آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

متن

چکیده: در درس روش تحقیق دوره فوق لیسانس جامعه شناسی ما جدیدترین مقالات را از معتبرترین مجلات امریکایی مطالعه می کردیم و همراه با آن خصوصیات نویسندگان را. از آن جا که از یک طرف نیاز به ارتباطات بین المللی و کسب جدیدترین اطلاعات برای ایران مورد نظر بود و از طرف دیگر ما با درک برخی از روش های جدید مشکل داشتیم و پس از جستجو در ایران کسی قادر به پاسخگویی سؤالات ما نبود و دانشجویان دوره دکتری ما نتوانستند افرادی را بیابند که بتوانند نیازهای جدید آماری آن ها را برطرف نماید، ما در پی دعوت از یک استاد خارجی برآمدیم.به منظور رفع این نیاز، اگر ما می خواستیم یک استاد آلمانی را دعوت کنیم، هم ـ چنان که یک بار تجربه شد ـ سوءظن ارتباط شخصی مطرح می شد و هم یک استاد آلمانی از نظر زبان انگلیسی احتمالاً نمی توانست به درک متقابل زیاد کمک کند. لذا استادان امریکایی هم از نظر دانش جدید و هم از نظر زبان و همچنین از نظر فرهنگی (انعطاف پذیری فرهنگی) مناسب تر به نظر رسیدند. حال اگر ما از دانشگاه مدیسون کسی را دعوت می کردیم باز سوءظن داشتن ارتباط شخصی مطرح می شد. مضاف بر آن بنده در این فکر بودم که باید استادی برجسته و در عین حال جوان تر از خود را دعوت کنیم که سن او تا بازنشستگی فاصله داشته باشد، تا اساتید جوان و دانشجویان دوره دکتری بتوانند از او طولانی تر بهره ببرند. از این رو، پس از تأیید اعضای محترم گروه جامعه شناسی و اجازه هیأت رییسه محترم دانشگاه، به بررسی شرایط دانشمندان مختلف، از جمله مطالعه شرح حال، عکس و آثارشان پرداختیم و در پایان با توجه به جمیع جهات آقای پرفسور مایکل هاوت از دانشگاه برکلی را برگزیدیم. زیرا ایشان علاوه بر داشتن بالاترین سطح جامعه شناسی که در مقاله و آثارش به چشم می خورد، عضو پیوسته فرهنگستان ملی علوم امریکا، (یعنی جایی که برندگان جوایز نوبل و قوی ترین دانشمندان جهان هستند) نیز می باشد. همچنین آزادگی و گرایش او در انتخاب وی نیز مؤثر بود. زیرا او کسی بود که به عنوان یک محقق معتبر ثابت کرد که رییس جمهور امریکا آقای جورج بوش در انتخابات تقلب کرده و این مطلب را در یک برنامه تلویزیونی ابراز کرده بود. لذا با آقای هاوت مکاتبه شد. اما ایشان در اولین عکس العمل، پاسخ کوتاه و صریح "نه" را دادند و من در نامه بعد از او تشکر کردم و پاسخ منفی او را پذیرفتم. در عین حال متذکر شدم که من فکر کردم این راه خوبی بود که جوامع بتوانند به درک متقابل برسند؛ اما حالا که شما نه گفتید، بسیار خوب، خداحافظ. چند روز بعد، بدون انتظار، نامه ای از او دریافت کردم که "من می آیم، اما نه در اکتبر 2004، بلکه در ماه مه 2005". ما هم پذیرفتیم. سپس به آمادگی شرایط پرداختیم. ابتدا موافقت قبلی هیأت رییسه دانشگاه تجدید و قطعی شد، سپس با مقامات محترم وزارت امور خارجه برای گرفتن ویزا ارتباط برقرار شد. بعد نوبت آماده ساختن محل زندگی مناسب و کلاس درس رسید. خوشبختانه به فضل الهی همه مراحل به بهترین وجه انجام شد و بیشتر این بار بر دوش خانم حمیرا ندیمی بود و ایشان در این زمینه زحمات زیادی را متقبل شدند. مکاتبات ما و مطالب ذکر شده از یک طرف و بررسی آقای هاوت در اینترنت در باره ما ، اعتماد او را جلب کرده بود، تا جایی که وقتی از او خواستیم ـ به علت ارزان تر بودن ـ با پول خودش در کالیفرنیا بلیط هواپیمای خود و خانمش را بخرد، او پذیرفت. بالاخره در حدود ساعت30 :1 سوم خرداد 1384 ایشان همراه با خانمش وارد فرودگاه تهران شدند و ما به لطف پلیس فرودگاه توانستیم ایشان را در اولین نقطه ممکن در داخل ساختمان فرودگاه استقبال کنیم و به محل زندگیشان در خوابگاه آماده شده، ببریم. این استقبال در فرودگاه و همچنین محل زندگی منطبق بر قول های داده شده بود. لذا در این برخورد اول یک اطمینان خاطر در میهمانان ما به وجود آمد. روزهای بعد پس از آشنایی اولیه با دانشگاه کلاس درس شروع شد. از آن جا که کلاس درباره روش تحقیق، آمار و مدل های کامپیوتری جدید بود، حضار کلاس می بایست محدود می بودند. لذا علاوه بر دانشجویان دکتری و همکاران علاقمند معدودی از دانشجویان فوق لیسانس به گونه ای انتخاب شدند که دانش و اطلاعات ریاضی، آماری و کامپیوتری آن ها بتواند مکمل یکدیگر باشد، تا بتوان بالاترین بهره را از کلاس برد. خوشبختانه به لطف الهی این کار نیز به بهترین وجه انجام گرفت و آقای پروفسور هاوت از این روش متعجبانه لذت برد. او می گفت:"من احساس می کنم که در برکلی هستم". در نتیجه ما توانستیم در مدت 23 روز اقامت ایشان نه فقط بالاترین بهره علمی را هم از نظر روش و آمار و هم از نظر جامعه شناسی ببریم، بلکه مضاف بر آن شخصیت ساده، صمیمی و متواضعانه او یک الگوی جدید رفتاری را به دانشجویان ما نشان داد و این در حالی است که او در بالاترین سطح علمی جهان قرار داشت.آقای هاوت در سفری که با دانشجویان به مهد تمدن ایران یعنی اصفهان، تخت جمشید و شیراز داشتیم، علاوه بر تحسین عظمت این فرهنگ و تمدن، با برنامه ریزی دقیق گروه ما آشنا شد و وقتی که دید دانشجویان با دو اتوبوس طبق قرار قبلی واقعاً رأس ساعت 6:55 (5 دقیقه به هفت) از اصفهان به مقصد تخت جمشید حرکت کردند و سپس تمام برنامه ها به لطف الهی و همکاری همکاران و دانشجویان دقیقاً طبق برنامه اعلام شده انجام شد، نگاهی دیگر به ما داشت و هر وقت ما زمانی را با او تعیین می کردیم و قرار می گذاشتیم، او با لبخند می گفت:"five to seven" (5 دقیقه به هفت). بقیه کارها نیز به همین ترتیب به فضل الهی و به همت همکاران بالاخص سرکار خانم ندیمی و بعد همچنین با کمک دیگران از جمله خانم مژگان حسینی و در بخش علمی با همراهی آقای احمد شکرچی و بقیه دانشجویان به بهترین وجه و بیش از حد انتظار آقای هاوت انجام گرفت. آقای هاوت که به گفته خود معمولاً هفته ای یک بار به کلیسا می رود و لذا شخصی مذهبی است، با اسلام با روی خوش برخورد کرد. او وقتی دید که ما در سر میز غذا دعا می کنیم محظوظ شد. در آخرین روز موقع صرف ناهار از او خواستیم که حالا او دعا کند و دیدیم که ایشان با چشمی گریان و صدایی لرزان دعا کرد. شخصیت او به قدری جالب بود که حتی برخی از همکاران که در ابتدا از آمدن ایشان به ایران به عنوان یک امریکایی تردید داشتند، به او بسیار علاقمند شدند و حتی یکی از دوستان، ایشان را به منزل خود دعوت نمود و با روش معمولی و به گفته او "سنتی" از او پذیرایی نمود که جو صمیمانه آن جا برای او بسیار مطبوع بود.او در پایان به قدری به ایران علاقمند شده بود که می گفت "شما قلب مرا تصاحب کردید". همچنین او از اقدامات دولت امریکا بر ضد ایران عمیقاً اظهار تأسف می کرد و بر آن بود که در بهبود تصویر ایران در امریکا اقدام کند. لذا وقتی او به امریکا بازگشت اولاً گزارش زیر را تهیه کرد که برای ایران یک تبلیغ مهم به شمار می رود و اگر سازمان های مختلف ایران مانند سازمان تبلیغات یک میلیارد دلار هم خرج می کردند که معمولاً از این نظر خیلی دست و دل بازند، نمی توانستند چنین تبلیغی را توسط یک استاد برجسته امریکایی برای ایران بکنند. لذا جای تعجب نیست که همکاران آقای هاوت در دانشگاه برکلی همه به ایران علاقمند شده اند. مهم تر از همه آقای هاوت در پی آن شد تا شرایطی را فراهم آورد که دانشجویان دوره دکتری ما و همچنین اساتید جوان ما بتوانند برای مدت چند ماه در دانشگاه برکلی اقامت کنند و از شرایط و اطلاعات علمی آن جا بهره مند شوند که این دستیافت بسیار گرانمایه ای برای علم ایران می باشد.در پایان لازم است از مسئولان محترم دانشگاه جناب آقای دکتر ندیمی، جناب آقای دکتر زرگر و همچنین آقای صدری برای همراهی های مختلف صمیمانه تشکر شود.

تبلیغات