امام موسى کاظم علیه السلام ، درخت سبز ولایت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
سوم شعبان سالروز ولادت امامى است که عشق و جهاد با حماسه او معنا پیدا کرده و شجاعت و غیرت با قیام او تبیین شد.
گرچه اوج حماسه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تجلّى یافت ولى مبارزات ستم ستیزانه آن امام بزرگ منحصر به دوره قیام علیه ستم یزید نیست و در زمان پدر یزید(معاویه) نیز غیرت الهى امام حسین علیه السلام ایشان را آرام نگذاشت.
به عبارت دیگر، همه دوره زندگى امام حسین حماسه و غیرت است، ولى این حماسه و غیرت در محرم سال 61 هجرى همچون آتشفشان فوران کرد و بنیاد ستم را از بیخ برانداخت.
امام حسین علیه السلام نه تنها براى شیعیان مظهر غیرت و شجاعت است، بلکه همه جهانیان او را به آزادگى و ستم ستیزى مىستایند.
امام حسین علیه السلام میراث خدایى خیرالمرسلین است زیرا او از ثقلین است و ثقلین دو میراث بزرگ رحمت عالمیان حضرت محمد مصطفى(ص) مىباشد.
امام حسین علیه السلام، گل رخسار پیکر دین است، زیرا او ریحانه رسول خدا بود.
ریحانهاى که بوى خدا و بوى رسولخدا(ص) در آن تجلّى تمام داشت، ریحانهاى که سرو سبز پاکان و سرو جوانان بهشت خداوند است.
آرى امام حسین علیه السلام، بوى بهشت مىدهد و بهشت خدا از عطر ایشان معطر است.
امام حسین علیه السلام، تفسیر هل اتى است و جام عشق آشناى کام اوست.
به درستى که شباهت امام حسین علیه السلام به رسول خدا فقط در صورت نبود بلکه در سیرت نیز آن امام بزرگ جلوه گاه سیره رسول خدا بود و آن سرور کائنات در اینباره فرمود: شجاعت و سخاوتم را به حسین بخشیدم.
امام حسین علیه السلام، یعنى لباس عزت پوشیدن و واژه ذلت از قاموس انسانى زدودن.
حسین(ع) یعنى سر و جان در راه دین نشناختن و به استقبال شهادت شتافتن.
حسین(ع) یعنى نهال دین به خون خویش آب دادن و براى احیاى حقیقت، سر به سنان سپردن.
حسین(ع) یعنى استوارى و استقامت در راه اهداف خدایى و شجاعت در آفریدن روزهاى عاشورایى براى هدایت نسلهاى انسانى.
حسین(ع) یعنى حقیقت را با خون پاسدارى کردن و تسلیم واقعیتهاى ناحق نشدن.
امام خمینى سلام اللّه علیه فرمودند: چه انتخاب خوبى است که روز ولادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام روز پاسدار نامیده شده است.
امیدوارم همانگونه که امام حسین علیه السلام با خون خود اسلام را زنده کرد، شما به تبعیّت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمایید.
(26/2/62) با تبریک سالروز ولادت برکت آفرین سرور شهیدان امام حسین علیه السلام به عموم شیعیان جهان به ویژه پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامى، جان را با عباراتى از مناجات آن امام بزرگ طراوت مىدهیم و آنگاه سخنانى از ایشان را آویزه گوش جان مىکنیم.
خداوندا، روزى حلالت را به من بگستران و عافیت در بدن و دینم عطا بفرما.
خداوندا، مرا با سیاست کیفر مفرما و به عذاب ناگهانى گرفتار مساز و رسوایم مکن و شرّ جن و انس بى ایمان را از من دور ساز.
خداوندا، ما را در این زمان رستگار و پیروز بفرما، و ما را از ناامیدان قرار مده، و ما را از رحمتت بىبهره مگردان.خداوندا! نعمتهاى خود را در حق ما به اتمام برسان و سعادت طاعت را به ما ارزانى بدار. خداوندا، تو مرا به نیکى فرمان دادى و من نافرمانى کردم. و تو مرا از بدىها نهى کردى و من مرتکب منهیات شدم. اکنون نه بهانهاى دارم تا از آنچه رفته است معذرت خواهم، نه پشتیبانى تا از او یارى جویم. نمىدانم چگونه با چه وسیلهاى روى به تو آرم اى مولاى من . و اکنون سخنانى از دفتر معرفت امام شهیدان را به گوش جان مىسپاریم. اى مردم! در امر بزرگوارى و کرامت از یکدیگر سبقت بجوئید.
در آنچه ثمرههاى پر ارزش دارد، شتاب کنید. خلق و خوى پسندیده به دست آورید و با اعمال ناپسند، خود را مورد سرزنش و مذمت قرار ندهید. اگر به کسى نیکى کردید و او سپاسگزارى نکرد، دلتنگ نشوید که خداوند پاداش کار نیک شما را خواهد داد.
امام زین العابدین(ع)، تجسم معنویت و فضیلت به مناسبت سالروز ولادت امام زین العابدین علیه السلام امام سجاد علیه السلام وارث معارف انبیاء و زینت دل اولیاى خدا است.
دوره امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با اوج دنیا گرایى در جامعه آن روزگار بود.
در این دوره غفلت و دنیا گرایى، گریبان جامعه را چنان گرفته بود که دین و معنویت در قربت قرار داشت و تمام تلاش حاکمان بنى امیه در بازگرداندن معیارهاى ناپسند عصر جاهلیت خلاصه مىشد.
آرى، در این عصر، جاهلیتى که با ظهور رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم، مقهور ارزشهاى الهى شده بود، بار دیگر با تمام توان به میدان آمده و در مقابل قرآن و معنویت صف آرایى کرده بود.
امام سجاد علیه السلام به منظور مقابله با موج دنیا گرایى و جلوگیرى از گسترش معیارهاى عصر جاهلیت، منادى معنویت در میان جامعه اسلامى شدند و با گفتار و رفتار خویش مردم را دعوت به خدا و معنویت کردند.
سیره امام سجاد علیه السلام در آن روزگار غربت قرآن و معنویت چنان بود که گویى تمام معنویت در وجود مقدسش خلاصه شده و گفتارهاى متعالیش آینهاى بود که معارف قرآن را در جامعه منعکس مىکرد.
رفتار امام در آن روزگار بسان ابرى بود که باران معنویت بر جامعه مىبارید و گفتارش بذر حقیقت در مزرعه دلهاى مشتاقى بود که از غربت ارزشهاى الهى در جامعه مىنالیدند.
هر رفتارى که از وجود مقدّس امام سجاد علیه السلام تجلّى مىکرد، کتاب معرفتى بود که مردم را به معنویت دعوت مىنمود و رفتار صحیح اسلامى را به آنها مىآموخت.
یکى از وجوه بارز سیره امام، عشق و شور آن بزرگوار به عبادت و پرستش خداوند متعال بود.
در آن زمان که حاکمان اموى، دنیاپرستى را در مقابل خدا پرستى تبلیغ مىکردند، امام زین العابدین علیه السلام با سیر در عمق دریاى عبادت و ریاضت، اصل اساسى خدا محورى را به مردم مىآموختند و شکوه زیبایى پرستش خداى یگانه را نمایان مىکردند.
امام در عبادت خداوند به مرتبهاى رسیده بودند که در میان مردم به القابى همچون سیدالعابدین، سید الساجدین و زین العابدین شهرت داشتند نقل کردهاند آن امام بزرگ هر شبانه روز، هزار رکعت نماز مىخواند و اکثر شبها تا طلوع صبح، به عبادت خداوند متعال مشغول بودند و روزها را با روزه سپرى مىکردند.
خدمتکار امام نقل کرده است: «هرگز شبها براى امام رختخوابى نگستردم و روزها برایش غذایى تهیه نکردم زیرا آن بزرگوار شبها را به عبادت و روزها را به روزه مىگذراند.
» امام سجاد علیه السلام بسیارى از شبها را با حال نیایش، طواف و نماز سپرى مىکردند و در خلوت شب در برابر عظمت خالق یکتا زار مىگریستند.
عبادت مداوم حضرت زین العابدین برخى از یاران امام را نسبت به جان شریفش بیمناک کرده بود و آنها به امام عرض مىکردند کهاى فرزند رسول خدا، خود را با عبادت هلاک مکن! امام در پاسخ به این افراد، لزوم سپاسگزارى از خداوند را به خاطر نعمتها پیش کشیده و مىفرمودند: آیا بنده سپاسگزار خداوند نباشم؟ مردم که شدت عبادت امام را مىنگریستند متأثر مىشدند و مىآموختند که در برابر نعمتهاى خداوند باید شکرگزار باشند و با عبادت خویش از خطرات دنیاگرایى که بیمارى مهلک آن عصر بود بپرهیزند.
علاوه بر این، امام زین العابدین علیه السلام با گفتارهاى الهى خویش مردم را دعوت به خدا مىکردند و به مؤمنان هشدار مىدادند که مبادا دنیاطلبى دلدادگان دنیا شما را نیز بفریبد و از خدا و اعمال خیر بازتان دارد.
امام با ذکر شواهد تاریخى به مردم مىآموختند دنیاگرایى سرانجام خوشى ندارد و آرایشهاى دنیایى انسان را به سرمنزل مقصود نمىرساند، پس باید به خدا و اعمال نیک اندیشید و از سرگذشت دنیاطلبانى که پیش از این به تعیّنات دنیایى دست یافته بودند، عبرت گرفت.
به هر حال، روشهاى الهى امام سجاد(ع) سبب شده بود که زشتىهاى حکومت امویان بیش از گذشته آشکار شود. به همین دلیل، امویان نتوانستند امام را تحمّل کنند. در حقیقت امویان حس کردند امام سجاد(ع) با رفتار و گفتار الهى خویش پیام عاشوراى حسینى را به خوبى در جامعه منتشر مىکنند و اگر این روش ادامه یابد، به زودى روزگار ذلّت امویان فرا مىرسد.
سالروز ولادت امام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام را به همه پیروان راهش تبریک مىگوییم.
شکوه غیرت و جانبازى به مناسبت سالروز ولادت قهرمان سترگ کربلا عباس بن على(ع) و روز جانباز پیشوایان معصوم، عالىترین نمونه رهبرى در جهان هستند و همه صفات پیشوایى در وجود مبارکشان به کمال رسیده است.
همچنانکه این بزرگواران در رهبرى بىنظیرند، در میان پیروانشان نیز کسانى یافت مىشوند که در رهروى و پیروى از پیشوایان معصوم، مرتبهاى عالى و بىنظیر دارند، به عبارت دیگر، معصومین(ع) پیروانى دارند که نمونه اعلا براى چگونه پیروى کردن از پیشوایان الهى هستند.
در حقیقت، اینگونه افراد درس پیروى از معصوم را به طور عملى به دیگران مىآموزند.
باب الحوائج، حضرت عباس بن على علیه السلام، برترین نمونهاى است که چگونگى پیروى از پیشواى معصوم را عملاً تعلیم مىدهد.
شخصیت آن بزرگوار به گونهاى است که همه صفاتى را که لازمه یک پیرو واقعى است، به نحو کامل بروز داده و تجسمى از همه فضائل است.
«وفا» از مهمترین صفات انسانى است و معیارى براى شناختن نیکان است.
چنان که امام على علیه السلام مىفرماید: ابرار و نیکان توسط وفا کردنشان شناخته مىشوند.
از سوى دیگر، وفا نشان بزرگى است.
چنان که فرمودهاند: روش کریمان وفا است.
گرچه وفا به عنوان یک صفت ممتاز همواره مورد تأکید است اما این صفت زمانى پسندیدهتر است که انسان نسبت به میثاق خدایى وفادار باشد.
وفادارى نسبت به پیشواى معصوم از مهمترین مصداق وفا به میثاق الهى است و حضرت باب الحوائج عباس بن على علیه السلام تا پاى جان به میثاق خویش وفادار ماند.
به طورى که از آن پس در تاریخ تشیع به عنوان مظهر وفا شناخته شده و وفادارى به نام آن بزرگوار مترادف گردیده است.
امام صادق علیه السلام به وفادارى حضرت عباس(ع) تأکید کرده و در هنگام زیارت آن حضرت مىفرمایند: گواهى مىدهم که مقام تسلیم و تصدیق و وفادارى و خیرخواهى به پسر پیامبر صلى اللّه علیه و آله را در حد کمال دارا بودى.
یکى از صحنههاى شکوهمند وفادارى حضرت عباس بن على علیه السلام زمانى بود که شمر لعنت اللّه علیه، به خیمههاى امام حسین علیه السلام نزدیک شد و براى حضرت عباس(ع) امان نامهاى آورد و آن بزرگوار را صدا زد.
حضرت ابوالفضل سلام اللّه علیه از پاسخ دادن به شمر کراهت داشت لذا پاسخى به صداى شمر نداد ولى امام حسین علیه السلام به عباس(س) فرمودپرسش شمر را که تو را صدا مىزند، بى پاسخ مگذار.
حضرت باب الحوائج به دستور امام خویش از خیمه خارج شده و با شمر گفت و گو کرد.
پس از آن معلوم شد شمر امان نامهاى براى عباس بن على(ع) و برادرانش آورده است، در پاسخ به شمر فرمود:اى دشمن خدا، بر امانى که براى ما آوردهاى لعنت باد.
آرى، در قاموس عباس بن على علیه السلام، واژهاى به نام بىوفایى وجود نداشت و او سراسر وفا بود.
یکى از مهمترین عنصرى که انسان را وادار به دفاع از حق مىکند، «غیرت» است.
غیرت نیروى محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهى است.
آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بى تفاوت نمىشنید و تا پاى جان پیش مىرود.
گذشته از این، غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام على علیه السلام، عفت مرد، به مقدار غیرت اوست.
حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند وغیرت به وجودش سرافراز است.
گرچه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آن جا نمایش گذاشتند ولى غیرت عباس بن على علیه السلام در دفاع از حق برجستگى دیگرى داشت.
آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازى نشان داد که تاریخ نمونهاى براى آن ندارد.
شجاعت و رزم آورى عنصر دیگر شخصیت حضرت باب الحوائج است.
شجاعت آن بزرگوار از زمان جنگ صفین که در رکاب پدر جانبازى مىکرد آشکار شده بود. ولى این فضیلت ممتاز در کربلا به شکوفایى نهایى رسید. در جنگ صفین حضرت ابوالفضل در حالى که با دلاورترین جنگجویان سپاه معاویه مصاف داد و آنها را به خاک هلاکت افکند که پانزده سال بیش نداشت. در کربلا نیز جنگاورترین مردان سپاه دشمن همچون مارد و.با ضربت تیغش راه دوزخ پیش گرفتند.
هیبت و مهابت حضرت در کربلا چنان بود که افواج سپاه دشمن همچون رمه از برابرش مىگریختند.
اخلاص نیز در وجود عباس بن على علیه السلام جامه کمال پوشید، آن بزرگوار همه توان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در پیشگاه ولایت و امام بر حق خویش نثار کرد.
به همین خاطر است که امام صادق علیه السلام هنگام زیارت قبر مطهر حضرت عباس بن على سلام اللّه علیه به غایت اخلاص آن حضرت تأکید مىفرماید.
حضرت باب الحوائج تنها در صحنه فضائل اخلاقى و میادین نبرد قهرمان نبود، بلکه در دانش و حکمت نیز تالى معصوم و قهرمان صحنه دانش به شمار مىرود.
آن بزرگوار در مکتب سه پیشواى معصوم به درجهاى از فضل و دانش رسید که آن بزرگواران دربارهاش چنین فرمودند: همانا عباس بن على علم و دانش را همچون غذاى گوارا نوش کرد.
به هر حال، جانباز قهرمان کربلا، همه صفاتى را که یک پیرو واقعى معصوم باید داشته باشد، دارا بود.
او آموزگارى است که چگونگى پیروى از ولایت و جانبازى در راه حقیقت را به دیگران آموخته است.
همین امر سبب شده است که در روز قیامت همه شهدا بر مقام و منزلت آن بزرگ مرد تاریخ غطبه بخورند.
همچنانکه حضرت سجاد علیه السلام مىفرماید: عمویم عباس در پیشگاه خداوند منزلتى دارد که در روز قیامت همه شهدا غبطهاش را مىخورند.
سالروز ولادت جانباز سترگ کربلا را که مظهر غیرت و شجاعت است به همه پیروان ولایت بویژه جانبازان رشید و دلاور میهنمان تبریک مىگوییم.
روز جانباز فرصت مناسبى است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیرى از رشادتها و جانبازىهاى حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاورىها و شجاعتهاى جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامى به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهاى زندگى ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.
امام موسى کاظم علیه السلام ؛ درخت سبز ولایت
مشخص نشده
امام موسى کاظم(ع)، درخت سبز ولایت به مناسبت سالروز شهادت امام موسى کاظم علیه السلام دوره حیات امام موسى بن جعفر علیه السلام عصر سیاهى و تباهى بود و به سبب اوج گرفتن حاکمیت عباسیان، جامعه اسلامى به شدت از معیارهاى الهى تهى شده بود.
امام در عصرى مىزیست که خلفا و فرمانروایانى که باید الگوى تقوا باشند و در راه دین و تعالى جامعه دینى بکوشند، در فساد «هزار و یک شب» بغداد غرق شده و به بزرگترین عامل سیاهى و تباهى جامعه تبدیل شده بودند.
در این عصر که به عصر هارونى معروف است.
همه تبهکاریها به نام دین انجام مىگرفت و خلیفه در ظاهر مدعى حمایت از دین و رهبرى جامعه دینى بود ولى رفتار او و اطرافیانش نه تنها هیچ تناسبى با معیارهاى دینى نداشت بلکه دقیقاً با دستورات و ارزشهاى دین در تضاد بود.
گرچه رفتار هارون و اطرافیانش مغایر با اصول تعالیم دین بود ولى او توانست بخش بزرگى از جامعه را بفریبد و خود را جانشین رسول خدا معرفى نماید.
گروهى نیز با تهدید و تطمیع تسلیم شده بودند و مخالفتى نمىکردند.
در این اوضاع و احوال.
فقط کسانى که در روشنایى نور ولایت امام کاظم علیه السلام قرار داشتند، توانسته بودند در راه مستقیم دین گام بردارند و از هر نوع انحرافى مصون بمانند.
با همه تبلیغاتى که هارونیان داشتند تا خود را جانشین رسول خدا و ادامه دهنده راه آن بزرگوار معرفى کنند.
افراد بصیر جامعه دو جریان کاملاً متمایز در برابر خویش مشاهده مىکردند.
نخست جریانى که به ظاهر قدرت را در دست داشت و عامل سیاهى و تباهى بود.
و جریان دوم که رهبرى آن با امام کاظم(ع) بود و با استمرار خط راستین ولایت، بر قلبهاى مردم آگاه حکومت مىکرد و هر روز حوزه نفوذش بیشتر مىشد زیرا فروغ فروزان ولایت هر روز عرصههاى بیشترى از جامعه را روشن مىکرد.
مردم جامعه آن روزگار بدان جهت دل به امام کاظم مىسپردند و به خط و لایت تمایل نشان مىدادند که در هر زمینه با دو رفتار کاملاً متضاد رو به رو مىشدند.
مردم از یک سو داستان فساد هزار و یک شب هارون و اطرافیانش را مىشنیدند و شبهاى لبریز از معصیت و عیش و طرب کاخهاى بغداد را مشاهده مىکردند و از سوى دگر از نالهها و مناجات شبانه امام کاظم(ع) آگاه مىشدند و مىشنیدند که آن امام بزرگ عبادت و راز و نیاز شبانه با محبوب را آن قدر استمرار مىدهند که آن را به فریضه صبحگاهى متصل مىکنند و بعد از آن نیز تا طلوع آفتاب به عبادت و نیایش ادامه مىدهند.
آرى، مردم از یک سو در دل تاریک شب صداى خنیاگران و دخترکان غزلخوان را که ساز مطربان و نعره دلقکان آن را همراهى مىکرد، از کاخهاى هارونى بغداد مىشنیدند و از سوى دگر از شکوه خلوت امام کاظم(ع) در زنان آگاه مىشدند و یا اینکه از این و آن مىشنیدند که امام کاظم(ع) شبها دنیاى دیگرى دارند و اگر در زندان باشند، آنجا را به مناى مناجات تبدیل مىکنند و اگر خارج از زندان به سر مىبرند.
در دل تاریک شب سکوت مسجد و منزل را مىشکنند و با زاریهاى خویش همه را به مبدأ هستى و حقیقت و معنویت متوجه مىکنند.
تضاد رفتار الهى امام کاظم(ع) با رفتار شیطانى هارونیان در همه زمینهها آشکار بود و با آنکه آنها مىخواستند با پرده نفاق و تزویر روى اعمال شیطانى خویش را بپوشانند و ماهیت رفتار خویش را پنهان کنند ولى نور وجود امام کاظم چنان تابان و پرفروغ بود که اجازه استتار به آنها نمىداد و زشتى رفتار هارونیان با تمام ظاهر آرایى در برابر رفتار الهى امام رنگ مىباخت و چیزى جز رسوایى به بار نمىآورد.
به عنوان مثال، هارونیان نیز براى فریب مسلمانان در سال، حج مىگذاردند ولى حج آنها نیز چیزى کمتر از شبهاى معصیت آلود آنها در کاخهاى بغداد نداشت آنها حج را به یک سفر تفریحى و لبریز از عیش و نوش تبدیل مىکردند و با اموالى که از مسلمانان گرفته بودند، کاروان تجمّل و تبذیر به راه مىانداختند.
تجمّل و تبذیر در کاروان حج هارونیان چنان افراطآمیز بود که حتى دستور مىدادند که از نقاط سردسیر جهان اسلام با هزار مشقت براى مصرف آنها برف به مکه ببرند تا چند روزى که حج مىگذارند از آن استفاده کنند.
در برابر چنین رفتار هارونیان، مردم امام کاظم(ع) را نیز مشاهده مىکردند که هر بار به قصد برگزارى حج از مدینه به سوى مکه حرکت مىکرد.
تمام یا بخش بزرگى از راه بین مکّه و مدینه را در آن هواى گرم پیاده طى مىکرد و این پیاده روى در هر سفر بیش از بیست شبانه روز بود.
مردم روزگار امام در زمینه نوع نگرش به دنیا و تعینات و اموال دنیایى تباین آشکار و حیرت انگیزى بین هارونیان مدعى جانشین رسول خدا و امام کاظم علیه السلام مىدیدند.
مردم مىدیدند که هارونیان با فشار و آزار از مردمى که در قلمرو آنها زندگى مىکنند به قدرى مال و ثروت گرفتهاند که به قول خود هارونیان اگر تا ده الى پانزده سال هیچ خراجى و مالیاتى از مردم نگیرند، مىتوانند دستگاه عریض و طویل خلافت را به نحو شایسته اداره کنند و لشکر و سپاه خویش را از نظر آذوقه و سایر نیازمندیها، در بهترین شرایط نگه دارند.
مسلمانان مشاهده مىکردند که ولع ثروت اندوزى در میان هارونیان به قدى است که عایدات سالانه زنان آنها بیش از هزینه و مخارج لشکرها و سازمانهاى ادارى خلافت است و حتى غلامان و کنیزکان در طلا و ثروت غوطه ور شدهاند.
در همین حال مردم امام موسى بن جعفر علیه السلام را مىدیدند که نه تنها هیچ درهم و دینارى براى خود نمىاندوزد و همه آنچه را که به دست مىآورد در راه خدا به نیازمندان مىبخشد، بلکه دیگران را نیز ترغیب مىکند که براى رسیدن به مقام کمال انسانى از بخشش به بینوایان دریغ نکنند و تحت لطف و حمایت حضرت احدیت با خوشرویى به نیازمندان یارى کنند.
به هر حال، مردم در همه زمینهها شاهد تضاد آشکار بین خط روشن ولایت و امامت از یک سو و خط نفاق و ضلالت از سوى دیگر بودند.
به ویژه آنکه امام تضادها و تفاوتهاى حق و باطل را با مهارت براى مسلمانان تعلیم مىفرمودند تا زمینه ذهنى و معرفتى براى درک بهتر آنها از تضاد خط ولایت و خط ضلالت فراهم آورند و آنها را به سوى سعادت و هدایت متوجه کنند.
مردم نیز هر روز که مىگذشت با گوهر وجود مقدّس امام بیشتر آشنا مىشدند و پیوسته در صدد بودند که از عطر ولایت بهتر و بیشتر بهرهمند شوند و جانهاى خویش را در معرض نسیم معنویت امام قرار دهند.
سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام را به همه پیروان راهش تسلیت مىگوییم.
گرچه اوج حماسه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تجلّى یافت ولى مبارزات ستم ستیزانه آن امام بزرگ منحصر به دوره قیام علیه ستم یزید نیست و در زمان پدر یزید(معاویه) نیز غیرت الهى امام حسین علیه السلام ایشان را آرام نگذاشت.
به عبارت دیگر، همه دوره زندگى امام حسین حماسه و غیرت است، ولى این حماسه و غیرت در محرم سال 61 هجرى همچون آتشفشان فوران کرد و بنیاد ستم را از بیخ برانداخت.
امام حسین علیه السلام نه تنها براى شیعیان مظهر غیرت و شجاعت است، بلکه همه جهانیان او را به آزادگى و ستم ستیزى مىستایند.
امام حسین علیه السلام میراث خدایى خیرالمرسلین است زیرا او از ثقلین است و ثقلین دو میراث بزرگ رحمت عالمیان حضرت محمد مصطفى(ص) مىباشد.
امام حسین علیه السلام، گل رخسار پیکر دین است، زیرا او ریحانه رسول خدا بود.
ریحانهاى که بوى خدا و بوى رسولخدا(ص) در آن تجلّى تمام داشت، ریحانهاى که سرو سبز پاکان و سرو جوانان بهشت خداوند است.
آرى امام حسین علیه السلام، بوى بهشت مىدهد و بهشت خدا از عطر ایشان معطر است.
امام حسین علیه السلام، تفسیر هل اتى است و جام عشق آشناى کام اوست.
به درستى که شباهت امام حسین علیه السلام به رسول خدا فقط در صورت نبود بلکه در سیرت نیز آن امام بزرگ جلوه گاه سیره رسول خدا بود و آن سرور کائنات در اینباره فرمود: شجاعت و سخاوتم را به حسین بخشیدم.
امام حسین علیه السلام، یعنى لباس عزت پوشیدن و واژه ذلت از قاموس انسانى زدودن.
حسین(ع) یعنى سر و جان در راه دین نشناختن و به استقبال شهادت شتافتن.
حسین(ع) یعنى نهال دین به خون خویش آب دادن و براى احیاى حقیقت، سر به سنان سپردن.
حسین(ع) یعنى استوارى و استقامت در راه اهداف خدایى و شجاعت در آفریدن روزهاى عاشورایى براى هدایت نسلهاى انسانى.
حسین(ع) یعنى حقیقت را با خون پاسدارى کردن و تسلیم واقعیتهاى ناحق نشدن.
امام خمینى سلام اللّه علیه فرمودند: چه انتخاب خوبى است که روز ولادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام روز پاسدار نامیده شده است.
امیدوارم همانگونه که امام حسین علیه السلام با خون خود اسلام را زنده کرد، شما به تبعیّت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمایید.
(26/2/62) با تبریک سالروز ولادت برکت آفرین سرور شهیدان امام حسین علیه السلام به عموم شیعیان جهان به ویژه پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامى، جان را با عباراتى از مناجات آن امام بزرگ طراوت مىدهیم و آنگاه سخنانى از ایشان را آویزه گوش جان مىکنیم.
خداوندا، روزى حلالت را به من بگستران و عافیت در بدن و دینم عطا بفرما.
خداوندا، مرا با سیاست کیفر مفرما و به عذاب ناگهانى گرفتار مساز و رسوایم مکن و شرّ جن و انس بى ایمان را از من دور ساز.
خداوندا، ما را در این زمان رستگار و پیروز بفرما، و ما را از ناامیدان قرار مده، و ما را از رحمتت بىبهره مگردان.خداوندا! نعمتهاى خود را در حق ما به اتمام برسان و سعادت طاعت را به ما ارزانى بدار. خداوندا، تو مرا به نیکى فرمان دادى و من نافرمانى کردم. و تو مرا از بدىها نهى کردى و من مرتکب منهیات شدم. اکنون نه بهانهاى دارم تا از آنچه رفته است معذرت خواهم، نه پشتیبانى تا از او یارى جویم. نمىدانم چگونه با چه وسیلهاى روى به تو آرم اى مولاى من . و اکنون سخنانى از دفتر معرفت امام شهیدان را به گوش جان مىسپاریم. اى مردم! در امر بزرگوارى و کرامت از یکدیگر سبقت بجوئید.
در آنچه ثمرههاى پر ارزش دارد، شتاب کنید. خلق و خوى پسندیده به دست آورید و با اعمال ناپسند، خود را مورد سرزنش و مذمت قرار ندهید. اگر به کسى نیکى کردید و او سپاسگزارى نکرد، دلتنگ نشوید که خداوند پاداش کار نیک شما را خواهد داد.
امام زین العابدین(ع)، تجسم معنویت و فضیلت به مناسبت سالروز ولادت امام زین العابدین علیه السلام امام سجاد علیه السلام وارث معارف انبیاء و زینت دل اولیاى خدا است.
دوره امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با اوج دنیا گرایى در جامعه آن روزگار بود.
در این دوره غفلت و دنیا گرایى، گریبان جامعه را چنان گرفته بود که دین و معنویت در قربت قرار داشت و تمام تلاش حاکمان بنى امیه در بازگرداندن معیارهاى ناپسند عصر جاهلیت خلاصه مىشد.
آرى، در این عصر، جاهلیتى که با ظهور رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم، مقهور ارزشهاى الهى شده بود، بار دیگر با تمام توان به میدان آمده و در مقابل قرآن و معنویت صف آرایى کرده بود.
امام سجاد علیه السلام به منظور مقابله با موج دنیا گرایى و جلوگیرى از گسترش معیارهاى عصر جاهلیت، منادى معنویت در میان جامعه اسلامى شدند و با گفتار و رفتار خویش مردم را دعوت به خدا و معنویت کردند.
سیره امام سجاد علیه السلام در آن روزگار غربت قرآن و معنویت چنان بود که گویى تمام معنویت در وجود مقدسش خلاصه شده و گفتارهاى متعالیش آینهاى بود که معارف قرآن را در جامعه منعکس مىکرد.
رفتار امام در آن روزگار بسان ابرى بود که باران معنویت بر جامعه مىبارید و گفتارش بذر حقیقت در مزرعه دلهاى مشتاقى بود که از غربت ارزشهاى الهى در جامعه مىنالیدند.
هر رفتارى که از وجود مقدّس امام سجاد علیه السلام تجلّى مىکرد، کتاب معرفتى بود که مردم را به معنویت دعوت مىنمود و رفتار صحیح اسلامى را به آنها مىآموخت.
یکى از وجوه بارز سیره امام، عشق و شور آن بزرگوار به عبادت و پرستش خداوند متعال بود.
در آن زمان که حاکمان اموى، دنیاپرستى را در مقابل خدا پرستى تبلیغ مىکردند، امام زین العابدین علیه السلام با سیر در عمق دریاى عبادت و ریاضت، اصل اساسى خدا محورى را به مردم مىآموختند و شکوه زیبایى پرستش خداى یگانه را نمایان مىکردند.
امام در عبادت خداوند به مرتبهاى رسیده بودند که در میان مردم به القابى همچون سیدالعابدین، سید الساجدین و زین العابدین شهرت داشتند نقل کردهاند آن امام بزرگ هر شبانه روز، هزار رکعت نماز مىخواند و اکثر شبها تا طلوع صبح، به عبادت خداوند متعال مشغول بودند و روزها را با روزه سپرى مىکردند.
خدمتکار امام نقل کرده است: «هرگز شبها براى امام رختخوابى نگستردم و روزها برایش غذایى تهیه نکردم زیرا آن بزرگوار شبها را به عبادت و روزها را به روزه مىگذراند.
» امام سجاد علیه السلام بسیارى از شبها را با حال نیایش، طواف و نماز سپرى مىکردند و در خلوت شب در برابر عظمت خالق یکتا زار مىگریستند.
عبادت مداوم حضرت زین العابدین برخى از یاران امام را نسبت به جان شریفش بیمناک کرده بود و آنها به امام عرض مىکردند کهاى فرزند رسول خدا، خود را با عبادت هلاک مکن! امام در پاسخ به این افراد، لزوم سپاسگزارى از خداوند را به خاطر نعمتها پیش کشیده و مىفرمودند: آیا بنده سپاسگزار خداوند نباشم؟ مردم که شدت عبادت امام را مىنگریستند متأثر مىشدند و مىآموختند که در برابر نعمتهاى خداوند باید شکرگزار باشند و با عبادت خویش از خطرات دنیاگرایى که بیمارى مهلک آن عصر بود بپرهیزند.
علاوه بر این، امام زین العابدین علیه السلام با گفتارهاى الهى خویش مردم را دعوت به خدا مىکردند و به مؤمنان هشدار مىدادند که مبادا دنیاطلبى دلدادگان دنیا شما را نیز بفریبد و از خدا و اعمال خیر بازتان دارد.
امام با ذکر شواهد تاریخى به مردم مىآموختند دنیاگرایى سرانجام خوشى ندارد و آرایشهاى دنیایى انسان را به سرمنزل مقصود نمىرساند، پس باید به خدا و اعمال نیک اندیشید و از سرگذشت دنیاطلبانى که پیش از این به تعیّنات دنیایى دست یافته بودند، عبرت گرفت.
به هر حال، روشهاى الهى امام سجاد(ع) سبب شده بود که زشتىهاى حکومت امویان بیش از گذشته آشکار شود. به همین دلیل، امویان نتوانستند امام را تحمّل کنند. در حقیقت امویان حس کردند امام سجاد(ع) با رفتار و گفتار الهى خویش پیام عاشوراى حسینى را به خوبى در جامعه منتشر مىکنند و اگر این روش ادامه یابد، به زودى روزگار ذلّت امویان فرا مىرسد.
سالروز ولادت امام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام را به همه پیروان راهش تبریک مىگوییم.
شکوه غیرت و جانبازى به مناسبت سالروز ولادت قهرمان سترگ کربلا عباس بن على(ع) و روز جانباز پیشوایان معصوم، عالىترین نمونه رهبرى در جهان هستند و همه صفات پیشوایى در وجود مبارکشان به کمال رسیده است.
همچنانکه این بزرگواران در رهبرى بىنظیرند، در میان پیروانشان نیز کسانى یافت مىشوند که در رهروى و پیروى از پیشوایان معصوم، مرتبهاى عالى و بىنظیر دارند، به عبارت دیگر، معصومین(ع) پیروانى دارند که نمونه اعلا براى چگونه پیروى کردن از پیشوایان الهى هستند.
در حقیقت، اینگونه افراد درس پیروى از معصوم را به طور عملى به دیگران مىآموزند.
باب الحوائج، حضرت عباس بن على علیه السلام، برترین نمونهاى است که چگونگى پیروى از پیشواى معصوم را عملاً تعلیم مىدهد.
شخصیت آن بزرگوار به گونهاى است که همه صفاتى را که لازمه یک پیرو واقعى است، به نحو کامل بروز داده و تجسمى از همه فضائل است.
«وفا» از مهمترین صفات انسانى است و معیارى براى شناختن نیکان است.
چنان که امام على علیه السلام مىفرماید: ابرار و نیکان توسط وفا کردنشان شناخته مىشوند.
از سوى دیگر، وفا نشان بزرگى است.
چنان که فرمودهاند: روش کریمان وفا است.
گرچه وفا به عنوان یک صفت ممتاز همواره مورد تأکید است اما این صفت زمانى پسندیدهتر است که انسان نسبت به میثاق خدایى وفادار باشد.
وفادارى نسبت به پیشواى معصوم از مهمترین مصداق وفا به میثاق الهى است و حضرت باب الحوائج عباس بن على علیه السلام تا پاى جان به میثاق خویش وفادار ماند.
به طورى که از آن پس در تاریخ تشیع به عنوان مظهر وفا شناخته شده و وفادارى به نام آن بزرگوار مترادف گردیده است.
امام صادق علیه السلام به وفادارى حضرت عباس(ع) تأکید کرده و در هنگام زیارت آن حضرت مىفرمایند: گواهى مىدهم که مقام تسلیم و تصدیق و وفادارى و خیرخواهى به پسر پیامبر صلى اللّه علیه و آله را در حد کمال دارا بودى.
یکى از صحنههاى شکوهمند وفادارى حضرت عباس بن على علیه السلام زمانى بود که شمر لعنت اللّه علیه، به خیمههاى امام حسین علیه السلام نزدیک شد و براى حضرت عباس(ع) امان نامهاى آورد و آن بزرگوار را صدا زد.
حضرت ابوالفضل سلام اللّه علیه از پاسخ دادن به شمر کراهت داشت لذا پاسخى به صداى شمر نداد ولى امام حسین علیه السلام به عباس(س) فرمودپرسش شمر را که تو را صدا مىزند، بى پاسخ مگذار.
حضرت باب الحوائج به دستور امام خویش از خیمه خارج شده و با شمر گفت و گو کرد.
پس از آن معلوم شد شمر امان نامهاى براى عباس بن على(ع) و برادرانش آورده است، در پاسخ به شمر فرمود:اى دشمن خدا، بر امانى که براى ما آوردهاى لعنت باد.
آرى، در قاموس عباس بن على علیه السلام، واژهاى به نام بىوفایى وجود نداشت و او سراسر وفا بود.
یکى از مهمترین عنصرى که انسان را وادار به دفاع از حق مىکند، «غیرت» است.
غیرت نیروى محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهى است.
آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بى تفاوت نمىشنید و تا پاى جان پیش مىرود.
گذشته از این، غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام على علیه السلام، عفت مرد، به مقدار غیرت اوست.
حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند وغیرت به وجودش سرافراز است.
گرچه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آن جا نمایش گذاشتند ولى غیرت عباس بن على علیه السلام در دفاع از حق برجستگى دیگرى داشت.
آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازى نشان داد که تاریخ نمونهاى براى آن ندارد.
شجاعت و رزم آورى عنصر دیگر شخصیت حضرت باب الحوائج است.
شجاعت آن بزرگوار از زمان جنگ صفین که در رکاب پدر جانبازى مىکرد آشکار شده بود. ولى این فضیلت ممتاز در کربلا به شکوفایى نهایى رسید. در جنگ صفین حضرت ابوالفضل در حالى که با دلاورترین جنگجویان سپاه معاویه مصاف داد و آنها را به خاک هلاکت افکند که پانزده سال بیش نداشت. در کربلا نیز جنگاورترین مردان سپاه دشمن همچون مارد و.با ضربت تیغش راه دوزخ پیش گرفتند.
هیبت و مهابت حضرت در کربلا چنان بود که افواج سپاه دشمن همچون رمه از برابرش مىگریختند.
اخلاص نیز در وجود عباس بن على علیه السلام جامه کمال پوشید، آن بزرگوار همه توان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در پیشگاه ولایت و امام بر حق خویش نثار کرد.
به همین خاطر است که امام صادق علیه السلام هنگام زیارت قبر مطهر حضرت عباس بن على سلام اللّه علیه به غایت اخلاص آن حضرت تأکید مىفرماید.
حضرت باب الحوائج تنها در صحنه فضائل اخلاقى و میادین نبرد قهرمان نبود، بلکه در دانش و حکمت نیز تالى معصوم و قهرمان صحنه دانش به شمار مىرود.
آن بزرگوار در مکتب سه پیشواى معصوم به درجهاى از فضل و دانش رسید که آن بزرگواران دربارهاش چنین فرمودند: همانا عباس بن على علم و دانش را همچون غذاى گوارا نوش کرد.
به هر حال، جانباز قهرمان کربلا، همه صفاتى را که یک پیرو واقعى معصوم باید داشته باشد، دارا بود.
او آموزگارى است که چگونگى پیروى از ولایت و جانبازى در راه حقیقت را به دیگران آموخته است.
همین امر سبب شده است که در روز قیامت همه شهدا بر مقام و منزلت آن بزرگ مرد تاریخ غطبه بخورند.
همچنانکه حضرت سجاد علیه السلام مىفرماید: عمویم عباس در پیشگاه خداوند منزلتى دارد که در روز قیامت همه شهدا غبطهاش را مىخورند.
سالروز ولادت جانباز سترگ کربلا را که مظهر غیرت و شجاعت است به همه پیروان ولایت بویژه جانبازان رشید و دلاور میهنمان تبریک مىگوییم.
روز جانباز فرصت مناسبى است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیرى از رشادتها و جانبازىهاى حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاورىها و شجاعتهاى جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامى به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهاى زندگى ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.
امام موسى کاظم علیه السلام ؛ درخت سبز ولایت
مشخص نشده
امام موسى کاظم(ع)، درخت سبز ولایت به مناسبت سالروز شهادت امام موسى کاظم علیه السلام دوره حیات امام موسى بن جعفر علیه السلام عصر سیاهى و تباهى بود و به سبب اوج گرفتن حاکمیت عباسیان، جامعه اسلامى به شدت از معیارهاى الهى تهى شده بود.
امام در عصرى مىزیست که خلفا و فرمانروایانى که باید الگوى تقوا باشند و در راه دین و تعالى جامعه دینى بکوشند، در فساد «هزار و یک شب» بغداد غرق شده و به بزرگترین عامل سیاهى و تباهى جامعه تبدیل شده بودند.
در این عصر که به عصر هارونى معروف است.
همه تبهکاریها به نام دین انجام مىگرفت و خلیفه در ظاهر مدعى حمایت از دین و رهبرى جامعه دینى بود ولى رفتار او و اطرافیانش نه تنها هیچ تناسبى با معیارهاى دینى نداشت بلکه دقیقاً با دستورات و ارزشهاى دین در تضاد بود.
گرچه رفتار هارون و اطرافیانش مغایر با اصول تعالیم دین بود ولى او توانست بخش بزرگى از جامعه را بفریبد و خود را جانشین رسول خدا معرفى نماید.
گروهى نیز با تهدید و تطمیع تسلیم شده بودند و مخالفتى نمىکردند.
در این اوضاع و احوال.
فقط کسانى که در روشنایى نور ولایت امام کاظم علیه السلام قرار داشتند، توانسته بودند در راه مستقیم دین گام بردارند و از هر نوع انحرافى مصون بمانند.
با همه تبلیغاتى که هارونیان داشتند تا خود را جانشین رسول خدا و ادامه دهنده راه آن بزرگوار معرفى کنند.
افراد بصیر جامعه دو جریان کاملاً متمایز در برابر خویش مشاهده مىکردند.
نخست جریانى که به ظاهر قدرت را در دست داشت و عامل سیاهى و تباهى بود.
و جریان دوم که رهبرى آن با امام کاظم(ع) بود و با استمرار خط راستین ولایت، بر قلبهاى مردم آگاه حکومت مىکرد و هر روز حوزه نفوذش بیشتر مىشد زیرا فروغ فروزان ولایت هر روز عرصههاى بیشترى از جامعه را روشن مىکرد.
مردم جامعه آن روزگار بدان جهت دل به امام کاظم مىسپردند و به خط و لایت تمایل نشان مىدادند که در هر زمینه با دو رفتار کاملاً متضاد رو به رو مىشدند.
مردم از یک سو داستان فساد هزار و یک شب هارون و اطرافیانش را مىشنیدند و شبهاى لبریز از معصیت و عیش و طرب کاخهاى بغداد را مشاهده مىکردند و از سوى دگر از نالهها و مناجات شبانه امام کاظم(ع) آگاه مىشدند و مىشنیدند که آن امام بزرگ عبادت و راز و نیاز شبانه با محبوب را آن قدر استمرار مىدهند که آن را به فریضه صبحگاهى متصل مىکنند و بعد از آن نیز تا طلوع آفتاب به عبادت و نیایش ادامه مىدهند.
آرى، مردم از یک سو در دل تاریک شب صداى خنیاگران و دخترکان غزلخوان را که ساز مطربان و نعره دلقکان آن را همراهى مىکرد، از کاخهاى هارونى بغداد مىشنیدند و از سوى دگر از شکوه خلوت امام کاظم(ع) در زنان آگاه مىشدند و یا اینکه از این و آن مىشنیدند که امام کاظم(ع) شبها دنیاى دیگرى دارند و اگر در زندان باشند، آنجا را به مناى مناجات تبدیل مىکنند و اگر خارج از زندان به سر مىبرند.
در دل تاریک شب سکوت مسجد و منزل را مىشکنند و با زاریهاى خویش همه را به مبدأ هستى و حقیقت و معنویت متوجه مىکنند.
تضاد رفتار الهى امام کاظم(ع) با رفتار شیطانى هارونیان در همه زمینهها آشکار بود و با آنکه آنها مىخواستند با پرده نفاق و تزویر روى اعمال شیطانى خویش را بپوشانند و ماهیت رفتار خویش را پنهان کنند ولى نور وجود امام کاظم چنان تابان و پرفروغ بود که اجازه استتار به آنها نمىداد و زشتى رفتار هارونیان با تمام ظاهر آرایى در برابر رفتار الهى امام رنگ مىباخت و چیزى جز رسوایى به بار نمىآورد.
به عنوان مثال، هارونیان نیز براى فریب مسلمانان در سال، حج مىگذاردند ولى حج آنها نیز چیزى کمتر از شبهاى معصیت آلود آنها در کاخهاى بغداد نداشت آنها حج را به یک سفر تفریحى و لبریز از عیش و نوش تبدیل مىکردند و با اموالى که از مسلمانان گرفته بودند، کاروان تجمّل و تبذیر به راه مىانداختند.
تجمّل و تبذیر در کاروان حج هارونیان چنان افراطآمیز بود که حتى دستور مىدادند که از نقاط سردسیر جهان اسلام با هزار مشقت براى مصرف آنها برف به مکه ببرند تا چند روزى که حج مىگذارند از آن استفاده کنند.
در برابر چنین رفتار هارونیان، مردم امام کاظم(ع) را نیز مشاهده مىکردند که هر بار به قصد برگزارى حج از مدینه به سوى مکه حرکت مىکرد.
تمام یا بخش بزرگى از راه بین مکّه و مدینه را در آن هواى گرم پیاده طى مىکرد و این پیاده روى در هر سفر بیش از بیست شبانه روز بود.
مردم روزگار امام در زمینه نوع نگرش به دنیا و تعینات و اموال دنیایى تباین آشکار و حیرت انگیزى بین هارونیان مدعى جانشین رسول خدا و امام کاظم علیه السلام مىدیدند.
مردم مىدیدند که هارونیان با فشار و آزار از مردمى که در قلمرو آنها زندگى مىکنند به قدرى مال و ثروت گرفتهاند که به قول خود هارونیان اگر تا ده الى پانزده سال هیچ خراجى و مالیاتى از مردم نگیرند، مىتوانند دستگاه عریض و طویل خلافت را به نحو شایسته اداره کنند و لشکر و سپاه خویش را از نظر آذوقه و سایر نیازمندیها، در بهترین شرایط نگه دارند.
مسلمانان مشاهده مىکردند که ولع ثروت اندوزى در میان هارونیان به قدى است که عایدات سالانه زنان آنها بیش از هزینه و مخارج لشکرها و سازمانهاى ادارى خلافت است و حتى غلامان و کنیزکان در طلا و ثروت غوطه ور شدهاند.
در همین حال مردم امام موسى بن جعفر علیه السلام را مىدیدند که نه تنها هیچ درهم و دینارى براى خود نمىاندوزد و همه آنچه را که به دست مىآورد در راه خدا به نیازمندان مىبخشد، بلکه دیگران را نیز ترغیب مىکند که براى رسیدن به مقام کمال انسانى از بخشش به بینوایان دریغ نکنند و تحت لطف و حمایت حضرت احدیت با خوشرویى به نیازمندان یارى کنند.
به هر حال، مردم در همه زمینهها شاهد تضاد آشکار بین خط روشن ولایت و امامت از یک سو و خط نفاق و ضلالت از سوى دیگر بودند.
به ویژه آنکه امام تضادها و تفاوتهاى حق و باطل را با مهارت براى مسلمانان تعلیم مىفرمودند تا زمینه ذهنى و معرفتى براى درک بهتر آنها از تضاد خط ولایت و خط ضلالت فراهم آورند و آنها را به سوى سعادت و هدایت متوجه کنند.
مردم نیز هر روز که مىگذشت با گوهر وجود مقدّس امام بیشتر آشنا مىشدند و پیوسته در صدد بودند که از عطر ولایت بهتر و بیشتر بهرهمند شوند و جانهاى خویش را در معرض نسیم معنویت امام قرار دهند.
سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام را به همه پیروان راهش تسلیت مىگوییم.