«کار و کوشش» از جمله عناصر اصلی رشد و پیشرفت هر جامعه است. جوامعی که توجه شایانی به این امر نداشته باشند با معضلات انبوه و عمدهای مواجه میشوند. اهمیت کار به ویژه در عصر جدید که میل به پیشرفت و ترقی گسترش یافته است نمایانتر است. از آن جا که ادبیات هر ملتی، آیینه تمام نمای آن ملت است و در این آیینه حرکات تندوکند، تصاویر و فعل و انفعالات یا کنش و واکنشها انعکاس پیدا میکند، روشن ساختن مفهوم کار و بازتاب جایگاه و نقش آن در ادبیات ایرانی میتواند به درک جایگاه کار در جامعه کمک کند. مقاله حاضر به منظور شناخت نحوه نگرش فرهنگ جامعه ایرانی نسبت به کار و فعالیت، درصدد است از طریق کنکاشی در اشعار برخی از شعرا و طنزپردازان دوره های قاجار و پهلوی، گوشه هایی از فرهنگ حاکم بر آن را بازشناسد. برای این منظور، سعی شده است با استفاده از تحلیل محتوای آثار طنز این دو دوره، بافت نگرش مردم مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد. یافته ها نشان می دهند که نوعی نگرش فرهنگی منفی نسبت به موضوع کار و به ویژه سرمایه در ادبیات دوره های مذکور وجود دارد و کار صادقانه دارای جایگاه معتبر و ارزشمندی نمی باشد