آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

نهضت شعوبیه یا اومانیسم ایرانی ـ اسلامی، جنبشی بود که به دنبال انحصارطلبی بنی‏امیه که آرمان‏های اسلامی را در سایه قدرت طلبی و زراندوزی ازیاد برده بودند، رخ نمود. ماهیت این حرکت ماهیتی اومانیستی با ژرف‏ ساختی دینی و برگرفته از قرآن کریم بود. از این روی بسیاری از مؤمنان راستین با آن همداستان شدند. شعوبیه دو شاخه اصلی در ایران داشت که در ادبیات و شعر ما تا قرن‏ها ادامه داشت. شاخه نخست در حوزه عرفان و تصوف بود. شاخه دوم شاخه خردگرایی برمبنای دانش بود. از جمله این جریان فکری، اخوان الصفا بودند که با مقالات و رساله‏های علمی خود، موضوعات علمی را تشریح کردند و شک و شناخت را به مردم آموختند و خاطر نشان کردند که آغاز حرکت به سوی شناخت، شک است و با شک کردن، اندیشیدن، وجود پیدا می‏کند. از جمله مسایلی که حرکت خردگرایی در آثار اهل قلم، جایگزین کرد، مسأله واقع‏بینی بود که در حقیقت با نوعی رئالیسم ابتدایی مطرح می‏شد. ناصرخسرو قبادیانی اوج آزاداندیشی در ادبیات فارسی است. متنبّی شاعر بزرگ عرب را اگرچه نمی‏توان به طور قطع و یقین در این جنبش جای داد و حتی برخی او را مخالف شعوبیه می‏دانند، اما در اشعارش، نوعی عزت نفس و آزادگی حتی از نوع اگزیستانسیالیستی هم دیده می‏شود که می‏توان میان او و ناصرخسرو همانندی‏هایی یافت. و این پژوهش چنین مهمی را تا حدی که در یک مقاله می‏گنجد، انجام داده است..

تبلیغات