که در موقع برخورد با انسان یا اشیاء آنرا مرطوب میسازد-این قبیل تعریفها اگر هم قانع کننده باشد کافی نخواهد بود.
از این تعریف که صرفنظر بشود که(دعوی)در ردیف کلمات:بیان، اظهار،ایراد،قرار میگیرد منتهی هر بیان یا اظهار یا ایرادی که در دادگاه با تشریفات خاصی بعمل میآید دعوی است و الا بیان یا اظهاری بیش نیست.
این حریم اگر شکسته شده و ما خودمانرا در تعریف دعوی آزاد بیابیم گرفتار مغلطه و دغدغه عجیبی شده و خواهیم دید:
ایراد عدم توجه دعوی،انکار و تکذیب،ایراد بصلاحیت دادگاه و بالاخره هر اعتراضی که در مقابل دعوی اقامه شده ایراد میشود خود نیز دعوی خواهد بود بنابراین ناچار همان تعریف(بیان خلاف اصل)را درباره دعوی قبول کنیم در اینصورت اشکالیکه پیش میآید تعارضی است که بین ماده 508 و ماده 379 اصلاحی از آئین دادرسی مدنی موجود است.
اولی میگوید«ممکن نیست در رسیدگی پژوهشی ادعای جدیدی نمود یعنی ادعائی غیر از آنچه در مرحله نخستین شده است.
دومی اجازه میدهد دعوی جعل در مرحله پژوهشی نیز پذیرفته شود یعنی در مرحله پژوهش دعوائی پذیرفته شود که در مرحله نخستین مرحله نبوده است اهمیتی که این ماده 508 در بر دارد و بشکل(اصلی)قبول شده این است که خود از یک اصل دیگری انتزاع گردیده که اهمیت اصل دومی از اصل اولی نیز بیشتر است و آن اینکه برابر اصل کلی حقوقی رسیدگی بدعوی در دادگستری دو درجه است این اصل در مواد 7 و 8 آئین دادرسی مدنی گنجانیده شده و ماده 508 از این دو ماده استفاده شده است زیرا اگر بدعوائی پیش از اینکه در مرحله نخستین رسیدگی بشود رسیدگی بآن در مرحله پژوهش امکان داشت بماهیت دعوی تنها در یک مرحله رسیدگی شده باشد یعنی رسیدگی بدعوی از(دو درجه)به(یکدرجه)تنزل مییافت.
بنابراین وقتیکه با این اصل محکم و متین روبرو میشویم ناچار باید به تعبیر دیگری قائل گردیم و آن اینکه دعوی در اصطلاح بطوریکه گفته شد اظهاری است خلاف اصل که از ناحیه مدعی(خواهان)در دادگاه ایراد میشود ولی وقتیکه همین دعوی (خلاف اصل)در مقابل دعوی ایراد شده بیان شود وضعیت خود را از جهت مدافعه و درجه رسیدگی تغییر میدهد.
اصولیکه برای دعوی مدعی مقرر گردیده در دعوی مدعی علیه که بعنوان مدافعه ایراد میشود قابل رعایت نیست مانند دعوی تهاتر از طرف خوانده یعنی وقتیکه خوانده مدرک و مستند دعوی خواهان را قبول ولی در مقابل بدعوی تهاتر متوسل گردید این دفاع که عبارت از(دعوی تهاتر)باشد از حیث رسیدگی دو درجهای با دعوی خود مدعی(خواهان)یکی نبوده و ممکن است از دو درجه بیک درجه تنزل نموده در مرحله پژوهش طرح گردد.
مؤید این نظریه حکمی است که در قسمت اخیر همان ماده 508 آد.د.م بحالت استثنائی ذکر گردیده است.
در اینجا یک نکته جلب نظر میکند و آن اینکه دعوی پرداخت چرا ضمن مواد استثنائی در نیآمده است؟
این مطلب را میتوان چنین پاسخ داد:بطوریکه در پیش اشاره شده دعوائیکه از ناحیه خوانده ایراد میشود در حکم دعوی خواهان نبوده و زیر تعریف دعوی که خلاف اصل باشد قرار نخواهد گرفت-این معنی را شق 2 همان ماده 508 بوجه روشن تحت قاعده کلی(ادعائی که دفاع محسوب شود-...)در مقام استثنا بیان داشته در اینصورت بدیهی است که دعوی پرداخت هم-در نظر مقننین از قبیل تهاتر بوده است اطلاق دعوی بادعای پرداخت اگر چه از نظر کیفیت بیان و تطبیق آن با اصل از دعوی مدعی کاملا متمایز است زیرا در مقابل تحلیل و تجزیه نه مخالف اصل برائت و نه موافق آن بوده بلکه در وضعیتی قرار دارد که پس از شکستن اصل برائت خود بشکل دیگری در جای آن نشسته است.
ولی پس از آنکه علیرغم این اصل دعوی خواهان از ناحیه خوانده قبول و اشتغال ذمه محرز گردید اشتغال ذمه جای اصل برائت را خواهد گرفت و این حالت مانند استصحاب یعنی«ابقاء ما کان علی ما کان»بدون تردید قبول و مادامیکه بهم نخورده پابرجا و استوار خواهد بود از اینقرار با احراز اشتغال ذمه مدعی پرداخت دعوی خود (پرداخت)را باید مدلل بدارد.
این بقای حکم اولی که بشکل استصحاب و بعنوان یکی از اصول در احکام تکلیفی معمول گردیده در قوانین فیزیکی نیز محکم و پایدار است مطابق قانون جبر نیوتن هر جسمی حالت سکون یا حرکت خود را مادامیکه از ناحیه شیئی مؤثر خارجی بهم نخورده مدام نگاه خواهد داشت(کتاب تکامل ادوار فیزیکی تألیف شادروان پرفسور اینشتن و مینفلد).
بنابراین بطوریکه گفته شد با اینکه دعوی پرداخت از حیث ایراد و ماهیت کاملا شبیه دعوی اقامه شده از ناحیه خواهان است ولی اگر در مقام دفاع ایراد شود ممکن است فقط در مرحله پژوهش عرض اندام نموده و از دو درجه بیکدرجه تنزل نماید. از اینجهت اگر دعوی جعل نیز در مقام دفاع ایراد بشود اشکالی نخواهد داشت بدون اینکه در مرحله شهرستان ایراد شده باشد تنها در مرحله استان بعمل آید و بطوریکه گفته شد این تنزل رسیدگی از دو درجه بیکدرجه جای تأسف نیست.
تا اینجا بحث را در قسمت اول دو موضوع مقاله یعنی در قسمتیکه دعوی جعل را در چه مرحله میتوان اظهار نمود انجام دادهایم حالا میخواهیم در موضوعه دوم مقاله وارد شویم یعنی به بینیم از نظر قوانین موضوعه جعل را در کدام جلسه از یک مرحله باید اظهار نمود.
طرح مواد 379 و 380 آئین دادرسی مدنی بکیفیتی است که در همه جلسات میتوان بادعای جعل مبادرت نمود ولی این حسن ظن با تلفیق ماده 111 با مواد نامبرده مرتفع و قطعی است که دعوی جعل را فقط در جلسه اولی(در دادرسیهای اختصاری* و در اولین لایحه در دارسیهای عادی میتوان نمود بنابراین مجالی برای بحث زیاد در این موضوع باقی نیست.