در این مقاله ضمن بررسی عمده ترین دیدگاههایی که در زمینه رابطه زبان با معنا، مرجع و مصداق ارائه شده است (برای نمونه سعید 1997 ، لاینز 1977 ، صفوی 1383 ) به بحث و نقد آن دیدگاهها خواهیم پرداخت و میکوشیم تصویر دیگری که در اساس مبتنی بر نشانه شناسی لایهای (سجودی 1382 ) است، ارائه دهیم. در این بحث به رد قایل شدن وابستگی اثباتگرایانه زبان به جهان خواهیم پرداخت؛ خلط مفاهیم دلالت و ارجاع از یکسو و خلط بین مفاهیم دلالت و مصداق را از سوی دیگر نقد خواهیم کرد و کوشش میکنیم نشان دهیم که معنا در درون شبکه نظام صوری زبان شکل میگیرد و سپسدر روابط بین نظامهای نشانهای و در بافت کلام بسط مییابد و در یکی از کارکردهایش البته میتواند به جهان خارج ارجاع دهد و ارجاع، خود یک کارکرد زبانی است که با توسل به دیگر نظامهای نشانهای تحقق مییابد.