آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

‏ سوم شعبان سالروز ولادت امامى است که عشق و جهاد با حماسه او معنا پیدا کرده و شجاعت و غیرت با قیام او تبیین شد.
 گرچه اوج حماسه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تجلّى یافت ولى مبارزات ستم ستیزانه آن امام بزرگ منحصر به دوره قیام علیه ستم یزید نیست و در زمان پدر یزید(معاویه) نیز غیرت الهى امام حسین علیه السلام ایشان را آرام نگذاشت.
 به عبارت دیگر، همه دوره زندگى امام حسین حماسه و غیرت است، ولى این حماسه و غیرت در محرم سال 61 هجرى همچون آتشفشان فوران کرد و بنیاد ستم را از بیخ برانداخت.
 امام حسین علیه السلام نه تنها براى شیعیان مظهر غیرت و شجاعت است، بلکه همه جهانیان او را به آزادگى و ستم ستیزى مى‏ستایند.
 امام حسین علیه السلام میراث خدایى خیرالمرسلین است زیرا او از ثقلین است و ثقلین دو میراث بزرگ رحمت عالمیان حضرت محمد مصطفى(ص) مى‏باشد.
 امام حسین علیه السلام، گل رخسار پیکر دین است، زیرا او ریحانه رسول خدا بود.
 ریحانه‏اى که بوى خدا و بوى رسولخدا(ص) در آن تجلّى تمام داشت، ریحانه‏اى که سرو سبز پاکان و سرو جوانان بهشت خداوند است.
 آرى امام حسین علیه السلام، بوى بهشت مى‏دهد و بهشت خدا از عطر ایشان معطر است.
 امام حسین علیه السلام، تفسیر هل اتى است و جام عشق آشناى کام اوست.
 به درستى که شباهت امام حسین علیه السلام به رسول خدا فقط در صورت نبود بلکه در سیرت نیز آن امام بزرگ جلوه گاه سیره رسول خدا بود و آن سرور کائنات در این‏باره فرمود: شجاعت و سخاوتم را به حسین بخشیدم.
 امام حسین علیه السلام، یعنى لباس عزت پوشیدن و واژه ذلت از قاموس انسانى زدودن.
 حسین(ع) یعنى سر و جان در راه دین نشناختن و به استقبال شهادت شتافتن.
 حسین(ع) یعنى نهال دین به خون خویش آب دادن و براى احیاى حقیقت، سر به سنان سپردن.
 حسین(ع) یعنى استوارى و استقامت در راه اهداف خدایى و شجاعت در آفریدن روزهاى عاشورایى براى هدایت نسلهاى انسانى.
 حسین(ع) یعنى حقیقت را با خون پاسدارى کردن و تسلیم واقعیتهاى ناحق نشدن.
 امام خمینى سلام اللّه علیه فرمودند: چه انتخاب خوبى است که روز ولادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام روز پاسدار نامیده شده است.
 امیدوارم همانگونه که امام حسین علیه السلام با خون خود اسلام را زنده کرد، شما به تبعیّت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمایید.
 (26/2/62) با تبریک سالروز ولادت برکت آفرین سرور شهیدان امام حسین علیه السلام به عموم شیعیان جهان به ویژه پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامى، جان را با عباراتى از مناجات آن امام بزرگ طراوت مى‏دهیم و آنگاه سخنانى از ایشان را آویزه گوش جان مى‏کنیم.
 خداوندا، روزى حلالت را به من بگستران و عافیت در بدن و دینم عطا بفرما.
 خداوندا، مرا با سیاست کیفر مفرما و به عذاب ناگهانى گرفتار مساز و رسوایم مکن و شرّ جن و انس بى ایمان را از من دور ساز.
 خداوندا، ما را در این زمان رستگار و پیروز بفرما، و ما را از ناامیدان قرار مده، و ما را از رحمتت بى‏بهره مگردان.خداوندا! نعمتهاى خود را در حق ما به اتمام برسان و سعادت طاعت را به ما ارزانى بدار. خداوندا، تو مرا به نیکى فرمان دادى و من نافرمانى کردم. و تو مرا از بدى‏ها نهى کردى و من مرتکب منهیات شدم. اکنون نه بهانه‏اى دارم تا از آنچه رفته است معذرت خواهم، نه پشتیبانى تا از او یارى جویم. نمى‏دانم چگونه با چه وسیله‏اى روى به تو آرم اى مولاى من . و اکنون سخنانى از دفتر معرفت امام شهیدان را به گوش جان مى‏سپاریم. اى مردم! در امر بزرگوارى و کرامت از یکدیگر سبقت بجوئید.
 در آنچه ثمره‏هاى پر ارزش دارد، شتاب کنید. خلق و خوى پسندیده به دست آورید و با اعمال ناپسند، خود را مورد سرزنش و مذمت قرار ندهید. اگر به کسى نیکى کردید و او سپاسگزارى نکرد، دلتنگ نشوید که خداوند پاداش کار نیک شما را خواهد داد.
 امام زین العابدین(ع)، تجسم معنویت و فضیلت‏ به مناسبت سالروز ولادت امام زین العابدین علیه السلام‏ امام سجاد علیه السلام وارث معارف انبیاء و زینت دل اولیاى خدا است.
 دوره امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با اوج دنیا گرایى در جامعه آن روزگار بود.
 در این دوره غفلت و دنیا گرایى، گریبان جامعه را چنان گرفته بود که دین و معنویت در قربت قرار داشت و تمام تلاش حاکمان بنى امیه در بازگرداندن معیارهاى ناپسند عصر جاهلیت خلاصه مى‏شد.
 آرى، در این عصر، جاهلیتى که با ظهور رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم، مقهور ارزش‏هاى الهى شده بود، بار دیگر با تمام توان به میدان آمده و در مقابل قرآن و معنویت صف آرایى کرده بود.
 امام سجاد علیه السلام به منظور مقابله با موج دنیا گرایى و جلوگیرى از گسترش معیارهاى عصر جاهلیت، منادى معنویت در میان جامعه اسلامى شدند و با گفتار و رفتار خویش مردم را دعوت به خدا و معنویت کردند.
 سیره امام سجاد علیه السلام در آن روزگار غربت قرآن و معنویت چنان بود که گویى تمام معنویت در وجود مقدسش خلاصه شده و گفتارهاى متعالیش آینه‏اى بود که معارف قرآن را در جامعه منعکس مى‏کرد.
 رفتار امام در آن روزگار بسان ابرى بود که باران معنویت بر جامعه مى‏بارید و گفتارش بذر حقیقت در مزرعه دل‏هاى مشتاقى بود که از غربت ارزش‏هاى الهى در جامعه مى‏نالیدند.
 هر رفتارى که از وجود مقدّس امام سجاد علیه السلام تجلّى مى‏کرد، کتاب معرفتى بود که مردم را به معنویت دعوت مى‏نمود و رفتار صحیح اسلامى را به آن‏ها مى‏آموخت.
 یکى از وجوه بارز سیره امام، عشق و شور آن بزرگوار به عبادت و پرستش خداوند متعال بود.
 در آن زمان که حاکمان اموى، دنیاپرستى را در مقابل خدا پرستى تبلیغ مى‏کردند، امام زین العابدین علیه السلام با سیر در عمق دریاى عبادت و ریاضت، اصل اساسى خدا محورى را به مردم مى‏آموختند و شکوه زیبایى پرستش خداى یگانه را نمایان مى‏کردند.
 امام در عبادت خداوند به مرتبه‏اى رسیده بودند که در میان مردم به القابى همچون سیدالعابدین، سید الساجدین و زین العابدین شهرت داشتند نقل کرده‏اند آن امام بزرگ هر شبانه روز، هزار رکعت نماز مى‏خواند و اکثر شب‏ها تا طلوع صبح، به عبادت خداوند متعال مشغول بودند و روزها را با روزه سپرى مى‏کردند.
 خدمتکار امام نقل کرده است: «هرگز شب‏ها براى امام رختخوابى نگستردم و روزها برایش غذایى تهیه نکردم زیرا آن بزرگوار شب‏ها را به عبادت و روزها را به روزه مى‏گذراند.
» امام سجاد علیه السلام بسیارى از شب‏ها را با حال نیایش، طواف و نماز سپرى مى‏کردند و در خلوت شب در برابر عظمت خالق یکتا زار مى‏گریستند.
 عبادت مداوم حضرت زین العابدین برخى از یاران امام را نسبت به جان شریفش بیمناک کرده بود و آن‏ها به امام عرض مى‏کردند که‏اى فرزند رسول خدا، خود را با عبادت هلاک مکن! امام در پاسخ به این افراد، لزوم سپاسگزارى از خداوند را به خاطر نعمت‏ها پیش کشیده و مى‏فرمودند: آیا بنده سپاسگزار خداوند نباشم؟ مردم که شدت عبادت امام را مى‏نگریستند متأثر مى‏شدند و مى‏آموختند که در برابر نعمت‏هاى خداوند باید شکرگزار باشند و با عبادت خویش از خطرات دنیاگرایى که بیمارى مهلک آن عصر بود بپرهیزند.
 علاوه بر این، امام زین العابدین علیه السلام با گفتارهاى الهى خویش مردم را دعوت به خدا مى‏کردند و به مؤمنان هشدار مى‏دادند که مبادا دنیاطلبى دلدادگان دنیا شما را نیز بفریبد و از خدا و اعمال خیر بازتان دارد.
 امام با ذکر شواهد تاریخى به مردم مى‏آموختند دنیاگرایى سرانجام خوشى ندارد و آرایش‏هاى دنیایى انسان را به سرمنزل مقصود نمى‏رساند، پس باید به خدا و اعمال نیک اندیشید و از سرگذشت دنیاطلبانى که پیش از این به تعیّنات دنیایى دست یافته بودند، عبرت گرفت.
 به هر حال، روش‏هاى الهى امام سجاد(ع) سبب شده بود که زشتى‏هاى حکومت امویان بیش از گذشته آشکار شود. به همین دلیل، امویان نتوانستند امام را تحمّل کنند. در حقیقت امویان حس کردند امام سجاد(ع) با رفتار و گفتار الهى خویش پیام عاشوراى حسینى را به خوبى در جامعه منتشر مى‏کنند و اگر این روش ادامه یابد، به زودى روزگار ذلّت امویان فرا مى‏رسد.
 سالروز ولادت امام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام را به همه پیروان راهش تبریک مى‏گوییم.
 شکوه غیرت و جانبازى‏ به مناسبت سالروز ولادت قهرمان سترگ کربلا عباس بن على(ع) و روز جانباز پیشوایان معصوم، عالى‏ترین نمونه رهبرى در جهان هستند و همه صفات پیشوایى در وجود مبارکشان به کمال رسیده است.
 همچنانکه این بزرگواران در رهبرى بى‏نظیرند، در میان پیروان‏شان نیز کسانى یافت مى‏شوند که در رهروى و پیروى از پیشوایان معصوم، مرتبه‏اى عالى و بى‏نظیر دارند، به عبارت دیگر، معصومین(ع) پیروانى دارند که نمونه اعلا براى چگونه پیروى کردن از پیشوایان الهى هستند.
 در حقیقت، اینگونه افراد درس پیروى از معصوم را به طور عملى به دیگران مى‏آموزند.
 باب الحوائج، حضرت عباس بن على علیه السلام، برترین نمونه‏اى است که چگونگى پیروى از پیشواى معصوم را عملاً تعلیم مى‏دهد.
 شخصیت آن بزرگوار به گونه‏اى است که همه صفاتى را که لازمه یک پیرو واقعى است، به نحو کامل بروز داده و تجسمى از همه فضائل است.
 «وفا» از مهمترین صفات انسانى است و معیارى براى شناختن نیکان است.
 چنان که امام على علیه السلام مى‏فرماید: ابرار و نیکان توسط وفا کردنشان شناخته مى‏شوند.
 از سوى دیگر، وفا نشان بزرگى است.
 چنان که فرموده‏اند: روش کریمان وفا است.
 گرچه وفا به عنوان یک صفت ممتاز همواره مورد تأکید است اما این صفت زمانى پسندیده‏تر است که انسان نسبت به میثاق خدایى وفادار باشد.
وفادارى نسبت به پیشواى معصوم از مهمترین مصداق وفا به میثاق الهى است و حضرت باب الحوائج عباس بن على علیه السلام تا پاى جان به میثاق خویش وفادار ماند.
 به طورى که از آن پس در تاریخ تشیع به عنوان مظهر وفا شناخته شده و وفادارى به نام آن بزرگوار مترادف گردیده است.
 امام صادق علیه السلام به وفادارى حضرت عباس(ع) تأکید کرده و در هنگام زیارت آن حضرت مى‏فرمایند: گواهى مى‏دهم که مقام تسلیم و تصدیق و وفادارى و خیرخواهى به پسر پیامبر صلى اللّه علیه و آله را در حد کمال دارا بودى.
 یکى از صحنه‏هاى شکوهمند وفادارى حضرت عباس بن على علیه السلام زمانى بود که شمر لعنت اللّه علیه، به خیمه‏هاى امام حسین علیه السلام نزدیک شد و براى حضرت عباس(ع) امان نامه‏اى آورد و آن بزرگوار را صدا زد.
 حضرت ابوالفضل سلام اللّه علیه از پاسخ دادن به شمر کراهت داشت لذا پاسخى به صداى شمر نداد ولى امام حسین علیه السلام به عباس(س) فرمودپرسش شمر را که تو را صدا مى‏زند، بى پاسخ مگذار.
 حضرت باب الحوائج به دستور امام خویش از خیمه خارج شده و با شمر گفت و گو کرد.
 پس از آن معلوم شد شمر امان نامه‏اى براى عباس بن على(ع) و برادرانش آورده است، در پاسخ به شمر فرمود:اى دشمن خدا، بر امانى که براى ما آورده‏اى لعنت باد.
 آرى، در قاموس عباس بن على علیه السلام، واژه‏اى به نام بى‏وفایى وجود نداشت و او سراسر وفا بود.
 یکى از مهمترین عنصرى که انسان را وادار به دفاع از حق مى‏کند، «غیرت» است.
 غیرت نیروى محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهى است.
 آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بى تفاوت نمى‏شنید و تا پاى جان پیش مى‏رود.
 گذشته از این، غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام على علیه السلام، عفت مرد، به مقدار غیرت اوست.
 حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند وغیرت به وجودش سرافراز است.
 گرچه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آن جا نمایش گذاشتند ولى غیرت عباس بن على علیه السلام در دفاع از حق برجستگى دیگرى داشت.
 آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازى نشان داد که تاریخ نمونه‏اى براى آن ندارد.
 شجاعت و رزم آورى عنصر دیگر شخصیت حضرت باب الحوائج است.
 شجاعت آن بزرگوار از زمان جنگ صفین که در رکاب پدر جانبازى مى‏کرد آشکار شده بود. ولى این فضیلت ممتاز در کربلا به شکوفایى نهایى رسید. در جنگ صفین حضرت ابوالفضل در حالى که با دلاورترین جنگجویان سپاه معاویه مصاف داد و آن‏ها را به خاک هلاکت افکند که پانزده سال بیش نداشت. در کربلا نیز جنگاورترین مردان سپاه دشمن همچون مارد و.با ضربت تیغش راه دوزخ پیش گرفتند.
 هیبت و مهابت حضرت در کربلا چنان بود که افواج سپاه دشمن همچون رمه از برابرش مى‏گریختند.
 اخلاص نیز در وجود عباس بن على علیه السلام جامه کمال پوشید، آن بزرگوار همه توان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در پیشگاه ولایت و امام بر حق خویش نثار کرد.
 به همین خاطر است که امام صادق علیه السلام هنگام زیارت قبر مطهر حضرت عباس بن على سلام اللّه علیه به غایت اخلاص آن حضرت تأکید مى‏فرماید.
 حضرت باب الحوائج تنها در صحنه فضائل اخلاقى و میادین نبرد قهرمان نبود، بلکه در دانش و حکمت نیز تالى معصوم و قهرمان صحنه دانش به شمار مى‏رود.
 آن بزرگوار در مکتب سه پیشواى معصوم به درجه‏اى از فضل و دانش رسید که آن بزرگواران درباره‏اش چنین فرمودند: همانا عباس بن على علم و دانش را همچون غذاى گوارا نوش کرد.
 به هر حال، جانباز قهرمان کربلا، همه صفاتى را که یک پیرو واقعى معصوم باید داشته باشد، دارا بود.
 او آموزگارى است که چگونگى پیروى از ولایت و جانبازى در راه حقیقت را به دیگران آموخته است.
 همین امر سبب شده است که در روز قیامت همه شهدا بر مقام و منزلت آن بزرگ مرد تاریخ غطبه بخورند.
 همچنانکه حضرت سجاد علیه السلام مى‏فرماید: عمویم عباس در پیشگاه خداوند منزلتى دارد که در روز قیامت همه شهدا غبطه‏اش را مى‏خورند.
 سالروز ولادت جانباز سترگ کربلا را که مظهر غیرت و شجاعت است به همه پیروان ولایت بویژه جانبازان رشید و دلاور میهنمان تبریک مى‏گوییم.
 روز جانباز فرصت مناسبى است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیرى از رشادت‏ها و جانبازى‏هاى حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاورى‏ها و شجاعت‏هاى جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامى به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهاى زندگى ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.
امام موسى کاظم علیه السلام ؛ درخت سبز ولایت
مشخص نشده

امام موسى کاظم(ع)، درخت سبز ولایت‏ به مناسبت سالروز شهادت امام موسى کاظم علیه السلام‏ دوره حیات امام موسى بن جعفر علیه السلام عصر سیاهى و تباهى بود و به سبب اوج گرفتن حاکمیت عباسیان، جامعه اسلامى به شدت از معیارهاى الهى تهى شده بود.
 امام در عصرى مى‏زیست که خلفا و فرمانروایانى که باید الگوى تقوا باشند و در راه دین و تعالى جامعه دینى بکوشند، در فساد «هزار و یک شب» بغداد غرق شده و به بزرگترین عامل سیاهى و تباهى جامعه تبدیل شده بودند.
 در این عصر که به عصر هارونى معروف است.
 همه تبهکاریها به نام دین انجام مى‏گرفت و خلیفه در ظاهر مدعى حمایت از دین و رهبرى جامعه دینى بود ولى رفتار او و اطرافیانش نه تنها هیچ تناسبى با معیارهاى دینى نداشت بلکه دقیقاً با دستورات و ارزشهاى دین در تضاد بود.
 گرچه رفتار هارون و اطرافیانش مغایر با اصول تعالیم دین بود ولى او توانست بخش بزرگى از جامعه را بفریبد و خود را جانشین رسول خدا معرفى نماید.
 گروهى نیز با تهدید و تطمیع تسلیم شده بودند و مخالفتى نمى‏کردند.
 در این اوضاع و احوال.
 فقط کسانى که در روشنایى نور ولایت امام کاظم علیه السلام قرار داشتند، توانسته بودند در راه مستقیم دین گام بردارند و از هر نوع انحرافى مصون بمانند.
 با همه تبلیغاتى که هارونیان داشتند تا خود را جانشین رسول خدا و ادامه دهنده راه آن بزرگوار معرفى کنند.
 افراد بصیر جامعه دو جریان کاملاً متمایز در برابر خویش مشاهده مى‏کردند.
 نخست جریانى که به ظاهر قدرت را در دست داشت و عامل سیاهى و تباهى بود.
 و جریان دوم که رهبرى آن با امام کاظم(ع) بود و با استمرار خط راستین ولایت، بر قلبهاى مردم آگاه حکومت مى‏کرد و هر روز حوزه نفوذش بیشتر مى‏شد زیرا فروغ فروزان ولایت هر روز عرصه‏هاى بیشترى از جامعه را روشن مى‏کرد.
 مردم جامعه آن روزگار بدان جهت دل به امام کاظم مى‏سپردند و به خط و لایت تمایل نشان مى‏دادند که در هر زمینه با دو رفتار کاملاً متضاد رو به رو مى‏شدند.
 مردم از یک سو داستان فساد هزار و یک شب هارون و اطرافیانش را مى‏شنیدند و شبهاى لبریز از معصیت و عیش و طرب کاخهاى بغداد را مشاهده مى‏کردند و از سوى دگر از ناله‏ها و مناجات شبانه امام کاظم(ع) آگاه مى‏شدند و مى‏شنیدند که آن امام بزرگ عبادت و راز و نیاز شبانه با محبوب را آن قدر استمرار مى‏دهند که آن را به فریضه صبحگاهى متصل مى‏کنند و بعد از آن نیز تا طلوع آفتاب به عبادت و نیایش ادامه مى‏دهند.
 آرى، مردم از یک سو در دل تاریک شب صداى خنیاگران و دخترکان غزلخوان را که ساز مطربان و نعره دلقکان آن را همراهى مى‏کرد، از کاخهاى هارونى بغداد مى‏شنیدند و از سوى دگر از شکوه خلوت امام کاظم(ع) در زنان آگاه مى‏شدند و یا اینکه از این و آن مى‏شنیدند که امام کاظم(ع) شبها دنیاى دیگرى دارند و اگر در زندان باشند، آنجا را به مناى مناجات تبدیل مى‏کنند و اگر خارج از زندان به سر مى‏برند.
 در دل تاریک شب سکوت مسجد و منزل را مى‏شکنند و با زاریهاى خویش همه را به مبدأ هستى و حقیقت و معنویت متوجه مى‏کنند.
 تضاد رفتار الهى امام کاظم(ع) با رفتار شیطانى هارونیان در همه زمینه‏ها آشکار بود و با آنکه آنها مى‏خواستند با پرده نفاق و تزویر روى اعمال شیطانى خویش را بپوشانند و ماهیت رفتار خویش را پنهان کنند ولى نور وجود امام کاظم چنان تابان و پرفروغ بود که اجازه استتار به آنها نمى‏داد و زشتى رفتار هارونیان با تمام ظاهر آرایى در برابر رفتار الهى امام رنگ مى‏باخت و چیزى جز رسوایى به بار نمى‏آورد.
 به عنوان مثال، هارونیان نیز براى فریب مسلمانان در سال، حج مى‏گذاردند ولى حج آنها نیز چیزى کمتر از شبهاى معصیت آلود آنها در کاخهاى بغداد نداشت آنها حج را به یک سفر تفریحى و لبریز از عیش و نوش تبدیل مى‏کردند و با اموالى که از مسلمانان گرفته بودند، کاروان تجمّل و تبذیر به راه مى‏انداختند.
 تجمّل و تبذیر در کاروان حج هارونیان چنان افراطآمیز بود که حتى دستور مى‏دادند که از نقاط سردسیر جهان اسلام با هزار مشقت براى مصرف آنها برف به مکه ببرند تا چند روزى که حج مى‏گذارند از آن استفاده کنند.
 در برابر چنین رفتار هارونیان، مردم امام کاظم(ع) را نیز مشاهده مى‏کردند که هر بار به قصد برگزارى حج از مدینه به سوى مکه حرکت مى‏کرد.
 تمام یا بخش بزرگى از راه بین مکّه و مدینه را در آن هواى گرم پیاده طى مى‏کرد و این پیاده روى در هر سفر بیش از بیست شبانه روز بود.
 مردم روزگار امام در زمینه نوع نگرش به دنیا و تعینات و اموال دنیایى تباین آشکار و حیرت انگیزى بین هارونیان مدعى جانشین رسول خدا و امام کاظم علیه السلام مى‏دیدند.
 مردم مى‏دیدند که هارونیان با فشار و آزار از مردمى که در قلمرو آنها زندگى مى‏کنند به قدرى مال و ثروت گرفته‏اند که به قول خود هارونیان اگر تا ده الى پانزده سال هیچ خراجى و مالیاتى از مردم نگیرند، مى‏توانند دستگاه عریض و طویل خلافت را به نحو شایسته اداره کنند و لشکر و سپاه خویش را از نظر آذوقه و سایر نیازمندیها، در بهترین شرایط نگه دارند.
مسلمانان مشاهده مى‏کردند که ولع ثروت اندوزى در میان هارونیان به قدى است که عایدات سالانه زنان آنها بیش از هزینه و مخارج لشکرها و سازمانهاى ادارى خلافت است و حتى غلامان و کنیزکان در طلا و ثروت غوطه ور شده‏اند.
 در همین حال مردم امام موسى بن جعفر علیه السلام را مى‏دیدند که نه تنها هیچ درهم و دینارى براى خود نمى‏اندوزد و همه آنچه را که به دست مى‏آورد در راه خدا به نیازمندان مى‏بخشد، بلکه دیگران را نیز ترغیب مى‏کند که براى رسیدن به مقام کمال انسانى از بخشش به بینوایان دریغ نکنند و تحت لطف و حمایت حضرت احدیت با خوشرویى به نیازمندان یارى کنند.
 به هر حال، مردم در همه زمینه‏ها شاهد تضاد آشکار بین خط روشن ولایت و امامت از یک سو و خط نفاق و ضلالت از سوى دیگر بودند.
 به ویژه آنکه امام تضادها و تفاوتهاى حق و باطل را با مهارت براى مسلمانان تعلیم مى‏فرمودند تا زمینه ذهنى و معرفتى براى درک بهتر آنها از تضاد خط ولایت و خط ضلالت فراهم آورند و آنها را به سوى سعادت و هدایت متوجه کنند.
 مردم نیز هر روز که مى‏گذشت با گوهر وجود مقدّس امام بیشتر آشنا مى‏شدند و پیوسته در صدد بودند که از عطر ولایت بهتر و بیشتر بهره‏مند شوند و جانهاى خویش را در معرض نسیم معنویت امام قرار دهند.
 سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام را به همه پیروان راهش تسلیت مى‏گوییم.
 

تبلیغات